بررسی واکنش های مرتبط با بحران گروگان گیری ملوانانو تفنگداران انگلیسی11 فروردین



بررسی واکنش های مرتبط با بحران گروگان گیری ملوانانو تفنگداران انگلیسی
بیست وهشت سال تجربه ی ننگین رژیم تروریستی آخوندی آنقدر برای همگان عیان و محرز گشته است که دیگر نیاز به موشکافی و ارزیابی تحلیل عملکردش نمی باشد تااینکه توضیح داده شود که چگونه آخوندهای حاکم در یک فضای بحرانی بر مسند قدرت نشستند که از طریق برنامه ی ریزی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران شررایط آن به وجود آورده شد و از آن زمان توانستند بطور انحصاری بر اریکه ی قدرت قرار گیرند . چونکه آخوندهای حاکم شده برایران پس از اشغال سفارت آمریکا بحران جنگ که نعمت خوانده شده بود را بر پا کردند وبا پیشبرد این جنگ 8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق با استفاده از بازوی اصلی نظامی سرکوبگرش یعنی ارگان فاشیستی سپاه پاسداران توانسته اند با بحران سازی های زنجیره ای و صدور آن با تروریسم و بنیادگرائی به منطقه تا کنون به بقای خودشان ادامه دهند . یعنی اینکه یکی از پارامترها و رمز ماندگاری رژیم تا کنون بحران سازی در داخل و صدور آن با جنگ افروزی به برون مرز بخصوص به کشورهای همجوار و منطقه ی خاورمیانه بوده است. آنچنان بحران سازی ها در بقای بقای نظام معجزه گری کرده وریشه ی عمیق دوانید ه است که بقای نظام با روند ادامه ی بحران سازی ها لازم وملزوم همیگر شده است . بی جهت نبود که سید خندان خاتمی رئیس جمهور اصلا طلبان در ارائه ی بیلان پایان دوره ی ریاست جمهوری دوره ی سال خود از هر 9 روز یک بران خبر داد وپس از اینکه اصول گرایان وابسته به ولی فقیه و دخالت سپاه پاسداران جای اصلح طلبان قلابی را گرفته اند ونظام یک دست تشکیل داده اند . پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه جلوی انتقاد مطبوعات باند مغلوب را به بندد. وبرای اینکه نقش وجایگاه بحران سازی ها را تعیین کند. در یادداشت روز کیهان خود خطاب به رقبای مغلوب گفت که اگر شما به دروغ در زمان خاتمی مدعی هر 9 روز یک بحران می دادید اما امروز برای دولت امام زمانی ا صول گرای پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه وسپاه پاسداران روزی 9 بحران های کوچک وبزرگ می سازید.
البته منظور از بازتاب دادن این فاکت برای نمایان وبرجسته کردن نقش بحران سازی در بقای این رژیم ضد آزادی و انسانی و قرون وسطائی وبحران آفرین وجنگ افروز آخوندی می باشد تا ساده تر قابل فهم باشد که چرا پس از خطابه ی تهدید آمیز نوروزی ولی در مشهد ودفاع از اهداف وپرونده ی هسته ای کردن ایشان ومتقابلاً شورای امنیت سازمان ملل را به بی قانونی متهم کردن، ایشان تهدید کرد که رژیم هم می تواند با توان ظرفیت خود دست برای پاسخگوئی وواکنش به بی قانونی شورای امنیت سازمان ملل، بزند. عجیب بود پس از پیام نوروزی ولی فقیه در مشهد سپاه پاسداران تا خبر تصویب قطعنامه ی1437 شورای امنیت سازمان ملل را نیز در یافت کرد که با تأئید همه ی اعضای آن به تصویب رسیده بود و 60 روز به رژیم مهلت داده شده است. بلافاصله سناریوی گروگان گیری 15 ملوان وتفنگدار دریائی انگلیسی را اجر اکرد ومدعی شد که اینان به حریم سواحل آبهای اروند رود رژیم آخوندی تجاوز کرده اند. در صورتیکه مشخص شده است که اینان د ر آبهای سواحل عراق از سوی سپاه پاسداران به گروگان گرفته شده اند.
