دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 16 فروردین ماه سال 1391
"اگر چنانچه مدعی از جایگاه قدرت وثبات آن بر خوردار نباشد . آویزان شدن به خمینی شیاد برای پیش بردن اهداف پشت پرده اش نه مفید فایده نمی باشد ، بلکه  احتمال تبدیل بر ضد خودش شدن و ضرر و زیان وآسیب دیدنش بسیار زیاد است . نمونه اتخاذ سیاست رفسنجانی است که  با آویزان شدن به خمینی شیاد برای توجیه کردن سیاست ایجاد رابطه با آمریکا استفاده کرده که نه کار ساز نبوده است ، بلکه تبدیل به اهرم فشار واتهام وطنابی برایش شده است که نه امکان نجات با این طناب برای بیرون کشیدن از چاه نیست بلکه امکان بریدن وبر قعر چاه افتادن یا  بر دور گردن افتادن وحالت  خفگی بهش دست دادن وجود دارد "
نقش سربازجوپاسدار حسین شریعتمداری همچون گربه گرسنه ای است که بو کشان همه جا ومکان پرسه زنان بدنبال گوشت می گردد. البته  برای این گربه ی آدمخوار گوشت همان مخالفان ومنتقان ودگر اندیشان ونا راضیان حتی خودی های متهم به بی بصیرت شده  همچون رفسنجانی می باشد. فراموش نشود این گربه خانه زاد بیت رهبری در جماران عجیب مشام تیز فرصت طلبی وشناسایی مراکز قدرت و وصل و آویزان شدن به آن دارد. چون هم برای حاشیه ی امنیت آهنین وهم سنگر تهاجم وتعرض  و سناریو سازی نیاز شدید دارد . به ویژه در شرایط کنونی که اوضاع بشدت بر هم ریخته و آشفته بازار می باشد . به ویژه اینکه تحریم های فلج کننده مکمل بحران اقتصادی شده است. از طرف دیگر مترادف وهمسو با بحران درونی وشتاب گیری رشد اختلاف ورقابت وجنگ قدرت و ثروت شده است . بنابراین آنانی که توطئه وتلاش برای برکناری رفسنجانی از رأس ممجمع مصلحت نظام را طراحی کرده بودند .ولی عدم حضور مردم در نمایش خیمه شب بازی  برگزاری فرمایشی در 12 اسفند که امکان مانور تبلیغاتی دادن با ساندیس خوران دشمن شکن نبود . بنابراین علی خائنه ای مجبور شد با قیچی وحذف کردن حامیان رفسنجانی در مجمع مصلحت و جایگزین کردن مهره های خودش در این مجمع  رفسنجانی را برای ریاست تشریفاتی آن انتصاب نماید . ولی پس از آن حکم قطعی زندان از سوی دستگاه فاسد قضاییه  برای فائزه صادر شد ومکمل کشمکش  داستان دانشگاه آزاد شد .تا اینکه گفتگوی دو ماه پیش رفسنجانی محور عریضه نویسی به خمینی برای رفع بحران عدم رابطه با آمریکا آنتنی شده است وبهانه ای برای سناریو سازی  تاخت وتاز های انتقاداتی به رفسنجانی از سوی حامیان علی خائنه ای وپا سداران کودتا گر شده است . طوریکه اکنون نوبت سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری رسیده است تا خارج از نوبت یادداشت روز نویسی اش در این مورد از موضع بازجویی با آویزان شدن به خمینی شیاد وموضع ضد آمریکایی این چنین پس از سئوال و سین وچین کردن رفسنجانی برایش  کیفرخواست اتهامی تهیه وتنظیم کرده است :
"اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني كه در روزهاي پاياني سال 1390 و در ديدار مسئولان فصلنامه مطالعات بين المللي با ايشان مطرح شده و ديروز خبر آن منتشر شده بود، بازتاب گسترده اي در رسانه هاي داخلي و بسياري از رسانه هاي خارجي داشت. درباره اظهارات اخير رئيس محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام اگرچه گفتني هاي فراواني هست ولي در اين مختصر به واكاوي يكي از اصلي ترين آنها كه وارونه نمايي آشكار است و عجيب تر نيز به نظر مي رسد بسنده مي كنيم و باقي به بعد مي گذاريم.