سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " پدرخوانده تروريست‌هاي منطقه "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 2 شنبه 25  فروردین ماه سال 13933
نقد و برسی : سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " پدرخوانده تروريست‌هاي منطقه "
 فرافکنی  و صورت مسأله پاک کنی وطلبکاری به جایی رسیده است که  اکنون قلم بر دست سرمقاله نویس  رسانه ی رژیم بانکدار جهانی تروریسم  وپدر خوانده ی تروریست در دفاع از هم پیمانان  عراق و سوریه وحزب الشیطان لبنان  از موضع ضد اسراییل  نماینده و سخنگو ی ملت فلسطین شده تا بتواند ادعا کند شيخ نشين قطر به عنوان يك كشور كوچك عرب از سال 1375 و پس از روي كار آمدن "حمد بن خليفه آل ثاني" كه با كودتا عليه پدر به قدرت رسيد، اقدام به برقراري رابطه پنهان با رژيم صهيونيستي كرد و اين خيانت بزرگ به آرمان فلسطين و مسلمانان جهان به آن سال‌ها باز مي‌گردد كه كشوري كوچك و به عنوان يك ريز قدرت، پيشتاز برقراري رابطه با رژيمي متجاوز، اشغالگر و فاقد مشروعيت كرد و از همان زمان هر دو رژيم، يك هدف اصلي و مأموريت ويژه را در دستور كار خود قرار دادند وآن عبارت بود از نابودي مقاومت اسلامي و مبارزه با كشورهاي خط مقدم مقابله با اسرائيل يعني سوريه، لبنان، فلسطين، عراق و ايران.  سرمقاله نویس در ادامه  با تاختن به کشورهای نفت خیز منطقه که چرا موضع مشابه ی ضد اسراییلی – تاکتیکی – تبلیغاتی حاکمان رژیم ولایت فقیه نا مشروع ندارند مدعی شده علت اين پيشتازي در خيانت و شكستن تابوي رابطه بارژيم صهيونيستي در اين امر نهفته بود كه تا آن زمان هيچيك از رژيم‌هاي نفتي عرب عليرغم ميل باطني به بهبود رابطه با رژيم صهيونيستي، به خاطر مسأله فلسطين جرأت برقراري رابطه با اين رژيم را نداشتند اما شيخ تازه به دوران رسيده قطر كه سوداي قدرت و يكه‌تازي سياسي را در سر مي‌پروراند، بر ميزان روابطش با رژيم صهيونيستي افزود و تنها دولت عضو شوراي همكاري خليج فارس بود كه موجوديت رژيم غاصب صهيونيستي را به رسميت شناخت و حتي در سال 1375 با اعطاي امتياز نمايندگي تجاري به اين رژيم در قطر، مقدمات سفر شيمون پرز به دوحه را فراهم كرد.
همچنین سرمقاله نویس بدون توجه به اعتراف رفسنجانی که  پس از اشغال نظامی  افغانستان در خطبه ی نماز جمعه تهران خطاب به بوش گفت اگر همکاری ما نبود هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود . ولی حال مشاور رفسنجانی در مقاله ی ضد آمریکایی- اسراییلی- قطری در مورد رژيم بلند پرواز آل ثاني  می گوید  براساس معاهده دفاعي كه در سال 81 با آمريكا امضا كرد، پايگاه نظامي "الحديد" قطر را به عنوان مركز فرماندهي نيروهاي آمريكايي در خاورميانه در اختيار آمريكا قرار داد كه به طور گسترده در تهاجمات و بحران‌هاي منطقه‌اي‌، اهداف لجستيك نيروهاي ناتو را محقق كرد.