البته با بحران جدید که دقیقاً با برنامه تدارک ریزی شده ی قبلی این عمل انجام گرفته شده است. سریال بحران های کوچک وبزرگ جدید مر تبط با آن آغاز شده است که بخشی از آن مشابه شو های اعتراف گیری های مشابه نادمین ودرهم شکسته شدگان زندانیان اسیر وشکنجه شده در زندان اوین است که تا کنون به جز نمایش مضحک وضد انسانی آن صحنه های نمایش شده ی تلوزیونی که وحشت از قیافه ی ملوانان به خصوص دختر ملوتان انگلیسی می بارید . اکنون در دنباله سریال انتشار نامه بازی شروع شده است که آمار آن تا کنون به 3 عدد رسیده است. از سوی دیگر مکمل این حرکت نامه بازی ها و بحران آفرینی ها که با شیوه و تخصص نوبره و آخور خوری تعقیب می شود که آخوندهای انگلیسی حاکم بر ایران متخصص آن می باشند بخش شارلارتان بازی تبلیغاتی دیپلماسی ژیم تروریستی آخوندی وارد صحنه شده است وهر غلامکی بنا بر جایگاه ونقشی که به آنان واگذار شده است مشغول اجرای نقش و وظیفه می باشد از جمله وزیر آدمربا ی امور خارجه ی منوچهر متکی است . دیگری پاسدار آخوند زاه علی لاریجانی دبیر شوای عال امنیتی رژیم تروریستی آخوندی می باشد . همینطور یکی هم پاسدار دلقک محمود احمدی نژاد است که با شیوه ی چوب وپیاز با دولت ارباب فخیمه انگلیس بر خورده کرده وادعا کرده است که دولت انگلیس باید عذر خواهی کند . در هر صورت هر مترسک یک گونه نمایشنامه ی نشان دادن جای دوست ودشمن را پیاده کرده است .
ناگفته نماند که سپاه پاسداران این ارگان فاشیستی واکنش محکوم کردن گروگان گیری شورای امنیت سازمان از سوی دولت انگلیس را پیش بینی نکرده بود. چونکه تصور می کرد که اگر ایام نوروزی است ومطبوعات در حالت تعطیلی به سر می برند و پاسدار سرباز جو حسین شریعتمداری یکی از تئوری پردازان وحامیان اصلی سپاه پاسداران در این ایام بیکار است می شود سناریو را بطور دلخواه پیش برد و فرصت سار مناسب برای سر بازجو حسین شریعتمداری است که با بازجوئی کردن و اعتراف گرفتن از گروگان ها چه بطور مستقیم ویا چه با رهنمود دادن های مشورتی به بازجویان سپاه پاسداران، می توان با تأکید بر روی تقاضای خروج نیروهای نظامی انگلیس از عراق مانور داد و ک با یک تیر چند هدف را همزمان زد. زیرا با انتشار محتوای این نامه ها، می توان :1
2 زمینه ی اخراج نیروهای نظامی انگلیس از عراق را فراهم کرد وپشت جبهه ی بوش در عراق را تضعیف کرد.
با اتکای این گروگانگیری و ترس و وحشت ایجاد شده در پروسه ی بعدی، منجر به این خواهد شد که حزب دمکرات و کنگره ی آمریکا که در اختیار این حزب است با فشاری که برروی بوش برای خروج نیرو های نظامی آمریکائی مستقر در عراق آورده می شود، ضریب اخراج نیروهای اشغالگر از عراق افزایش می یابد. بویژه اینکه فشار حزب دمکرات بازتاب تبلیغات رقابت انتخابات ریاست جمهور آینده نیز دارد که بسیار مهم است 3 با پیشبرد این شگرد می شود هم طرح امنیتی شروع شده ی بوش در عراق را با 4شکست مواجه کرد. و هم اینکه احتمال حمله ی نظامی آمریکا بسیار کاهش داد یا تنفی کرد.
مهتر اینکه دست وبال نیروهای اعزامی اش در عراق برای ایجاد آشوب گری وناامن سازی در این کشور و تقویت دولت دست نشانده 5نوری المالکی فزونی می یابد که کمک شایانی به شتاب دادن تروریسم وبنیادگرائی به فلسطین ولبنان و خاورمیانه می کند .
هم اینکه افشاگری لیست 32000 مأموران حقوق بگیران در عراق که از سوی سازمان مجاهدین خلق افشا ومنتشر شده است به سپرده می شود. ونقش داخاله گایانه ی رژیم تروریستی ملغی می گردد. 6
7 هم اینکه زمینه ی معامله برای آزاد کردن 5 پاسدار در اربیل عراق میسر می گردد.
هم اینکه از طریق دولت انگلیس می توان ادامه ی سیاست مذاکره ومماشات با اروپا پیرامون پرونده ی هسته ای را دنبال کرد و هم از انگلیس خواست که بر ماندن نام مجاهدین در لیست گرو وسازمان های تروریستی همچنان اصرار ورزد وآن را تعقیب کند .از سوی 8دیگر فشار بر خروج اینان از عراق را افزوده می کند.
