سگ و گربه های 50 میلیون تومانی در ایران
انسان مقوله ایست بسیار پیچیده با علائق و دلبستگی ها و احساسات خاص و متنوع می باشد که این حالات تابع شرایطی می باشد که افراد در آن متولد رشد ونمو یافته و شخصیت اشان شکل گرفته است . زیرا که به جز خصلت و خصوصیات ژنتیکی که از پدر و مادر و نسل های پیشین بطور اجباری به نسل های بعد منتقل می شود یا به ارث برده می شود. یک سری خصوصیات دیگری هم وجود دارد ا که ااکتسابی است که افراد از محیط پیرامونی خود کسب می کنند ومی تواند مثبت و سازنده یا منفی و مخرب باشند. بطور مثال 29 نفری که اخیراً در زندان اوین اعدام شدند . گذشته از اینکه چه نوع اتهاماتی از سوی دادستان تهران سعید مرتضوی به اینان وارد شد . در صورتیکه این دادستان خودش سابقه ی بازجوئی وشکنجه گری و قتل دارد . بدتر اینکه این اقدام را عین حقوق بشر دانست . البته باید اذعان کرد که هیچیک از این قربانیان از بدو تولد و بطور ژنتیکی قاتل و خلافکار و معتاد و قاچاقچی نبودند ، بلکه این محیط و فرهنگ اجتماعی و خانوادگی و مناسبات و روابط حاکم برجامعه بوده است که اینان را به این سمت و سو و عاقیبت سرنوشت شوم کشاند . پرواضح است که نقش اصلی را حکومت ومسئولانش و نهادهای آموزشی و تربیتی و اقصادی و قضائی و... وابسته به آن بر عهده دارند.

نمونه مثال دیگر در توصیف عشق و علاقه و دلبستگی و روابط و ضوابط فرهنگی حاکم بر خانواده و جامعه می باشد که موردی به یاد دارم که مربوط به قبل از انقلاب است که بازگوئی داستانش چنین است . آن ایام دوستی داشتم که ادر روستاهای اطراف شهر بروجرد در استان لرستان سپاه دانش بود . در تابستان مدتی مرا نزد خود به روستا ئی برد که در آنجا معلم بود. در بخش چالان چولان بود که میان بروجرد و درود و خرم آباد بود . در روستائی که وی معلم بود همجوار آن روستائی بود که متعلق به یک مالکی به نام دالوندی اهل بروجرد بود. روزی از سوی سپاه دانش آن روستا دوست من دعوت شد که منهم به اتفاق دوست سپاه دانشم به این روستا رفتم . موقع بازگشت مالک روستا التماس دعا داشت . یعنی خواهش کرد به پسر وی محمد ما توصیه کنیم که دست از دختر پاکار ( روستائی خوش نشین که زمین کشاورزی ندارد. ولی در اختیار کدخدای روستا می باشد وحفاظت ومرافبت از زمین های زیر کشت ودام وحشم سایر اهالی روستا می کند و سهمی به عنوان دستمزد سالانه به وی داده می شود) بردارد که بیوه بود . زیرا که می گفت من در بروجرد با موقعیتی که دارم می توانم بهترین دختر را برای زنی وی انتخاب کنم . در بین راه و فاصله ی میان دو ده ما با محمد که مشغول شخم زدن زمین با تراکتورش بود برخورد کردیم و پس از سلام و علیک وخوش وبش احوال پرسی کردن سفارش پدرش را دوستم به وی منتقل کرد . محمد با خنده جواب رد داد . دلیل پرسش شدد که با لهجه شیرین لری گفت که علف باید به دهان بز شیرین آید . همینطور با خنده افزود که مگس هم برروی گل وهم گه می نشیند . دل منهم مثل مگس می باشد که اینگونه انتخاب کرده است .

همچنین در سال 49 و دوران دانشجوئی قبل از انقلاب در زمینه تقلید کور کورانه نسبت به پیروی از فرهنگ و موسیقی و رسم ورسوم فرهنگ غرب که در ایران هم رایج شده بود یک استاد دانشگاه که تعاون تدریس می کرد. شیوه ی زندگی و به خصوص نقش تقلید کور کورانه در جوامع کشورهای عقب افتاده از جمله ایران را با غرب هم مقایسه می کرد و می گفت در غرب جوانی که متولد می شود چون سیستم دمکراتیک می باشد. بنابراین امکانات آموزشی و بهداشتی و بیمه و در مان وپزشک خانوادگی و وضعیت پارک ها و امکانات تفریحی و گردشی وورزشی را دارد . خلاصه سرگرمی های مناسب و سالم فراوان برایش وجود دارد. گاهی جوانان برای آزمایش بیشتر سرگرمی و تفریح و تفنن ها به چیزهای دیگری روی می آورند مثلاً به دنبال مواد مخدر و حشیش می روند . ولی در ایران شرایط برعکس است . یعنی ابتدا از پایان به عنوان مسکن شروع می شود . زیرا که امکانات مشابه وجود ندارد. همینطور پیرامون تقلید کور می گفت یک روز آدامو خواننده ی معروف فرانسوی برای برنامه ی هنری به ایران آمده بود . آنجا که موسیقی اش تم خنده دار بود ایرانی ها می گریستند و آنجا که متن شعر موسیقی غم انگیز بود ، اییرانی ای شرکت کننده در کنسرت هنری می خندیدند وشاد بودند . در پایان ادامه داد که برخی از دختران سینه چاک می دادند تا که امضای خواننده ی فرانسوی را داشته باشند .

اما اکنون شرایطی که پس 30 سال در جامعه حاکم شده است . مصداق این شعر است که گفته می شود یکی می مرد ز درد بینوائی ، یکی می گفت یرو زردک می خواهی؟ از طرف دیگر سیمای آزادی در بازتاب دادن نکته نظرات و خطابه های چند آخوند نخبه ی حکومتی و حوزوی ، یکی از آنان گفت که من اروپا دیده ام و افزود که هیچ چیز مثل آدم ها نیست حتی عرق خوری هایمان مثل جهان می باشد.

اکنون گزارشی که گزارشگر روزنامه ی سرمایه از نگهداری برخی از پرندگان وحیوانات اهلی و خانگی تهیهو ارائه داده است و قیمت هائی که هر کدام موقع خرید و فروش دارند شوک آور می باشد . زیرا در مقام مقایسه با این واقعیت که چگونه حکومت مذهبی با 30 سال سابقه و آنهمه ادعای مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا داشتن و بر طبل مبارزه بر شبیخون و تهاجم فرهنگی غرب کوبیدن و مدعی مبشر و منادی مدافع مستضعفان و محرومان جهان داشتن و حکومت آینده را به مستضعفان و پابرهنگان دادن، چرا اکنون آنگونه جامعه ی دوقطب ساخته اشده ست که 80% جمعیت کشور در زیر فقر خط اقتصادی زندگی می کنند یا در حقیقت دست و پا می زنند وتقلا می کنند تا که فقط زنده بمانند . از سوی دیگر 20% اقلیت جامعه می باشند که آنگونه به ثروت های نجمومی و بادآورده یکشبه رسیده اند که نمی دانند با این انباشت سرمایه و ثروت چه کنند و چگونه خودنمائی کنند وبه رخ دیگران کشند وفیس و افاده کنند که تا کنون یک مورد هم تلفاتی مشابه 29 اعدام در یک روز به خاطر اثبات عینیت و منطبق با حقوق بشر در ایران اینان نداشته اند .
البته که فقط منحصر به نقش دلالان وواسطه ها و انگلان فقط به عنوان لابی های فشار دپلماسی همچون هوشنگ امیر احمدی ها دلال و جاسوس چند جانبه نیست ، بلکه کارچاق و دلالان و انگلان ها وواسطه هی دیگری هم وجود دارند که از طریق باندهای واسطه گری و دلالی مافیائی کالاهای مورد نیاز و مایحتاج ضروری روزانه مردم فعال می باشند که موجب تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها شده اند . یا اینکه در زمینه بنگاه معاملات ملکی و زمین و اجاره خانه ها و مسکن ونمایشگاه های اتومبیل فعال مایشاء می باشند و یا نبض ورود و توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی را در اختیار خود دارند . همینطور در زمینه ی قاچاق انسان و کودکان وتجارت سکس و معاملات حیوانات اهلی و پرندگان نیز فعال می باشند وبا کمک آخوندهای حکومتی و آقازاده انحصار کامل را نیزدر اختیارخودشان دارند.

اگر به خاطر داشته باشید پس از یک دست شدن نظام و رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد در مشهد اتفاق جالبی افتاد که در دنباله به آن اشاره خواهد شد تا بدانید به جز این مورد . چه اختلاف فاحشی حتی میان سگان ایرانی با فرنگی وجود دارد؟ برای اینکه روزنامه جمهوری اسلامی گزرش کرد که مبارزه با سگ های ولگرد داخلی و نابود کردن شان همچنان از سوی شرداری ادامه دارد. البته به جز یک مورد که استثناء داشته است و آنهم مربوط به سگ تواب ولگردی می شود که چند سال پیش در جلوی صحن امام رضا اشک ریزان زانو زده بود که از طریق خادمان صحن امام رضا با پتو بدرون صحن برده شد و چند روز متوالی جزو سر تیتر خبرهای مهم روز بود. فراموش نشود که این بهانه ای برای بستر سازی وپیش مقدمه ی شروع و رونق بازار خرفه پرستی و تحجر گرائی پاسدار احمدی نژاد بود که مرشدش آخوند انگلیسی مصباح یزدی می باشد که پس از سفر و بازگشت این دو نفر از مشهد این معجزه اتفاق افتاد . زیرا پس از سفر این دو مرید و مرشد در مشهد ناگهان داستان معجزه ی تواب شدن سگ ولگرد در جلوی صحن امام رضا هم رخ داد. بهرحال برای اینکه بدانید جامعه ای که در 30 سال گذشته آخوند ها و پاسداران ساخته اند چگونه می باشد که اگر اکثریت جامعه تأمین هزینه های سر سام آور مایحتاج زندگی و مشکل تورم و گرانی و فقر بیکاری را دارند . در مقابل هستند کسان دیگری که پول های هنگفتی صرف چیزهای دیگری می کنند که قیمتش چند برابر نمونه و مدل غربی و فرنگی اش می باشد . برای اطلاات بیشتر حتماً این گزارش را با دقت بخوانید.
هوشنگ – بهداد
نهم مردادماه سال 1387
نقد وبررسی "... و ناگه برآمد برون آفتاب ( يادداشت روز )" روزنامه ی کیهان سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
"بااینکه نخ نما شده که دین تبدیل به ابزار سرکوب و قدرت و انباشت ثروت تبدیل شده است . ولی شیادانه هنوز با آویزان شدن به دین پیام وارونه نقل قول می شود"
نیاز به تذکر و تأکید نیست که تخصص و ابزار و ممر نان خوری آخوند جماعت در جامعه چگونه بوده ومی باشد؟ یا اینکه گفته شود که روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن و امام حسین کشی و اشک گیری کردن این جماعت غیر مولد چه نقشی در جایگاه در اعتبار دادن یا سر کیسه کردن مردم از سوی آخوندهای منبری داشته و دارد ؟ اکنون تصور نمی رود که جای سئوال باقی مانده باشد که برای حاکمان چگونه دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت و نیرنگ و شیاد گری و جنگ افروزی و غارتگری و دین فروختن و دنیا خریدن شده است و گفته شد که این جماعت با آن خصلت و تخصصی که دارند که اشاره شد. معلوم است وقتی 30 سال بر مسند قدرت باشند و تسلط کامل بر خایز و منابع اقتصادی و نفتی و ارزی و پولی و نفتی و گازی کشور داشته اند چه کرده اند؟

فرار از راستگوئی و دروغ گفتن شیوه و سنت این رژیم شده است . برای اینکه اکنون طلبه پاسدار یادداشت روز به مناسب یک روز مذهبی باز بر سر منبر رفته و از پیامبر نقل قول کرده است . البته باشناخت کتمان کردن حقایق ووارونه گوئی هائی که چپ و راست لوطی جماران می کند و پاسدار گماشته ای احمدی نژاد از ارباب لوطی جماران خود پیروی می کند و نماینده ی ویژ ی لوطی جماران سربازجو حسین شریعتمداری که در این زمینه برروی دست هر دو تا زده است و این شگرد را در ورق پاره ی پرونده ساز کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی دنبا ل کرده است . بنابراین چون همه چیز رو شده است دیگر ضرورت ندارد که پرسش زیادی شود که چگونه است که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس در ادامه ی روضه ی خود و نقل قول کردن از پیامبر که گفته بود باید با قدرت های بزرگ مبارزه کرد تا که ظلم و جهل از بین برود. چرا ابتدا یک تعریف از این مقولات ارائه نشده است؟ یا چرا گفته نشده است مگرحکومت مذهبی که در 3 دهه گذشته بر سر کار بوده به نام مذهب هرکاری خواسته انجام نداده است؟ مگر حتی حاکمان در خصوصی ترین روابط مردم دخالت گری نکرده اند ؟ پس چگونه است که تعریفی از ظلم وجهل ارائه نشده است تا مشخص شود از کدام جهل و ظلمی گفته می شود ؟

همینطور چگونه است که با ادعای 3 دهه مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا اکنون نه اینکه دلال و جاسوس شیطان بزرگ به کشور دعوت می شود ؟ بلکه چرا جهل و ظلم از جامعه نه اینکه رخت بر نبسته است، بلکه هم جای پای متحجران و خرافه پرستان در قدرت قرص ومحکم تر شده است و هم ظلم آنگونه نهادینه شده وبیداد می کند که فقط تعداد 29 تهی دست ومحروم که محصول 3 دهه ی نظام است در یک روز در زندان اوین اعدام می شوند و به عنوان رعایت و احترام گذاشتن به حقوق بشر معرفی شده است . آنهم از سوی دادستان تهران سعید مرتضوی بازجو وشکجه گر و قاتل خانم دکتر زهرا کاظمی در زندان اوین بیان شده که با اینگونه ادعای مضحکی که وی کرده است چنین توهین به شعور انسان ها و اهانت به مدافع حقوق بشر کرده است.
ضمن اینکه بخشی دیگر از دامنه ی ظلم وبی عدالتی گسترده و نهادینه شده در جامعه آنگونه شده است که 19 دانشجو و دانش آموز کوهدشتی به خطر تأمین هزینه ی تحصیلی خود به تهران برای کارگری ساختمانی رفته بودند که بر زیر آوار ساختمان 7طبقه در سعات آباد جان باختند و همین دادستان بازجو وشکنجه گر و قاتل سعید مرتضوی حضور یافت وبه جای بررسی این واقعیت که چرا این دانشجویان جان باختند؟/درعوض قول داد که برای تشدید امنیت اجتماعی دادگاه صحرائی و خیابانی برای اعدام کردن تشکیل خواهد شد و تأکید کرد که اعدام های بیشتری در راه است که 29 اعدام گله � فله ای با صدور حکم کیلوئی در زندان اوین که اجرا شد یک نمونه بو .
اما معنی امنیت اجتماعی چیست؟ گذشته از هدف ایجاد خفقان و رعب ووحشت در جامعه، هدف دیگر ایجاد حاشیه ی امنیتی برای مفسدان ومافیای اقتصادی می باشد که لیست 44 نفره ی اینان از سوی عباس پالیز دار در دانشگاه همدان افشا شد . ولی پس از افشا شدن اسامی دانه درشت های حکومتی دادستان بازجو وشکنجه گر و قاتل سعید مرتضوی سراسیمه وارد صحنه شد وبا توهین واهانت کردن نمایندگان مجلس که چرا دبیر اجرائی تحقیق و تفحص قضائی مجلس هفتم پرونده ها و این اسامی را افشا کردندد دستور داد تا که افشاگران دستگیر و بازجوئی شوند و در ادامه اینگونه اعدام ها در دستور قرار گرفت تا عدالت و یا مبارزه با ظلم و جهل نقل قول شده ی طلبه پاسدار یادداشت روز نویس از سوی پیامبر چنین عمل شده باشد که به بخش کوچکی از آن یعنی اعدام 29 نفر در زندان اوین اشاره شد که چگونه است ؟

تازه طلبه پاسدار یادداشت روز نویس با کمال پرروئی زیرآب انسان دوستی و نوع پرستی اومانیسم را زده است و آویزان به خمینی شیاد شده و مدعی شده است که وی بود که آغاز گر یک نهضت جهانی و نحله فکری در جوامع آزاد اندیش بود که در بستر سعادت بشری بازنگری کرد . یعنی همین گونه که3 دهه در ایران حاکم شده است و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی همبستر رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه شده است که نتیجه ی عملی پیام حکومت آینده از آن مستضعفان خمینی می باشد .

در خاتمه اینکه بالاخره طلبه پاسدار برای اینکه مهر تأکید بر اوج وارونه گوئی خود زده باشد ادعا کرده است که امروز رژیم تروریستی آخوندی که رکوردار جهانی نقض حقوق بشر و فرار مغز ها می باشد و در شرایطی که 80% جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و فضای اختناق و سرکوب و سانسور در کشرآنگونه شده است که روز گذشته سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود علناً سید خندان خاتمی را تهدید کرد که بهتر است نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم نشود. زیرا که رد صلاحیت می شود؛ ولی اکنون طلبه پاسدار همکار وی مدعی شده است که امروز رژیم سر مشق والگوی سایر ملت های مظلوم مسلمان در جهان شده است که می خواهند علیه ظلم مبارزه کنند . البته که اینگونه ادعاهای وارونه کردن چیز نو و بکر و ناشناته شده ای نمی باشد . زیرا که سابقه ی 30 ساله دارد که حاصل عوامفریبی و دین روششی و دروغ گوئی و ابزاری شدن در بستر سرکوب و خفقان وقبضه ی قدرت و ثروت می باشد.

