تصاویر زنان  پرتقال ومرغ و دست فروشان قائم‌شهری در استان مازندران . 23 فروردین- 91
من با دیدن اینگونه تصاویر دستخوش حالات چند گانه می شوم که هم خوشحال کننده وهم آزار دهنده می باشد. حالت مثبت و خوشحال کننده این است که برای من تداعی کننده خاطراتی از گذشته است  و این خاطرات مربوط به برخی نقاط ایران  می شود  که شامل شمال ومرکز وجنوب وغرب و...  است. به خصوص زندگی ساده و حقیرانه ولی با صفای عشایر معروف به سیاه چادر ها که در فصول مختلف سال  ییلاق وقشلاق و کوچ می کنند تماشایی است وتأسف آور که برای ادامه ی حیات و زنده ماندن با عدم امکانات چه مسیر های طولانی مخاطره آمیزی باید طی کنند . تا  خاطراتی از زنان و دختران لاهیجانی در مزارع باغات چای آنهم اوایل بهار که باغات چای عجیب بوی خوشی دارد. تا رقص های جمعی زن ومرد با دختران وپسران خرم آبادی که همراه با ساز و دهل وکمانچه  وترانه های حماسی وچوب بازی چه جذابیتی داردتا آوازخوانی شب زنده داری  شب های طاق بستان کرمانشاه که چه حالی دارد .تا دریاچه  بسیار زیبای دامنه کوه آوان قزوین و دریاچه  گهر  بی نظیر در ارتفاعات شهرستان درود وماهی قزل آلاهایش تا بوی نارنج بهاری درختان نارنج  پارک وابسته به شهرداری  فسا وداراب که همراه با مراسم رقص و لباس های زیبای محلی قشقایی  و  چشمه پرآب  دامنه ی کوه کرسیا با ماهی بی نظیرش در جهان می باشد . یا ماهی گیری در سواحل بوشهر وبندر عباس و گناوه و سوار لنج شدن وبه جزیره قشم برای تفریح وخریدن رفتن. یا در سعدیه شیراز اوایل عید و اول صبح  آش  داغ با گیا هان کوهی  پخته میل کردن و یا تنگ غروب  تابستان لب رودخانه پشت سد دز  در دزفول لم دادن و ماهی گیری کردن .... اما از سوی دیگر  اینگونه صحنه های ضمیمه شده با رخساره های نگران زنان زحمت کش برایم آزار دهنده است . زیرا که وقتی مشاهده می کنم که کشوری که سرشار از منابع وذخاثیر عظیم گاز ونفت و معادن غنی  می باشد. ولی به جای اینکه سهمی از آن نصیب همه مردم  به خصوص محرومان وتهی دستان کشور شود و سر وسامانی به اوضاع اقتصاد ی کشور داده شود و وضعیت رفاه وخدمات اجتماعی رو براه شود . یا در آمد نفت  به سرمایه گذاری زیر ساخت های صنعتی وکشاورزی و تولیدی یاباز سازی تأسیسات نفتی کشور  اختصاص داده شود . ولی  در آمد نفت وگاز  وتولیدات معادن یا صرف هزینه ی اهداف هسته ای می شود . یا صرف هزینه های  برپایی همایش ونمایش و رزمایش نظامی وآزمایشات موشکی  پاسداری می شود یا به ارگان های سرکوب گر اطلاعاتی و امنیتی برای سرکوب وسانسور وجنگ افروزی  اختصاص داده می شود .یا به سازمان وجریاناتی دیگر همچون حزب الله لبنان و سازمان جهاد اسلامی فلسطین وحماس وامثالهم داده می شود تا در راستای سیاست صدور تروریسم وارتجاع وبحران به برون مرز دست به اقدامات تروریستی وبحران آفرینی وجنگ افروزی بزنند تا بطور مقطعی عبور از بحران هسته ای فراهم شود .در نهایت عملکرد این سیاست ها منتهی به رشد واردات و ورشکستگی اقتصادی کشور وتورم وگرانی وتعطیل شدن واحدهای تولیدی وبیکاری کارگران همراه با رشد فقر وبیکاری شده است . بدتر اینکه برای نابودی کشاورزی و باغات مرکبات میوه نه  حمایت از باغداران وکشاورزان  نمی شود، بلکه  میوه آنقدر وارد کشور می شود  و در سردخانه ها نگهداری می شود تا که فاسد شوند . سپس به گاوداری ها برای خوراک گاو ها تحویل داده  شود. در عوض تولیدات مرکبات باغات استان مازندران باید از طریق زنان توی پیاده روی خیابان ها  بعنوان بازار همراه با سبزی مرغ و خروس و صنایع سبک دستی خانگی  عرضه وفروخته شود.  بگذریم تصاویر ر ا به بینید و فکر کنید که به اینگونه سئوالات چگونه می شود جواب داد؟ از جمله  فرق اینگونه  مکان های عرضه کننده  کالا ومیوه و سبزی و... با فروشگاه های زنجیره ای  بزرگ در تهران  ناشی ازچیست؟ یا فرق این زنان هم وطن با همسران حاکمان وآقا زاده ها وشرکای دزد ترشان چیست ؟ چه فرقی بین اینان با همسران احمد توکلی و خاله هایش لاریجانی ها  وجود دارد که اهل استان مازندران هستند؟ بدتر اینکه برای چه  پاسدار علی لاریجانی نه از شهر خودش آمل که از قم نامزد انتخابات – انتصابات بازار مکاره موسوم به مجلس می شود؟ بهر حال در شرایطی که وضعیت زنان استان مازندران این چنین است . مشخص است که اوضاع زنان در سایر استان های محروم کشور چگونه فاجعه بار می باشد؟ بنابراین تا زمانی که این رژیم عوامفریب و دین فروش وغارتگر بر سر کار باشد .چشم انداز نه به سوی بهبودی نیست که  سمت وسوی مسیر رو به بدتر شدن اوضاع است .پس تنها راه حل این است که باید همه آزادی خواهان وآزادی ستانان که مردم وایران دوست هستند  همگام با مبارزات مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند مبارزه  جمعی کنند .