خلاصه با این بحران سازی می شود نتیجه ی نشست ریاض و طرح پیگیری حل معضل خارمیانه که عربستان دنبال می کند را با شکست مواجه نمود.9
بالاخره اینکه در مجموع نتایج این پیآمدها و پیگیری جدی آن موجب خواهد شد که مصوبه ی قطعنامه 1437 شورای امنیت سازمان ملل بی اعتبار وغیر قابل جراگردد. و مسئولین پیگیر پرونده واهداف هسته ای می توانند با خیال راحت اهداف دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال نمایند.10در نهایت اینکه بحران سازی جدید که مکمل بحران های زنجیره ای و وعده های جشن غی سازی اورانیوم و آب سنگین اراک و برگزاری جشن هسته ای و صدور دانش بومی شده ی هسته ای به بندگان خدا در سراسر جهان بطور مهرورزانه در گذشته است ومر تبط به بحران جدید در آینده می باشد در راستای رسیدن به آرزوی سلاح لیزری خمینی و تبدیل شدن به امپراتوری بزرگ خاورمیانه است که سال پیش پاسدار محسن ضائی به آن اشاره کرده بود و با اتکای این سلاح هسته ای است که پاسدار احمدی نژاد در مسیر هموار سازی ظهور آقا امام زمان که قولش را داده است و به آرزوی نابود کردن اسرائیل و آرزوی جهان بدون آمریکا و جهانی شدن فضای احمدی نژادی که از آن یاد کرده بود ، نزدیک خاهد شد.
بنابراین واکنش هائی که پس از گروگان گیری سپاه پاسداران نشان داده شده است در بستر اهداف یاد شده بوده است که گماشته هائی که به عنوان دانشجو در جلوی سفارت انگلیس در تهران گردآوری شده و قیافه ها داد می زند که اینان از سپاه پاسداران یا داو طلبین عملیات انتحاری و اسشهادی برون مرزی می باشند که برای رد گم کردن دانشجو خطاب شده اند. اگر نه در این ایام نوروزی که دانشگاهها تعطیل می باشند اینان چگونه نقد در دسترس بوده اند! ناشی از اوضاع بشدت بحرانی ودر هم ریخته ووحشتزده رژیم تروریستی آخوندی می باشد ! بهر حال مجموعه وگزیده های گزارش خبری بر گرفته از سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی که ضمیمه شده است با یک نگاه سطحی به تیتر خبر ها وواکنش های مقاماات و اعتراض دانشجونی و..می توان فهمید که اوضاح چگونه است ودر راستای چه اهدافی گروگلنگیری شده است و ابراز ندامت و انتشار نامه ها در روند چه خواست و اهدافی می باشند؟
هوشنگ – بهداد
یازدهم فروردین ماه سال 86
گزیده های خبری از سایت بازتاب 9 و10 فروردین ماه سال 1386
تجمع دانشجويان معترض به ملوانان انگليسي

مأموریت و وجه اشتراک سایت مسعود آخوند بنده و سایت پارس ایران10 فروردین -86



مأموریت و وجه اشتراک سایت مسعود آخوند بنده و سایت پارس ایران
دستگاه بد نام وزارت اطلاعات رژیم آخوندی به دلیل اینکه شرایطش خیلی بهم ریخته وخطری شده مجبور شده است که یک شعبه ی دیگر در فرانسه دائر کند تا که بتواند تجربه ی مشترک ساواک شاه و ساومای شیخ را با عنوان سایت پارس ایران، به نمایش بگذارد. زیرا که این سایت در بیست و هشتم مارس 2007 خود بد جوری پارس کرده و از مجاهدین پاچه گرفته است . آنگونه که همکار و شاید مسئول خودش مزدور مسعود آخوند بنده در انگلیس را نیز تحریک ووسوسه کرده است تا اینکه ذوق زده استخوان ته مانده ی مزدور جدید وهمکار خود را بر دهان بگیرد ونشخوار کند وآن را در سایت اینترینک خود رله کند . سایت پارس ، پارس کنان در مورد سالگرد تیرباران منیره رجوی نقل قول کرده که " سایت رجوی موسوم به مجاهدین مزورانه سعی در تحریف حقایق تلخ گذشته دارد. وافزده این سایت در تیتر خبری می نویسد:گر امى باد خاطره مجاهد شهيد منيره رجوى، سمبل 30 هزار زندانی سیاسی قتل عام شده روز هفتم فروردين ماه سال 68، اعلام شد كه منيرة رجوي خواهركوچكتر مسعود رجوي، رهبر مقاومت، توسط دژخيمان خميني به شهادت رسيد. در دنباله سایت پارس ایران پارس کنان مشتی اراجیف و تناقضات و اتهامات سفارشی وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی که وزیر آن یک آخوندی آدمکش حرفه ای می باشد راعلیه ی مجاهدین، بخصوص خانواده ی رجوی بازتاب داده است. البته همینکه سایت مزدور مسعود آخوند بنده آن را در سیت خود بازتاب داده است. ماهیت سایت پارس و پارس کردن هر دو مسئول سایت های وابسته به وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آن را اثبات می کند که چکاره می باشند و چرا به هم دیگر بطور مشترک علیه ی مجاهدین نان قرض داده اند ؟
چونکه سایت اینترلینک مزدور مسعود آخوند بنده مقیم لندن که اکنون همسرش آن سینگلتون در زندان اوین است و مشغول بازجوئی کردن از ملوانان وتفنگداران دریائی انگلیس می باشد و دارد از تجربه ی قبلی استفاده می کند که میزبانی یک نماینده ی پارلمان انگلیس در زندان اوین را داشته است. تا بتواند بازداشتی های اخیر انگلیسی را بیشتر به اعتراف وتوبه وندامت وارد دارد و بگویند که غیر قانونی به آبهای ساحلی حکومت ولایت فقیه تجاوز کرده اند تا شاید سر نخ مذاره ومماشات پیدا شود . مسعود آخوند بنده برای اینکه بیش از حد خودش و همسرش و سایتش لو رفته وتابلو بدنام شده اند. بنابراین این روزها از همکاران جدیدی همچون کامبیز بهبهانی خبرنگار مقیم برلین علیه ی مجاهدین نقل قول می کند و یا اینکه سایت های موازی دائر شده با سایت اینترلینک خودش از آنان نقل قول می کند. یکی از اینان سایت پارس ایران است که گفته شد محصول تجربه مشترک ساواک شاهی وساومای شیخی می باشد که مدتیست فعال شده وزارت اطلاعات بهره می برد. زیرا که اوضاع رژیم جنایتکار بیش از حد آشفته و بحرانی ووخیم شده است. بنابراین شدیداً راه اندازی اینگونه سایت ها و یا شعبات بازجوئی واتهام زنی و تبلیغاتی زندان اوینی علیه ی ماهدین نیاز مبرم روزاست .