همینطور سرمقاله نویس با فراموش کردن سیاست سرکوب وسانسور در رسانه های اطلاع رسانی داخل کشور  در ضد یت با نقش شبکه الجزیره  باز هم با چاشنی ضد آمریکایی- اسراییلی – قطری  به نقل از بسياري از ناظران سياسي  گفته اینان  معتقدند در تبيين علت افزايش نفوذ ديپلماتيك و سياسي قطر و تحليل قدرت‌يابي اين كشور در تحولات منطقه‌اي علاوه بر وابستگي به سياست هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه بايد به دنبال يك عامل اساسي ديگر نيز بود كه اين كشور كوچك و ميكروسكوپي توانسته از آن به عنوان سكوي پرش استفاده كند.آنها اين عامل را بهره‌برداري از شبكه تلويزيوني الجزيره مي‌دانند كه فضاي مانور را به خواست آمريكا در اختيار شيوخ قطر قرار داد تا بتوانند عليرغم حضور عربستان در منطقه، خود را به عنوان سخنگوي جهان عرب و قدرت نرم منطقه‌اي به ديگران تحميل كنند.در صورتی که واقعيت اينست كه آمريكائيها پيش از دادن هر امتيازي، تعهدات لازم را دريافت مي‌كنند، تعهداتي كه متضمن مصالح و منافع نامشروع آنها در خاورميانه باشد. براين اساس واشنگتن كه همواره امنيت رژيم صهيونيستي را در سرلوحه اهداف خود قرار داده، رژيم آل خليفه را متعهد به رعايت اين خط قرمز نموده است
بهر حال سرمقاله نویس در پایان باز هم در دفاع از رژیم بشار اسد جنایتکار ورهبریت ام القرای جهان اسلام خامنه ای   و دشمنی با قطر ومتهم کردنش به پدر خوانده  تروریست های منطقه  گفته است  "آنچه بيش از همه باعث تاسف جهان اسلام است اينست كه چنين رژيمي با چنين مأموريتي،در سالهاي اخير پرچمدار و حامي اسلام - البته از نوع افراطي و سلفي آن - شده و با حمايت از گروه هاي تروريستي در سوريه، عراق و ديگر كشورهاي منطقه سعي در برهم زدن اوضاع كشورهاي مسلمان دارد.تصادفي نيست كه مفتي‌هاي افراطي از جمله "يوسف قرضاوي" كه با رفتارها و فتواهاي جنجال‌برانگيز خود چهره‌اي خشن از اسلام را به نمايش گذاشته‌اند، مورد حمايت خاندان آل خليفه قرار گرفته و شبكه الجزيره بلندگوي تفكرات جنگ‌افروزانه آنان قرار مي‌گيرد. اينك با گذشت زمان، نقاب از چهره پدرخوانده تروريستهاي منطقه بويژه حامي اصلي مسلمان كشي در سوريه برداشته مي‌شود و برملا مي‌گردد كه پشت سر اين توطئه‌ها، چه رژيمي با چه ماهيتي قرار دارد، رژيمي كه وزير خارجه آن با صراحت مي‌گويد: "ما با اسرائيل برادر هستيم"! چون سرمقاله نویس فرافکنی و آی دزد آی دزد کرده است  بنابراین متوجه نشده است که ادعایش تداعی کننده تف وتاق وریش  است . زیرا از زمان شکل گیری رژیم ضدبشری ولایت فقیه نامشروع که رهبرش فتوای صدور انقلاب داد .دیپلماسی اش تبدیل به صدور تروریسم وارتجاع و بحران به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشورهای همسایه ومنطقه  وحتی در اروپا شد . سپس سفارت آمریکا در تهران اشغال شد . در ادامه صد ها نفر از تفنگداران آمریکایی در سواحل بیروت بدلیل اقدام انفجاری- تروریستی حزب الشیطان لبنان کشته ومجروح شدند. در دنباله جنگ 8 ساله ی خانمانسوز ایران وعراق ادامه یافت و عراق شخم زده ومنطقه ناامن  گردید . بعداً سپاه قدس با حزب الشیطان لبنان وحماس و جهاد اسلامی 3 جنگ 33 و22 و 8 روزه با اسراییل برپا کردو ..... . بهر صورت سیاست مداخله گری در  امور داخلی افغانستان و یمن وبحرین و عربستان و لبنان و عراق و سوریه  و پاکستان وترکیه و..... همراه با اقدامات تروریستی همچنان ادامه دارد . با این وجود قطر متهم به پدر خوانده ی تروریست های منطقه شده است !


