انتقال به اشرف زندانیان لیبرتی یک ضرورت انسانی و حقوق بشری

انتقال به اشرف زندانیان لیبرتی یک ضرورت انسانی و حقوق بشری
علیرضا یعقوبی
انتقال به اشرف زندانیان لیبرتی یک ضرورت انسانی و حقوق بشری

با حمله جنایتکارانه خمپاره ای رژیم به اردوگاه مرگ لیبرتی ضرورت انتقال ساکنان لیبرتی به محل اقامتگاه سابقشان یعنی شهر اشرف به یک ضرورت مرحله ای و انکارناپذیر انسانی و حقوق بشری تبدیل شد و بحق در صدر خواسته های ساکنان لیبرتی قرار گرفت. قبل از انتقال قهرمانان ساکن اشرف کارشناسان امور سیاسی و نظامی هر کدام از دریچه دید و نظر خود انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی را اقدامی بغایت اشتباه و توطئه ای در خدمت مطامع رژیم خمینی و دست نشانده اش یعنی دولت مالکی در عراق ارزیابی می کردند. مجاهدین تمامی امکانات دمکراتیک را از طرق مختلف بکار گرفتند تا با توجه به تمامی اشکالات و کمبود امکانات زیربنایی کمپ لیبرتی مانع این انتقال گردند اما دلایلی که همگان از آن مطلعند باعث شد که در نهایت علیرغم خواست و میل ساکنان اشرف این انتقال صورت بگیرد. مجاهدین برای اینکه هرگونه بهانه را از دست مالکی و اربابش و همچنین مارتین کوبلر نماینده ملل متحد که خود نه بیطرف بلکه یک طرف ماجرا بود بگیرند در نهایت به انتقال در قبال قراردادهایی که فیمابین طرفین ذیربط به امضاء رسید تن در دادند. از همان ابتدا هیچیک از مفاد قرارداد از سوی طرف عراقی محترم شمرده نشد که یک مورد آن جلوگیری از انتقال اموال منقول ساکنان اشرف به لیبرتی و همچنین توطئه برای سلب مالکیت امکانات موجود در اشرف از مالکان آنها یعنی ساکنان کمپ لیبرتی می باشد. تمامی اشکال تراشی ها و تضعییقات ایجاد شده توسط کوبلر توجیه شد تا آنجا که او بیشرمانه طرف قربانی ماجرا را هم حتی در گزارش خود مقصر تعلل و عدم پیشرفت امور دانست. سوال اساسی مجاهدین این بود که اگر هدف، انتقال ساکنان اشرف به یک یا چند کشور ثالت است چه اجباری به انتقال موقت افراد به کمپ لیبرتی وجود دارد؟ کمپی که نه تنها از حداقل شرایط لازم برای سکونت این تعداد از افراد برخوردار نبوده و نیست بلکه اصولا بیشتر به یک اردوگاه مرگ شبیه است تا یک کمپ پناهندگی. متانت طبع و همچنین خودگذشتگی ذاتی تک تک افراد حاضر در کمپ لیبرتی باعث شد که حتی مشکلات و تضعییقات موجود کمتر رسانه ای شده تا از التهابات و تشنجات موجود در رابطه دو طرف قضایا تا حد امکان کاسته شده و ترتیب انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالت بنا به قراردادهای فی المابین داده شود اما ریل کند و فرسایشی مصاحبه های طاقت فرسا و بیهوده علیرغم تمامی مدارک و اسناد موجود و به رسمیت شناخته شدن چندین باره استاتوی پناهندگی ساکنان لیبرتی خبر از طولانی شدن اقامت ساکنان لیبرتی شده و هیچ چشم انداز روشنی هم برای انتقال آنها به کشور یا کشورهای ثالث وجود نداشت. خانم رجوی به دلیل مسئولیتی که در قبال ساکنان لیبرتی داشت بارها چه از طریق کنفرانس های عمومی و یا بیانیه ها خواست عمومی ساکنان لیبرتی برای انتقال به شهر اشرف مطرح ساختند. این خواست بحق توسط ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران حمایت شده و تبدیل به یک ُ ُخواست عمومیُ ُ گردید. رژیم غرق در بحران فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران در حضیض ذلت و درماندگی در آستانه سالگرد ۲۲ بهمن چاره تمامی دردهای بی درمان خود را دست زدن به یک جنایت علیه بشریت و ساکنان بی دفاع لیبرتی دید. این حمله نمی توانست بدون سازش های لازم و هماهنگی با طرفهای بین المللی ذیربط در عراق بوقوع بپیوندد. اما آنچه که بعنوان خواست عاجل ساکنان لیبرتی مطرح است همانا انتقال سریع آنان به محل اقامت پیشین آنها یعنی شهر اشرف است. این انتقال هیچ تناقض و تضادی با انتقال آتی ساکنان کنونی لیبرتی به کشور و یا کشورهای ثالت نداشته و نخواهد داشت و تنها می تواند از تکرار جنایت بوقوع پیوسته و ابعاد فاجعه تا حد ممکن جلوگیری بعمل آورد. تجمع بیش از حد ساکنان در یک فضا و محیط تنگ و کوچک هر حمله احتمالی و آتی از سوی رژیم را به یک فاجعه دردناک دیگر تبدیل می سازد که بهای آن از جان بهترین فرزندان ملت ایران پرداخت شده و می شود. تکرار چنین جنایتی برای ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت که خویشاوندان و بهترین یاران خود را بیدفاع در معرض تجاوز و جنایت رژیم ضد بشری حاکم بر تهران و مزدورانش در عراق می بینند غیر قابل تحمل است. 

هستند در این میان بریدگان از وادی مبارزه و انقلاب که شعر و نثر را با هم در خدمت توجیه بریدگی و ضعف خود و توهین و تهمت به رهبری مقاومت در سازش آشکار و پنهان با بریده مزدوران مرتبط با وزارت اطلاعات رژیم بدون درک و فهم عمق فاجعه ای که بوقوع پیوسته و روند فرسایشی که در رابطه با انتقال ساکنان لیبرتی به کشور یا کشورهای ثالث وجود داشته و دارد تنها بدنبال توجیه بیشتر و عمیق تر بریدگی خود از مبارزه، آب به آسیاب رژیم ریخته و با طرح انتقال ساکنان لیبرتی به کشور یا کشورهای ثالث که که بهیچوجه با روندی که تیم ملل متحد در مصاحبه ها به پیش برده و می برد افقی برای تحقق آن در آینده نزدیک وجود ندارد، خواسته یا ناخواسته زمینه جنایات آتی دشمن ضدبشری و عوامل آن در عراق را فراهم می آورند و باید در این رابطه شدیدا به این افراد تذکر لازم داده شود که با اقدامات نابخردانه و عناد کودکانه خود تاکجا علیه عالیترین منافع ملت ایران در شرایط حاضر یعنی حفظ جان انقلابی ترین فرزندان ملت با دشمن ضدبشری و مزدورانش در عراق همسو و هم رأی شده اند و می شوند.

با وجود محدودیت اشراف نگارنده حاضر نسبت به عمق مسائل و چالشهای پیش روی ساکنان لیبرتی اذعان می دارد که انتقال ساکنان لیبرتی به اشرف بنا به خواست تک تک آنها، یک ضرورت انسانی و حقوق بشری در راستای حفاظت از جان ساکنان کنونی کمپ لیبرتی می باشد. این انتقال هیچ تناقضی با انتقال آتی این افراد به کشور یا کشورهای ثالث نداشته و می تواند در مقطع حاضر تضمین نسبی در حفاظت از جان ساکنان لیبرتی و محدود ساختن دشمن ضد بشری در رسیدن به اهداف جنایتکارانه اش می باشد. به کارزار برای انتقال ساکنان اردوگاه مرگ لیبرتی به شهر اشرف بنا به خواست تک تک افراد حاضر در کمپ لیبرتی بپیوندیم.