این سایت به شیوه بازجوئی وبازتاب دادن ساواک وساواما در مورد اعدام منیره رجوی خواهر مسعود رجوی به شیوه ی حلوا وچماق و اشک تمساح ریزی و تیغ وخنجر از پشت زنی گزارش کرده وگفته است منیره رجوی هم غیر عادلانه اعدام شد و اینکه مسولان کشتار زندانیان سیاسی بایستی پاسخگوی این بی عدالتی و جنایت باشند ولی در دنباله اضافه کرده است که تردیدی نیست رجوی سر خودش را زیر برف کرده است و فکر می کند می تواند در عصر اینترنت واقعیتها را وارونه کند. . یعنی این مزدور نابغه در احمق گری وتازه کار در شیوه بازتاب خبر جعلی اینترنتی دادن نمی داند که شیوه ی 80 به 20 یعنی 80 تا به رژیم زدن و20 تا به مجاهدین زدن وزارت اطلاعات خیلی وقت است که سوخته شده است و تبدیل به 100 تا به مجاهدین زدن شده است که مسئول این سایت پارس کنان خواسته در بعدی دیگر ووارونه همان تجربه شکست خورده ولو رفته را تکرار و بازسازی کند که گویا سایت آلوده نمی باشد ومستقل وهم مخالف می باشد!. در حقیقت این سایت پارس، پارس کنان، بد جوری ماهیت کثیف خودش را در عصر اینترنت وواقعیت ها لو داده است . زیرا که از یک سو به نقل از سربازان گمنام امام زمانی بی نام ونشان منیره رجوی را تواب و غیر سیاسی و بر سر موضع نبودن معرفی کرده است و از طرف دیگر اینکه اعدام وی را غیر عادلانه خوانده است!
جالب است که منبع گزارش سایت مزدوران ارتجاع و استعمار سربازان بی نام ونشان گمنام امام زمان وابسته به وزارت اطلاعات بد نام رژیم تروریستی آخوندی اینگونه گزارش نموده وگفته بنا بر گزارشات زندانیان سیاسی باقی مانده منیره رجوی چندین مرتبه به مرخصی اعزام شده بود که مخصوص توابان بود. یعنی اینکه ایشان سر موضع نبوده است. پرسش است که چرا منبع خبر قید نشده ونامی از بازماندگان زندانیان سیاسی مقاوم وسر موضع برده نشده است تا که د لیل صحت وسقم اتهام وارده و خبر جعلی واتهام زنی مشخص شود ؟ یااینکه چرا رژیم جنایتکار تواب چندن بار مرخصی فرستاده شده را که بیش ز دو برابر حکم رسمی خود زندانی کشیده است و غیر سیاسی بوده است را اعدام کرد ولی همان زمان سعید شاهسوندی تیر خلاص زن وهمکار مسعود آخوند بنده را به آلمان فرستاد؟ اینگونه پنهانکاری کردن ها وپاسخ ندادن ها، دیگر جزو اسرار مگوئی می باشد که مزدور مسعود آخوند گنده و مسئول سایت پارس کنان ایران هر گز قادر به پاسخگوئی آن نمی باشند؟ مسخره تر اینکه سایت پارس ایران، پارس کنان برای اینکه عادیسازی کند برای رد گم کردن مدعی شد است که زندانیان مقاومی بودند که هیچ گاه از مواضع خود کوتاه نیامدند و جان خود را باختند . ولی توضیح داده نمی شود که این زندانیان چه کسانی بودند و وابسته به کدام جریانات سیاسی بودند و چرا زندانبان رژیم جنایتکار آخوندی، منیره ی جوی زندانی تواب و غیر سر موضع خوانده شده را در کنار این زنانیان مقاوم اعدام کردند ؟! اینگونه گزارش دادن برای هر دو سایت مزدوران وزارت اطلاعات اینترلینک وپارس ایران همچون تف وتاق وریش است که تف بر ریش نامبارک خودشان برگشت داده شده وخیس کرده است .
