(يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " توفنده تر از هميشه "


دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 23  بهمن ماه سال 1391
"کجا جهان شاهد چنین ادعای منار وگنشجکی حضور سی وچند میلیونی دیروز بوده است که به جز مدعی سنگر نشین غیر ایرانی یادداشت روز نویس وامدار  کسیی دیگر ندیده وشاهدش نبوده است؟ مسخره تر اینکه قلمزن وامدار وارونه نویس غیر ایرانی از موضع ضد آمریکایی مدعی شده در 34 سال گذشته هر صدایی که  پیشنهاد مذاکره با آمریکا داده آلوده است . در صورتیکه خمینی شیاد بر خلاف عربده کشی محاکمه ومجازات شدن گروگان های سفارت آمریکا در تهران تأکید می کرد ولی اجازه آزاد کردن شان را از طریق مذاکره  داد . همچنین فراموش نشده است که بدستور خمینی شیاد رفسنجانی در تابستان 65 اوج جنگ با مک فارلین فرستاده ی ویژه ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در تهران دیدار داشت و کلت وکتاب وکیک با موشک های ضد هوایی استینگر از طریق مجاهدان افغان تحویل گرفت . همچنین پس از اشغال نظامی افغانستان رفسنجانی درخطبه نماز جمعه ی خود خطاب به بوش گفت که اگر همکاری ما نبود هنوز هم طالبان در افغانستان در عراق حاکم بود.  بهر حال بدون توجه به شرایط کنونی که اقتصاد ورشکسته  شده است . رشد تورم وگرانی وفقر بیداد می کند .بیکاری هم در حال رشد است که جزو دستآورد تحریم ها می باشد که ناشی از پیگیری تلاش دست یابی به سلاح هسته ای است. ولی قلمزن ومدار غیر ایرانی چون مأموریت دارد خط دیکته شده را دنبال کند  ومدعی حضور سی وچند میلیونی شود  و در سنگر ضد آمریکایی علیه جریان انحرافی و فتنه  بتازد  واینان را متهم به آلوده بودن آمریکا کند"
گفته می شود به گنجشک گفته شد منار به فلانت . جواب داد لا اقل یک چیز بگو تا بگنجد . اکنون داستان قلمزن وامدار یادداشت روز  غیر ایرانی دخمه کیهان در سنگر دخمه کیهان است  که با وجود اینکه  روز گذشته وی مشغول تنظیم یادداشت وارونه ای بوده است که از همان آغاز شروع یادداشت خود ادعای سی و چند میلیونی هم زبان وهم قلب  کرده است . لابد منظورش این است که اینان چون نبض  قلب شان می زند و قدرت تکلم دارند و در این دو مورد مشترک هستند  پس جزو حامیان رژیم فاشیستی اند و روز گذشته هم در شوی نمایشی یوم الله حضور داشتند.  البته کسی نیست که از این مدعی سئوال کند  که وی  از کجا می داند که در شهرها ورو ستا ها چه خبر بوده است ؟ همانگونه که سئوال است مگر در 34 سال گذشته به ملت چه داده شده است که می بایست در لبیک گویی به خامنه هم قلب وهم زبان شوند ودر تظاهرات فرمایشی حضور داشته باشند؟ در صورتی که اگر چنانچه اتهام  فتنه دشمن زدن از پیشنهاد انتخابات آزاد حذف شود واجازه آزادانه حضور به مردم ایران داده شود .بدون شک آن موقع حقیقت هم زبانی وهم قلب و همصدایی مخالفت ملت ایران  با رژیم فاشیستی مذهبی عریان می شود . زیرا که مگر در کودتای 22 خرداد 88 اعلام نشد که موسوی 13 میلیون رأی آورد ؟ مگر موسوی و کروبی بیش از دو سال نیست که در حصر خانگی بسر می برند ؟ مگر در قم موقع سخنرانی علی لاری جانی  وی مورد تهاجم دمپیایی ومهر نماز واقع نشد .