آقاي هاشمي رفسنجاني مي گويد «من در سال هاي آخر حيات امام(ره) نامه اي را خدمتشان نوشتم، تايپ هم نكردم براي اين كه نمي خواستم كسي بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح كردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حياتتان اينها را حل كنيد. در غير اين صورت، ممكن است اينها به صورت معضلي، سد راه آينده كشور شود. گردنه هايي است كه اگر شما ما را عبور ندهيد، بعد از شما عبور كردن مشكل خواهد بود. يكي از اين مسايل، رابطه با آمريكا بود. نوشتم بالاخره سبكي كه الان داريم كه با آمريكا نه حرف بزنيم و نه رابطه داشته باشيم قابل دوام نيست. آمريكا قدرت برتر دنياست. مگر اروپا با آمريكا، چين با آمريكا و روسيه با آمريكا چه تفاوتي از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاكره داريم چرا با آمريكا مذاكره نكنيم؟ "
پاسدار شریعتمداری در ادامه مچ گیری وبرجسته کردن تناقضات رفسنجانی که مکمل و ادامه ی برجسته کردن 3 تناقض گویی رفسنجانی است که روز گذشته از سوی خبر گزاری دروغ پرداز فارس مطرح وبازتاب داده شد. امروز وی نیز  از موضع بازجویی با رفسنجانی بر خورد کرده است تا که اینگونه  ثابت نماید رفسنجانی نه بر خلاف ادعای خمینی شیاد  نقل قول کرده  که آن تحریف و وارونه کرده و به خمینی ضد آمریکایی تهمت زده است:
"مذاكره هم اين نيست كه تسليم آنها شويم. مذاكره مي كنيم اگر مواضع ما را پذيرفتند يا ما مواضع آنها را پذيرفتيم، تمام است»! مذاكره و رابطه با آمريكا يكي از خطوط قرمز حضرت امام(ره) بودبنابراين كمترين ترديدي نيست كه امام راحل ما(ره) ابهام مطرح شده از جانب آقاي هاشمي رفسنجاني را بي پاسخ نگذاشته اند و سؤال اين است كه چرا آقاي رفسنجاني از پاسخ آن بزرگوار كه به يقين و مانند هميشه، مستدل و منطقي بوده است طفره رفته و به آن اشاره اي نكرده است؟! "
پاسدار شریعتمداری  پس از گرد وخاک بر پا کردن ومحور سازش ناپذیر بودن خمینی شیاد علیه ی آمریکا  مانور تبلیغاتی  بر ضد رفسنجانی داده است. ولی نمی گوید که چرا امام با دیدار رفسنجانی در تابستان 65 با مک فارلین در تهران موافقت کرد؟ یاا ینکه  چرا به جای تأکید بر جاسوس بودن   کارکنان گروگان گرفته شدگان سفارت آمریکا در تهران   و محاکمه کردن شان به آزادی شان تن داد؟ در صورتی که اکنون از موضع غلیظ وخدشه نا پذیر موضع ضد آمر یکایی خمینی شیاد رفسنجانی را این چنین دراز با ردیف کردن تبصره های وابسته به کیفر خواست متهم کرده است :
" آقاي هاشمي رفسنجاني به اين بخش از تاريخ آن روزها نيز اشاره نكرده اند كه در اوايل سال 1369 در حالي كه هنوز يكسال از رحلت حضرت امام(ره) نگذشته بود، آقاي «جيمز بيكر» وزير خارجه وقت آمريكا طي سخناني - 30 فروردين/19 آوريل 1990- اعلام كرد كه آمريكا آماده مذاكره مستقيم با ايران است و 7 روز بعد - 6 ارديبهشت ماه/25 آوريل - آقاي عطاءالله مهاجراني معاون پارلماني آقاي رفسنجاني- رئيس جمهور وقت- در مقاله اي با عنوان «مذاكره مستقيم» كه در صفحه 2 روزنامه اطلاعات همان روز به چاپ رسيد، ايستادگي در برابر كاخ سفيد را «شعارگونه» ناميده و دقيقاً با همان استدلالي كه جناب هاشمي در اظهارات اخير خود مطرح كرده است خواستار مذاكره و رابطه با آمريكا مي شود و نكته در خور توجه آن كه در مقاله خود به