بازهم در دنباله مزدور وبازجوی گزارشگر سایت پارس ایران پارس کرده و بیشتر بر سر و روی خود تیغ کشیده است و بیشتر ماهیت کثیف و پلید خود وارباب سفارش دهنده ی جنایتکارش را افشا کرده است. چون افزوده برای اینکه به عمق فریبکاری و ماکیاولیستی رجوی پی ببریم هیچگاه صحبت از همسر منیره رجوی که قبلا اعدام شده بود و به رجوی باور نداشت نمی کند و در این اعلامیه هم هیچ سخنی از سرنوشت وی نمی کند. جالب است که مجدداً مزدور هالوی پرونده ساز رژیم تروریستی آخوندهای جنایتکار بدون آنکه بگوید که چرا رژیم جنایتکار مجبور شده است همسر زندانی غیر سیاسی وتواب وغیر سر موضع که بیش از دو برابر حکم خود زندانی کشیده که حتی رهبر مجاهدین را قبول نداشته اعدام کرده است ؟ برای چه گزارشگر مزدور جلاد را رها کرده و یقه ی قربانی را گرفته است ؟ آیا همین اعتراف مزدور اطلاعاتی رژیم جنایتکار آخوندی برای مدافعان حقوق بشر کافی نیست تا که اگر بازهم ابهامی دارند از ذهن شان زوده کنند تا که بدانند ماهیت زندان بان ها و بازجویان وبی دادگاهها ومزدوران و مبلغان این رژیم جنایتکار چگونه بوده و می باشند ؟ آیا همین اعتراف برای مدافعان حقوق بشر خودش سندی برای پیگیری قاتلان حاکم بر ایران و بازجویان وپادوها ومبلغان سر گردان اینترنتی نمی باشد که هر گز نباید لحظه ای از محکوم کردن نقض حقوق بشر رژیم جنایکاری که رکوردار نقض حقوق بشر در جهان می باشد غافل شوند ومخالف سر سخت هرگونه مذاکره ومماشات با این رژیم تروریست پرور و بنیادگرا وصدور کننده ی تروریسم باشند.
بالاخره اوج مزدوری پارس کردن سایت پارس به سبک وارونه گوئی و بازجوئی گزارشگری در پایان سفارش نامه اش نمایان شده چون که ادعا کرده است " سازمانی که در کشته ها خودی و غیر خودی قائل میشود معلوم است که با زنده های خودش هم خودی و غیر خودی دارد چه برسد به خلق قهرمان." یعنی دقیقاً پیام سران رژیم جنایتکاران حاکم برایران و موضع مزدور اجاره ای علیر ضا نوری زاده را منتقل کرده است. البته بدون آنکه بگوید ماهیت وعملکرد رژیم جنایتکار تروریستی آخوندی چگونه است و چرا قطب زاده و مهدی هاشمی برادر داماد منتظری اعدام شدند ؟ چرا منتظری خانه نشین شد؟ چرا گلوله توی فک سعید حجاریان نشست و اکبر گنجی و عباس عبدی و شیخ عبدالله نوری وزیر کشور ورئیس شورای تهران زندانی شدند و خبر نگاران صدا وسیما و نمایندگان مجلی ششم و فرماندهان سپاه پاسداران با سقوط عمدی هواپیماهایشان نابود شدند؟ اینان که همگی خودی بودند. چرا ولی فقیه در پیام نوروزی خود در مشهد ضمن تهدید کردن غرب و سازمان ملل ، از پروژه ی هسته ای دفاع کرد و رقبای دوم خرداد خودی را که خاتمی سنبل آنان است ودو دوره ی رئیس جمهور محبوب بوده است در کنار رفسنجانی و تریبون های آزاد وقلم بردستان ومطبوعات را دشمنان داخلی خواند وآنان را در کنار دشمنان بیرونی آمریکا و صهیونیست جهانی قرار داد؟ مهمتر اینکه چرا این گزارشگر ظاهراً مدافع زندانیان سیاسی سخنی از اعدام حجت الله زمانی وبه قتل رساندن اکبر محمدی وولی الله مهدوی فیض نگفته است تا رسوا شود هر که در او غش باشد و ثابت نماید که این سایت مأمور ومعذور نیست که فقط باید پرونده ی مجاهدین را دنبال کند وگاهی هم برای رد گم کردن لنگ ولگدی هم به ثروت طلبان ورژیم بزند!