طوریکه از ترس مجبور شد سخنرانی اش را قطع کند و با کمک محافظ شان جلسه را ترک کند؟.البته خاتمی که جرأت نکرد شرکت کند . رفسنجانی هم که همسرش در خیابان خلوت حضور یافته بود ولی علیه اش شعار داده شد . بنابراین چگونه در چنین فضایی سی وچند میلیون ایرانی ساندیس خور شده و حضور یافتند که هیچ تصویر وفیلم وگزارش مستقل ومستندی در این مورد  وجود ندارد تا این ادعای وارونه را تأیید نماید . مشروط بر اینکه رژیمی که دارای چنین پشتیبانی عظیم ادعایی بر خوردار است . پس ضرب وشتم وسرکوب و سانسور وتهدید وبازداشت وشکنجه واعدام وقطع اندام شلاق زدن در ملاء عام برای چیست؟کجا جهان شاهد چنین ادعای منار وگنشجکی حضور سی وچند میلیونی دیروز بوده است که به جز مدعی سنگر نشین غیر ایرانی یادداشت روز نویس وامدار  کسیی دیگر ندیده وشاهدش نبوده است؟ مسخره تر اینکه قلمزن وامدار وارونه نویس غیر ایرانی از موضع ضد آمریکایی مدعی شده در 34 سال گذشته هر صدایی که  پیشنهاد مذاکره با آمریکا داده آلوده است . در صورتیکه خمینی شیاد بر خلاف عربده کشی محاکمه ومجازات شدن گروگان های سفارت آمریکا در تهران تأکید می کرد ولی اجازه آزاد کردن شان را از طریق مذاکره  داد . همچنین فراموش نشده است که بدستور خمینی شیاد رفسنجانی در تابستان 65 اوج جنگ با مک فارلین فرستاده ی ویژه ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در تهران دیدار داشت و کلت وکتاب وکیک با موشک های ضد هوایی استینگر از طریق مجاهدان افغان تحویل گرفت . همچنین پس از اشغال نظامی افغانستان رفسنجانی درخطبه نماز جمعه ی خود خطاب به بوش گفت که اگر همکاری ما نبود هنوز هم طالبان در افغانستان در عراق حاکم بود.  بهر حال بدون توجه به شرایط کنونی که اقتصاد ورشکسته  شده است . رشد تورم وگرانی وفقر بیداد می کند .بیکاری هم در حال رشد است که جزو دستآورد تحریم ها می باشد که ناشی از پیگیری تلاش دست یابی به سلاح هسته ای است. ولی قلمزن ومدار غیر ایرانی چون مأموریت دارد خط دیکته شده را دنبال کند  ومدعی حضور سی وچند میلیونی شود  و در سنگر ضد آمریکایی علیه جریان انحرافی و فتنه  بتازد  واینان را متهم به آلوده بودن آمریکا کند :
"«من نمي توانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اينطور هم زبان بكند، هم قلب بكند... اين نمي تواند جز اراده الهي باشد و من هم از اول اين معنا را احساس كرده بودم به اين كه در اين نهضت، ملت به خواست خدا وحدت پيدا كرده است.»چه كسي مي تواند يك ملت را سي و چهار سال پس از پيروزي انقلاب اينگونه به صحنه آورد؟ آيا اين نتيجه فعاليت نخبگان سياسي است؟ آيا نتيجه فعاليت دولت و ساير دستگاههاي كشور است؟ آيا نتيجه كار دستگاههاي تبليغاتي اعم از نهادهايي نظير مراكز علميه و صداو سيما و... است؟ آيا نتيجه كار شبكه هاي اجتماعي است؟ دنياي غرب و شرق و ... نمي تواند تاثير حياتي و قاطع خدا در حركت عظيم ملت ايران را درك نمايد و از اين رو هر سال با تجزيه و تحليل مادي پيش بيني مي كند كه اين بار مردم اقبال چنداني به حضور ندارند. همانطور كه حضرت امام خميني-س- فرمودند اين حضور گسترده نمي تواند جز با «اراده الهي» باشد. اما البته همه مي دانيم كه اراده الهي بستر و مجرايي براي بروز دارد. اراده الهي با «سنن الهي» در هم آميخته است و مي دانيم كه يكي از سنت هاي قطعي الهي «قابليت فعلي» است ( كما اينكه در آيه 11 سوره رعد مي فرمايد ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم). اين يكي از اصلي ترين نكاتي است كه راه اسلام اصيل را از راه «اسلام التقاطي» و «اسلام انحرافي» جدا مي نمايد. التقاطي ها و انحرافي ها وانمود مي كنند كه فرد مي تواند به فقه و سنت هاي حوزوي اسلام پشت پا بزند و با يك نگاه عرفاني بطور مستقيم به خدا رسيده و از «الطاف خاص» آن بهره مند شود در حاليكه پيروان اسلام اصيل معتقدند راه رسيدن به خدا جز از طريق كتاب و سنت و پيروي از حاملان اصيل اين دو ميسّر نيست.در طول دوران 34 ساله انقلاب اسلامي ايران، بارها چهره هايي نامدار - كه البته نام و نانشان مديون محرومين وفادار به اسلام بودند- منحرف شده و از ميدان خارج شدند و حتي به صف دشمن پيوسته و به آلت فعل او تبديل گرديدند. در ميان آنان بعضي از روحانيون برجسته و بعضي از مقامات عاليرتبه هم بودند ولي با انحراف آنان، مردم منحرف نشده و با كنار زدن آنان راه را با استقامت ادامه دادند و خداوند متعال هم متقابلا روند امور را به نفع آنان به گونه اي رقم زد كه هر اتفاق داخلي، منطقه اي و بين المللي به نفع شان تمام شد .دشمن در بعضي از اين حوادث براي به نتيجه رسيدن، صدها ميليارد دلار هزينه كرد، و هزاران نظامي خود را از دست داد و حال آن كه در همان حوادث، اين ملت با كمترين هزينه و عمدتا حتي بدون دادن يك قرباني به پيروزي رسيد و اين چيزي بود كه دشمن بارها به آن اعتراف كرد.«وحدت ملي اسلامي مردم» در روز 22 بهمن در طول اين 34 سال، تاثير شكاف ميان مقامات- كه گاه و بيگاه و تحت تاثير بي تقوايي و هواي نفس روي مي دهد و كام امت و امام را تلخ مي نمايد- از بين مي برد. ديروز مردم به خوبي نشان دادند كه هيچ ارزشي براي آنچه 7 روز پيش -يكشنبه استيضاح- در مجلس از سوي رؤسا و بعضي از اعضاي دو قوه مجريه و مقننه روي داد، قايل نيستند و راه خود را خالصانه و بدون تزلزل مي روند. اين هم خود در دنيا يك «پديده» است .«مذاكره با آمريكا»، بحث مذاكره ايران با آمريكا يا مذاكره آمريكا با ايران در طول اين سي و چند سال جريان داشته است اگر به موارد آن نگاه بيندازيم درمي يابيم كه اولاً اين بحث عمدتاً زماني مطرح شده كه آمريكا با يك مشكل كليدي مواجه بوده و براي حل آن همه راه ها را رفته و وقتي با بن بست كامل مواجه شد، بحث حل و فصل مسئله از طريق ايران را مطرح كرده است، ثانياً در ايران، مطرح كنندگان اين بحث نوعاً جريانات و اشخاص آلوده اي بوده اند كه يا در پي اجراي يك «ماموريت خارجي» و در نهايت حل مسئله آمريكا بوده اند و يا اينكه در صدد بوده اند از اين بحث به گمان اينكه بالاخره در كشور طرفداراني دارد، براي تقويت موضع باندي و جناحي خود استفاده نمايند. بايد به اين نكته اضافه كرد كه بحث رابطه با آمريكا در داخل كشور نوعاً توام با يك بحث كلي تر تحت عنوان «لزوم بازنگري امور» بوده