هوشنگ � بهداد
سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
نقد و بررسی " عراق بدون اشغالگران امن مي شود" روزنامه ی جمهوری سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
"سیاست دخالت گری در امر داخلی سایر کشور برای دور زدن و فرار کردن از پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران"
گدا یا متکدی که در پیاده روی خیابان نشسته دست خودش را دراز کرده و چشم براه آن است تا که رهگذریا عابری رد شود وچیزی بر کف دست وی بگذارد تا که امورات وی سپری شود و تا زنده باشد همین وضعیت را ادامه دهد . البته برخی از اینان که وضع شان خوب شده ولی چون به روش گدائی عادت کرده و اعتیاد مزمن هم به یافته اند. بنابراین هرآنچه در طول سالیان گدائی کرده و پول انباشت کرده بدون استفاده کردن گذاشته و رفته است . اکنون شرایط و رفتار و منش و سیاست آخوندهای حاکم بر ایران و تبدیل به دولتمردان شده شبیه همان تکدی گران کنج خیابان ها می باشند . زیرا به دلیل ساختار ارتجاعی و قرون وسطائی نظام و گداصفتی آخوندهای بقدرت رسیده وحاکم شده که با بحران سازی بقدرت خیزیدند وبه بقای خود با با بحران سازی ادامه داده اند . چونکه این فرصت طلبان ومرده خوران توانسته اند از طریق صدور بنیاد گرائی و تروریسم و بحران آفرینی به حاکمیت ننگین خود ادامه دهند و پیوسته چشم دوخته ومنتظر بوده اند تا به بینند چه تغییر و تحولی در آمریکا و اروپا و اسرائیل و کشورهای همجوار و منطقه رخ می دهد تا از این شرایط و تغییر و تحولات فرصت طلبانه به نفع بقای خود سوء استفاده کنند. برای اینکه نه رژیم مردمی است و نه مشروعیت دارد ونه اینکه اصلاً برای حاکمان مردم ایران ارزشی قائل می باشند تا که در برابر مطالبات و نظر و خواست شان احساس مسئولیت کنند ودر شرف برآمدن مشکلات اقتصادی و معضلات معیشتی اینان همت گمارند.
لذا بهمین دلیل است که سرمقاله نویس هرگزتوجهی به مطالبات مردم ایران نمی کند وترجیح می دهد که با دخلت گری در امورداخلی ساید کشورها همانگونه که اشاره شد در راستای اهداف یاد شده حرکت کند. تازه اگر گاهی هم نا پر هیزی می شود که نوکی به مسائل داخلی زده می شود نه به خاطر مردم و پیگیری مطالبات آنان می باشد ، بلکه در راستای تضاد وجنگ و رقابت های جناحی و باندی می باشد که مطلقاً ارتباطی به مردم ایران ومطالبات آنان ندارد.

همچنین حتماً که جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق فراموش نشده است که چگونه این جنگ کمک به بقای ننگی رژیم تروریستی آخوندی کرد . زیرا که خمینی شیاد گفته بود که جنگ موهیت الهی و نعمت است . البته اگر برای اکثریت مردم ایران محنت و زحمت و عزا و داغداری و فقر و بیکاری و بی خانمانی و آوارگی بود. ولی برای اقلیتی که مورد نظر خمینی وپیروانش بودند. دستآورد بالاتر از نعمت داشت . چونکه قدرت مکمل و ضمیمه ی ثروت شد و اکنون صاحب 80% درآمد ناخالص ملی سرانه ی کشور را به خود اختصاص داده اند و دست پرورش یافتگان غارتگرانی و دزدان ومفسدان مافیای اقتصادی حاکم که همان نگون بختانی می باشند که 29 نفرشان در یک روز در زندان اوین اعدام شدند تا اینکه دادستان تهران وبازجو وشکنجه گر و قاتل سعید مرتضوی با باد در گلو انداختن افتخار کند که اعدام 29 نفر یعنی سند و وجه اثباتی عین حقوق بشرو رعایت کردن آن می باشد. بلی اینان همه نعمات و پیآمدهای ناشی از جنگ می باشد . پس بی جهت نیست که سرمقاله نویس چشم به فضای ناامن وبی ثباتی عراق دوخته است و ابراز خوشحالی و شادمانی کرده است که پس از باز دید اباما نامزد ریاست جمهوری از حزب دمکرات آمریکا از عراق شرایط تغییر کرده است . زیراکه قرار است که توافقنامه ی میان دولت عراق و آمریکا فعلاًً ملغی شود و پیگیری آن به پس از انتخابات در آمریکا موکول گردد. همچنین طرح زمان بندی برای اخراج نظامیان آمریکا از عراق فراهم شود. مهمتر اینکه و کنترل و امنیت عراق به دولت دست نشانده عراق واگذار گردد . یعنی همان اهداف و خواست هائی که لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق دنبال کرده اند که درراستای دسترسی به سلاح هسته ای است که حضور و دخالت گری گسترده در عراق عامل پشتوانه ی حمایتی هسته ای و باج گیری برای پیشبرد سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری هسته ای می باشد.
درخاتمه اینکه طبق تأکیدات همیشگی که تحلیل و تفسیر های ارائه شده هرگز بر اساس رابطه ی علت و معلول وبررسی علمی و مستند ومنطقی پدیدها نبوده است ، بلکه برمبنای تصویر مارکشی و مار نشان دادن می باشد . بنابراین سرمقاله نویس هم نیازی نمی بیند تا که توضیح یا اینکه حداقل نقل قول کند که اوباما در سفر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خود که به منطقه داشت چه گفت؟ و خطاب به سران رژیم تروریستی آخوندی برای چه چه گفت منتظر انتخابات رئیس جمهور جدید در آمریکا در مورد عدم تعلیق نباشید؟ یا اینکه مگر بوش و جمهوریخواهان چه می گویند و دنبال می کنند که این نامزد ریاست جمهوری حزب دمکرات آمریکا تند ورادیکال تر از آن را بیان و رله نکرد؟ یا اینکه بدون آنکه گفته شودد که پس از 5 سال اشغالگری عراق و حضور پاسداران و عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق چه نصیب مردم ایران و عراق و منطقه شده است که این بخش جواب دادن را حذف شده و فقط از بوش پرسش شده است؟ همچنین اشغال گران یعنی چه؟ مگر اسم جمع نمی باشد؟ اشغالگر چه می کند که دخالت گری نظامی و سیاسی رژیم تروریستی آخوندی در عراق بدتر از آن نکرده است؟ البته که این دخالت گری قابل انکار کردن نمی باشد . زیرا مگر مقتدی صدر در مصاحبه ی خود با شبکه تلویزیونی شیخ نشین های خلیج فارسه اعتراف کرد که در دیداری که با لوطی جماران داشتم به ایشان گوشزد کردم که دخالت گری سیاسی و نظامی در عراق به صلاح نیست؟ مگر سایت تابناک محسن رضائی که فروردین ماه سال جاری این خبررا بازتاب داد از گستاخی ورک گوئی مقتدی صدر برآشفته و عصبی نشده بود؟ بالاخره پرسش است که اگر اشغال گران نظامی حاضر باشند عراق را ترک کنند . آیا رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و ضدبشری آخوندی هم حاضر است عراق را ترک کند یانه فقط می خواهد به تنهائی خودش جای آنان را در عراق به گیرد و این کشور به اشغال کامل خودش در آورد؟
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
دلیل به صحنه آوردن یک کفتر پرقیچی واعتراف به تهدید اقدامات تروریستی علیه دول انگلیس برای چیست؟
یک زمانی بود وقتی برخی از دزدان خلافکار و یا معتا د یا فروشنده ی مواد مخدر توی خیابان که چیزی همراه خود داشتند که مورد ظن پلیس واقع می شدند . اینان تا اینکه متوجه می شدند که پلیس دارد به سمت شان حرکت می کند. تیغ مخصوص تیغ کشی که شامل چند تیغ صورت تراشی ژیلت یا دوسوسمار بود که در لا بلای تیغ ها بخش افقی و پهن چوب باریک مریع مستطیل قوطی کبریت قرار گرفته بود که با تیکه پارچه و نخ باند پیچی و بسته بندی شده بود که فقط بخش ناچیز تیغ ها بیرون بود. بلافاصله که از جا سازی بیرون کشیده می شد و در دست آماده نگهداشته می شد تاپلیس که نزدیک می شد و می خواست بدن گردی یا تفتیش بدنی و دستگیر نماید . با مقاومت کردن و داد وفریاد زدن و چپ و راست وتند وتیز چند بار تیغ بر سر یاصورت یا دست کشیده می شد . چون خون سریع جاری می شد و مردم تجمع می کردند . یا وساطت می کردند تا پلیس مانع از دستگیری متهم شود .یا اینکه فرصتی برای متهم خلافکار پیش می آمد که اگر چنانچه چیزی دارد توی همآن شلوغ بازار سر به نیستش کند یا منتقل به رفیقش کند تا از صحنه در برود.
اکنون دستگاه وزارت بدنام اطلاعات از همان شیوه استفاده کرده است . زیرابر اساس گزارشی که گزارشگر روزنامه ی جمهوری اسلامی بازتاب داده است . گذشته از اینکه نوعی فرار به جلو می باشد . از طرف دیگر بیان کننده ی این واقعیت است که اکنون بیش از گذشته لو داده شده است سرنخ اصلی تمام سایت های فعال مزدوران علیه ی مجاهدین به عنوان جداشدگان مجاهدین وزارت بدنام اطلاعات و خود رژیم تروریستی آخوندی می باشد . برای اینکه دستگاه بد نام وزارت اطلاعات مجبور شده است که با به صحنه فرستادن مهره به خدمت گرفته شده دست به تیغ کشی و باج گیری بزند وتهدید اقدامات تروریستی در آینده علیه ی انگلیس کند . نمونه همین انفجاراتی که اخیراً در استانبول اتفاق افتاد.
البته که اینگونه تهدید کردن ها نه نمایش قدرت که ضعف و استیصال ودرماندگی است. در حقیقت دست به خود زنی ولو دادن سرنخ اصلی می باشد تا که جای شک و ابهامی اگر چننچه برای کسانی تا کنون وجود داشت از بین برود.
ضمن اینکه اعتراف آشکار شده است که سران رژیم تروریستی آخوندی ودستگاه بد نام اطلاعاتی اش عجب وحشتی از مجاهدین ساکن اشرف دارند و ساکنان شهر اشرف چگونه خواب و آسایش و آرامش را از چشمان اینان ربوده اند؟ برای اینکه هم مانع از اشغال کامل عراق از سوی لوطی جماران وسپاه پاسداران شده اند . هم اینکه اقدامات و طرح های تروریستی در عراق را افشا کرد و سوزانده اند . هم اینکه مانع تبدیل شدن عراق به مرکز اصلی صدور تروریسم و بنیاد گرائی در منطقه شده اند . هم اینکه موجب وارد کردن ضربه ی کاری بر اهداف پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای شده اند . چونکه با حضور گسترده در عراق و ناامن کردن این کشورو دخالت گری نظامی و سیاسی در امور داخلی عراق آنگونه است که حتی مقتدی صدر هم اعتراف کرد و گفت که در دیدار با لوطی جماران تذکردادم که به صلاح نیست دخالت سیاسی و نظامی در عراق شود .

مهمتر اینکه خارج کردن نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی از سوی دولت فخیمه ی انگلیس موجب شده است رژیم زخم خورده ی تروریستی آخوندی چپ وراست واکنش نشان دهد و تهدید کند تا جائیکه چه ساده ماهیت تروریستی رژیم آخوندی را خودشان عریان و عیان ساخته وبه معرض دید همگان گذاشته اند . به خصوص اینکه اکنون علناً بطور آشکارا از موضع فرار به جلو فریاد و هوار زده شده است که واکنش و اقدامات بعدی عملیات تروریستی می باشد . البته به صورت وارونه از دهان مزدوران و کفترهای پر قیچی به خدمت گرفته شده ی دست آموز دستگاه بد نام وزارت بد نم اطلاعات باز گو ومطرح شده است .

ناگفته نماند زمانی این مزدور کفتر پر قیچی و دست آموز صامتی پور را وارد صحنه شده است که 29 متهم محصول رژیم تروریستی در یک روز در زندان اوین اعدا م شدند تا بنا بر اعتراف دادستان بازجو وشکنجه گر و قاتل تهران سعید مرتضوی به عنوان سند عینیت رعایت حقوق بشر به معرض نمایش گذاشته شده است. همچنین روزنامه همشهری متعلق به شهر داری تهران که شهردارش سردار پاسدار قالیباف است که برای 3 ماه توقیف و تعطیل شد که چرا گزارش خبر در گیری فیزیکی میان رئیس بانک مرکزی و حسین صصامی سرپرست وزارت اقتصادو امور دارائی را بازتاب داده بود .

اکنون در این فضای مرگ آمیز و اختناق و رعب ووحشت آور حاکم در جامعه ی ایران که وجود دارد. همینطور با وجود رشد تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری که ادامه دارد. نوید آزاد کردن مجاهدین در اشرف در بغداد که داده شده است از آن طنزهائی می باشد که موجب خنده ی مرغ پخته در دیگ می شود . البته گفته شد که این تهدید و اعتراف یک نوع تیغ کشی و خود زنی و فرار به جلو وناشی از سوزش و عصبیت ناشی از خروج نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی از سوی دولت فخیمه می باشد . به خصوص اینکه سفر مریم رجوی به ایتالیا و استقبال گرمی که از ایشان به عمل آمده است که درست برعکس دیدار پاسدار احمدی نژاد از شهر رم است. موجب شده که ضریب برآشفتگی و برهم ریختگی سران رژیم تروریستی مضاعف گردد . برای همین مجبور شده اند بطور خصمانه دست به تهدید کرد نمجاهدین و دولت انگلیس بزنند.لابد درآینده نوبت تهدید کردن ایتالیا خواهد شد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
نمایش تظاهرات در جلوی سفارت انگلیس در تهران علیه ی مجاهدین

بهار سال گذشته بود که سپاه پاسداران ارگان فاشیستی سپاه پاسداران دست به دزدی دریا ئی زد و راهزنان آبی سپاه پاسداران در مرز آبی ایران عراق وارد حریم آبی عراق شد و 15 ملوان و تفنگداران انگلیسی دولت فخیمه برای اهداف خاص ربود. از جمله اهداف مورد نظر فشار از طریق انگیس برروی نظامیان آمریکائیان مسقتر در عراق بود تا برای آزاد کردن 5 پاسداران تروریست های اعزامی و بازداشتی در عراق وساطت کند و بر آمریکا فشار آورد و به خواهد تا که این تروریست ها را آزاد کند. هم اینکه تقاضای اخراج نظامیان آمریکائی و انگلیسی از عراق تأکید شود . تا اینکه پشتوا نه ی اهرم فشار پرونده ی هسته ای در شورای امنیت شود که در آستانه تصویب و صدورقطعنامه بود که لوطی جماران در مشهد آن را غیر قانونی دانسته بود و تأکید کرده بود که با ابزاری که در اختیار رژیم می باشد بهمان شیوه ی غیر قانونی علیه ی اعضای شورای امنیت سازما ن ملل اسخ داده خواهد شد . سپس برای دوهفته هرروز شو و سناریو علیه دولت فخیمه ی انگلیس از طریق تبلیغات تصاویری تلویزیونی به وسیله ی 15 گروگان وتفنداران انگلیسی به نمایش گذاشته شد و تهدید های محاکمه ی جاسوسان انگلیسی ادامه یافت . همزمان گله های پاسداران و لباس های شخصی و بسیجیان و طلبه های کفن پوش با حمایت کامل پلیس در جلوی سفارت انگلیس در تهران نمایش اجرا می شد و با پرتاب مواد آتش زا و از دیوار سفارت انگلیس بالا می رفتند و پرچم آتش می زدند و فریاد مرگ بر آمریکا و انگلیس و اسرائیل سر داده می شد. همچنین گله های اوباش کفن پوش خواهان محاکمه ی جاسوسان انگلیسی و اعدام آنان می شدند .حتی تقاضای اشغال سفارت انگلیس که لانه ی جاسوسی نامیده می شد همچون سفارت آمریکا در 13 آبانماه سال 58 می شدند . چون آمریکا تسلیم نشد وحاضر نشد 5 پاسدار تروریست در عراق را آزاد کند .

البته همزمان با ربودن 15 ملوان و تفنگدار انگلیسی 5 شهروند انگلیسی در عراق ربوده شدند که گفته می شود به تهران منتقل شدند ودر سلول های انفرادی زندان همدان نگهداری می شوند . اما تا بلر نخست وزیر وقت انگلیس اولتیماتوم 48 ساعته برای آزادی گروگان داد . ناگهان پاسدار احمدی نژاد از ترس 24 ساعت زودتر در یک شوی کمدی مطبوعات گروگان های انگلیسی را با سلام و صلوات و دادن هدایای بسیار از موضع خفت و خواری آزاد نمود . مدتی بعد در روز تولد ملکه ی انگلیس که در سفارت انگلیس در تهران برگزارشده بود از طریق پلیس تهران و چک کردن و دستگیری و بازجوئی مهمانانی که به درون سفارت انگلیس رفته بودند یک سناریو و غائله ی دیگر آفرید.

اما از سوی دیگر سال 60 و 61 از یاد نرفته و فراموش نشده است که چگونه تلویزیون رژیم تروریستی آخوندی زندانیان سیاسی شکنجه شده را وادار می کرد که هم توبه کنند و هم تواب شوند وهم اینکه علیه اعتقاد و باور و اندیشه ی خودشان اعتراف کنند وخود و سازمانی که به تعلق داشتند را خائن و جاسوس معرفی کنند . این روش درون زندان اوین از طریق حسینیه ی زندان اوین دنبال می شد . مهم این است که خیلی از نادمان و توابان نیز تیرباران شدند .
اکنون نیز دستگاه بد نام وزارت اطلاعات رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی همان تجربه و سناریوی ننگین درون سیاهچال ها را در مورد اعضای خانواده ی مجاهدین که در عراق می باشند یا آنانی را که به زور از طریق گروگان گرفتن و فشار اعضای خانواده های شان از عراق به ایران باز گردانیده شدند و به خدمت دستگاه وزارت بد نام اطلاعات علیه ی مجاهدین گرفته شده اند اعضای خانواده ی اینان را گرد آوری کرده ودر جلوی سفارت انگلیس در تهران علیه ی مجاهدین و دولت فخیمه ی انگلیس به نمایش گذاشته است که چرا نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج شده است؟ تا اینکه درنهایت ضعف و زبونی رژیم تروریستی د ر برابر مخالفین خودش اعتراف شود.