هوشنگ – بهداد
10/ فروردین ماه سال 86

چرا نوزدهمین کنفرانس ریاض، کک بر تنبان سران رژیم تروریستی آخوندی انداخته است؟

چرا نوزدهمین کنفرانس ریاض، کک بر تنبان سران رژیم تروریستی آخوندی انداخته است؟
پس از اینکه سران رژیم تروریستی آخوندی حاکم بر ایران توانستند با راهبردی خود و با حمایت مهره های نفوذی در دولت دست نشانده ی عراق به خصوص نوری المالکی و پشتیبانی پشت صحنه ی انگلیس صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق را در روز عید قربان به آن وضع فجیع اعدام کنند که مورد اعتراض شدید مدافعین حقوق بشر در سراسر جهان وسران کشورهای عربی قرار گرفت. سپس سران رژیم تروریستی آخوندی در واکنش به اعتراض رهبران کشورهای عربی ، پادشاه مصر واردن و بحرین وامارات و رئیس جمهور مصر را به سرنوشت مشابه ی صدام حسین تهدید نمودند . این واکنش تهدید آمیز بیشتر موجب تشنج عمیق روابط میان رژیم آخوندی با رهبران کشورهای همسایه و خاورمیانه شد . زیرا که حتی حماس نیز اعدام صدام حسین را محکوم کرد وآن را یک ترور سیاسی نامید واز صدام حسین به عنوان شهید یاد کرد . پس از اعدام صدام حسین با فعال کردن دوباره شیخ حسن نصرالله وبرای ایجاد بحرانی دیگر در خاورمیانه، تلاش برای سرنگونی کردن دولت لبنان با تظاهرات خیابانی و تحصن ها شد. اما بنابر تجربه ی جنگ 33 روزه با اسرائل و دلایلی دیگر این طرح نیز نا موفق ماند.
در هر صورت فضای انتقادی که در خاورمیانه پس از اعدام صدام حسین حاکم شده بود زیرا که لو رفته بود این اعدام نوعی انتقام گیری از سوی سران رژیم آخوندی حاکم بر تهران بود . فضای حاکم شده ، درست همان فضای مناسبی بود که بوش تعقیب می کرد تا اینکه بتواند فشار پیرامون پرونده ی هسته ای را در شورای امنیت سازمان ملل دنبال کند. اما سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران برای عبور از این شرایط، کوشش برای گسترده تر کردن درگیری ونزاع میان ساف وحماس کردند تا شاید از این طریق بشود دامنه ی آن را به آغاز جنگی دیگر با اسرائیل هدایت کنند. ولی با ابتکاری که پادشاه عربستان سعودی اعمال کرد و سران ورهبران ساف وحماس را به این کشور دعوت کرد وطرح آشتی میان آنان را اجرا کرد . این ابتکار سبب ضربه ی دیگری بر اهداف توطئه آمیز و جنگ افروز سران رژیم توریستی آخوندی در خاورمیانه شد. بازهم در ابتکاری دیگر نشست 7 جانبه ی یک روزه از سوی معاونین وزرای خارجه ی 7 کشور عضو کنفرانس اسلامی در پاکستان برگزار شد که روزنامه ی کیهان از آن به عنوان توطئه و خیانت علیه ی جهان اسلام وتوطئه علیه ی رژیم آخوندی نام برد. زیرا که فاش گردید که در این نشست تدوین برنامه های مورد تصویب واقع شده بود که تصمیم دارد مشکل میان فلسطین واسرائیل وسوریه ولبنان را دنبال وحل کند که با به رسمیت شناختن دولت اسرائیل و تشکیل دولت فلسطین و عقب نشینی اسرائیل از بلندی های جولان امکان پذیر می شود. البته این نشست درست چند روز قبل از اجلاس امنیتی در بغداد برگزار شده بود که پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان خود هر دو نشست پاکستان و اجلاس بغداد را مرتبط با هم ارزیابی کرد و از اجلاس امنیتی بغداد به عنوان دام برای رژیم آخوند یاد کرد وتأکید نمود و به سران ومسولین رژیم آوندی اخطار اکید داد که نباید در این اجلاس شرکت کنند. همزمان سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی نیز حتی نشست آینده اعضای کنفرانس کشورهای اسلامی در ترکیه را نیز مکمل ین دو نشست 7 جانبه و یک روزه ی پاکستان واجلاس امنیی بغداد دانست . از طرف دیگر در روند انتقا گیری کردن ، یک روز به عید نوروز مانده بازهم رهبران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران از طریق نفوذی ها ود در دولت دست نشانده نوری المالکی معاون صدام حسین را به حبس ابد محکوم شده بود به مرگ محکوم کرد و وی دار زده شد.
اما افشای لیست 32000 مزد بگیر ان و مأموران اعزامی در عراق اوضاع رژیم تروریستی آخوندی ونقش دخالت گر و ویرانگر غیر انکار پذیرش در امور داخلی عراق را بیش از قبل بحرانی تر کرد . چونکه مهره تأئید وانکار نا پذیری بر نقش تروریستی 5 پاسدار دستگیر شده در اربیل کردستان عراق زد ونقش اعمال تروریستی در عراق را محرز کرد .
همچنین ترک کارکنان روسی از نیروگاه اتمی بوشهر در روز های پایانی سال 85 بازهم موقعیت پرونده ی هسته ای را خطیر تر کرد.