با حمله جنایتکارانه خمپاره ای رژیم به اردوگاه مرگ لیبرتی ضرورت انتقال ساکنان لیبرتی به محل اقامتگاه سابقشان یعنی شهر اشرف به یک ضرورت مرحله ای و انکارناپذیر انسانی و حقوق بشری تبدیل شد و بحق در صدر خواسته های ساکنان لیبرتی قرار گرفت. قبل از انتقال قهرمانان ساکن اشرف کارشناسان امور سیاسی و نظامی هر کدام از دریچه دید و نظر خود انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی را اقدامی بغایت اشتباه و توطئه ای در خدمت مطامع رژیم خمینی و دست نشانده اش یعنی دولت مالکی در عراق ارزیابی می کردند. مجاهدین تمامی امکانات دمکراتیک را از طرق مختلف بکار گرفتند تا با توجه به تمامی اشکالات و کمبود امکانات زیربنایی کمپ لیبرتی مانع این انتقال گردند اما دلایلی که همگان از آن مطلعند باعث شد که در نهایت علیرغم خواست و میل ساکنان اشرف این انتقال صورت بگیرد. مجاهدین برای اینکه هرگونه بهانه را از دست مالکی و اربابش و همچنین مارتین کوبلر نماینده ملل متحد که خود نه بیطرف بلکه یک طرف ماجرا بود بگیرند در نهایت به انتقال در قبال قراردادهایی که فیمابین طرفین ذیربط به امضاء رسید تن در دادند. از همان ابتدا هیچیک از مفاد قرارداد از سوی طرف عراقی محترم شمرده نشد که یک مورد آن جلوگیری از انتقال اموال منقول ساکنان اشرف به لیبرتی و همچنین توطئه برای سلب مالکیت امکانات موجود در اشرف از مالکان آنها یعنی ساکنان کمپ لیبرتی می باشد. تمامی اشکال تراشی ها و تضعییقات ایجاد شده توسط کوبلر توجیه شد تا آنجا که او بیشرمانه طرف قربانی ماجرا را هم حتی در گزارش خود مقصر تعلل و عدم پیشرفت امور دانست. سوال اساسی مجاهدین این بود که اگر هدف، انتقال ساکنان اشرف به یک یا چند کشور ثالت است چه اجباری به انتقال موقت افراد به کمپ لیبرتی وجود دارد؟ کمپی که نه تنها از حداقل شرایط لازم برای سکونت این تعداد از افراد برخوردار نبوده و نیست بلکه اصولا بیشتر به یک اردوگاه مرگ شبیه است تا یک کمپ پناهندگی. متانت طبع و همچنین خودگذشتگی ذاتی تک تک افراد حاضر در کمپ لیبرتی باعث شد که حتی مشکلات و تضعییقات موجود کمتر رسانه ای شده تا از التهابات و تشنجات موجود در رابطه دو طرف قضایا تا حد امکان کاسته شده و ترتیب انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالت بنا به قراردادهای فی المابین داده شود اما ریل کند و فرسایشی مصاحبه های طاقت فرسا و بیهوده علیرغم تمامی مدارک و اسناد موجود و به رسمیت شناخته شدن چندین باره استاتوی پناهندگی ساکنان لیبرتی خبر از طولانی شدن اقامت ساکنان لیبرتی شده و هیچ چشم انداز روشنی هم برای انتقال آنها به کشور یا کشورهای ثالث وجود نداشت. خانم رجوی به دلیل مسئولیتی که در قبال ساکنان لیبرتی داشت بارها چه از طریق کنفرانس های عمومی و یا بیانیه ها خواست عمومی ساکنان لیبرتی برای انتقال به شهر اشرف مطرح ساختند. این خواست بحق توسط ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران حمایت شده و تبدیل به یک ُ ُخواست عمومیُ ُ گردید. رژیم