سر دبیر سایت فرارو خوب می داند چون از منظر خامنه ای و پاسداران تاریخ مصرف احمدی نژاد به پایان رسیده است .زیرا مدتیست که وی نشان داده که نه اینکه  نمی خواهد  همان نقش مشابه  تدارکاتچی بودن خاتمی را اجرا نماید، بدتر اینکه مقابل ادعای مضحک فصل الخطاب بودن خامنه ای ایستاده و آن را رعایت نمی کند . برای همین  تلاش همه جانبه می شود تا که همه کاسه وکوزه هابر سر وی و دولت شکسته شود تا رهبر همکاره وحامیان غارتگرش تبرئه شوند . بنابراین  چون دیوار احمدی نژادکوتاه شده است نه  اینکه  منتقدانش با هم  کورس گذاشته اند تا از روی این دیوار به پرند، بلکه یک لگد هم برای  تخریب کردن این دیواربزنند. کمیک وتراژدیک اینجاست که منتقد احمدی نژاد که شعار زنده باد بهار احمدی نژاد را به تمسخر گرفته و آن را برگردان زنده باد زمستان مدیریت نا کارآمد نامیده که موجب شرایط کنونی شده است و به نیابت از خامنه ای  وکیل تسخیری  مدافع ادعای وارونه ی رهبری جنبش بیداری اسلامی رهبرشده است  برای اینکه  احمدی نژاد با جانشینی جنبش بیداری انسانی جنبش بیداری اسلامی  خامنه ای  را زیر سئوال برده و سر دبیر منتقد رئیس جمهور شده و گفته حال اگر قائل به بیداری انسان‌ها و بهار انسان‌ها و پختگی عقل و شکوفایی انسان و انسانیت هستیم باید به محکمه قضاوت بیاییم تا شهروندها(انسان‌ها) در زمستانی که برایشان با فرصت سوزی و مدیریت اشتباه رقم زده‌ایم، از ما حساب بکشند. نه آنکه فریاد بر آوریم که زنده باد بهارپس زنده باد زمستانی که دولت باید در آن پاسخگوی صدارت و "مدیریت ناکارآمد" خود باشد. البته این سر دبیر نه مجاز است ونه جرأت دارد تا بگوید  34 بهار زمستان سیاه وخونین سپری و سی وپنجمی هم شروع  شده  که 8 بهارش همراه با جنگ خانمانسوز موهبت الهی  بود وبقیه اش هم همراه با  اجرای طرح های زنجیره ای مبارزه با بی حجابی و شبیخون فرهنگی و جمع آوری بشقاب های ماهواره ای و  قاچاقچیان مواد مخدر  و معتادین و جمع آوری تکدی گران و کارتن خوابان و زنان تن فروش  وکودکان کار خیابانی با تهاجم به جوانان معترض با بهانه اراذل و اوباش و زوربگیر ومزاحم و تهاجم به خوابگاه  دانشجویان وتجمعات اعتراضی کارگران وبازاریان وخلاصه سرکوب شدید هرگونه تجمعات یا صدای اعتراضی با زندان و شکنجه و قطع اندام و سنگسار واعدام بوده است وشرایط حاکم کنونی دستآورد سیاست 34 ساله گذشته است که بدلیل تحریم ناشی از غنی سازی اورانیوم در بستری دست یابی به سلاح هسته ای موجب شده است رشد تاتورم وگرانی لجام گسیخته همراه با فقر وبیکاری شتاب گیرد و  به رشد اختلافات درونی و جنگ قدرت و ثروت وعلنی شدنش دامن  زند تا در بازی کی بود کی بود من نبودم احمدی بود بازی مد روز شود
فرارو- محمد نوین؛ زنده باد بهار، زنده باد بهار، زنده باد بهار... محمود احمدی نژاد سه بار پشت سر هم گفت: "زنده باد بهار!" منظور احمدی نژاد کدام "بهار" است؟ بهار امسال، بهار پارسال یا بهار سالهای گذشته، شاید هم بهار سالهای بعد؟! بهار پیش رو با دست‌گلهایی که دولت ایشان‌ِشان بر عرصه مدیریت بر آب داده است، تعریف آنچنانی ندارد! شاید هم ایشان نمادین- استعاره‌ای -کنایی سخن رانده باشند، خواسته باشد که از بهاری دیگر سخن بگوید. مثلا بگوید چشم منظورش نرگس باشد! البته که این "بهار دیگر" اهمیت چندانی ندارد. چرا که "واقعیات" چیز دیگری می‌گویند. در ثانی مگر "انسان‌ها" (همان‌ها که بهارشان نزدیک است!) مغز خر خورده‌اند که که کردار را بی خیال شوند و به شعارهای پر طمطراق بنگرند؛ مگر نه اینکه گذشتگان گفته‌اند که "حرف باد هواست" یا "دو صد گفته چو نيم كردار نيست!"
بهار اول، بهار آخر!
بهار اول که محمود احمدی نژاد بر مسند قدرت نشست بسی بهارتر بود برای مردم، تا بهار آخری که باید با تاج و تخت قدرت وداع کند، یا تاج و تخت قدرت ریاست جمهوری را نامتعارف واگذرد و برود دنبال بهاران! بنده قصد سیه نمایی ندارم، آمارها سیاه روز اند! تورم و تولید را بنگرید یا میزان بیکاری و سرمایه گذاری را محاسبه کنید (من عدد نمی دهم تا سوءتفاهم نشود، شما خودتان آمار رسمی که مراکز دولتی می دهند، بنگرید.) آن وقت دستتان می‌آید بهار داریم تا بهار و تومني صنّار توفير داره بهار تا بهار. در جمع و تفریق‌هایتان میزان درآمد نفتی را هم در نظر آورید. درآمد نفتی‌ای که در زمان دولت محمود احمدی نژاد نسبت به دولت‌های قبل "افسانه‌ای" بوده است. پا از کفش اقتصاد که بیرون کنید، فرهنگ و سیاست و جامعه و اخلاق را بکاوید؛ خواهید دید که بهاری که محمود احمدی نژاد آمد با بهاری که می‌رود تا کجاها فرق می‌کند! ببیند "رکود تورمی" چگونه در این عرصه‌ها هم رخنه کرده است. "ارزش‌"ها بی ارزش شده‌اند و ارزش فروشان زیاد! 
زنده باد زمستان!
من نمی دانم کدام بهار مد نظر رئیس جمهور است، اما کلاه را که قاضی می‌کنم، می‌بینم زنده باد بهار یک کنایه سیاسی-شبه‌ عرفانی توخالی است، چرا که فرصت‌ها برای دولت تمام شده است. این دولت هشت سال بر مسند قدرت بوده است و اکنون در این زمستان اقتصاد و سیاست باید "پاسخگوی" تصمیمات و نحوه مدیریت خود باشد! حال اگر قائل به بیداری انسان‌ها و بهار انسان‌ها و پختگی عقل و شکوفایی انسان و انسانیت هستیم باید به محکمه قضاوت بیاییم تا شهروندها(انسان‌ها) در زمستانی که برایشان با فرصت سوزی و مدیریت اشتباه رقم زده‌ایم، از ما حساب بکشند. نه آنکه فریاد بر آوریم که زنده باد بهارپس زنده باد زمستانی که دولت باید در آن پاسخگوی صدارت و "مدیریت ناکارآمد" خود باشد