ناگفته نماند اینگونه نمایشات که جایگزین کفن پوشان بسیجی و چماقداران و اطلاعاتی و امنیتی و لباس شخصی ها طبه ها شده است آن روی سکه 29 اعدام است که در زندان اوین در یک روز انجام شد که از سوی دادستان قاتل تهران سعید مرتضی گفته شد که اینگونه ادام های ضد انسانی عین حقوق بشرمی باشد .
البته که اینگونه اعمال ضد انسانی پس لرزه های بحران هسته ای می باشد . ضمن اینکه بیان کننده ی آشکار اوج درماندگی ووحشت از خیزش و قیام مردم خشمگین می باشد که تورم لجام گسیخته گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری هرروز بر ضریب نارضایتی و خشم مردم افزوده می گردد. حال بماند که اینگونه نمایش ساختگی و اجباری برای برنامه ریزان حالت خود زنی دارد. زیرا که مششخص است که محور شرارت و یاغی بین الملل وپدر خواند هی تروریست در جهان کدام کشور می باشد که رهبرانش نیز در دارای آلمان پرونده ی محکومیت ترور مخالفین می باشند؟

هوشنگ - بهداد
سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی "او كيست ؟! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دو شنبه 7 مرداد ماه سال 1387
"سناریو سازی برای خاتمی و تهدید کردنش به رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان به دلیل موضع گیری هائی که گفته می شود علیه نظام و قانون اساسی در اروپا و آمریکا کرده است"
معلمی بود که مشکل در بیان الف داشت . زیرا آن را انف بیان می کرد .ولی از دانش آموزان الف می خواست . وقتی دانش آموزن هرچه معلم می گفت تکرار می کردند . ولی باز معلم بیشتر عصبی می شد و داد می زد که نگوئید انف بگوئید انف که من می گویم . اکنون داستان سربازجو حسین شریعتمداری می باشد که به جای اینکه از عملکرد رئیس جمهوری فعلی بگوید که برای مردم چه کرده است؟ چه طرح و برنامه برای دوره ی بعدی یا آینده دارد؟ آیا بازهم نامزد ریاست جمهوری خواهد شد یا نه؟ رقابت و نامزدان درون جبهه ی خودی چگونه می باشد؟ عجیب است که چرا مشخص نیست که سربازجو پاسدار، منتقد رقیب مدی صلاح طلب، نقد را رها کرده است ودر عوض عجیب عاشق نسیه و پرداختن به آن شده و به سراغ کالبد شکافی درون رقیب رفته است . یعنی اینکه به جای برجسته کردن نکا ت مثبت جناح حاکم اگر داشته باشد،ترجیح داده است که نقاط ضعف های رقیب را برجسته و نمایان کند و مانور دهد . البته معلوم است که چرا از این شیوه استفاده می شود؟ زیراکه مدعی رقیب حاکم آنقدر گلابزده و کار خرابی کرده است که هیچ راهی جز پوشاندن ضعف های خودی از طریق نقد کردن وگیر دادن به رقیب امکان پذیر نیست .

البته نیاز به یادآوری ندارد که در این نمایش رقابتی میان باند مافیائی حاکم و مغلوب مردم و مطالبات شان جایگاهی ندارند . زیرا که اساسا ً مردم در رژیم تروریستی آخوندی فقط نقش صفرهای بی ارزشی دارند که وقتی پس از اعداد دیگری قرار می گیرند ارزش می یابند. البته آنهم بستگی به شرایط دارد که چه مقطع معرکه گیری های خیمه شب بازی انتخاباتی شروع می شود . یا چه زمان شرایط جنگی می باشد؟ یا اینکه همچون بحران هسته ای که نیاز تاتیکی و ابزاری از ملت می باشد که حاکمان عوامفریب و دین فروش نیاز تبلیغاتی و مانور دادن به ملت داشته باشند که ملت برای شان عزیز شود ؟ اگر نه 3 دهه زمان کمی نمی باشد که از عمر این رژیم تروریستی آخوندی سپری شده است که مردم ایران تجربه ی کامل از دو جناح و باند ها و دسته های وابسته به اینان دارند که زمانی که بر مسند قدرت بوده اند برای مردم ایران چه کرده اند؟ زیرا که شرایط کنونی محصول عملکرد مشترک هر دو جناح می باشد و قرار نیست که اتفاق خاصی بی افتد و معجزه ای رخ دهد که فرقی با گذشته داشته باشد که برای مردم ایران ناشناخه شده باشد . اتفاقاً هرمدعی که با شیوه ی فراموش کردن علت و ریشه ها به معلول می پردازند و مانور می دهند تااینکه رقیب را مقصر جلوه دهند وخود را تبرئه کنند . غافل از اینکه واقعیت است که لر شاخ نشسته وبن می برند زیرا که قید شد شرایط کنونی حاصل مشترک دواتمردان گذشته و کنونی هر دو جناح می باشد که عمود خیمه ی نظام هم ولی فقیه یا لوطی جماران بوده است که همچنان در جایگاه قدرت نشسته و اختیار و قدرتش نسبت به گذشته بیشتر شده که کمتر هم نشده است و تا زمانی که همکاره لوطی جماران باشد طبق تجربه بدتر شده و هرگز چشم انداز مثبتی هم در راه نیست .

سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری چون معرکه گیر و مرثیه خوان طوطی صفتی می باشد که آنچه تبدیل به سناریو و تجربه شده است که جنبه ی معلولی و روبنائی دارد را تکرار می کند وبا آن مانور می دهد . یعنی اصلاً کار ندارد که نقش شورای نگهبان در رد صلاحیت کردن ها چیست وچگونه بطور گله ای – فله ای رد صلاحیت کرد؟ همانگونه که کاری با تقلبات گسترده در رأی سازی های تقلباتی و آرای ساختگی و غیر واقعی ندارد. به خصوص برایش مهم نمی باشد که چند در صد مردم در نمایش خیمه شب بازی شرکت نکرده و حضور نیفتادند؟ مهمتر اینکه بی خیال این واقعیت است که در شرایط کنونی نظر مردم نسبت به شرایط موجود چه می باشد؟ چند در صد از شریط کنونی راضی وچند در صد ناراضی می باشند؟ بلکه عادت دارد آویزان به تعداد دفعات شکست رقیب و پیروزی های خودی کند و آن را به عنوان چماق علیه ی رقیب بکار برد.

پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری در دنباله ی یادداشت روز خود شگرد رقیب را رو کرده است که بی خودی بر دل خودشان صابون مالیده و ذوق زده شده است که تصور می کنند برخی از آرای منتقدان فرضی اصول گرایان نسبت به پاسدار احمدی نژاد را به نفع خود می توانند مصادره کنند . زیراکه تهدید کرده است اگر چنین اتفاقی بی افتد که اصولگرائی یافت شود که به نفع اصلاح طلبان رأی دهد بلافاصه از باندهای مافیائی موسوم به اصولگرائی اخراج می شود . یعنی اینکه این سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس خط کش بر دست گرفته و همچون مبصر باندهای مافیائی اصول گرایان شده و هم مرز برای شان ترسیم کرده است وهم اینکه با خط کش تهدید به مجازات کردن شان گرفته است.

همچنین پاسدار یادداشت روز نویس افزوده که مدعیان اصلاح طلبی با یک نامزد بیشتر وارد نمی شوند . زیرا که مطرح کردن چند نامزد فریب دادن رقیب است که آنهم انتخاب مشابه کند . یعنی اینکه درست تحلیل و نظر امیر محبیان را کپی و رله کرده است . تا که به خودی ها همچون پاسداران قالی باف و رضائی و علی لاریجانی بفهماند که می بایست شما هم تجربه ی خیمه شب بازی دوره نهم را تکرار نکنید ، بلکه توصیه می شود که شما نامزد نشوید و بگذارید تا که پاسدار احمدی نژاد نانمزباشود تا که آرا شکسته نشود و پروژه ی رقیب برای جمع آوری برخی از منتقدان اصلاح طلبان خنثی شود.

دردنباله سربازجو پاسدار یاددشت روزنویس شریعتمداری ضمن اینکه زیرآب آخوند عبدالله نوری را زده است که گفت نه وی تأئید صلاحیت می شود ونه اینکه دو شرط داده شده ی اجماع جبهه ی اصلاح طلبان وعدم رأی دادن به نامزدی دیگر در صورت رد صلاحیت شدن وی خریدار دارد و سرکاریست و نتیجه گرفته است که نامزد مدعی اصلاح طلبان خاتمی است که اینهم بقول خودش در 8 سال ریاست جمهور بودنش تدارکاتچی نظام بوده است . یعنی با این نقل قول کردن ارزش و هم جایگاه خاتمی را مشخص کرده است که در صورت رئیس جمهور شدن نقشی بیش از تدارکاتچی بئودن نظام نمی تواد بیشتر داشته باشد . یعنی کاره ای نیست.
ناگفته نماند که سربازجو حسین شریعتمداری برروی تضاد و اختلاف درون جبهه ی اصلاح طلبان است که از طریق شیخ مهدی کروبی و حزب کارگزاران رفسنجانی در برابر خاتمی دنبال و پیگیری می کند.

درخاتمه اینکه پاسدار حسین شریعتمداری حرف اولش را در پایان زده است . یعنی اینکه لو داده است همه سناریو سازی هائی که علیه ی خاتمی شده و خواهد شد . برای زمینه سازی رد صلاحیت کردنش از سوی شورای نگهبان می باشد . زیرا که مدعی شده در سفری که ایشان به اروپا در دوران ریاست جمهوری وآمریکا داشت مواضعی اتخاد کرد که با آموزه های نظام و قانون اساسی مغایرت داشت و علیه مواضع نظام و همگامی با ضد انقلاب و صهیونیست جهانی بود . یعنی اینکه در آمریکا گفت هلاکاست نه دروغ که واقعیت دارد و با این ادعا از خط امام خارج شد . خطر دیگر نگرانی خاتمی را از عدم رأی آوردن ایشان دانسته است . زیرا که می داند مردم از مدعیان اصلاح طلبان رویگردان شده اند . برگردان و ترجمانش این است که رأی سازی گسترده ی تقلباتی برای رقیب حاکم از سوی جعبه های مارگیری خواهد باشد . خلاصه پیام این است که خاتمی نباید نامزد نشود . زیرا اگر چنانچه شورای نگهبان سید خندان را رد صلاحیت کند دست به اقدام خودکشی از ترس مرگ زده است که دیگر همه چیز نظام زیر سئوال وبی اعتبار است . یعنی آنچه اکنون پنهان است عریان و عیان می شود .

هوشنگ – بهداد
دو شنبه 7 مرداد ماه سال 1387
مانور دادن پاسدار شریعتمداری علیه ی نامزدان احتمالی رقیب ریاست جمهوری
نیاز به بیان ندارد تا گفته و توضیح داده شود که سربازجو حسین شریعتمداری کیست؟ چه پروسه ای را طی کرده است؟ دارای چه نوع تخصص و خبرگی ها و تجربیات و گوناگونی و سابقه ای می باشد؟ یا اینکه افزوده شود که این یار غار سعید امامی بوده است که در تعقیب مخالفین و طراحی ترور کردن شان و هم قتل های زنجیره ای در کنار سعید امامی و امثالهم بوده است؟ یا اینکه اضافه شود که اکنون چکاره است وچه مأموریتی را دنبال می کند؟ یا اینکه تأکید شود که ضریب حساسیت و دشمنی وی با دگر اندیشان و فعالان سیاسی به خصوص جنبش دانشجوئی و مطبوعات وابسته رقیب چگونه است؟ یا اینکه تشریح شود که چگونه رابطه ای با سپاه پاسداران دارد و چه نقش کلیدی ومهمی در رئیس کردن پاسدار احمدی نژاد داشته است؟ یا اینکه اذعان نشود که چرا پس از رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد معاون مدیر مسئول روزنامه ی کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی یا در حقیقت معاون خودش را مأمور کرد تا که در کابینه ی مدعی کابینه ی 70 میلیونی و امام زمانی و عدالت محور و تحول گرای عاشق خدمتگزاری به مردم ایران وزیر فرهنگ و تفتیش عقاید وارشاد در ابینه ی احمدی نژاد شود ؟ یا اینکه بیان شود که چرا سپس از طریق این پاسدار محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد ملکی از کارکنان کیهان معاون وزارت ارشاد شد . یا اینکه مدیر مسئول روز نامه ی دولتی ایران و خبرگزاری رسمی دولتی ایرنا همگی جزو قلمزنان کارکنان سابق کیهان بودند که از سوی پاسدار صفار هرندی به پست و مسئولیت جدید اشغال ورزیدند و تسلط کامل پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری بر مطبوعات و رسا نه های خبررسانی ز طریق وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید فراهم شد و همچون شمشیر دامکلوس برپشت گردن مطبوعات مغلوب دوم خردادی فرود آمده است . حتی یکی از قلم زنان این روزنامه سفیر رژیم تروریستی آخوندی در برزیل شده است .
البته همسر سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تنها زن کابینه ی پاسدار احمدی نژاد است که پست معاونت وزارت بهداشت را بر عهده دارد .
بهرحال هما نگونه که گفته ضریب حساسیت این پاسدار پیرامون مطبوعات و جنبش دانشجوئی بسیار زیاد می باشد . زیرا که این پاسدار می داند در سیستم استبدادی و سرکوبگر حاکم که آزادی تشکل های صنفی و سیاسی احزاب و کارگری و زنان و معلمان و دانشجویان و... معنی و مفهومی ندارد . همانگونه که اشراف دارد که نقش این دو نهاد در پیروزی خاتمی در نمایش خیمه شب بازی دوم خردادی سال 76 و مجلس ششم چگونه بود ؟
بنابراین مشخص است که فراموش نکرده است که به دلیل آن نامه ی کذائی سعید امامی که برای قاوننی کردن سانسور و سرکوب در مطبوعات را به مجلس پنجم داده بود که ناطق نوری رئیس آن بود و زمانیکه این نامه در فضای گرگ و میش دوم خرداد ها و بهم ریختن دستگاه سرکوبگر وزارت اطلاعات بدنام امکان دسترسی به این نامه شد و از قفسه آرشیو و طبقه بندی شده ی اسناد سری و محرمانه وزارات بد نام اطلاعات بیرون کشیده شد و بر پیشانی صحفه ی اول روزنامه ی سلام نقش بر بست و شبانه نسخه ای از آن شبانه بر برد خبری دانشگاه تهران نصب شد. . چگونه بلافاصله منجر به جرقه اعتراضی و تظاهراتی و انفجاری مبدل شد و موجب قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیرماه سال 78 شد ؟ از همان زمان پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری کمر همت برای نابود کردن مطبوعات وانشعاب و انفعال جنبش دانشجوئ بست. پس بی جهت نیست که چرا اکنون سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بر وی مطبوعات و دانشجویان بسیار حساس می باشد و پیوسته تلاش کرده است بهر طریق ممکن در جنبش دانشجوئی با عضو گیری کردن نفوذ کند و ضربه بزند. یا اینکه علیه اشان سناریو سازی کند . چون می داند که فعالیت جنبش دانشجوئی و مطبوعات تنها ابزار تبلیغاتی رقیب مغلوب دوم خردادی ها می باشد . لذا با تسلط و کنترل بر این دو نهاد و با پیگیری پرونده و سناریو ساازی کهمی شود . به خصوص علیه آن بخش جنبش دانشجوئی که رتبط به دوم خردادی ها به خصوص رادیکال های آنان می شود پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری تلاش می کند از همه تجربه و تخصص و خبرگی و سابقه ی بازجوئی و شکنجه گری و تواب سازی و به ندامت کشاندن ها استفاده کند تا در بستر تخریب کردن شخصیت های شاخص و اتهام جاسوس و ووانستگی و نفوذی بیگانه و ستون دشمن خواندن یا سکوکار بودن اینان رااز صحنه حذف کند.
بنابراین اکنون که مسئله ی تبلیغات نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم مطرح شده است . پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری کوشش کرده است تا که با ایجاد تضاد و اختلاف میان جبهه ی رقیب ، شیوه ی چماق و هویج و برج در برابر بارو دنبال کند . اکنون تمرکز برروی 3 شخصیت هست که البته هدف اصلی ایجاد اختلاف درون جبهه است . برجسته کردن تند رو ها و انعطاف ناپذیرهای درون جبهه از ترس تحریم خیمه شب بازی نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم وبی اعتبار کردن این نمایش وعریان و عیان شدن نامشروع و ضد مردمی بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد. هدف دیگر بازی کردن با شیخ مهدی کروبی در برابر خاتمی یا هر نامزد دیگر ریاست جمهوری جبهه دوم خرداد از جمله شیخ عبدالله نوری در برابر خاتمی می باشد . هدف بعدی تلاش برای مقدمه چینی وپرونده سازی کردن علیه نامزدان ریاست جمهوری است تا که برای رد صلاحیت شان مشکل در کارنباشد . ناگفته نماند که هدف ایجاد اختلاف و دامن زدن درو ن جبهه ی رقیب به جای ائتلاف و اجماع جمعی جزو برنامه ی اصلی می باشد . زیرا که هم خطر جمعی تحریم نمایش خیمه شب بازی انتخابات را دفع و خنثی می شود.هم اینکه هدف نهائی این است تا با شکستن آرای دوم خردادی ها شرایط به نفع نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم باندهای مافیائی حاکم تمام شود . اکنون این گزارش سناریوی تدارک و تهیه و تنظیم شده در بستر همان هدف های یادشده ی فوق است که اشاره شد .

