سرنوشت تأسف بار  آرش 12 ساله حیران وگریان واثرات نامطلوب بیشتر در حوزه بهداشت و درمان.مسؤولان فردا خیلی دیر است!
در رابطه با تصویر تراژدیک وتأسف آور ضمیمه شده ی این کودک 12 ساله که تیتر خبری یکی از  رسانه های خبری رژیم غیر دمکراتیک  و دین فروش و عوامفریب است  روی سخن به حاکمان ایران که 33 سال حکومت می کنند .چند سئوال بسیار ساده  مطرح می شود. سئوال است  موقعی که بنیانگذار  رژیم  از پاریس بی احساس وارد فرودگاه تهران شد، سپس  از فراز  دیوار گوشتی 6 کیلومتری استقبال کنند گان احساساتی وارد بهشت زهرای تهران شد  که منهم آنجا بودم  وی در سخنرانی خود با مخاطب قرار دادن شاه وپدرش چه گفت وچه قول هایی داد؟ سپس چه فتواها یا وعده هایی بعنوان تبصره ضمیمه قول های قبلی اش نمود؟ از جمله مگر نگفت که حکومت آینده از آن مستضعفان وپابرهنگان می باشد؟ مگر در دفاع از کارگران نگفت لاکن مورچه هم کارگر وخدا هست ومن بر دست کوخ نشینان بوسه می زنم واز اسلام مداران مرفه آمریکایی  بیزارم و دوری جویم ؟ اکنون کارگرانی که قرار بود حاکم شود  وضعیت این قشر زحمت کش ومحروم چگونه می باشد و این شرایط تحمیل شده ناشی از چیست؟ چرا به دلیل اقتصاد وارداتی ودلالی  هرروز تعدادی کارخانه تعطیل وکار گران بیشتری بیکار می شوندو به خیل ارتش بیکاران می پیوندند؟ چرا شرایط وشکاف عمیق طبقاتی  باید آنگونه باشد که  حد اقل دستمزد کار گران حداقل بیش از  3 برابر  کمتر از رقم تعیین شده می باشد؟ با توجه به روند رشد لجام گسیخته تورم وگرانی وفقر وبی عدالتی و  فاصله ی عمیق طبقاتی  این اختلاف  چگونه باید تأمین شود ؟و چطوری این شرایط نا برابر وتبعیض آمیز بسیار طاقت فرسای تحمیل شده  را کارگران زحمت کش تحمل  نمایند؟ بدتر اینکه چرا نباید بمناسبت روز جهانی کارگران مجوز راهپیمایی به اینان  داده نشود؟ چه پاسخی  مقابل  اختلاف قول های داده شده ی اوایل انقلاب  با و وارونه  اقدام کردن پس از آن به ویژه شرایط کنونی وجود دارد وچرا از سوی جانشین خمینی ویا مسئول دیگر بازگو نمی شود؟ بالاخره جرم  آرش این کودک 12 ساله چیست که ساکن کرج است و در روز بارانی  از پل این شهر سقوط  می کند و در حال دست و پنجه گرم کردن با مرگ است و مادرش از شکم پاره و دست و ستون فقرات شکسته‌ فرزندش سخن می‌گوید ومی نالد . اما بیمارستان او را به دلیل فقر مالی، مرخص کرده است تا داروهای خودسرانه مادرش را بخورد و رفته رفته مرگ تدریجی را تجربه کند. چرا گفته نمی شود عامل این شرایط چیست وجرم این کودک چیست که در یک خانواده فقیر متولد و در سایه ی فقر رشده کرده است؟ چرا سهمی از در آمد ونفت به اینگونه آرش ها وخانواده های شان نصیب نشده است؟ حد اقل چرا بهره ای از آن دلار های اهدایی و  کمک های مالی وتسلیحاتی و نفتی که به سوریه و حزب الله لبنان و حماس وجهاد اسلامی فلسطین  داده می شود  به خانواده های امثال آرش نمی رسد به جای اینکه اینان با همکاری سپاه قدس  دست به اقدامات تروریستی و بحران آفرینی وجنگ افروزی بزنند تا فضا برای عبور از بحران هسته ای  فراهم شود . در خاتمه اینکه  اگر آرش در خانواده آخوندهای حکومتی و شکر شرکای غارت گرشان متولد شده بازهم دچار چنین سرنوشت شومی می بود؟ اما مشخص است که پاسخی از سوی رهبر وسایر مسئولان همچون 33 سال گذشته داده نمی شود .پس خطاب به هم میهنان آیا  با دیدن وضعیت کنونی آرش 12 ساله و آرش های مشابه دیگر  هنوز درنگ جایز  است تاکه تلاش ومبارزه برای پایان دادن به این شرایط داده نشود که بشدت تبعیض آمیز ونابرابر همراه با خفقان وسانسور واستبداد دینی می باشد  تا که  حکومت دمکراتیک  جایگزین شود.
پیش‌بینی اثرات نامطلوب بیشتر در حوزه بهداشت و درمان.مسؤولان محترم فردا خیلی دیر است! 31 فروردین 91
  
فرارو- بارانی که سه روز پیش بارید، اگرچه پاک بود و رحمت خدا بود ولی به دلیل شرایط خاص مشکلاتی را دامن‌گیر برخی از هم‌وطنان ایرانی ساخت. یکی از این برخی‌ها پسربچه‌ای ساکن کرج است که همان روز در پل سقوط کرد. آرش 12 ساله امروز با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند و مادرش از شکم پاره و دست و ستون فقرات شکسته‌ فرزندش سخن می‌گوید. اما بیمارستان او را به دلیل فقر مالی، مرخص کرده است تا داروهای خودسرانه مادرش را بخورد و رفته رفته مرگ تدریجی را تجربه کند. به گزارش سرویس اجتماعی فرارو؛ خبرهایی مشابه آنچه برای آرش رخ داده است، پیش از این نیز از گوشه و کنار به گوش می‌رسیدند. به تازگی نیز خبر پدیده‌ای جنجالی به نام «زیرمیزی» در بیمارستان‌ها رسیده است که دلیل آن ناهماهنگی و نبود ساماندهی مناسب در نظام سلامت استنايب رييس انجمن پزشكان عمومی در این باره گفته است: «بيمه‌ها، دولت و ... خود را كنار كشيده‌اند و پزشكان را در مقابل مردم قرار داده‌اند. ارتباط مالی كه در تمام دنيا بين پزشک و بيمار قطع شده در مملكت ما به صورت مخفيانه و در سايه انجام می‌شوددكتر مسعود مسلمی‌فرد بر این باور است که بيمه‌های كشور ضعيف هستند و به جای تعیین تعرفه‌های مشخص، بيماری‌ها را به صورت انتخابی و با تعرفه‌هايی كه خودشان تعريف می‌كنند، پوشش می‌دهند. دليل اين موضوع نيز پایین بودن سرانه نظام سلامت در کشور است.