غرق در بحران فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران در حضیض ذلت و درماندگی در آستانه سالگرد ۲۲ بهمن چاره تمامی دردهای بی درمان خود را دست زدن به یک جنایت علیه بشریت و ساکنان بی دفاع لیبرتی دید. این حمله نمی توانست بدون سازش های لازم و هماهنگی با طرفهای بین المللی ذیربط در عراق بوقوع بپیوندد. اما آنچه که بعنوان خواست عاجل ساکنان لیبرتی مطرح است همانا انتقال سریع آنان به محل اقامت پیشین آنها یعنی شهر اشرف است. این انتقال هیچ تناقض و تضادی با انتقال آتی ساکنان کنونی لیبرتی به کشور و یا کشورهای ثالت نداشته و نخواهد داشت و تنها می تواند از تکرار جنایت بوقوع پیوسته و ابعاد فاجعه تا حد ممکن جلوگیری بعمل آورد. تجمع بیش از حد ساکنان در یک فضا و محیط تنگ و کوچک هر حمله احتمالی و آتی از سوی رژیم را به یک فاجعه دردناک دیگر تبدیل می سازد که بهای آن از جان بهترین فرزندان ملت ایران پرداخت شده و می شود. تکرار چنین جنایتی برای ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت که خویشاوندان و بهترین یاران خود را بیدفاع در معرض تجاوز و جنایت رژیم ضد بشری حاکم بر تهران و مزدورانش در عراق می بینند غیر قابل تحمل است. 
هستند در این میان بریدگان از وادی مبارزه و انقلاب که شعر و نثر را با هم در خدمت توجیه بریدگی و ضعف خود و توهین و تهمت به رهبری مقاومت در سازش آشکار و پنهان با بریده مزدوران مرتبط با وزارت اطلاعات رژیم بدون درک و فهم عمق فاجعه ای که بوقوع پیوسته و روند فرسایشی که در رابطه با انتقال ساکنان لیبرتی به کشور یا کشورهای ثالث وجود داشته و دارد تنها بدنبال توجیه بیشتر و عمیق تر بریدگی خود از مبارزه، آب به آسیاب رژیم ریخته و با طرح انتقال ساکنان لیبرتی به کشور یا کشورهای ثالث که که بهیچوجه با روندی که تیم ملل متحد در مصاحبه ها به پیش برده و می برد افقی برای تحقق آن در آینده نزدیک وجود ندارد، خواسته یا ناخواسته زمینه جنایات آتی دشمن ضدبشری و عوامل آن در عراق را فراهم می آورند و باید در این رابطه شدیدا به این افراد تذکر لازم داده شود که با اقدامات نابخردانه و عناد کودکانه خود تاکجا علیه عالیترین منافع ملت ایران در شرایط حاضر یعنی حفظ جان انقلابی ترین فرزندان ملت با دشمن ضدبشری و مزدورانش در عراق همسو و هم رأی شده اند و می شوند.
با وجود محدودیت اشراف نگارنده حاضر نسبت به عمق مسائل و چالشهای پیش روی ساکنان لیبرتی اذعان می دارد که انتقال ساکنان لیبرتی به اشرف بنا به خواست تک تک آنها، یک ضرورت انسانی و حقوق بشری در راستای حفاظت از جان ساکنان کنونی کمپ لیبرتی می باشد. این انتقال هیچ تناقضی با انتقال آتی این افراد به کشور یا کشورهای ثالث نداشته و می تواند در مقطع حاضر تضمین نسبی در حفاظت از جان ساکنان لیبرتی و محدود ساختن دشمن ضد بشری در رسیدن به اهداف جنایتکارانه اش می باشد. به کارزار برای انتقال ساکنان اردوگاه مرگ لیبرتی به شهر اشرف بنا به خواست تک تک افراد حاضر در کمپ لیبرتی بپیوندیم.