"پرسروصداترين خبري كه اين روزها در منطقه خاورميانه عربي منتشر شده ودر صدر اخبار قرار گرفته، اظهارات وزير خارجه قطر است كه در حاشيه كنفرانس امنيت بين الملل در آلمان به هنگام مواجهه با "رافائل آهارون" خبرنگار كهنه‌كار اسرائيلي به گرمي او را پذيرفته و به وي گفته "ما با اسرائيل برادر هستيم!"با اينكه اين خبر در كشورهاي منطقه سروصداي زيادي برپا كرده، مقامات قطري حتي زحمت تكذيب كردن آن را هم به خود ندادند و به همه فهماندند كه تمايلي به پنهان كردن رابطه عميق و ديرين خود با رژيم صهيونيستي ندارند.شيخ نشين قطر به عنوان يك كشور كوچك عرب از سال 1375 و پس از روي كار آمدن "حمد بن خليفه آل ثاني" كه با كودتا عليه پدر به قدرت رسيد، اقدام به برقراري رابطه پنهان با رژيم صهيونيستي كرد و اين خيانت بزرگ به آرمان فلسطين و مسلمانان جهان به آن سال‌ها باز مي‌گردد كه كشوري كوچك و به عنوان يك ريز قدرت، پيشتاز برقراري رابطه با رژيمي متجاوز، اشغالگر و فاقد مشروعيت كرد و از همان زمان هر دو رژيم، يك هدف اصلي و مأموريت ويژه را در دستور كار خود قرار دادند وآن عبارت بود از نابودي مقاومت اسلامي و مبارزه با كشورهاي خط مقدم مقابله با اسرائيل يعني سوريه، لبنان، فلسطين، عراق و ايران.علت اين پيشتازي در خيانت و شكستن تابوي رابطه بارژيم صهيونيستي در اين امر نهفته بود كه تا آن زمان هيچيك از رژيم‌هاي نفتي عرب عليرغم ميل باطني به بهبود رابطه با رژيم صهيونيستي، به خاطر مسأله فلسطين جرأت برقراري رابطه با اين رژيم را نداشتند اما شيخ تازه به دوران رسيده قطر كه سوداي قدرت و يكه‌تازي سياسي را در سر مي‌پروراند، بر ميزان روابطش با رژيم صهيونيستي افزود و تنها دولت عضو شوراي همكاري خليج فارس بود كه موجوديت رژيم غاصب صهيونيستي را به رسميت شناخت و حتي در سال 1375 با اعطاي امتياز نمايندگي تجاري به اين رژيم در قطر، مقدمات سفر شيمون پرز به دوحه را فراهم كرد.در پي اين اقدام و در سال 1387 امير قطر در چارچوب اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل با وزيرخارجه رژيم صهيونيستي ملاقات و گفتگو كرد و طرفين متعهد شدند در تحولات آينده خاورميانه، به همراه برخي ديگر از كشورهاي عرب دست به اقداماتي بزنند كه تامين كننده منافع مشترك آنها در مسير مقابله با تداوم مقاومت اسلامي در منطقه باشد.نزديكي روابط دوحه و تل آويو - البته به طور نامحسوس و پنهاني - تا آنجا پيش رفت كه شبكه آمريكايي "سي. ان. ان" پرده از سفر محرمانه امير قطر به سرزمينهاي اشغالي و ساخت يك شهرك صهيونيست نشين به هزينه دولت قطر برداشت و اين درحالي بود كه رژيم آل ثاني مدعي حمايت از گروههاي سلفي بود و شبكه قطري الجزيره نيز نداي آزادي فلسطين را سر مي‌داد!