هوشنگ � بهداد
دو شنبه 7 مرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی " پيش شرط هاي طرح تحول اقتصادي" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 7 مرداد ماه سال - 1387
"بی برنامگی در ساختار اقتصادی در همه سطوح، اما ادعای طرح تحول بزرگ اقتصادی داشتن و طرح سرشماری خانوار در بستر تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری "
سیاست یک بام و چند هوای رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و قرون وسطائی آنگونه است که تاکنون هیچیک از رئیس جمهورهای پیشین رژیم تروریستی آخوندی اینقدر قدرت ندا شته اند که پاسدار احمدی نژاد دارد؟ در صورتکیه این یکی پاسدار بیش از همه گلابزدگی کرده و گند ببار آورده است . به خصوص در زمینه ی اقتصادی که همه ی اقداماتش منتهی به شکست شده است و بی سر و سامانی اقتصادی همه ی سطوح دولت و سراسر جامعه را فرا گرفته و عجیب هم بر خلاف ادعای کمدی دولت عدالت محور ضد مردم بوده اند. در شرایطی که نظام یک دست شده است می بایست از همآهنگی و انسجام و پیشرفت بیشتری برخور دار باشد . ولی دولت کمدی مدعی عدالت محور همچون جیگر زلیخا یا آسفالت های خیابان های تهران پاره پاره و جراحی شده است . به ویژه اینکه هنوز که 3 وزارتخانه وزیر ندارند یا اینکه در حال ترمیم و جا به جاب جائی می باشند که هم مهلت قانونی و هم حکم حکومتی لوطی جماران هم به سر آمده است .
معلوم نیست که چرا گفته نمی شود که به جز لوطی جماران که از گماشته ی خود پاسدار احمدی نژاد دفاع می کند قدرت پشت پرد ه ی حامی و پپشتیبان پاسدار احمدی نژاد کیست که حتی توجهی هم به حکم حکومتی لوطی جماران هم نمی شود؟
عجب نظام بی در و پیکیر وبی قانونی می باشد! زیرا که یک پاسدار هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد و یا سخنی به عنوان و مزاح که علاقه داشته باشد آن را بیان می کند وکسی هم باهاش کاری ندارد. عجیب تر اینکه اگر چنانچه روز نامه ای همچون همشهری دولتی متعلق به پاسدار سردار قالیباف شهردار تهران ناپرهیزی کند و پای خودش از گلیم و خط سرخ تعیین و ترسیم شده ی سانسور نهادینه شده فرار تر بگذارد و خبر مربوط به درگیری پست و مقام میان صمصمامی سرپرست فعلی وزارت اقتصاد و امور دارائی و مظاهری رئیس بانک مرکزی را بازتاب دهد که چگونه مخالف دروغین شیفتگان قدرت و دروغین تر عاشقان خدمتگزاری به مردم می باشند . چونکه بر سر قبضه ی پست وزارت اقتصادی دست به یقه شده و برخورد فیزیکی با هم دیگر داشته اند. اما به خاطر اینکه گزارشگر روزنامه ی شهرداری همشهری این خبر را منعکس کرد. بنابراین روزنامه ی همشهری از سوی وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد برای 3 ماه توقیف و تعطیل شد . برای اینکه شهردار تهران رقیب انتخاباتی ریاست جمهوری پاسدار احمدی نژاد است .
بالاخره اینکه با این اوضاح و احوال ادعای کمدی دولت عدالت داشتن و بدتر از آن از تحولات بزرگ اقتصادی دم زدن و سخن گفتن که نرخ بانکی کاهش می یابد و سیستم بانک های دولتی به مؤسسات صلواتی قرض الحسنه تبدیل می شوند که البته ادامه ی همان منحل کردن سازمان مدیریت و برنامه ریزی بودجه می باشد .

در حقیقت از همان دروغ های جنگل با رودخانه ی آب جاری ساختن در کویر می باشد . زیرا که معادلش را مردم محروم ایران در 3 سال گذشته تجربه کردند که چگونه به جای بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها با فقر و بیکاری بیشتر تحویل محرومان وتهی دستان داده شد و به جای مبارزه با مفسدان و مافیای اقتصادی نه اینکه میدان برای یکه تازی مافیا و مفسدان قتصادی بیش از گذشته فراهم تر شده است ، بلکه حتی افشاگران اسامی دانه درشت های حکومتی و آقا زده های شان دستگیر و بازجوئی شدند که چرا دست به افشاگری زدند و نظام را با این کارشان با خطر مواجه ساختند؟ بقول سرمقاله نویس اینگونه طرح و اقدامات تحول بزرگ اقتصادی دولت همچو زلزله ی نه دهم ریشتری زلزله و تنش و لرزه بر اندام و ساختار اقتصادی فرتوت و فرهنگی داغان و اجتماعی شدیداً طبقاتی شده وارد می کند که توضیح عوارض آن را چنین بیان کرده است:
"واقعيت اينست كه اجراي تغييراتي بنيادين در 7 محور از حوزه هاي مختلف اقتصادي از آنچنان پيامدها و عوارضي برخوردار خواهد بود كه بي گمان دامنه آن تمامي شئون سياسي اجتماعي فرهنگي و حتي امنيتي جامعه را نيز در بر مي گيرد."

بهر حل سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود بیشتر به نکات تناقض آمیز پیرامون طرح 7 محور تحول بزرگ اقتصادی دولت اشاره کرده و تأکید نموده است که بر خلاف ادعای مطرح شده کارکارشناسی اصولی و علمی برروی طرحدرست انجام نشد است . زیراکه طرح گرد آوری اطلاعاتی سرشماری خانوار که به صورت فرم های پرسشگرانه تهیه شده است که قرار بود از طریق مساجد هم پیگیری می شود ولی بر خلاف انتظار در برنامه ی مصاحبه ی تلویزیونی پاسدار احمدی نژاد آن بخش هم که قرار بود در مساجد تکمیل گردد حذف شده است .

در خاتمه اینکه شکی نیست که این فرم سرشماری خانوار کمک نقدی که جایگزین حذف رایانه های کالاهای ضروری دولتی شده است . یک نوع عوامفریبی وسرکار گذاشتن مردم است. یا در حقیقت کلاه بر سر مردم گذاشتن و شیر مالیدن بر سر آن می باشد که ابتدا این طرح جایگزین حذف رایانه های دولت شده که قرار است از طریق پر کردن فرم سرشماری خانوار های محروم بصورت با دادن کمک های نقدی دولتی به اینات جبران شود تا به حساب دست مرفه های جامعه از دسترسی زایای رایانه ای دولت قطع گردد . مشخص است که سرنوشت و عاقبت این طرح هم به همان سرنوشت توزیع کوپنی و رایانه های دولتی ختم خواهد شد که قطع شدند . جز اینکه مردم فقیر و تهی می بایست همه ی نیازهای خودشان را به قیمت آازد با حاکم بودن تورم و گرانی و احتکار و سیستم دلالی و انگلی اقتصادی حامم بر بازار بی حساب و کتاب و کنترل تهیه وخریداری کنند. البته فراموش نشود به جز اینکه این فرم سرشماری تبعیضات زیادی میان مردان با زنان قائل شده است . از سوی دیگر می بایست اذعان کرد که هدف تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم وجمع آوری هر چه بیشتر آرای محرومان و تهی دستان از سوی دولت می باشد . در حقیقت نوعی شگرد تبلیغاتی برای خریدن آرای حکومتی می باشد.

هوشنگ � بهداد
دو شنبه 7 مرداد ماه سال - 1387
نقد و بررسی " حق مردم چه مي شود ؟ (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 6 مردادماه سال 1387
"نه به نام دین وملت جنایت و خیانت می شود، بلکه به نام آنان دروغ نیزتوجیه می گردد و منتقدان حقوق بشری به مأموران ضد مردم متهم می شوند"
تصور نشود که چون عنوان یادداشت روز از سوی پاسدار طلبه ی مارکش و مارقالب کن ونام حق و مردم برگزیده شده است. توهم ایجاد کند که گویا واقعیت دارد که محتوا و ساختار رژیم تغییر کرده و حامی حق و مردم شده است تا که وانمود شود واقعاًهم مردم وهم حق آنان مورد نظر می باشد که باید گفت هر گز چنین مباد . زیر که تعریف طبق قانون اساسی رژیم گذشته مجموع امتیازاتی بود که فرد در برابر قانون نسبت به دیگران داشت. اما بر فرض که همان تعریف هنوز اعتبار داشته باشد . ولی پرسش است که در این نظام قنون چیست که خودش یک مقوله ی مبهم می باشد؟ همچنین ابهام آمیز تر از آن این است که این قانون به وسیله یچه کسانی و چگونه اجرا می شود؟
امام مهمتر اینکه اگر این حق شامل زنان شود که دیگر قوز باقوز است . زیراکه در رژیم فاشیستی و بربرمنش و تاریک اندیش و ضد بشری وزن ستیز آخوندی زن موجودی در جه دو محسوب می شود . چونکه در 3 دهه ی گذشته نام مردم فقط درسر فصل های مشخص و خطری مطرح بوده است .همچون حضور در پای صندوق های مارگیری برای مشروعیت دادن به رژیم نامشروع و ضد مردم، همینطور رقابت درون جناحی و باندی برای قبضه ی کرسی های قدرت در راستای افزایش و انباشت ثروت بوده است . یا اینکه اگر چنانچه مورد جنگ باشد نمونه ی جنگ ضدملی و ضد میهنی ایران و عرق که آن وقع مردم نقش ویژه دارند . برای اینکه نیاز به گوشت دم گلوله های توپ است که دیدیم عمودی بر روی میادین مین برای پاک کردن مین ها ضررت داشت تا افقی باز گردنده می شدند تا که جنگ برای غداره بندان و عربده کشان حاکم دین فروش موهبت الهی باشد تا هم جایگاه قدرت شان تثبیت شود وهم اینکه مسیر غارتگری ها کلان دزدان و مفسدان و مافیای لاقتصادی حاکم آنگونه فراهم و هموار گردد تاکه یکشبه صاحب ثروت های باد آورده نجومی شوند .
از سوی دیگر در چندین سال اخیر مردم تبدیل به ملت شده است که بصورت ابزاری و تبلیغی همچون دین و اسلام مبیل به اهرم فشار پیشبرد پروژه ی هسته ای شده است . بنابراین حق و حقوق مردم پس از 3 دهه تورم رشد نرخ لجام گسیخته و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و افزایش زمین و مسکن و اجاره ی خانه و رشد فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی که در جامعه وجود دارد که برای چاشنی کردن حق مردم هم افزوده شده که بخشی این حق همین امروز در قتلگاه زندان پرداخت شد که به دستور دادستان آدمکش حرفه ای و عضو باند غارتگر انگلیسی سعید مرتضوی حکم اعدام صادر شد . چونکه از 30 نفر متهم تعداد 29 نفر اعدام فله ای شدند.
آخر در رژیم ضد مردمی که آنقدر وضعش خراب شده و سرکوب خفقان نهادینه شده است که مدافعان حقوق بشر رژیم برای رژیم ضد بشری بر اندازان نرم نامیده شده اند. یعنی بطورشفاف پذیرفته شده است که بقای رژیم در سرکوب و رعب ووحشت و اعدام وسرکوب و زندان و سانسور امکان بوده و می باشد .
حال چرا برانداز نامیده شدند ؟ برای اینکه مخالف چند همسری می باشند. همان زنی که آخوندهای حکومتی و آقازاده ها با اینان تجارت سکس کردند . همینطور از سوی رژیم ننگینی که سالیان درازی می باشد که در جهان رکودر نقض حقوق بشر در جهان می باشد . یا اینکه انتقاد شده است که چرا به جای پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران که 3 دهه است انباشت شده ولی پرداخت نشده است چرا ارگان قضائی که پشتیبان غرتگران و دانه درشت های مفسد و مافیای قتصادی و دزدان بیت المال می باشد در کنار مجلس کمدی و انتصابی طرح مشترک قانون اعدام افراد شرور را به تصویب رساندند که پس از تصویب تا کنون بر موج اعدام ها و دار زدن ها عجیب افزده شده است . البته همانگونه که تذکر داده شد حق مردم اینگونه معنی و مفهوم دارد وپرداخته می شود . نمونه همین اعدام29 متهم یا قربانیان دست پروردگان رژیم تروریستی آخوندی می باشد که امروز در قتلگاه زندان اوین اعدام شدند.
اما برای اینکه نمک برروی زخم مردم پاشیده شود ادعای کمدی شده است که مردم خواهان تضمین امنیت اجتماعی می باشند که منتقدان یا مدافعان یا مأموران حقوق بشر این حق مردم را نادیده می گیرند .
عجیب است که چرا این مردم نه حق دارند که سئوال کنند چرا در 3 دهه ی گذشته در میان این آشوبگران اجتماعی و ناامن سازی و قتل و غارت و جنایت و دزدی ها حتی یک دانه درشت مهره ی حکومتی یا شرکا وحامیان و آقازاده های شان دیده نمی شود؟ یا اینکه چگونه است که این مردم حق ندارند تا سئوال کنند که برای چه پرونده های افشا شده ی 44 دانه درشت مفسد اققتصادی و غارتگرانی که عباس پالیز دار در همدان اعلام و افشا کرد این پرونده ها بایگانی شده بود؟ چرا پس از بیرون کشیده شدن از بایگانی و اعلام کردن اسامی ناگهان سراسیمه به جای مجرمان افشاگرن دستگیر وباز جوئی شدند؟
اینجاست که سرپل خر بگیری وقتی که یقه یی دزد گرفته می شود که آیا می بایست قسم حضرت عباس را قبول کرد و یا نه دم خروس را که از زیر عبا بیرون زده شده که با زور تهدد و ساریو سازی ووارونه گوئی تلاش می شود تا محو وکتمان ووارونه گردد . بلی معنی عملکرد وارونه حق مردم اینگونه مشخص می شود که خیلی ساده صورت مسئله پاک می شود وآدرس غلط داه می شود .
ا لبته شیوه ای می باشد که 3 دهه است ادامه داشته است. عجیب است که هر عکس از حقوق بشر و عدم رعایت آن در ایران سخن بگوید و از زنان دفاع کند که اینان هم انسان می باشند و فرقی با مردان ندارند تا که به عنوان عنصر در جه دوم معرفی می شوند. یا اینکه اگر کسی انتقاد کند که چرا بدون بررسی رابطه ی علت و معلول اعدام های فله ای می شود و یا چرا قانون تبعیض آمیز اجرا می شود ؟ اینان تبدیل به روشنفکران با ژست اپوزیسیون قلمداد می شوند. بهرحال جائیکه پاسدار احمدی نژاد منتقدان دولت و روشنفکران را در بجنورد در سال گذشته به داشتن فهم وشعور کمتر از بزغاله متهم کرد . اکنون پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان اطلاعاتی - امنیتی - پادگانی می بایست که منتقدان مصلح ودی را نیز به اپوزیسیون با ژست روشنفکرمتهم و محکوم کند.
در ختمه اینکه مشخص نیست که چرا طلبه پاسدار یاددشت روز نویس که اینهمه به خودش زحمت می دهد و بطور افتخاری نمایندگی و سخنگوئی مردم ایران را یدک می کشد که به نام آنان خواست و اهداف دولتی و باندهای مافیائی حاکم را پیش می برد . چرا یکبار هم تلاش نمی کند تا که برای خلع سلاح کردن مخالفان ومنتقدان پیرامون مسائل مهمی همچون مشروعیت رژیم و جایگاه ولایت فقیه و نوع حکومت و پروژه ی هسته ای و حقوق بشر و اعدام و ... همه پرسی شود و نظر مردم مشخص و عریان و عیان گردد تا رفع هرگونه توهم و ابهام شود.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387
نقد و بررسی " داستان همان است كه بود(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 5 مرداد ماه سال 1387
"رو کردن و سوزاندن لابی هائی که کد تعلیق غنی سازی منتقل می کنند و ساده اندیش و مأمور خواندن آنانی که پیشنهاد بازگشائی دفاتر منافع آمریکا در تهران دادند"
روش پیگیری بازجوئی زندان اوینی چماق و هویج پیرامون بحران هسته ای همچنان ادامه دارد. چونکه با وجود اینکه در ظاهر امر که موضع مخالف عقب نشینی تعلیق اورانیوم مطرح و پیگیری می شود . ولی در پشت پرده طوری دیگر از سوی فعال کردن لابی ها این سیاست کد انحرافی دادن و فرصت سوزی کردن دنبال می شود . به خصوص پس از پیدا شدن سر و کله جاسوس و دلال چند جانبه هوشنگ امیراحمدی در تهران که اکنون زیر پوشش موسیقی فعال شده است . طوریکه روزنامه ی جمهوری اسلامی گزارش داد که رد وی در جزیره ی کیش یافت شده که مشغول اجرای پیکری مأموریت کار چاق کنی خود می باشد . زیرا که حامی اش پاسدار احمدی نژاد می باشد . ممکن است که بخشی از فعالیت هوشنگ امیر احمدی این باشد که در بستر ایجاد کانال هائی ر آمریکا بری پاسدار احمدی نژاد باشد . زیرا که به نظر می رسد وی به عنوان سرپل ارتباطی فعال است . برای اینکه بازهم روزنامه ی جمهوری اسلامی گزارش داد که پاسدار احمدی نژاد با یک شبکه تلوزیونی آمریکائی مصاحبه ی هسته ای داشته است .
اما از سوی دیگر اکنون سرباز جو پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه نام ببرد ولی اعتراف کرده که به موازات بمباران های رسانه ای که پیرامون پروندهی هست ای وود دارد . گروهی اندک هم در داخل کشور بلافاصله آغوش خود را به روي کدهای داده شده باز گشودند و افزوده اینان بي آنكه درباره اصل قصه تأملي درخور كرده باشند با ذوق زدگي �گشايش فصلي جديد در روابط رژیم تروریستی آخوندی با آمريكا� خبر دادند. همچنین در پاسخ به این اندک یادداشت روز نویس نتیجه گرفته که جریانی دیگری هم هست که با خيل عظيم مردم متدين و انقلابي پیرو نظر لوطی جماران با اين مضمون هستند كه رابطه با آمريكا هيچ نفعي براي مردم ايران ندارد. فراموش نشود که هم سرمقاله نویس روز نامه ی جمهوری اسلامی و هم آخوند احمد آخوندی امام جمعه ی تهران تأکید کردند که موضوع پیگیری هسته ای و هم مذاکره برای ایجاد برقراری رابطه با فقط در حیطه ی اختیارات لوطی جماران می باشد ونه هیچ مقام مسئول دیگر ، یعنی اینکه موضع گیری هم منقلی و مشاور امور بین المللی لوطی جماران علی اکبر ولایتی و دوست سابق وهم کلاسی دلال و جاسوس هوشنگ امیر احمدی در آمریکا است که اکنون با فعال کردنش از سوی پاسدار احمدی نژاد که رقیبی برای علی اکبر ولایتی و یاران همکارانش همچون پاسدار علی لاریجانی رئیس مجلس انتصابی و کمدی و منوچهر متکی وزیر آدمربای خارجه و رفسنجانی و حسن روحانی می باشد که چشم به پذیرش تعلیق غنی سازی و ایجاد رابطه با آمریکا دوخهت اند سیاست و نظرات خودشان را از طریق لابی ها و بطور پنهانی و گفتمان زرگری دنبال می کنند. بنابراین اکنون مخاطب سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس همین جماعت و افشا کردن نقش و اهاف و زدن زیرآب شان می باشد.
یادداشت روز نویس با دستآویز قرار دادن پیشنهاد گشایش دفتر منافع آمریکا در تهران که گفته موجب ذوق زدگی عناصری در داخل شد که با حضور و یلیام برنز در ژنو تبلیغ و شایعه سازی کردند که یخ ها به سرعت در حال آب شدن میان طرفین و فرا رسیدن زمان عادی سازی رالبطه رسیده است . خطاب به این جماعت ذوق زده گفت که استراتژی آمریکا هیچگونه تغییری نکرده است . زیرا که اولاً حضور برنز به دلیل پاسخگوئی اعضای گروه 5+1 بود که حداقل یک بار به عنوان ناظر در جلسات مذاکره حضور داشته باشد . دوماً : عناصری سوخته غرب در داخل همچون علی اکبر ولایتی پیام غلط به غرب به خصوص آمریکا رسانده بود که گویا رژیم تروریستی آخوندی آمادگی پذیرش غنی سازی را دارد . سوماً اینکه همچنین اعضای گروه 5+ 1 تلاش کردند تا که پیام دهند که در برابر پروژه ی هسته ای رژیم اتحاد و پیام و موضع مشترک دارند. بالاخره اینکه اضافه شده که آمریکا متوجه شده که بقیه اعضای گروه 6 خود را معطلل آرزوی دست نیافتنی تعلیق نمی کنند . یعنی اینکه تأکید مؤکد بر عدم تعلیق شده است. اکنون با وجود اینکه پیام و هدف اینگونه بازی موش و گربه بازی و ارسال کد و پیام های گوناگون و متضاد با شیوه ی گفتمان نا همگون هدف فقط فرصت سوزی می باشد و لاغیر حتی اگر تعلیق هم پذیرفته می شود محال است که مسئولان اصلی که تأسیسات هسته ای را در کنترل و اختیار خود دارند از تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای کوتاهی کنند. برای چه این سیاست سر درگ مذاکره ادامه می یابد؟ جالب است که سربازجو پاسدار حسین شریعتداری در دنباله ی یادداشت روز خود ا آنانی که پیشهناد با گشائی حفظ منافع آمریکا را داده اند ازجمله شامل حال پاسدار احمدی نژادی می شود چنین اینان ساده اندیش و مأمور خطاب کرده است :
"مورد دوم يعني آنچه رسانه هاي غربي و برخي در داخل ايران آن را �موافقت� آمريكا با گشايش دفتر حافظ منافع در تهران خوانده اند، داستان جالب تري دارد. بعضي در داخل و خارج ايران براي بيرون كشيدن اين نتيجه كه ايران و آمريكا در حال نزديك شدن به يكديگر هستند آنقدر عجله داشته اند كه حتي فرصت نكرده اند يك بار تفحص كنند كه اصل قصه چيست. موضوع گشايش دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران اساساً يك سوءتفاهم است. آمريكايي ها همين حالا در تهران دفتر حافظ منافع دارند و محل آن نيز سفارت جمهوري سوئيس است. آنچه به تازگي برخي منابع دولتي آمريكا از آن سخن گفته اند نه تلاش براي گشايش دفتر مستقل حافظ منافع در تهران بلكه ابراز علاقه- و نه تصميم- به اعزام ديپلمات آمريكايي به دفتري بوده است كه آمريكايي ها در سفارت سوئيس دارند. علت هم ظاهر اين است كه آمريكايي ها احساس مي كنند ايران به سبب حضور چند كارمند غيرديپلمات- دفتر حافظ منافع ايران در واشنگتن- در خاك آنها از امكان كسب اطلاعات و ارزيابي هاي دقيق برخوردار است اما آنها چون در تهران ديپلماتي ندارند خود را از اين امكان محروم ساخته اند. بسيار خوب، آيا اعزام چند ديپلمات آمريكايي به سفارت سوئيس در تهران را كه صرفاً مامور به ارائه خدمات كنسولي خواهند بود - تازه آن هم در صورتي كه مقام هاي كشورمان با آن موافقت كنند- مي توان تغيير رويكرد استراتژيك خواند؟ علت چنين ارزيابي هايي ذوق زدگي اگر نباشد حتماً بي خبري و ساده انديشي است يا شايد هم كساني مامورند تا چند اقدام پيش پاافتاده از جانب آمريكا را عمداً بزرگنمايي كنند تا بعد بتوانند دولت ايران را تحت فشار قرار دهند كه جز در مقابل اين �حسن نيت هاي پي در پي�(؟!) گام متقابلي بر نمي دارد و تلاش براي نزديكي به آمريكا به خرج نمي دهد؟!"
درخاتمه اینکه اکنون پس از 6 سال سیاست بی حاصل خائنانه ی کثیف مذاکره و مماشات گری غرب که به سیاست تجارت خون موسوم شده و ثابت کرده است که هدف فقط فرصت سوزی برای دسترسی به سلاح هسته می باشد پایان داده شود. زیرا که در این ایام 6 سال از یک سو نه مردم ایران و نه مطالبات شان محلی از اعراب نداشته است ونه اینکه مسئولی یافت شده است تا که پاسخگو باشد در این چند سال که بطور سیستماتیک قیمت نفت افزایش داشته دلار های نفتی کجا رفته است ؟ و کی قرار است تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا و فقر و بیکاری درجامعه مهار گردد و ضریب تعداد اعدام و دار زدن ها کاهش یابد ؟
بالاخره اینکه دوباره تکرار و تأکید ی شود که چه موقع قرا ر است ک بحران سریا لی سیاست کثیف و خائنانه ی مذاکره و مماشات مارتونی غرب پایان پذ یرد که دستآورد جز بد بختی وفقر و بیکاری و تورم وگرانی برای مردم ایران وناامن وبی ثبات کردن منطقه و فرصت سوزی در راستای دسترسی به سلا ح هست ای در بر نداشته است؟ ضمن اینکه چه موقع قرار است که نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان ای تروریستی خارج شود و از پیشنهاد طرح سوم خانم مریم رجوی حمایت و پشتبانی شود که از طرح پیشنهادی نه جنگ و نه مذاکره و مماشات ، بلکه حمایت از مقاومت ایران ومردم برای تغییرات دفاع می کند .
هوشنگ � بهداد
شنبه 5 مرداد ماه سال 1387
نقد وبررسی " مفاتيح الحيات" روزنامه جمهوری اسلامی یکشنبه 6 مرداد اه سال 1387
"رژیمی که ضد مردم و نا مشروع می باشد. برای فرار ز پاسخگوئی و مطالبات مردم می بایست هرروز به یک دستأویز چنگ اندازد"
روزی بزرگی گفته بود که اگر می خواهید یک مکتب یا اندیشه ای را نابود کنید بطور مستقیم به آن تهاجم نکنید ، بلکه بطور منفی و بد از آن دفاع و تبلیغ کنید. همینطور یادم هست که اوایل انقلاب که شور وحالی بود و همه متحیر از چگونگی سرنگونی رژیم شاه بودند . بحث و تحلیل داخلی و خارجی سیاسی و جامعه شناسانه ای بود که مفسران و اندیشمندان و اهل سیاست مشغول تحقیق و بررسی و پیگیری بودند که این اسلام چه نوع مکتبی می باشد که دارای اینگونه ظرفیت و پتا نسیلی می باشد که قادر است همه اندیشه های گوناگون را در صفی واحد گرد هم آورد وبسیج کند و علیه شاه به حرکت در آورد که نمونه تاریخی ندارد که اینگونه همه اقشار جامعه بطور متحد در کنار هم قرار گیرند .
از سوی دیگر به خاطر دارم که بچه محله ای فرزند فئوالی داشتم که از دوران جوانی برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفته بود و در آنجا جذب جریان سیاسی چپ شده بود . چون فعال و شناسائی شده بود ممنوع الورود با ایران بود . پس از زمان طولانی سال زمانیکه در پروسه انقلاب البته قبل از 22 بهمن سال 57 به ایران بازگشت با جمعی دیگر از یاران خود به دیدار شادروان طالقانی رفته بود که عجیب تحت تأثیر گفتار و منش و رفتار ایشان واقع شده بود و می گفت این فرد دمکرات و آزاده ایست که تصور نمی کردم در این لباس از اینگونه افرادهم وجود داشت باشد.
همچنین هنوز فراموش نشده است که پس از دیدار وزیرامور خارجه ی کوبا با شادروان طالقانی سراسر خیابان های تهران و شهرستان از سوی هواداران مجاهدین پلاکارد های بزرگ پارچه در عرض خیابان ها با این مضمون نصب شده بود که اگر اسلام ضد استبداد و استعمار و استثمار است پس زنده باد اسلام .
اما زمانی کوتاه نگذشت که نظر متفکران و اندیشمندان ومفسران و منتقدان و تحلیل گران و جامعه شنایان در غرب تغییر کرد و شروع به انتقاد کردن نمودند و پرسش می کردندکه این چگونه مکتبی است که فقط از آن بوی جنگ وخون و اندیشه کشی و تبعیض علیه زنان و .... از آن به مشام می رسد؟
متأسفنه از آن زمان تا حال این عملکرد و پرونده ی ننگین سران رژیم بربرمنش و تاریک اندیش ضد بشری حاکم ادامه داشته است و اوضاع بمراتب بدترشده که بهتر نشده است.