است با اين وصف بحث مذاكره با آمريكا از سوي اين گروه ها و اشخاص نه براي حل يك مسئله بلكه براي «طرح يك مسئله بنيادي» صورت مي گيرد و بخشي از اين مسئله بنيادي پذيرش اين نكته است كه «ايران بايد در برابر آمريكا كوتاه بيايد» و اين در حالي است كه در طول اين دوران، آمريكايي ها عليه ملت ايران انواع ستم ها و جنايات را-كه يك قلم آن ترور دانشمندان هسته اي است- مرتكب شده و حتما بايد پاسخگو باشند. كمي به عقب برگرديم، بحث لزوم تجديدنظر در اصول و مباني از جمله بحث مذاكره با آمريكا را اولين بار «علي اكبر سعيدي سيرجاني» به طور جدي و نسبتا رسمي مطرح كرد. او در مقاله اي تحت عنوان «عصر خردگرايي» كه چند ماه پس از رحلت حضرت امام(ره) در روزنامه اطلاعات چاپ شد، مسئله پايان عصر امام را به طور خيلي ظريف مطرح كرد كه در زمان خود بحث زيادي را برانگيخت. وابستگي سيرجاني به محافل آمريكايي مشهورتر از آن است كه به بحث نياز داشته باشد بعدها همين بحث را افراد آلوده ديگري دنبال كردند و امروز هم سردمدار بحث مذاكره و به تعبير روشن تر «كوتاه آمدن در برابر فشار و تعدي آمريكا»، دو جريان آلوده علي الظاهر مخالف هم يعني «فتنه» و «انحراف» هستند. طرح بحث «مذاكره با آمريكا» از منظر اين دو گروه، از يك سو حمايت هاي خارجي را به نفع آنان- و نه كشور- جلب مي كند و در اين ميان عمدتا به حمايت ديپلماتيك، اطلاعاتي و رسانه اي دشمن نظر دوخته اند به بيان ديگر سردمداران جريان فتنه و حلقه انحرافي مايلند از طريق ارسال پالس هايي، فشار خارجي به نظام جمهوري اسلامي را به يك كانال داخلي انتقال داده و به ابزاري براي تقويت موضع خود تبديل نمايند به گونه اي كه در نهايت نظام و مردم براي رستن از فشار آمريكا به آنان به عنوان «واسطه حل مسئله» متوسل و ملتجي شوند. اين دو جريان آلوده از منظري داخلي هم درصددند تا خود را مظهر يك جريان ميانه كه مايل است همه چيز را- از جمله اصول و آرمان هاي اسلام و انقلاب- به نفع «معيشت» و «آزادي» مردم حل و فصل نمايد، معرفي كنند و صد البته اين يك دروغ و رياكاري محض است چرا كه اصول و آرمان هاي اسلام و انقلاب- و از جمله ايستادگي در برابر آمريكاي متجاوز- مطمئن ترين و تنهاترين راه براي تامين معيشت و آزادي مردم و استقلال كشور است و با نفي اين اصول و آرمان ها جز اسارت براي مردم باقي نمي ماند كما اينكه در دوره 53 ساله پهلوي باقي نماند.اين نوع نگاه به بحث مذاكره با آمريكا و اهدافي كه در طرح آن وجود دارد، نقطه تلاقي سران فتنه و انحراف است و انصافا وحدت آنان در اين مسائل مو نمي زند!مردم ديروز در راهپيمايي خود اين نوع گرايشات را بي نصيب نگذاشتند، شعارهاي مرگ بر آمريكا كه گاه و بيگاه سخنان رئيس جمهور محترم را قطع مي كرد و در نهايت حجم پلاكاردهاي مرگ بر آمريكاي مردم به گونه اي بود كه حتي ديروز «هاآرتص» نوشت: «مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، بيشترين شعارهايي بود كه در سي وچهارمين سالگرد انقلاب اسلامي در ايران شنيده شد.»"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 23  بهمن ماه سال 1391
توفنده تر از هميشه (يادداشت روز)