انتقال به اشرف زندانیان لیبرتی یک ضرورت انسانی و حقوق بشری

با حمله جنایتکارانه خمپاره ای رژیم به اردوگاه مرگ لیبرتی ضرورت انتقال ساکنان لیبرتی به محل اقامتگاه سابقشان یعنی شهر اشرف به یک ضرورت مرحله ای و انکارناپذیر انسانی و حقوق بشری تبدیل شد و بحق در صدر خواسته های ساکنان لیبرتی قرار گرفت. قبل از انتقال قهرمانان ساکن اشرف کارشناسان امور سیاسی و نظامی هر کدام از دریچه دید و نظر خود انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی را اقدامی بغایت اشتباه و توطئه ای در خدمت مطامع رژیم خمینی و دست نشانده اش یعنی دولت مالکی در عراق ارزیابی می کردند. مجاهدین تمامی امکانات دمکراتیک را از طرق مختلف بکار گرفتند تا با توجه به تمامی اشکالات و کمبود امکانات زیربنایی کمپ لیبرتی مانع این انتقال گردند اما دلایلی که همگان از آن مطلعند باعث شد که در نهایت علیرغم خواست و میل ساکنان اشرف این انتقال صورت بگیرد. مجاهدین برای اینکه هرگونه بهانه را از دست مالکی و اربابش و همچنین مارتین کوبلر نماینده ملل متحد که خود نه بیطرف بلکه یک طرف ماجرا بود بگیرند در نهایت به انتقال در قبال قراردادهایی که فیمابین طرفین ذیربط به امضاء رسید تن در دادند. از همان ابتدا هیچیک از مفاد قرارداد از سوی طرف عراقی محترم شمرده نشد که یک مورد آن جلوگیری از انتقال اموال منقول ساکنان اشرف به لیبرتی و همچنین توطئه برای سلب مالکیت امکانات موجود در اشرف از مالکان آنها یعنی ساکنان کمپ لیبرتی می باشد. تمامی اشکال تراشی ها و تضعییقات ایجاد شده توسط کوبلر توجیه شد تا آنجا که او بیشرمانه طرف قربانی ماجرا را هم حتی در گزارش خود مقصر تعلل و عدم پیشرفت امور دانست. سوال اساسی مجاهدین این بود که اگر هدف، انتقال ساکنان اشرف به یک یا چند کشور ثالت است چه اجباری به انتقال موقت افراد به کمپ لیبرتی وجود دارد؟ کمپی که نه تنها از حداقل شرایط لازم برای سکونت این تعداد از افراد برخوردار نبوده و نیست بلکه اصولا بیشتر به یک اردوگاه مرگ شبیه است تا یک کمپ پناهندگی. متانت طبع و همچنین خودگذشتگی ذاتی تک تک افراد حاضر در کمپ لیبرتی باعث شد که حتی مشکلات و تضعییقات موجود کمتر رسانه ای شده تا از التهابات و تشنجات موجود در رابطه دو طرف قضایا تا حد امکان کاسته شده و ترتیب انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالت بنا به قراردادهای فی المابین داده شود اما ریل کند و فرسایشی مصاحبه های طاقت فرسا و بیهوده علیرغم تمامی مدارک و اسناد موجود و به رسمیت شناخته شدن چندین باره استاتوی پناهندگی ساکنان لیبرتی خبر از طولانی شدن اقامت ساکنان لیبرتی شده و هیچ چشم انداز روشنی هم برای انتقال آنها به کشور یا کشورهای ثالث وجود نداشت. خانم رجوی به دلیل مسئولیتی که در قبال ساکنان لیبرتی داشت بارها چه از طریق کنفرانس های عمومی و یا بیانیه ها خواست عمومی ساکنان لیبرتی برای انتقال به شهر اشرف مطرح ساختند. این خواست بحق توسط ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران حمایت شده و تبدیل