کمدی تر اینکه اکنون ملای سرمقاله نویس پس از اینکه 3 دهه در ایران حکومت مذهبی حاکم بوده است و زیر پرده ی دین که تبدیل به ابزار سرکوب و قدرت و انبشت ثروتب رای حاکمان دین فروش شده است . در این 3 دهه ی گذشته، عملکردی جز شیادگری و حقه بازی و جنگ افروزی و غارتگری و دروغگوئی و عوامفریبی دستآورد دیگری نداشته اند و شرایط آنگونه شده است که گذشته از رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی که حاکم است . همچنین بدون توجه به اینکه دبیر اچرائی تحقیق و تفحص قضائی مجلس تشریفاتی هفتم عباس پالیز دار در دانشگاه همدان لیست اسامی 44 نفر مفسدان و مافیای اقتصادی و غارتگران دانه درشت و دزدان بیت المال حکومتی را افشا کرد ولی خودش واعضای تیم همکار وی به جای مجرمان بازداشت و بازجوئی و زندان شدند. اکنون برای پاسخگوئی به مطالبات مردم محروم و مهار کردن تورم و گرانی و خاموش کردن صدای اعتراضی مردم ناراضی ، همچنین برای به انحراف کشاندن اذهان عمومی نسبت به پرونده ی غارتگران و مفسدان اقصادی افشا شده از سوی عباس پالیز دار ، فقط در یک روز دستگاه قضائی پشتیبان کلان دزدان حکم اعدام 30 نفر نگون بخت را صادر کرده است که همه هماز قشر محروم وتهی دست جامعه و محصول نظام تروریستی آخوندی می باشند.

در خاتمه اینکه در این اوضاع و احوال عجیب است که ملای سرمقاله نویس بر یک نظر پیشنهادی آخوندی ردیه نویسی کرده و باروضه خوایداشک گیری کرده وپرسشانتقادی کرده که چرا در 3 دهه گذشته کسی توجهی به مقاتیح الحیات تنظیم شده ی 70 سال پیش نکرده است؟ در دنباله برای نظر آخوند هفت خط و مکار جودی عاملی هورا کشیده است و افزوده که این پیشنهاد ایشان که رسیدگی و بررسی دوباره ی مفاتیح الحیات را داده باید مورد توجه واقع شود.
. ناگفته نماند که این آخوند جوادی آملی همانست که پیک ویژه و نامبر خمینی به گورباچف بود . خواهر زاده هایش محمد جواد اردشیر لاریجانی است که یک مهره ی انگلیسی است که تز معروفی دارد که تجویر کرده با دشمن می توان تا قعر دوزخ هم مذاکره کرد و معاون امور حقوقی و قضائی بین المللی قوه ی قضائیه است که بطور آشکار از سنگسار کردن دفاع می کند . اخوی دیگرش مهره ی انگلیسی پاسدار علی لاریجانی است که رئیس کنونی مجلس کمدی و انتصابی و پاسداریزه ی هشتم است . اخوی دیگر آخوند محمد صادق است که جزو آخوندهای فقهای شورای نگهبان است . بالاخره اخوی چهارم هم آخوندیست که جزو مدرسان حوزه ی علمیه ی قم می باشد . حتماً با کار گروهی و جمعی و خانوادگی می خواهند کتاب مفاتیح الحیات جدید را تنظیم و تحریر کنند تام شکل مردم ایران وجهان را حل کنند ومسیر جهانی شدن احمدی نژاد نیز هموار گردد.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 6 مرداد اه سال 1387
نقد وبرسی " روزهاي عزت لبنان" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 5 مرداد ماه سال 1387
"آویزان شدن به حزب الله لبنان وهورا کشیدن برایش برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران، وهم برای عبور بحران هسته ای و بحران سازی آینده در منطقه "
این دیگر اوج دجالیت و بربریت و تصویر مارکشی و مار نشان دادن ووارونه گوئی و کتمان کردن حقایق می باشد که درجائیکه رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند و در شرایطی که در سالگرد شاعر نامدار میهنی شادروان احمد شاملو اجازه برگزاری مراسم بر مزار وی را گزمکان اندیشه کش و دشمن افکار و آزادی بیان و مبلغان مرده پرست ندادند که در پرتو توسعه و گسترش و آباد کردن قبرستان گور های دوطبقه یکی بخر ویکی مجانی دریافت کن تبلیغ می شود و در حائی که روزنامه ی دولتی شهرداری برای 3ماه تعطیل می شود که چرا گزارش بر خورد فیزیکی درون کابینه ی دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران را بازتاب دداد که بر سر رقابت پست وزارت اقتصاد و دارائی می باشد کهگزارش شد چگونه برای قبضه ی این پست منجر به زد و خورد فیزیکی و گلاویز شدن منتهی شد .
البته از سوی دیگر در پاسخگوئی لیست افشاگری عباس پالیز دار در دانشگاه همدان که لیست و پرونده ی غارتگران و دزدان دانه در شت مفسدان و مافیای اقتصادی حکومتی و حامیان و لوطی جماران و اسامی اشان اعلام وافشا شد . ولی دستگاه قضائیه پشتیبان و حامیان کلان دزدان و غارتگران افشا شده از سوی عباس پالیزدارحکم باز داشت وی و همکاران ایشان را صادر کرد تا که مورد بازجوئی قرار گیرند تا اسناد و مدارک مستند گرد آوری شود . در ادامه برای اینکه اثرات این افشا گری از اذهان عمومی پاک و محو شود . طرح مشترک قوه ی قضائیه و مجلس قا نون اعدام افراد شرور به تصویب رسید که همین روزنامه با تیتر درشت در صحفه اول خبر اعدام 30 شر قاچاقچی و .. داده شده است .
یعنی به جای ریشه یابی پیدایش و ناهنجاری های اجتماعی که باید ارزیابی گردد و نقش دولت و مسئولان مشخص شود. همچنین به جای اینکه حد اقل مسئولان قضائی پاسخگو باشند که متوای پرونده های اسامی افشا شده چیست و چرا به جای پاسخگوئی صدور احکام بازداشت و بازجوئی افشاگران صادر شد ونه اینکه از مجرمان سئوال وپرسشی شود و توضیح داده شود که داستان چیست؟ ولی اکنون احکام ادام فله ای 30نفره صادر شده است . همینطور از این طرف با دور زدن اینگونه مسائل اصلی در جامعه که وجود دارد از سوی سرمقاله نویس به روز های عزت لبنان آویزان شده و مانور داده است . آنهم به دلیل اینکه حزب الله آلت دست لوطی جماران و سپاه پاسداران می باشد که با آن جنگ 33 روزه با اسرائیل برپا شد که در بستر بحران هسته ای بود .
اکنون که بحران هسته ای بسیار خطری تر از گذشته شده است. بنابراین می بایست که از عزت لبنان گفته شود تا که این هندوانه بر زیر بغل حزب الله برای روز موعود نیاز گذاشته شود . حال نیز به عنوان برگ برنده در برابر آمریکا وبحران هسته ای مطرح می گردد . از طرف دیگر حزب الله لبنان ابزاری برای مخالفت و دشمنی در برابر روند مذاکرات صلح خاورمیانه است. به خصوص اینکه ترکیه نقش وساطت میان سوریه و اسرائیل دارد و مذاکره روند مثبتی به خود گرفته است که هر گز خوشآیند رژیم تروریستی آخوندی نیست .
بنابراین مانور دادن با حزب الله لبنان برای رژیمغرق در بحران بسیار مهم است . آنقدر که بها دارد همه مسائل مردم ایران نادیده گرفته و به فراموشی سپرده شود . حال گذشته از اینکه که رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان چگونه ترور شد ؟ نقش کدامین کشورها در این ترور برجسته بود و دخالت داشت ؟ یا اینکه تا کنون چه اتهاماتی که به فرزند وی در پارلمان لبنان و گروه 14 مارس ونخست وزیر سینیوره زده شده است.ولی اکنون چون همسر وی نامه ای به شیخ حسن نصرالله نوشته به این امید که باز آلت دست لوطی جماران و سپاه پاسداران نشود و بحران سازی در لبنان نکند. سرمقاله نویس این نامه را حلوا حلوا کرده و حسابی پیرامون آن گرد وخاک کرده و مانور تبلیغاتی داده است . آنگاه از موضع سخنگوئی مردم لبنان شر ط و روط فرموله شده ارائه کرده است که با اسرائیل چگونه بر سر مزارع شبعا و کفرشوبا و یا داشتن و حمل سلاح باید مذاکره کند؟
عجیب آنکه کلی هم ا ز رئیس جمهور لبنان تمجید و تعریف بسیار شده است . در صورتی که تا قبل ز رئیس جمهورشدنش در پارلمان لبنان به دفعات از طریق حزب الله و سوریه مخالفت های جدی شده بود و چندین بار به دلیل مخالفت و کارشکنی ها رئیس جمهور شدنش به تعویق افتاد که پس از شکست نظامی مشتر ک حزب الله لبنان و سپاه پاسداران در اشغال فرودگاه بیروت دخالت و فشار ووساطت سایر کشور های عربی منطقه حزب الله و رژیم تروریستی حامی اش مجبور به تسلیم شدند. چونکه دیگر کاری نمی تانستند بکنند .