پیام نوروزی ولی فقیه در مشهد تیر خلاص بر محرز بودن تصویب قطعی قطعنامه ی 1437 شورای امنیت سازمان ملل زد . زیرا که ایشان ضمن دفاع از اهداف هسته ای وعدم عقب نشینی از آن با تهدید کردن نظامی و استفاده از همه توان وظرفیت پاسخگوئی اتخاذ و پذیرش بی قانونی در برابر بقول ایشان بی قانونی شورای امنیت سازمان ملل را اعلام کرد. در حقیقت پیشاپیش به پیشواز و استقبال تحریم وفضای جنگی رفت که خمینی آن را هدیه ی الهی و نعمت دانسته بود. همینطور برای اینکه جناح رقیب ومنتقدان را خاموش نماید از آنان به عنوان دشمنان داخلی همگام با دشمنان بیرونی یعنی آمریکا و صهیونیست های جهانی نامید . درست روز پس از پس از این پیام بود که شورای امنیت سازمان ملل با همه اعضای خود رأی بر قطعنمامه ی سوم 1437 علیه ی پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی داد وتا قطعنامه چهارم 60 روز به سران رژیم تروریستی وجنگ طلب فرصت داده است که پاسخ مثبت به خواست های مطرح وتصویب شده ی این قطعنامه دهند.
پس از پیام تهدید آمیز نوروزی ولی فقیه و تصویب این قطعنامه ی شورای امنیت سازمان ملل بود که بلافاصله سپاه پاسداران دست به یک عمل تروریستی باجگیرانه زد و تعداد 15 ملوان و تفنگدار در یائی انگلیسی را در آبهای ساحلی عراق به گروگان خود در آورد تا همچون گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در 13 آبان سال 85 در راستای اهداف خود بازی کند . البته سپاه پاسداران ادعا کرد که اینان در آبهای اروند رود دستگیر شده اند.
البته می بایست افزود که هرگز بدون تبانی پشت پرده با انگلیس امکان این بازی گروگان گیری میسر نبود. زیرا پیر استعمار فرتوت انگلیس هوس تجدید کردن خاطرات دوران استعماری و امپراتوری خود می باشد که در آن امپراتوری آفتاب غروب نمی کرد . رسیدن به این آرزو از طریق همکاری و حمایت با بوش در اشغال افغانستان وعراق دنبال شد . در واقع انگلیس در عراق بسیار ساده پوست خربزه بر زیر پای بوش انداخت وبرایش عراق را با تلاق کرد واکنون که عراق به اشغال کامل مأموران اعزامی ژیم تروریستی آخوندی درآمده است تصمیم دارد صحنه ی عراق را ترک کند ونیروهای نظامی خود را از آنجا بیرون کشاند . آری ظاهراً بلر با بوش در عراق همکاری می کند ، ولی بطور عملی در پشت پرده با سران رژیم آخوندی یا بازماندگان و همکاران آخوند کاشانی و حامیان کودتاگران ننگین 28 مرداد سال 1332 که اکنون در ایران بر سر قدرت می باشند همکاری تنگاتنگ دارد و سیاست مشترک خود را با آنان به پیش برده است.
بنابراین اکنون که آخوندهای انگلیسی در ایران بر سر قدرت می باشند بهترین فرصت برای انگلیس پیش آمده است تا اینکه اهداف استعماری گذشته خود را تعقیب کند وبه امید آن روزی نشسته است که آخوندهای انگلیسی حاکم بر ایران دسترسی به سلاح هسته ای دست یابند وموقعیت پیر استعمار مستحکم تر از موقعیت آمریکا در خاور میانه گردد. در رسیدن به همین آرزو وخواب وخیال است که که دولت انگلیس این سیاست از طریق اتحادیه ی اروپا با سیاست کثیف تجاری مذاکره ومماشات دنبال کرده و می کند و به همین دلیل است که پافشاری و اصرار بر ماندن نام سازمان مجادین خلق در لیست گروه وسازمان های تروریستی کرده و بازهم می کند و بطور آشکارا با دهن کجی کردن در برابر رأی دادگاه ی عدالت اتحادیه ی اروپا ایستاده وآن را نقض کرده است.
بهرحال آمریکا وبوش خیلی دیر وپر هزینه و با تقبل خسارات جانی ومالی فراوان متوجه اهداف بلند پروازانه ی دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی و صدور تروریسم وبنیاگرائی رسیدند و اعتراف کردند که نتیجه اشغال نظامی افغانستان و به خصوص عراق در بست برنده ی نهائی اش رژیم تروریستی آخوندی بوده است. البته همانگونه که تذکر داده شد نقش گمراه کننده ی انگلیسی ها در این مورد هر گز نباید نادیده گرفته شود.