رژيم بلند پرواز آل ثاني همچنين براساس معاهده دفاعي كه در سال 81 با آمريكا امضا كرد، پايگاه نظامي "الحديد" قطر را به عنوان مركز فرماندهي نيروهاي آمريكايي در خاورميانه در اختيار آمريكا قرار داد كه به طور گسترده در تهاجمات و بحران‌هاي منطقه‌اي‌، اهداف لجستيك نيروهاي ناتو را محقق كرد.بسياري از ناظران سياسي معتقدند در تبيين علت افزايش نفوذ ديپلماتيك و سياسي قطر و تحليل قدرت‌يابي اين كشور در تحولات منطقه‌اي علاوه بر وابستگي به سياستهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه بايد به دنبال يك عامل اساسي ديگر نيز بود كه اين كشور كوچك و ميكروسكوپي توانسته از آن به عنوان سكوي پرش استفاده كند.آنها اين عامل را بهره‌برداري از شبكه تلويزيوني الجزيره مي‌دانند كه فضاي مانور را به خواست آمريكا در اختيار شيوخ قطر قرار داد تا بتوانند عليرغم حضور عربستان در منطقه، خود را به عنوان سخنگوي جهان عرب و قدرت نرم منطقه‌اي به ديگران تحميل كنند.واقعيت اينست كه آمريكائيها پيش از دادن هر امتيازي، تعهدات لازم را دريافت مي‌كنند، تعهداتي كه متضمن مصالح و منافع نامشروع آنها در خاورميانه باشد. براين اساس واشنگتن كه همواره امنيت رژيم صهيونيستي را در سرلوحه اهداف خود قرار داده، رژيم آل خليفه را متعهد به رعايت اين خط قرمز نموده است، كما اينكه بررسي سياست خارجي قطر و نقش‌آفريني اين رژيم در تحولات منطقه‌اي نيز به درستي نشان مي‌دهد كه رهبران اين كشور هيچگاه از اين اصل كلي عدول نكرده‌اند. در تأييد اين نكته، "سامي ريويل" رئيس سابق دفتر حافظ منافع رژيم صهيونيستي در دوحه در كتابي كه تحت عنوان "پرونده روابط محرمانه قطر و اسرائيل" منتشر كرده، تصريح مي‌كند. "در واقع قطر در منطقه نقش يك كارگزار و پستچي خوب را براي اسرائيل برعهده دارد و بسياري از كشورهاي عربي را به برقراري روابط اقتصادي و امنيتي با اسرائيل تشويق مي‌كند" آنچه بيش از همه باعث تاسف جهان اسلام است اينست كه چنين رژيمي با چنين مأموريتي،در سالهاي اخير پرچمدار و حامي اسلام - البته از نوع افراطي و سلفي آن - شده و با حمايت از گروههاي تروريستي در سوريه، عراق و ديگر كشورهاي منطقه سعي در برهم زدن اوضاع كشورهاي مسلمان دارد.تصادفي نيست كه مفتي‌هاي افراطي از جمله "يوسف قرضاوي" كه با رفتارها و فتواهاي جنجال‌برانگيز خود چهره‌اي خشن از اسلام را به نمايش گذاشته‌اند، مورد حمايت خاندان آل خليفه قرار گرفته و شبكه الجزيره بلندگوي تفكرات جنگ‌افروزانه آنان قرار مي‌گيرد. اينك با گذشت زمان، نقاب از چهره پدرخوانده تروريستهاي منطقه بويژه حامي اصلي مسلمان كشي در سوريه برداشته مي‌شود و برملا مي‌گردد كه پشت سر اين توطئه‌ها، چه رژيمي با چه ماهيتي قرار دارد، رژيمي كه وزير خارجه آن با صراحت مي‌گويد: "ما با اسرائيل برادر هستيم"! "