در خاتمه اینکه سرمقاله نویس مرده خور و فرصت طلب بدون آنکه برروی خودش آورد که چگونه لوطی جمارن در خطبه روز عید فطر دشمنی و مخالفت به روند مذاکرات صلح خاورمیانه کرد وحتی رهبران کشورهای منطقه را تهدید کرد که اگر چنانچه در کنفرانس صلح آناپولیس در آمریکا شرکت کنند. در کشور های خودشان با موج ناآرامی و آشوب و قیام مواجه خواهند شد .یااینکه بر خلاف تهدید ومخالفت جدی با روند مذاکره ی صلح سوریه با اسرائیل برای باز گردانیدن بلندی های جولان مه جریان دارد . اکنون سر مقاله نویس تلاش می کند تا ادامه ی مذاکراه صلح میان لبنان با اسرائیل برای باز پس گیری مزارع شعباو کفرشوبا را مصادره کند و به حساب حزب الله لبنان بگذارد و علیه ی آمریکا و دولت سینیوره و گروه 14 مارس موضع گیری خصمانه کند . در صورتیکه این مسئله هیچگونه ارتباطی به مردم ایران و تورم وگرانی ندارد ، بلکه همانگونه که گفته شد چون لوطی جمارا ن و سپاه پاسداران نیاز شدید به حزب الله لبنان دارند تا به عنوان دستأویز بحران سازی در منطقه در راستای بحران هسته ای از آن استفاده کنند که اکنون سرمقاله نویس اینگونه قصه پردازی حماسی و قهرمان اسطوره ای از حزب الله لبنان کرده است .

هوشنگ � بهداد
شنبه 5 مرداد ماه سال 1387
سکوت در برابر جنایات جایز نیست . برای چه 30 نفر فردا قرار است اعدام شوند؟
اراذل و اوباش یعنی چه؟ چگونه در جامعه به وجود می آید؟ اینان محصول کدام شرایط و روابط و مناسبات حاکم بر جامعه می باشند؟ نقش دولت و عدم عدالت و آزادی در به وجود آمدن فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی وپدیده ی اراذل و اوباش و رشد آن درجامعه چیست؟ البته در مورد مواد مخدر و قاچاقچیان و معتادان هم همینگونه سئوالات مشابه مطرح می باشد. آیا اینگونه اصطلاحات و اتهامات وارده و آلودگی ها و نا هنجاری های اجتماعی ژنتیک و وراثتی می باشند ویا نه اکتسابی می باشند وکسی از بدو تولد اینکاره نیست و این محیط و جامعه ونظم حاکم بر آن می باشد که ا نسان را می تواند مثبت و منفی یا خوب و بد بار آورد و پرورش دهد ؟
همانگونه که 3 دهه ی پیش و قبل از اینکه آخوند ها و پاسداران و شرکای اینان بقدرت برسند و چنگ بر ذخایر و منابع مملکت بی اندازند. هیچیک از اینان دارای چنین موقعیت حکومتی و امکانات مالی و ثروت کلان و نجومی فعلی نبودند که اکنون هستند. بطوریکه عباس پالیزدار به گوشه ی کوچکی از پرونده ی غارتگری و دزدی مفسدان حکومتی در دانشگاه همدان چون اشاره کرد .شاهد بودیم که چگونه دستگاه قضائی جنایتکار و دشمن عدالت و پشتیبان اصلی کلان دزدان و مفسدان سراسیمه وارد صحنه شد و حکم بازداشت و بازجوئی افشاگران را صادر کرد تا هرچه زودتر اسناد و مدارک جمع آوری گردد تا مردم در جریان ریز مسائل قرار نگیرند.

همچنین مگر 3 دهه ی پیش پدیده ای به نام آقازاده پروری بود؟ که در اصل همان فرزندان آخوندهای حاکم می باشند و با پدران شان عامل اصلی معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی و ناهنجاری های اجتماعی می باشند و اگر چنانچه جرم شناسی ریشه ای می شد و با شیوه ی علت و معلول پدیده ها مورد بررسی و ارزیابی واقع می شدند، درست به جای قربانیان دست پروردگان رژیم بربرمنش و تاریک اندیش ضد بشری و جنگ افروز و غارتگر و عوافریب که قرار است اینگونه فله ای اعدام شوند این مجرمان و عامل اصلی اعدام می شدند ونه قربانیان نظام .
از سوی دیگر پرسش است که اگر چنانچه قانون و عدالتی وجود می داشت. آنگاه می بایست پاسخگو بود که چگونه است که در 3 دهه ی گذشته که ماشین کشتار دستگاه قضائی یک لحظه قطع نشده است این چگونه معجزه ی استثنائی می باشد که حتی یک دانه درشت حکومتی و آقازاده های اینان و شرکای شان در میان اینان وجود نداشته است؟
در صورتیکه از ورود مواد مخدر از مرز زمینی تا هزاران اسکله های غیر مجاز در بنادر جنوب کشور که همگی بطوردربست در اختیار سپاه پاسداران می باشد و شبانه روز مشغول تخلیه ی کالاهای قاچاق به خصوص مواد مخدر می باشند که با کمک نیروی انتظامی و دستگاه قضائی در سراسر کشور و درون زندان های سراسر کشو بر ده و توزیع می گردد . البته که شامل تجارت سکس و قاچاق انسان ها و کود کان تا دخالت در سیستم اقتصاد دلالی وواسطه گری اقتصادی و بروز تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها و زمین ومسکن و اجاره خانه و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتیت و هر جنایت و ناامنی دیگر که در اجتماع وجود دارددر بر می می گیرد و سرنخ اصلی کنترل و نظارت همه در اختیار نهاد های زیر فرمان لوطی جماران وعوامل رژیم یا اآقازاده ها و آخوندهای حاکم می باشد .
ولی به دلیل ماهیت ضد مردمی و قانون تبعیض آمیز دستگاه قضائی دشمن و ضد طبقه ی محروم و ضعیف جامعه که وجود دارد و 3 دهه است که بشکل بی رحمانه ترین وجه موجود ادامه داشته است . به خصوص در شرایط کنونی که پرونده ی غارتگران از سوی عباس پالیز دار برروی آب ریخته شد ودر شرایطی که تورم و گرانی در جامعه بیداد می کند و نارضایتی عمومی در حال طغیان می باشد . به ویژه اینکه و ضعیت اقتصادی و فقر و بیکاری نهادینه شده آنگونه است که دانشجویان مجبورند برای تأمین هزینه ی زندگی و تحصیلی شان تن به کارگری ساختمانی دهند که جانش را در زیر آور ساختمان دادند مکمل گستردگی نارضایتی ععمومی شده است .
بنابراین به دلیل وحشت سر دمداران از شرایط موجود و به جای اینکه تلاش برای پاسخگوئی مطالبات مردم گنند وتورم وگرانی را مهار نمایند . ولی در مجلس ارتجاعی کمدی و انتصابی هشتم و دستگاه قضائی پشتیبان کلان دزدان طرح قانون اعدام افراد شرور به تصویب رساندند تا اینکه اینگونه دست شان برای صدور احکام جنایت جمعی وبرای خاموش کردن اعتراضات مردم ناراضی حکم اعدام فله ای برای محرومان و قربانیان رژییم تروریستی آخوندی صادر گردد تا حاشیه ی امنیتی برای لیست اسامی کلان دزدان و مفسدان و مافیای اقتصادیا فشا و رسوا شده به وجود آید که عباس پالیزدار اسامی آنان را اعلام کرد .

اکنون غرب می بایست دست از سیاست کثیف و خائنانه و ضد انسانی تجارت خون مذاکره و مماشات با رژیم بربمنش و آدمکش حرفه ای بردارد ونام سازمان قربانی این رژیم خونخوار و قرون وسطائی را از لیست گروهو سازمان های تروریستی خارج کند . همچنین وظیفه سازمان ملل و نهاد وسازمان های بین المللی حقوق بشر می باشد تاکه دست به اقدام جدی علیه ی اینگونه اعمال ضد انسانی بزنند و اجازه ندهند که بیش از این جای مجرمان اصلی حاکم بر ایران با متهمان دست پروردگان خودش عوض شود و ماشین جنایت قضائی هرروز قربانی بیشتری بگیرد.

هوشنگ � بهداد
شنبه 5 مردادماه سال 1387
سفر پاسدار احمدی نژاد به استان کهکلویه و بویر احمدی و تأکید ر عدم تناقض با تهدیدها و تناقض های هسته ای

سفر کمدی پاسدار احمدی نژاد به استان کهکیلویه و بویر احمدی که با ادا و اطوار های تهدید و تناقض گوئی های خاص خودش همراه بود . البته که ضمیمه ی سفرهای دوره ی دوم تبلیغاتی � انتخاباتی � هسته ای وی می باشد که اکنون حالت فال و قهوه دارد زیرا به یمن افزایش صعودی قیمت نفت که سبب افزایش در آمد ارزی خزانه ی دولت شده است . به خصوص اینکه پاسدار احمدی نژاد به خاطر حمایت بیدریغ لوطی جماران و پشتیبانی ارگان های سرکوبگر به خصوص سپاه پاسداران حیطه ی قدرت عمل و آژادی بدون قید و شرط برداشت بی حساب و کتاب و صدالبته بدون مجوز از خزانه ی دولت دارد . شرایطی برایش پیش آورده که درست مشابه همان زمان و اقدامی است که در دوران شهردار تهران بودنش انجام داد . یعنی اینکه مبلغ 350 میلیارد تومان اختلاس داشت که بخشی از آن را هزینه ی تبلیغات ریاست جمهوری دوره ی نهم خود با چاشنی ها دروغ ها کرد . زیرا که گفت می خواهد با مفسدان اقتصادی مبارزه کند و نان بر توی سفره های خالی محرومان ببرد .
اکنون نیز برداشت بدون وقفه از خزانه ی دولت برای هزینه ی سفرهای تبلیغاتی انتخاباتی و هسته ای خود استفاده می کند که بهمراه اعضای دولت جراحی شده ی دولت عازم استان کهکلویه و بویر احمدی شد تا که به اجرای نقش سناریوی سریالی دادن قول های پوچ و توخالی و دروغین و خالی بندی ادامه دهد. زیرا که جز افزایش ار قام کاغذی طرح تصویب مصوبه ها و طرح های عمرانی و خدماتی و صنعتی و کشاورزی و .... استانی در دولت یا در اصل سرکار گذاشتن مردم نیست .
چونکه حاصل 3 ساله ی اینگونه گشت و گذار های استانی چیزی جز افزایش تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری برای مردم ایران به خصوص تهی دستان در بر نداشته است . به خصوص اکنون که بحران هسته ای تبدیل به خطرجدی شده است . البته این بحران هسته ای حاصل بازده و راندمان مأموریت دوره گردی و معرکه گیری های دادن خبرهای خوش غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای پاسدار احمدی نژاد در 3 سال پیش می باشد که پاسدار احمدی نژاد در شرایط فعلی که برای برون رفت از بحران هسته ای و ادامه ی سیاست فرصت سوزی نخ نما شده و لو رفته نیاز دارد که آویزان به جاسوس چند جانبه ای همچون هوشنگ امیر احمدی شود و با فعال کردنش به عنوان دلال و جاده صاف ایجاد رابطه با آمریکا تلاش کند تا فرجه ای برای سیاست فرصت سوزی حاصل شود .
از سوی دیگر پاسدار احمدی نژاد بطور همزمان تقاضای باز گشائی دفتر حفظ منافع آمریکا در تهران را داد . همچنین معاونش نیز دست به تعریف و تمجید از مردم آمریکا و اسرائیل زد که مورد انتقاد سایر امیانش از جمله پاسدار سرباز جو حسین شریعتداری واقع شد .
جالب است که پاسدار احمدی نژاد در یاسوج طوری ابراز خوشحالی کرد و قند بر توی دلش آب شد که موجب گل کردن هنر شرینکاری اش شد . برای اینکه گفت همین که نماینده ی شیطان بزرگ بدون شرط برای مذاکره ی هسته ای این پیشنهاد را پذیرفت و احترام گذاشت و قدم رنجه کرد و منت گذاشت ودر دیدار ژنو حضور یافت خودش خیلی مهم است وعلائم عقب نشینی ازپیش شرط تعلیق بود.
البته پاسدار احمدی نژاد نگفت که ویلیام برنز فقط ناظر بود و نه جزو اعضای مذاکره کننده. دوماً می خواست طرفین را چک کند تا که دیگر به سیاست خائنانه ی فرصت سوزی کردن ادامه داده نشود . سوماً آمریکا نه اینکه از شرط تعلیق عقب نشینی نکرد ، بلکه این موضع را قاطعنانه با مهلت ضرب العجلی دوهفته ای دادن تقویت و دنبال نمود . فراموش نشود که مشابه ی همین سیاست را وزیر آدمربای امور خارجه منوچهر متکی تلاش کرده تا تعقیب کند . چونکه به دنبال وساطت سوریه و ترکیه رفته است زیرا که ناشی از وحشت اخطار دو هفته ای مهلت تعلیق است که مجبور به دست به دامان وساطت گری سوریه و ترکیه شده است .

اما پاسدار احمدی نژاد در سفر خود به استان کهکلویه و بویر احمدی و شهر یاسوج در حالت تناقص گوئی آشکار هسته ای موضع تند و تیز علیه ی ولایتی مشار امور بین الملل لوطی جماران گرفت و گفت چرا ایشان که کاره ای در زینه ای هسته ای نمی باشد پیام پیشنهاد تعلیق و کنار گذاری پاسدار احمدی نژاد از سیاست تصمیم گیری هسته ای را داد.؟ پاسدار احمدی نژاد تأکید کرد که این فرد و دیگران که به دروغ خبر تعلیق مخابره کردند اکنون متوجه شدند که چگونه اشتباه فکر می کردند .