به یک ُ ُخواست عمومیُ ُ گردید. رژیم غرق در بحران فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران در حضیض ذلت و درماندگی در آستانه سالگرد ۲۲ بهمن چاره تمامی دردهای بی درمان خود را دست زدن به یک جنایت علیه بشریت و ساکنان بی دفاع لیبرتی دید. این حمله نمی توانست بدون سازش های لازم و هماهنگی با طرفهای بین المللی ذیربط در عراق بوقوع بپیوندد. اما آنچه که بعنوان خواست عاجل ساکنان لیبرتی مطرح است همانا انتقال سریع آنان به محل اقامت پیشین آنها یعنی شهر اشرف است. این انتقال هیچ تناقض و تضادی با انتقال آتی ساکنان کنونی لیبرتی به کشور و یا کشورهای ثالت نداشته و نخواهد داشت و تنها می تواند از تکرار جنایت بوقوع پیوسته و ابعاد فاجعه تا حد ممکن جلوگیری بعمل آورد. تجمع بیش از حد ساکنان در یک فضا و محیط تنگ و کوچک هر حمله احتمالی و آتی از سوی رژیم را به یک فاجعه دردناک دیگر تبدیل می سازد که بهای آن از جان بهترین فرزندان ملت ایران پرداخت شده و می شود. تکرار چنین جنایتی برای ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت که خویشاوندان و بهترین یاران خود را بیدفاع در معرض تجاوز و جنایت رژیم ضد بشری حاکم بر تهران و مزدورانش در عراق می بینند غیر قابل تحمل است. 

هستند در این میان بریدگان از وادی مبارزه و انقلاب که شعر و نثر را با هم در خدمت توجیه بریدگی و ضعف خود و توهین و تهمت به رهبری مقاومت در سازش آشکار و پنهان با بریده مزدوران مرتبط با وزارت اطلاعات رژیم بدون درک و فهم عمق فاجعه ای که بوقوع پیوسته و روند فرسایشی که در رابطه با انتقال ساکنان لیبرتی به کشور یا کشورهای ثالث وجود داشته و دارد تنها بدنبال توجیه بیشتر و عمیق تر بریدگی خود از مبارزه، آب به آسیاب رژیم ریخته و با طرح انتقال ساکنان لیبرتی به کشور یا کشورهای ثالث که که بهیچوجه با روندی که تیم ملل متحد در مصاحبه ها به پیش برده و می برد افقی برای تحقق آن در آینده نزدیک وجود ندارد، خواسته یا ناخواسته زمینه جنایات آتی دشمن ضدبشری و عوامل آن در عراق را فراهم می آورند و باید در این رابطه شدیدا به این افراد تذکر لازم داده شود که با اقدامات نابخردانه و عناد کودکانه خود تاکجا علیه عالیترین منافع ملت ایران در شرایط حاضر یعنی حفظ جان انقلابی ترین فرزندان ملت با دشمن ضدبشری و مزدورانش در عراق همسو و هم رأی شده اند و می شوند.

با وجود محدودیت اشراف نگارنده حاضر نسبت به عمق مسائل و چالشهای پیش روی ساکنان لیبرتی اذعان می دارد که انتقال ساکنان لیبرتی به اشرف بنا به خواست تک تک آنها، یک ضرورت انسانی و حقوق بشری در راستای حفاظت از جان ساکنان کنونی کمپ لیبرتی می باشد. این انتقال هیچ تناقضی با انتقال آتی این افراد به کشور یا کشورهای ثالث نداشته و می تواند در مقطع حاضر تضمین نسبی در حفاظت از جان ساکنان لیبرتی و محدود ساختن دشمن ضد بشری در رسیدن به اهداف جنایتکارانه اش می باشد. به کارزار برای انتقال ساکنان اردوگاه مرگ لیبرتی به شهر اشرف بنا به خواست تک تک افراد حاضر در کمپ لیبرتی بپیوندیم.