گفت و شنود (ملاقات ! (
گفتم : این دیدار چرا ایراد داره و اشکال؟ چه نیازست  تا سربازجو برپاکنه قیل و قال ؟
گفت : چون سربازجو کرده تبلیغات ، مهاجرانی در این سفر داشته ملاقات
 بسوی  شیطان که پرتاب می کردند سنگ ، وی بسویش رفته با تعجیل بیدرنگ ،
برای بوسیدنش رو کرده جرأت وغیرت ،تحمل کرده سنگ ها بر سر و صورت
گفت: يك سايت ضدانقلابي به مهاجراني اعتراض كرده است كه چرا به عربستان رفته و با ملك عبدالله ملاقات كرده است؟!
گفتم: اي بابا! چرا در زندگي خصوصي افراد دخالت مي كنند؟!
گفت: همين سايت نوشته؛ آقاي مهاجراني! شما براي زيارت كه به عربستان نرفته بودي، پس آنجا چه كاري داشتي؟!
گفتم: شايد براي زيارت رفته بود!
گفت: خونه خرس و باديه مس؟! پس چرا در مصاحبه خود اشاره اي به زيارت نكرده است!
گفتم: خب! براي زيارت شيطان رفته بود كه موفق هم شد!
گفت: چه عرض كنم؟! از يارو پرسيدند؛ در سفر مكه، براي رمي جمرات هم رفتي؟ و طرف گفت؛ بعله كه رفتم! البته، خيلي سنگ به سر و صورتم خورد ولي هر طوري بود خودم رو بهش رسوندم و بوسيدمش!
گفت: عجیب سربازجو پاسدارجانی؟ نحسی 13 گرفته اش شده عصبانی
گفتم : دلیل عصبیت  سربازجو ی چیست؟ مو ضوع  مورد نظر یافرد مخاطبش کیست؟
گفت : با ترفند دروغ نامه کیهانی ،خشمگین شده کف آورده بر دهانی
با حالت عصبی و  هم  هیجانی ،گرفته یقه  نوچه سابق رفسنجانی
اتهام زده با هذیان گویی ولجن پرانی ،تادراز کرده  باشه  عطاء  مهاجرانی
گفتم : سربازجوی دارای شلاق وزنجیر ،برای چه به عطاء مهاجرانی داده گیر؟
گفت :چون  زیر چتر زیارت سفر به عربستان ، برایش یک  سناریو ساخته و  داستان
تا تواند  کشف کند  سربازجوی پاسدا ر،مهاجرانی  با پادشاه عربستان کرده دیدار
گفتم : این دیدار چرا ایراد داره و اشکال؟ چه نیازست  تا سربازجو برپاکنه قیل و قال ؟
گفت : چون سربازجو کرده تبلیغات ، مهاجرانی در این سفر داشته ملاقات
 بسوی  شیطان که پرتاب می کردند سنگ ، وی بسویش رفته با تعجیل بیدرنگ ،
برای بوسیدنش رو کرده جرأت وغیرت ،تحمل کرده سنگ ها بر سر و صورت