همینطور پاسدار احمدی نژاد در همین سفر تبلیغتی � انتخاباتی � هسته ای در یاسوج با مصادره کردن نام ملت و ابزاری از آن استتفده تبلیغاتی کردن تهدید و تأکید کرد و گفت تعلیق خواب رؤیائی غرب است که تا صد سال دیگر هم محال است که تعبیر شود . اکنون مشخص نیست که با اینگونه عتراف گوئی و حرکات موازی تناقض گوئی های آشکار قرار است که سوریه و ترکیه برای چه وساطت گری کنند وبا زهم قرار است تا که کدامین مخاطبینی را با اینگونه بازی موش و گربه بازی کردن گول بزنند ؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 3مردادماه سال 1387
نقد و بررسی " پاي كتل اصلاحات (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 2 مرداد ماه سال 1387
"بخشی از سناریوی تخریب شخصیت خاتمی وپرونده سازی برای مدعیان اصلاح طلبان مرتبط با نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری دوره ی دهم به نمایش گذاشته شد "
یادداشت روز نویس با شکسته نفسی و فاکتور گیری کردن ازنظام ، جبهه ی اصلاح طلبان قلابی را به کشتی نوح مقایسه کرده است که در آن همه گونه زوج یاجفت حیواناتی یافت می شود . برای اینکه چون جنگ و جدال و رقابت تبلیغاتی پیرامون نمایش خیمه شب بازی دوره ی دهم ریاست جمهوری شروع شده است . البته چونکه رقیب مغلوب دوم خرداد حساسیت بیشتری نسبت به جریان حاکم به این نمایش انتخاباتی دارد زودتر شروع کرده زیرا که تلاش مذبوحانه می کند در حد ظرفیت و توان که دارد فعال شود که اگر روزنه ی شانس نفوذش گشوده شد استفاده کند . بنابراین خیلی زود تر از رقیب حاکم وارد صحنه ی تبلیغاتی شده است . برای اینکه می داند جای پای رقیب حاکم قرص و محکم می باشد . زیرا که ریش و قیچی و ابزار تبلیغاتی - انتخاباتی و نامنویسی و کنترل و رد یا تأئید صلاحیت کردن نامزدان ریاست جمهوری و حتی تهیه و تنظیم کردن تقلبات را در اختیار خود دارد، ضمن اینکه رقابت زیادی هم در مورد نامزدان ریاست جمهوری دوره ی دهم ندارد. پس اکنون نیز با تلاش بیهوده زود رسی که می کنند که همچون تبلیغات گسترده ای است که محور نمایش خیمه شب بازی مجلس انتصاباتی � انتخاباتی مجلس هشتم شروع کرد. ولی وزارت کشور و شورای نگهان با رد صلاحیت فله ای � گله ای همه نامزدان را باکامیونی از اتهامات سنگین رد صلاحیت کردند . سپس لوطی جماران با متهم کردن شان با همسوئی با بوش و عدم دانش دشمن شناسی و مخدودش کردن مرز با دشمن از سیاهی لشکران خواست تا که به نمایندگان آمریکا وبوش رأی ندهند، بلکه به نمایندگان دست نشانده ای رأی دهند تا که در مجلس کمدی و انتصابی هشتم در کنار دولت باشد.
لذا اگر شرایط همینگونه پیش رود. می توان پیش بینی کرد که هیچگونه شانس پیروزی برای رقیب مغلوب دوم خردادی ها وجود ندارد و متصور نیست تا که قادر باشند پست ریاست جمهوری را قبضه کنند . زیرا که وضعیت مردم آنقدر طاقت فرسا می باشد و مأیوس و ناامید کننده نسبت به آینده می باشد که علاقه و انگیزه ای برای حضور در صحنه و آزمون کردن شانس فریب و گول خوردن دوباره را مردم ندارند . از سوی دیگر جریان ارتجاعی حاکم که وانمود می کرد از مرکز ثقل قدرت دور بوده و نقشی در غارتگری و وضعیت موجود نداشته و با شعار عوامفریبی که می داد که ما نه شیفتگان قدرتیم ، بلکه عاشقان خدمتگزاری به مردم ایران می باشیم به صحنه آمد . ولی در 3 سال گذشته ثابت کرد که نه دروغگو وعوامفریب تر ار قیب خود می باشد ، بلکه خیلی بیشتر از آن عطش دزدی و غارتگری و سرکوبگری دارد . همچنین نشان داد که عجیب علاقه ی وافری به تفتیش عقاید وسانسور مطبوعات و اطلاع رسانی و گسترش ارعاب و خفقان و افزایش در جامعه با افزون کردن اعدام ودار زدن دارد .
در مجموع مشخص است که پس ز 3 دهه وتحمل شرایط سخت و طا قت فرسا آنهم در شرایطی که بیش از 3 سال است که افزایش صعودی قیمت نفت ادامه داشته و کلی ارز مازاد و فراوان وارد خزانه ی دولت شده است ولی وضعیت مردم خیلی بدتر از گذشته است .همین تجربه ی واقعی خیلی کمک کرد تا که توهم مردم ایران ریخته شود و مردم اشراف کامل کسب کنند که هیچگونه اختلافی میان جناح ها و باندهای غالب و مغلوب رژیم تروریستی آخوندی هر گز وجود ندارد . زیرا که پاسدار سر باز جوی یادداشت روز نویس خودش اعتراف کرده است به 6 دوره ی شکست نمایش خیمه شب بازی رقیب مغلوب در برابر باندهای مافیائی حاکم وجود داشته است که شامل دو دوره ی شوراهای شهر و رو ستاها و دو دوره ی نمایش خیمه شب بازی مجلس هفتم و هشتم و یک دوره ی نمایش کمدی خبرگان آخوندی و یکی هم نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری دوره ی نهم می شود.
همانگونه که شیوه و شگرد شیادا گرانه ی تبلیغاتی حوزوی حاکمان پی برده اند و اکنون خوب می دانند که چرا و چه موقع مردم ایران ناگهان ملت عزیز می شوند؟ چرا تبدیل به ابزار تبلیغاتی مشروعیت بخشیدن به رژیم نامشروع و ضد بشر می شوند؟ یا چگونه ابزاری به عنوان سنگر و اهرم دفاعی از پروژه ی هسته ای می شوند؟ در غیر این صورت مردم ایران دیگر هیچگونه محلی از اعراب ندارند و دارای هیچگونه حق و حقوقی نمی باشند تا در پارلمان و کابینه قابل بحث و مطرح شدن باشد و یا چرا هیچ مسئولی یافت نمی شود تا در مورد مطالبات اینان کوچکترین سخنی بگوید؟ تازه آن تعداد ایرانیانی که در هیچیک از نمایش خیمه شب بازی های انتخاباتی شرکت نمی کنند که می نیمم بیش از 40% جمعیت کشور می شوند با کمال پرروئی به اضافه مخالفین برون مرز را نیز به نام ملت حامی خود وپروژه ی هسته ای مصادره می کنند .
درست مشابه همین شیوه که هم اکنون در صف آرائی تبلیغاتی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی مربوط به ریاست جمهوری دوره ی دهم طرفین دیده می شود و بعینه قابل رؤیت است و به آسانی می توان دید که چرا هیچیک از مدعیان اشاره ای به مردم و نیاز و احتیاجات و مطالبات مردم نمی کنند؟ زیرا همانگونه که اشاره شد هدف فقط مبارزه و تضاد و رقابت در مورد چگونه قبضه ی قدرت در راستای افزایش انباشت بیشر ثروت است. بنابراین چه دلیل دارد که باز هم قرار است مردم سیاه شوند و گول به خورند و به عنوان سیاهی لشکر در صحنه حاضر شوند وبه فرمایش لوطی جماران لبیک به گویند که با حضورشان بستر ساز آرای ساختی تقلباتی از پیش تعیین شده ی دروغین شوند . مهمتر اینکه دستگاه کوک شده مطبوعات تبلیغاتی رقیب حاکم آنگونه رقیب را بر زیر انتقاد کشانیده است که ویا فراموش کرده که خودش به عنوان افتخار وبرگ بنده خبر از 6 باز شکست رقیب و پیروزی باند غالب داده است و به جای اینکه بیلانی از عملکرد باند حاکم ارائه کند . ولی با پاک کردن صورت مسئله آنگونه لیست انتقاداتی برای رقیب تنظیم کرده است که گوئی اکنون نیز همان دوران اصلاح طلبانقابی می باشند که اینان بر مسند قدرت می باشندکه می بایست پاسخگو باشند .
فراموش نشود که گشودن پرونده ی خاتمی و برجسته کردن توهین و اتهامی که خاتمی در 16 آذر سال 83 در دانشگاه تهران به دانشجویان کرد که اکنون هدف از تکرارو برجسته کردنش ایجاد تضاد دانشجویان و دانشگاهیان با خاتمی می باشد که پایگاه اصلی حمایتی این جبهه می باشد . پرسش است که با این فضا سازی و تخریب شخصیت خاتمی آخر اجازه داده می شود که وی به سادگی رئیس جمهور شود ؟ تازه اگر بنا بردلایل مصلحت گرایانه رئیس جمهور هم به شو د آیا با این فضا خاتمی می تواند اقدامی مثبتی انجام دهد؟ زیرا که آن صدای دشمن که از خاتمی در 16 آذر سال 83 که رله شد که خاتمی صدای دشمن را از درون اردوگاه اصلاحات شنید و در دنباله اشاره وتأکید شده همچنان از درون اردوگاه رقیب مدعی اصلاح طلب این صدای دشمن این چنین شنیده می شود:
"سخت است باور اينكه اين طيف از فعالان سياسي به وجود بيماري باور داشته باشند. آقاي خاتمي 16 آذر 83 وقتي از سوي برخي عناصر تندرو در دانشگاه تهران مورد بي احترامي قرار گرفت، في المجلس فرياد برآورد كه �از درون اردوگاه اصلاحات صداي دشمن به گوش مي رسد� اما پس از 4 سال اكنون در ديدار جمعي از دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي مي گويد �بهترين و يكي از لذت بخش ترين لحظه هاي زندگي من روز 16 آذر 83 بود كه تعدادي دانشجو اعتراض كردند و سخنان تند به زبان آوردند�. سخن بر سر تحمل مخالف- در عين مرز داشتن با او- نيست بلكه بر سر اين است كه آن روز صداي دشمن پس از 7 سال معركه گرداني عوامل آن و صرفاً به خاطر تند شدن به شخص آقاي خاتمي شنيده و هشدار داده شد و امروز از همان �صداي نفوذ دشمن در اردوگاه اصلاحات� به عنوان لذت بخش ترين لحظه ها ياد مي شود و اينك تحريك كنندگان و سامان دهندگان اصلي افراطي گري مورد نظر آقاي خاتمي در جبهه اصلاحات، جزو ستاد اوليه اي شده اند كه قرار است ديگران را به راه آورد. وگرنه چند تا جوان ساده دل اغوا شده كه به خودي خود شأنيت و اهميتي ندارند."
در خاتمه اینکه همانگونه که تأکید شد در این یادداشت روزهیچ اثر ونامی از مردم و مطالبات شان نبود . اما نویسنده ی یادداشت روز همان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری می باشد . زیرا که یادداشت روز نویس به همان لهجه و تجربه ی گزینه برداری شیوه ی بازجوئی هویج و چماق سرباز جو شریعتمداری تنظیم وترسیم شده است که در درجه ی اول حدف کردن خاتمی از صحنه ی رقابت نامزدریاست جمهوری دوره ی نهم تعقیب می شود . زیراکه در صورت نامزد شدن ورد صلاحیت شدنش از سوی شورای نگهبان دیگر هیچگونه نه اعتباری برای شورای نگهبان و نه رژیم تروریستی آخوندی باقی می گذارد ، بلکه اساساً مشروعیت نا داشته ی رژیم را بطور شفاف عریان و عیان می کند . همچنین بهانه ی لازم برای تحریم نمایش خیمه شب بازی حامیان خاتمی را فراهم می کند . در آنصورت ضریب آرای ساختگی تقلبی برای نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم بس سنگین و جبران ناپذیر خواهد بود. از سوی دیگر اگر چنانچه نامزد سید خندان خاتمی تأئید صلاحیت شود. آنگاه معضل بزرگی که برایر نامزد رقیب وی همچون پاسدار احمدی نژاد یاهر پاسدار نامزد دیگری باشد این است که برای آرای تقلباتی ساختن پیروزی ساختن همچون گذشته آسان وبی هزینه نه خواهد بود . بنابراین بهترین شیوه فضا سازی و تهیه ی سناریو وپرونده سازی کردن پیرامون سید خندان خاتمی می باشد تاکه شرایط آنگونه شود که خودش نامزد ریاست جمهوری نشود . همچنین هدف مکمل این است که می بایست با بال و پر به شیخ مهدی کروبی دادن با شیوه ی برج در بر ابر بارو ساختن فشار گاز انبری علیه خاتمی و شکاف اختلاف و دامن زدن به درون جبهه ی رقیب مغلوب مدعیان اصلاح طلبان تقویت شود . البته هرروز که سپری می شود از اینگونه یادداشت روز ها بیشتر و تند تر لیه ی خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان تهیه و تنظیم خواهد شد.
هوشنگ � بهداد

چهار شنبه 2 مرداد ماه سال 1387
نقد و بررسی " چالش راهبردي در مواجهه آمريكا و ايران (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 2 مرداد سال 1387
"مانور قدرت نمائی با حزب الله و دخالت در کشورهای همجوار و خاورمیانه به عنوان سپر بلا و گسترده کردن جبهه دفاعی پروژه ی هسته ای در برابر آمریکا"
پاسدار لبنانی عراقی یادداشت روز نویس پس از 3 دهه مبارزه ی رژیم تروریستی آخوندی با شیطان بزرگ آمریکا به این نتیجه رسیده است که موضع گیری ها آمریکا در برابر رژیم آنقدر دچار چرخش و نوسان بوده است که مرز میان تاکتیک و استراتژیک بودنش بر هم ریخته و قاطی شده است . البته بدون توجه به نقش فعال لابی های اعزام های شده مقیم آمریکا و یا بدون اشاره به این واقعیت که دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی کیست برای چه به وی عفو ملوکانه داده شد و به تهران دعوت شد و برای چه چپ و راست دیدار با مشاوران دولت عدالت محور دارد و میز گرد مطبوعاتی و تلویزیونی دارد و مأموریت و هدف وی اکنون در تهران چیست ؟ یا اینکه همزمان که این دلال و جاسس چند انبه در تران بود اعزام تیم بستکبال به آمریکا در راتای چه نوع میارزات با شیطان بزرگ می باشد ؟ یا اینکه مشاور و معاون اول پاسدار احمدی نژاد رحیم اسفندیار مشائی در مورد مردم آمریکا و اسرائیل چه گفت که مورد انتقاد سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری واقع شد ؟ بالاخره اینکه پس از خواب نما شدن و خنثی کردن طرح ربون پاسدار احمدی نژاد و تقاضای عکس یادگاری کردندروغین یک فرمانده ی نظامی آمریکا از پاسدار احمدی نژاددر سفر وی به بغداد و در نهایت خواهان بازگشائی دفتر حفظ منافع آمریکا در تهران در بستر کدام تاکتیک و استراتژیکی مبارزه با شیطان بزرگ آریکا می باشد ؟ خلاصه اینکه اکنون سئوال است که معنی تاکتیک و استراتژیک در ادبیات سیاسی یعنی چه ؟ دچار نوسان داشتن در آن یعنی و از سوی کدام کشور اتاذ و دنبال شده است ؟ در پایان اینکه برای چه فرافکنی ووارونه گوئی شده و آدرس غلط داده شده است ؟
عجیب است که سرباز جو پاسدار شکنجه گر زندان که قلم بردست و روزنامه نگار و مفسر و تحلیل گر شده است حق دارد که از تجربیات روش بازجوئی و شکنجه گری هویج و چماق در محدوده ی قلمزنی یادداشت روز نویسی استفاده کند. ولی در رسم و رسوم دیپلماسی نمی توان از واژه های تهدید و مجازات و مذاکره ومماشات مترادف هم استفاده کرد . یعنی اینکه رقیب نمی تواند استفاده کند و اگر چنانچه این کار را کرد دچار نوسان در تاکتیک و استراتژیک دیپلمسی شده و مرز دیپلماسی را مخدوش و قاطی شده و نامفهوم و اتخاد سیاست آشفتگی در برابر پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی است .
پاسدار یادداشت روزنویس در دنباله یادداشت روز خود بالا آورده و اعتراف کرده است آنچه موجب نگرانی آمریکا شد هاست ادامه ی سیستماتیک سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای همجوار و منطقه ی خاورمیانه است که این منطقه را بحران زده و نا آرام وناثبات کرده است . به خصوص اینکه این سیاست چاشنی دفاع و حمایت و پیشبرد پروژه ی هسته ای مکمل و پیوند و زده شده است . یعنی اینکه لازم و ملزوم هم شدند . بنابراین همین امر سبب مضاعف شدن نگرانی آمریکائی ها شده است . بهر حال نگرانی آمریکائی ها از اقتدار یا اعمال اقدامات توریستی در منطقه را اینگونه بیان کرده است:
" آنچه آمريكا را بسيار نگران كرده است مسئله اقتدار منطقه اي روزافزون ايران و پذيرش آن در خاورميانه بعنوان مهمترين قدرت توازن بخش يا دگرگون ساز مي باشد. آمريكايي ها معتقدند خاورميانه نقطه اصلي اقتدار در عرصه بين الملل طي دهه هاي آينده است. منظور آنان از خاورميانه مجموعه كشورهاي ايران، شبه جزيره، عراق، تركيه، مصر، لبنان، سوريه، فلسطين، اردن و آبراههاي خليج فارس، اقيانوس هند، درياي سرخ، درياي مديترانه، درياي عمان، درياي مرمره و درياي سياه و چند تنگه و دماغه استراتژيك در اين محدوده است."
عجیب است که پاسدار لبنانی یادداشت روز بازهم با خود زنی اعتراف کرده است که بدون کم و کاست ارسال موشک ها از ایران به لبنان تو سط سپاه پاسداران و آموزش نیروهای عراقی و فلسطینی و لبنانی در پادگان های نظامی سپاه پاسداران در ایران واعزام شان به جنوب لبناندر کنار لبنان که جنگ 33 روزه با اسرائیل تدارک دیده شد . گرچه لبنان به سرزمین سوت شده تبدیل شد که ارتباط با بحران هسته ای داشت . ضمناً آن جنگ برای باج گیری های هسته ای و قدرت نمائی پس از آن جنگ 33 روزه بوده است که بطور سیستاتیک در دفاع از پروژه ی هسته ای و برگ برنده ی قدرت علیه ی اسرائیل و آمریکا برده می شود تا ب رخ آمریکا کشانیده شود که آمریکا در برابر نفوذ قدرت رژیم در خاورمیانه چقدر ضعیف و ضربه پذیر می باشد که در کنار جمعیت ایران که 95 % مسلمان و حامی رژیم و پروژه ی هسته ای می باشد اینگونه پرسش کرده است:
"حال سؤال اين است كه آيا آمريكايي ها بطور مسالمت آميز به اين روند تن خواهند داد؟ با توجه به جنبه فرا راهبردي خاورميانه براي آمريكا و نقش بي بديل اين منطقه در اقتدار بين المللي در دهه هاي آينده، تصور اينكه آنان به راحتي كنار مي روند، ساده لوحي محض است.بر همين اساس ما به عنوان طرف اصلي اين دعوا از يك سو بايد به در گرانبها و بي بديل و سرنوشت ساز خاورميانه توجه كنيم و همه توان خود را براي انطباق آن با منافع ملت هاي اين حوزه- كه بيش از 95 درصد آن را مسلمانان تشكيل مي دهند- به كار بگيريم و هر هزينه اي را در برابر تحقق آن، كه سرنوشت آينده اسلام و مسلمين را مشخص مي كند، بپذيريم و از سوي ديگر بايد بدانيم كه چه عقده فزاينده اي جسم و جان آمريكا و متحدان آن را آزار مي دهد و آنان را به اقدام عملي تحريك مي كند."
در خاتمه اینکه بدون شک عدم اتخاذ سیاست قاطع و جمعی غرب در برابر رژیم تروریستی آخوندی که به دلیل چوب تاراج بر منابع و ذخایر کشور و آوانس و امتیاز دادن های کلان بوده توانسته است که سیاست تجارت خون مذاکره و مماشات و فرصت سوزی را دنبال کند یا بقول حمید رضا حاج بابائی نماینده ی همدان در روند سیاست خائنانه و کثیف و پلید تجارت خون مذاکره و مماشات هسته ای رژیم تروریستی آخوندی توانسته است فرصت سوزی را خیلی خوب به پیش ببرد و به نفع شایسته عنصر زمان را به نفع خودش کنترل و مصادره کند ورهنمود داده است 6-7 ماه دیگر از مدت ریاست جمهوری بوش بیشباقی نمانده است که در گیر تبلیغات ریاست جمهوری می باشد . پس از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا غرب هم منتظر نتیجه ی ریاست جمهوری در ایران است که در این آشفته بازار بهترین شرایط ممکن برای سیاست فرصت سوزی و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . از سوی دیگر پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس نیز در ادامه بازی نمایشی تبلیغاتی لابی های اعزامی به غرب که بیشترین نقش در منحرف کردن غرب به خصوص مقامات آمریکائی را داشته اند. زیرا که یک ریز اخبار های ضد نقیض ضد جنگ و ضد تحریم و ادعای پوچ ووارونه ی صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای با پذیرش تعلیق و اصرار بر ماندن نام مجاهدین برتوی لیست گروه و سازمان های تروریست را رله کرده اند ومانع از تصمیم گیری جدی و قطعی معی علیه ی پرونده ی هسته ای از سوی رب اتخاذ گردد . این پاسدار طلبه هم به اتکای اینگونه مواع متضاد و متناقض با نقا قول کردن از حضرت علی تأکید کرده بعد از آنكه با دشمن صلح كردي هوشيار باش و بسيار هوشيار باش زيرا گاهي دشمن نزديك مي شود تا غافلگير كند، از طرف دیگر با آویزان شدن به گفته و تهدید لوطی جماران افزوده باید پس دورانديش بود و خوشبيني را كنار گذاشت و آماده بود تا به منافع آمريكا در همه جاي دنيا آنان هدف حملات رژیم تروریستی آخوندی باشد . بنابراین برای خنثی کردن شگرد سیاست فرصت سوزی خائنانه ی مذاکره و مماشات پس از دو هفته ضرب العل داده شده سریع اقدام جدی اتخاذ گردد به خصوص اینکه پاسدار احمدی نژاد در سخنرانی عمومی خود در یاسوج پاسخ را داده است که 100 دیگر هم امکان عقب نشینی و تعلیق غنی سازی در کار نمی باشد.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 2 مرداد سال 1387
نقد و بررسی "اعتراف � ناتو � به شكست" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 2 مرداد ماه سال 1387
" در ادامه ی از سیاست دخالت گری در امور داخلی کشورهای همجوار و منطقه مرتبط با مبارزه کردن با آمریکا اکنون نوئبت به ناتو در افغانستان رسیده است"
حتماً که متوجه شده اید که مسئولیت اصلی قلم بر دست سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری به جز برخی موارد نادر و حساس که اختلافات جناحی و باندی بالا ی گیرد که از روی ناچاری به مسائل داخلی پرداخته می شود مابقی موارد ارزیابی و بررسی و تحلیل و تفسیر موضوعاتی است مربوط به کشورهای همجوار و خاورمیانه می باشد که مخاطبان نویسنده یا آمریکا و اسرائیل هستند و یا کشورهای در رابطه با این دوکشود ویا همپیمانان اینان می باشند. یا اینکه در آن سوی معادله حزب الله لبنان و حماس و سایر جریانات آلت دست یا حامی ودست پرورده ی رژیم تروریستی آخوندی در فلسطین و کشورهای منطقه می باشند.
البته چون از موضع همیشه شکست وناکامی برای آمریکا و هم پیمانانش و پیروزی برای رژیم تروریستی آخوندی مقالات تهیه و تنظیم و قلمفرسائی و تئوریزه می شوند . مشخص است که گذشته از اینکه با وارونه گوئی و بزرگ نمائی کردن عجین شده است . از سوی دیگر به معلول ها به جای پرداختن به ریشه ها علت ها با کتمان کردن یا دور زدن عدم بیان بخشی از واقعیات همراه می باشد . یعنی اینکه یا اساساً اشاره به نقش دخالت گرایانه ی مستقیم رژیم تروریستی در بحران سازی و جنگ افروزی و ناامن وبی ثبات کردن منطقه نمی شود که بر اساس دیپلماسی صدور تروریسم و بنیاد گرائی تنظیم و ترسیم ودنبال می شود و یا اینکه تلاش می شود تا که اینگونه و انمود شود که از موضع یک مصلح و میانجی بیطرف است که پیوسته نقش دخالت گری و حضور رژیم تروریستی آخوندی مثبت و سازنده است . برای اینکه از موضع انسان دوستی و مکتبی و اسلامی و مسالمت و صلح آمیز و سازندگی بدون هیگچونه چشم داشت و بهره برداری های سیاسی و نظامی و تبلیغاتی و بحران سازی و باج گیرانه می باشد و اصلاً و هرگز این سیاست دخالت گری هم هیچگونه ارتباطی با اهداف پروژه ی هسته ای و اهداف بلند پروازانه ی رژیم تروریستی در منطقه ندارد . همانگونه که تلاش مذبوحانه برای فرار از عدم پرداختن به مطالبات مردم ایران نیست و به دنبال بهانه و جا پا ساختن برای دستآویز گسترده تر کردن محدوده ی دفاع و گسترش ایجاد فضا و دامنه ی حاشیه ی امنیتی نمی باشد. بنابراین در روند اینگونه تحلیل و تفسیر وقلمفرسائی کردن می باشد که امروز نوبت حلاجی افغانستان و شکست ناتو در این کشور رسیده است. البته همانگونه که اشاره شد بدون اینکه سر مقاله نویس کوچکترین اشاره ای به نقش دخالت گرایانه ی رژیم در افغانستان کند یا اینکه نقل قول نماید که مگر پس از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل پاسدار محسن رضائی در گفتگوی تلویزیونی خود نگفته بود که شیوه ی جنگ حزب الله لبنان و آنانی که در عراق و افغانستان علیه ی نظامیان آمریکائیان می جنگند همان روش و تاکتیک جنگی سپاه پاسداران می باشد و مگر تأکید نکرد که اینان همگی در پادگان های آموزشی � نظامی سپاه پاسداران در ایران تعلیم و آموزش نظامی دیده اند؟ اکنون نیز سرمقاله نویس با نقل قول مبارزه با آمریکا در افغانستان همان شیوه ی مبارزه با آمریکا در افغانستان را دنباله کرده است و نکته نظرات اعضای کشورهائی که در کنار ناتو در افغانستان حضور دارند را بازتاب داده که گویا مخالف حضور در افغانستان و هژمونی آمریکا می باشند و با بسط دادن این مسئله که آمریکا در افغانستان هم همچون حضورش در عراق شکست خورده است و افزوده که اوباما هم برای کسب آگاهی تبلیغاتی خود به افغانستان سفر کرد بالاخره اینگونه نتیجه گرفته است :