گونه اي غيرمنتظره- شايد براي رد گم كردن- به اظهارات چند روز قبل «جيمز بيكر» اشاره كرده و اصرار مي ورزد كه مبادا كساني پيشنهاد ايشان را با پيشنهاد وزير خارجه آمريكا مرتبط دانسته و آن را «يك توطئه و يا فتنه» تلقي كنند. مقاله مهاجراني با توجه به مغايرت آن با ديدگاه بارها اعلام شده حضرت امام(ره) انتقادهاي فراواني را در پي داشت. اما، آقاي مهاجراني كه امروزه پرده ها را كنار زده و آشكارا به انگليس پناهنده شده و با آيپك (لابي صهيونيست ها) و MI6 (بخش اطلاعات خارجي اينتلجنت سرويس انگليس) همكاري نزديك دارد، برنظر خود اصرار مي ورزد و نهايتاً؛ رهبر معظم انقلاب در يكي از سلسله بيانات خويش به اين ماجرا پايان مي دهند كه شرح آن خواهد آمد.«و اما مسئله اي كه اين روزها در سطح جمعي از اهل فكر و اهل نظر در جريان است، مذاكره كردن و مذاكره نكردن است... من معتقدم، آن كساني كه فكر مي كنند ما بايد با رأس استكبار- يعني آمريكا- مذاكره كنيم، يا دچار ساده لوحي هستند، يا مرعوبند. من بارها اين نكته را عرض كرده ام كه استكبار، بيش از اين كه نان قدرت و توانايي خودش را بخورد، نان هيبت و تشر خودش را مي خورد. اصلاً استكبار، با تشر و ابهت و شكلك درآوردن و ترساندن اين و آن، زنده است. مذاكره، يعني چه؟ صرف اين كه شما برويد با آمريكا بنشينيد حرف بزنيد و مذاكره كنيد، مشكلات حل مي شود؟ اين طوري كه نيست. مذاكره در عرف سياسي، يعني معامله، مذاكره با آمريكا، يعني معامله با آمريكا. معامله، يعني داد و ستد؛ يعني چيزي بگير، چيزي بده تو از انقلاب اسلامي، به آمريكا چه مي خواهي بدهي، تا چيزي از او بگيري؟ آن چيزي كه شما مي خواهيد به آمريكا بدهيد، تا در مقابل از او چيزي بگيريد، چيست؟ ما چه مي توانيم به آمريكا بدهيم؟ او از ما چه مي خواهد؟ آيا مي دانيد كه او چه مي خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان يومنوا بالله العزيز الحميد». والله كه آمريكا از هيچ چيز ملت ايران، به قدر مسلمان بودن و پايبند بودن به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست. او مي خواهد شما از اين پايبنديتان دست برداريد. او مي خواهد شما اين گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشيد؛ حاضريد؟»"
 سربازجو پاسدار شریعتمداری با تجربه ی بازجویی شلاق بردست در اتاق شکنجه واعتراف گیری از متهم رفسنجانی را به کنج رینگ برده است تا که وادارش کند دست های تسلیم خود را بلند کند وابراز ندامت از عبور خط قرمز موضع ضد آمریکایی خمینی شیاد کند که آن را اینگونه  وارونه  جلوه داده است و باید توبه کند وتواب شود ولبیک به رهبر ضد آمریکایی جانشین خمینی شیاد گوید :
"اكنون بايد از آقاي هاشمي رفسنجاني پرسيد در پروژه پيشنهادي مذاكره و رابطه با آمريكا- و به قول حضرت آقا معامله با آمريكا!- چه «بهايي» را براي پرداخت در نظر گرفته ايد و در مقابل آن چه متاعي را از آمريكا انتظار داريد؟! آيا جز اين است كه آمريكا به اعتراف بارها اعلام كرده خود، بيشترين ضربه را از اسلام ناب محمدي(ص) كه ظلم ستيز و استقلال طلب است دريافت كرده است؟! و به هيچ چيز غير از بازگشت به دوران غارتگري گذشته در ايران نمي انديشد؟! و در مقابل به شما همان را خواهد داد كه به شاه و حسني مبارك و بن علي و علي عبدالله صالح داد!  