واق واق بلبل! (گفت و شنود)
گفتم : برای چه جای بر داشتن زیر ابرو؟ بالاترین چشم کور کرد از خود برد آبرو
گفت : سربازجو با یکی کرده نجوا ، گفته  رفته بودم جایی خوش آب و هوا
گفته جایی دعوت داشتم  که بوی گند گل ،با زر زر آب  با صدای خوش واق واق بلبل
اجازه نداد تا صبح  یک لحظه به خوابم من ،تا که رفتم  دشت خواندم آواز خر درچمن
گفت: انتشار اخبار مربوط به سفرهاي تفريحي برخي از سران و عوامل فتنه بدجوري آب توي لانه مورچه ها ريخته است.
گفتم: چطور مگر؟ چرا...؟!
گفت: گروه هاي اپوزيسيون عصباني هستند كه چرا برخي سران و عوامل فتنه به جاي آن كه براي دربه دري و زندگي فلاكت بار هواداران خود نگران باشند، به زندگي مرفه و سفرهاي تفريحي روي آورده اند!
گفتم: حيوونكي ها حق دارند!
گفت: سايت بالاترين خطاب به سران و عوامل فتنه نوشته است؛ «آنچه بيشتر از همه باعث تاسف است اين كه پشت صحنه خوشگذراني مي كنيد ولي در مصاحبه ها و سخنراني هاي خود از نگراني براي اپوزيسيون دم مي زنيد»!
گفتم: يارو براي تفريح به يك ويلاي خصوصي در يك منطقه خوش آب و هوا رفته بود ولي در سخنراني خود براي هواداران مي گفت؛ ديشب يك جايي دعوت داشتم كه از بوي گند گل! و واق واق بلبل! و زر زر آب، تا صبح خوابم نبرد
گفت : سربازجوی بد نام زندان اوین ، با نقل قول کردن از سایت بالاترین
روکرده  این سایت میکنه تعقیب ، تا چماقش  کند علیه ی رقیب
گویا موفق شده است سر بازجو ، تاسایت بالاترین با خود کند همسو
گفتم : مگر  سایت  بالاترین زده گند؟ بگو سربازجو رامش کرده با چه ترفند؟
گفت : با اتهام ساختگی کپی برداری ، بالاترین دست زده به  کلاه بر داری
بطور زنجیری و بی حساب وکتاب ،دست زده به بستن  حساب
بررسی کرده حساب ها یک بیک ، تا به  سربازجو گفته باشه لبیک
گفتم : برای چه بالاترین کرده اینکار؟همسو شده با سربازجوی جنایتکار
گفت : چون اوضاع رژیم شده خراب ، از دست مخالفان رهبر نداره خواب
در بالا ترین  دست زدند به افشاگری، طوریکه نمی شد کرد حاشاگری
نه توهین نه فحاشی ،نداشت  اثر ، نه قطع می شد افشاگری  نه خبر
جز اینکه بالاترین دست زد به سانسور ،هم زیرآب خود زند هم به خود زد سور
گفتم : برای چه جای بر داشتن زیر ابرو؟ بالاترین چشم کور کرد از خود برد آبرو
گفت : سربازجو با یکی کرده نجوا ، گفته  رفته بودم جایی خوش آب و هوا
گفته جایی دعوت داشتم  که بوی گند گل ،با زر زر آب  با صدای خوش واق واق بلبل
اجازه نداد تا صبح  یک لحظه به خوابم من ،تا که رفتم  دشت خواندم آواز خر درچمن
!