" مقامات ناتو در بروكسل از اين بيم دارند كه نبرد افغانستان به افتضاحي به مراتب وحشتناك تر از عراق تبديل شود و نمونه اي براي اثبات ناتواني ناتو در تاريخ اين سازمان محسوب گردد. در چنين شرايطي اعتراف فرماندهان ناتو به شكست در افغانستان بدترين خبري است كه مي تواند اهداف ناتو براي باز تعريف اهداف و نقش خود پس از فروپاشي اتحاد شوروي و � انحلال پيمان ورشو � را تحت الشعاع خود قرار دهد
. "
در خاتمه اینکه مسئله ی آمریکا و مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا کردن همچون حلال مشکلات برای سران رژیم تروریستی آخوندی است . زیرا که دست آویز مناسب برای گریختن از پاسخ دادن به نیاز و احتیاجات و مطالبات مردم ایران می باشد . همانگونه که بهترین بهانه برای سنگر دفاع و عادی سازی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای است. بهمین دلیل هرموضوع و مقوله ای که مطرح می شود می بایست که به آمریکا یا هم پیانش اسرائیل ختم شود . لذا بی جهت نیست که سرمقاله نویس مدعی شده که مبارزه با ناتو با تروریسم در افغانستان تبلیغ فریبکارنه ای بیش نبوده است. البته که سرمقاله نویس در این رابطه در ست می گوید . زیرا که مرکز ثقل شرارت و یاغی بین المللی و پدر خوانده ی تروریسم در جهان رژیم تروریستی آخوندی است و اگر قرار است که مبارزه ی جدی با تروریسم با این رژیم شود. باید که تلاش شود که هرچه زود تر نام سازمان مخالف این رژیم از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج گردد.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 2 مرداد ماه سال 1387
دادگاه بین المللی لاهه کی حکم جلب برای سران رژیم تروریستی آخوندی صادر می کند؟
ا ننگونه ذوق زدگی ناشی از هل شدن و با سر توی دیگ حلیم رفتن است . زیرا که نوعی ترس فرار به جلو وآی دزد آی دزد کردن و آدرس غلط دادن است . چونکه صدور حکم و اخطار دستگیری ابوالبشیر رئیس جمهور سودان و اکنون دستگیری رادوان کارادزیچ به اتهام نسل کشی و جنایت علیه ی بشریت اخطاری مشابه برای سران رژیم تروریستیآخوندی می تواند باشد . زیرا که جنایات گوناگون و 3 دهه ای که سران رژیم جهل و جنایت و خون و عوامفریبی زیر پرده ی دین انجام داده اند اگر بیش از سایر جنایتکاران نباشد هر گز کمتر نمی باشد . برای اینکه جنایتی که از 3 دهه ی پیش از تهاجم گسترده ی نظامی و سرکوب مردم کردستان و ترکمنستان و عرب های خوزستان و بندر عباس و سیستان و بلوچستان شروع شد تا حال به شیوه های گوناگون ادامه داشته است و جنایات و تبعیضات و سرکوبگری ها هر گز قطع نشده است . برای اینکه در 3 دهه گذشته روزی نبوده است که از استان محروم و فقیر سیستان بلوچستان اعدام ودار زدن و کشتن در در گیری ها مخابره نشده باشد. در حقیقت خبری جز مرگ بازتاب داده نشده است. در کردستان هم مدام خبر از کشته شدن در نوار مرز می رسد یا اینکه دانشجو ربوده و شکنجه می شود . اخیراً نیز حکم اعدام برای یک معلم در سندج صادر شده است .
البته عملکرد 3 دهه ی گذشته دستگاه ضد عدالت قضائی خودش بهترین سند جنایت علیه ی بشریت است . زیرا که چطور ممکن است که در پرونده ی 3 دهه هرروز مرگ و سنگسار و قطع اندام و دار و اعدام و زندان و شکنجه که ادامه داشته باشد ولی حتی یک مورد از آخوندای حکومتی و آقازاده ها و شرکای شان درمیان این متهمان وجود نداشته باشد؟
ضمن اینکه سئوال است که پس مسئول تورم و گرانی و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه کیست؟ عامل ورود مواد مخدر به کشور و رشد روز افزون مواد مخدر و اعتیاد در جامعه کیست که توزیع مواد مخدر به درون زندان ها رفته است ؟
زمینه پیدایش و رشد زائد الوصف پدیده های آقازاده پروری و تکدی گری و گدا پروری و تن و اندام فروشی و دختران فراری از خانه ها و کودکان و زنان خیابانی چیست که یک قلم تعداد 19 زنان نگون بخت خیابانی در مشهد با روسری های خودشان به دست سعید حنائی و کمک نیروی انتظامی و دستگاه قضائی مشهد این نگون بختان با روسری های خودشان خفه شدند.؟
مبارزه با تهاجم فرهنگی و اراذل و اوباش و امنیت اجتماعی و تصویب طرح قانون اعدام در مجلس و دار و شلاق زدن های خیابانی و در ملاء عام و سانسور مطبوعات و پادگانی کردن دانشگا ها و ساختن فضائی که هم دختر دانشجو مورد تهاجم سکی و تجاوز واقع می شود وهم دختران دانشجو وادار به خود کشی می شوند و ربودن دانشجو در جلسه امتحان در سنندج و خانم دکتر در پارک در همدان و شکنجه و کشتن شان که ادامه ی همان سناریوی قتل های زنجیره ای و ربودن و مثله کردن 3 رهبران مسیحی در سال های پیش می باشد و صدور حکم اعدام برای معلم در سنندج و صدور احکام اعدام برای نوجوانان زیر 18 سال و نه پرداختن حقوق تعویقی کار گران و تعطیل کردن کار خانه ها و اخراج شان برای چیست و معنی اینگونه اعمال و اقدامات از نظر رعایت حقوق بشر چیست؟ اگر اینگونه اعمال سند جنایت علیه بشریت نمی باشد پس چیست؟
مهم این است که 3 دهه است که این شرایط ادامه داشته است و سرکوب و احکام زندان ودار و اعدام یک روز هم تعطیل نشده است. کدام اقلیت قومی یا مذهبی می باشد که در 3 دهه گذشته مورد تهاجم وسرکوب و دستگیری و زندان و شکنجه و محکومیت و اعدام مواجه نشده باشد و در امان بوده است؟
همچنین تا زمانی که این به سئوال پاسخ داده نشده باشد همچنان مطرح است که خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران برای چه در سال 61 پس ازباز پس گیری خرمشهر که دیگر نیروهای نظامی عراق در خاک ایران نبود و صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق پیشنهاد آتش بس و صلح با پرداخت 100 میلیارد دلار غرامت داد پذیرفته نشد و جنگ 7 سال تا پذیرش آتش بس از موضع شکست و خواری با سرکشی جام زهر ادامه یافت؟ مسئول ده ها میلیون کشته ها و مجروجین و بی خانمان و آواره با ویرانی ناشی از جنگ دو کشور وخسارات بسیار سنگین مالی و اقتصادی کیست ؟ به خصوص از آن تاریخ پیشنهاد صلح و آتش بس صدام در سال 61 تا سرکشی جام زهر و پذیرش آتش بس خمینی تیرماه سال 68 مسئول چه کسانی هستند؟ اگر این اقدام سند جنایت محرز علیه ی بشریت نمی باشد پس چه نام دارد؟
در کدامین کشور های جهان حتی در دوران آلمان هیتلری سابقه داشته است که بدون اطلاع چندین ماهه ی اعضای خانواده ها هزاران زندانیان سیاسی و عقیدتی که حکم محکومیت اشان را دریافته کرده و مشغول سپری کردن محکومیت بودند . حتی برخی هم زمان محکومیت شان تمام شده و یا در حال پایان شدن و یا در حال سپری شدن بودند اینان دو باره صدا زده می شوند ودر دادگاه ی جنائی و قرون وسطائی تفتیش عقاید با دو سه سئوال دو سه دقیقه ای محکوم به مرگ می شوند وبه شنیع ترین وجه ممکن در دسته های گوناگون قتل عام می شوند که مکان دفن واقعی خیلی از قربانیان هنوز مشخ نمی باشد . فاجعه آمیز اینکه سپس به خانواده های این قربانیان اطلاع داده می شود که بیائید وسائل زندانیان قتل عام شده را دریافت کنید و خانواده های قربانیان تهدید و اخطار می شدند که حق بر گزاری هیچگونه مراسم ومجلس تحریم و عزاداری هم ندارید. آخر این اقدامات کثیف و پلید قرون و طائی اگر نماد قطعی بربریت و سند جنایت علیه بشریت نمی باشد پس چه می تواند باشد؟
چرا راه دور رفته شود . از زمان اشغال نظامی افغانستان و عراق وضعیت منطقه چگونه شده است؟ نقش رژیم تروریستی آخوندی در دخالت گری و اقدامات تروریستی و بحران سازی و جنگ افروزی و ناامن سازی و بی ثبات کردن منطقه چگونه می باشد؟ از حماس و حزب الله لبنان کدام کشوری حمایت و پشتیبانی می کند؟ نقش سازمان حماس در ایجاد جنگ خانگی با ساف و اسرائیل چه بوده و منجر به کشته و مجروج شدن چه تعداد تا کنون شده است؟ نقش حزب الله لبنان در برپائی جنگ 33 روزه با اسرائیل چه بود و در این جنگ چه تعداد لبنانی کشته و مجروح شدند وچه میزان خسارات وارد شد وبرای چه جنگ شروع شد و نقش سپاه پاسداران چه بود؟ البته باید گفت که نقش بحران هسته ای رژیم تروریستی آخوندی و ارجاع پرونده ی آن از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل در این راه اندازی این جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل چه بود؟ اگر این موارد اسناد جنایت علیه ی بشریت پس چه می باشند؟
کدام کشور است که آشکارا دشمنی و مخالفت با روند مذاکره ی صلح خاوریانه کرده و می کند و در روند ادامه ی مذاکره ی صلح برای تشکیل دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین دشمنی می ورزد و پیوسته سنگ اندازی و کار خرابی می کند؟ حتی رهبرش در عید فطر خطبه می خواند و سایر رهبران کشورای منطقه را تهدید می کند که اگر چنانچه در کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس درآمریکا شرکت کنند در کشورهای خودشان با ناامنی و شورش مواجه خواهند شد.
سرنوشت ووضعیت عراق و مردمش و نقش دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی و ناامن سازی این کشور و دشمنی و مخالفت با استقرار امنیت در عراق و توافقنامه ی میان دولت عراق با آمریکا و باتلاق ساختناین کشور آنقدر عیان است که نیاز به بیان نیست .
درختمه سئوال است که اولاً چرا کشورهای غربی تلاش برای صدور حکم دستگیری سران جنایتکاران رژیم تروریستی آخوندی به اتهام جنایت علیه ی بشریت تا کنون اقدام نکرده اند؟ دوماً: چرا به روابط خود شان را با چنین رژیم ضد بشری و قرون وسطائی با این پرونده ننگین جنائی و ضدبشری که دارد ادامه داده اند؟ سوماً : بدتر اینکه چرا 6 سال است که به سیاست کثیف خائنانه ی تجارت خون مذاکره و مماشات گرایانه ی هسته ای خودشان با رژیم تروریستی آوندی ادامه داده اند؟ بالاخره اینکه برای چه نام سازمان قربانی این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش بشری را در لیست گروه و سازمان های تروریستی نهاده و هنوز هم بر لیست بودنش اصرار می ورزند؟ در صورتیکه حاصل عملکرد غرب شرایط کنونی عراق و افغنستان و لبنان و فلسطین و منطقه ی اورمیانه است که مشخص نیست با دسترسی رژیم تروریستی آخوندی به سلاح هسته ای نه و ضعیت خاورمیانه که جهان چگونه خواهد شد؟
چهار شنبه 2 مرداد ماه سال 1387هوشنگ – بهداد