آقاي هاشمي مي گويد «معناي مذاكره با آمريكا اين نيست كه تسليم آنها شويم. مذاكره مي كنيم اگر مواضع ما را پذيرفتند، يا ما مواضع آنها را پذيرفتيم، تمام است»!ظاهراً جناب رفسنجاني فراموش كرده اند كه آمريكا، مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد و نه حل و فصل مسائل طرفين. آقاي هاشمي از آمريكا با عنوان «قدرت برتر دنيا»! ياد مي كند كه مخصوصاً با توجه به رخدادهاي چند سال اخير، چه در برخورد آمريكا با ايران و چه در برخورد با انقلاب هاي اسلامي منطقه، شكست در عراق و افغانستان و دهها نمونه ديگر از اين دست، تعجب آور است و فقط به عنوان يادآوري بايد گفت، همين چند ماه قبل - 13 دسامبر 2011/ آذرماه 90- نشست شوراي راهبردي آتلانتيك در واشنگتن با صراحت اعلام كرد كه جمهوري اسلامي ايران، آمريكا را از بلنداي اقتدار 2001 به دره ضعف 2011 كشانده است و اينكه؛ تاريخ به نفع ايران در حال پيچيدن است و...گفتني است مقايسه آمريكا با چين و روسيه و انگليس هم قياس مع الفارق است زيرا درگيري اصلي ايران اسلامي با آمريكا بوده و هست و ديگر كشورهاي مورد اشاره در اظهارات آقاي رفسنجاني نه سابقه اي قابل قياس با آمريكا در برخورد با ايران داشته و دارند و نه از رابطه و مذاكره در پي رسيدن به اهدافي هستند كه آمريكا دنبال مي كند بنابراين رابطه و مذاكره با آنها مي تواند در چارچوب عزت و حكمت و مصلحت صورت پذيرد و چنانچه وارد فازي نظير آمريكا شوند- كه نمي توانند- به يقين با برخورد مشابهي از سوي ايران اسلامي روبرو خواهند شد.
در خاتمه اینکه پس از 33 سال پرده های پوششی عوامفریبی دین فروشانه کنار زده شده و ماهیت حاکمان  وطن فروش وجنگ افروز قدرت وثروت طلب آشکار شده است . زیرا که دامنه ی رقابت و اختلافات ناشی از جنگ قدرت وثروت  آنچنان عمیق و ریشه دار شده است که یاران سابق پیروان   خمینی شیاد که در قدرت و سرکوب و ارتکاب جنایت باهم  شریک و سهیم  بودند اکنون بدلیل رقابت برای حذف و انحصاری قدرت مجبور به رو در رویی با هم دیگر شده اند . آنچنان که دیگر نه امکان ندارد همچون گذشته زیر نام خمینی شیاد سنگر تهاجمی با حاشیه امنیتی برای خود داشت واز آن استفاده کنند، بلکه  نام بردن واستناد کردن به وی و دخیل بستن  به این امام زاده ای که کور می کند تا شفا دهد بستگی به جایگاه قدرت  برای ابزاری از نام وی استفاده کردن دارد . یعنی اینکه اگر چنانچه مدعی از جایگاه قدرت وثبات آن بر خوردار نباشد . آویزان شدن به خمینی شیاد برای پیش بردن اهداف پشت پرده اش نه مفید فایده نمی باشد ، بلکه  احتمال تبدیل بر ضد خودش شدن و ضرر و زیان وآسیب دیدنش بسیار زیاد است . نمونه اتخاذ سیاست رفسنجانی است که  با آویزان شدن به خمینی شیاد برای توجیه کردن سیاست ایجاد رابطه با آمریکا استفاده کرده که نه کار ساز نبوده است ، بلکه تبدیل به اهرم فشار واتهام وطنابی برایش شده است که نه امکان نجات با این طناب برای بیرون کشیدن از چاه نیست بلکه امکان بریدن وبر قعر چاه افتادن یا  بر دور گردن افتادن وحالت  خفگی بهش دست دادن وجود دارد .چونکه موضوع جنگ قدرت وثروت به آن مرحله ای رسیده است که جانشین وی برای حفظ جایگاه قدرت خود راهی جز پیگیری گفته ی خمینی شیاد ندارد که برای توجیه حذف منتظری وبقیه گفت هرگز با کسی عقد اخوت نبسته ام.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 16 فروردین ماه سال 1391
آقاي هاشمي حاضريد كه... ؟ ! (يادداشت روز)