از سوی دیگر کشورهای همجوار و کشورهای عربی خاورمیانه نیز واقعیت را درک کرده اند که اهداف سران رژیم جنایتکار در خاور میانه چیست و چگونه توانسته از طریق صدور بحران و جنگ افروزی وتروریسم و بنیادگرائی به عراق و فسطین ولبنان ، منطقه خاورمیانه را نا امن وآشوب زده وبحرانی وملتهب زده کند. بنابراین این کشورهای همسایه ومنطقه در صدد تلاش برای رفع بحران وتنش و جنگ افروزی و قطع کردن مراکز ومکان های نفوذ رژیم ترورستی آخو ندی ومسدود ومهار کردن آن برآمده اند. از جمله نوزدهمين کنفرانس سران کشورهاي عربي در رياض می تواند نقش بسیار ارزنده در این رابطه داشته باشد . چونکه رژیم تروریستی آخوندی را به واکنش وا داشته وکک بر تنبان آنان انداخته است . زیراکه سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی را مجبور کرده است که با عنوان "صلح در رياض،مقدمه جنگ در کجاست؟" دست به تحلیل مو شکافانه یا در حقیقت پیشگیرانه در مورد این کنفرانس ریاض بزند که تا فرصت است در آن کار خرابی شود . نکته پایانی آنکه اگر سران رژیم تروریستی آخوندی برای دسترسی به سلاح هسته ای ودخالت گری در عراق به وضعیت موجود ادامه دهند که پیام آن استقبال از آمادگی جنگ ویرانگر دیگریست . لذا وضعیت بحرانی کنونی عراق و خاورمیانه و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی، موجب شده است که چشم انداز جنگ دیگری را تقویت کند که سران رژیم آخوندی وبه خصوص سپاه پاسداران خوهان آن می باشند که مطمئناً اوضاع نه به نفع رژیم تروریستی آخوندی که علیه آن است و متأسفانه بازنده ی نهائی مردم ایران می باشند. راه حل آسان است . غرب به سیاست کثیف مذاکره ومماشات خود با آخوند های حاکم بر ایران پایان دهد ونام مجادین را از لیست گروه وسازمان های تروریستی خارج نماید و از پیشنهاد طرح سوم تغییرات دمکراتیک در ایران استقبال وحمایت کند. مشروح این تحلیل در زیر ضمیمه شده است.

هوشنگ – بهداد
نهم فرردین ماه سال 1386

سایت بازتاب 8 فروردین ماه 86
صلح در رياض،مقدمه جنگ در کجاست؟

بررسی وتحلیل 3 گزیده ی خبر از سایت بازتاب. 8 فرورین - 86

بررسی وتحلیل 3 گزیده ی خبر از سایت بازتاب
معمولا در هر مراسم عزاداری ونوحه خوانی، یک یا چند مرثیه خوان یا نوحه گو حضور دارند که یک بیت شعر مصیبت را به عنوان ترجیح بند بر می گزیند وتکرار می کنند تا سایر عزاداران نیز آن را بطور جمعی تکرار کنند و یا اینکه در پادگان های آموزش نظامی موقع آموزش دادن مربیان یک یا چند شعر تیز شعاری را انتخاب و هنگام نظام جمع آن را بیان می کنند واز سایرین می خواهند تا که هنگام تمرینات ورزشی وبدن سازی وآموزش فنون نظامی گری آن را بطور جمعی با هم تکرار نمایند . گاهی هم دوره ی آمادگی پیش از دبستان یا کلاس اول ودوم ابتدائی معلمین برای روش تدریس و آموزشی خود همین شیوه را در مورد تعلیم دانش آموزان بکار می برند.
اما در سیستم های مستبد وتک حزبی و تک صدائی همین نقش را پادشاه یا رهبر یا رئیس جمهور دولت و نخست زیر دولت و ... به پیش می برند. البته از بدترین نوع حکومت های دیکتاتوری وتک صدائی نوع مذهبی آن می باشد که اکنون به مدت 28 سال است از طریق آخوندهای حاکم در ایران اعمال می شود که در ایران بر سر قدرت هستند و روش اعمال زور و تحمیل تک صدائی خود یا در حقیقت بی صدائی را در جامعه بکار برده اند و از مردم ایران نسق گرفته و تسمه از گرده ی شان کشیده اند. زیراکه ولی فقیه نه اینکه از قدرت واختیارات وامتیازات ویژه ای بر خوردار است وبه کسی هم پاسخگو نمی باشد، بلکه چون متصل به وحی است واراده ی برتر سیاسی هم می باشد، ضمن اینکه خفقان وارعاب ووحشت در جامعه حاکم کرده است . ماورای قانون نیز عمل می کند ونامه های حکومتی فراتر از قاون اساسی صادر می کند. مهمتر اینکه زمانیکه از پای بساز منقل حرکت می کند وبر سر منبر می رود وخطابه می خواند واین وآن را تهدید می کند و تقسیم بندی دشمنان درونی وخارجی می کند وبرایشان خط و نشان می کشد بلافاصله نوچه ها وآلت فعل هایشان که بطور انتصابی بر مسند نهادهای حکومتی گمارده شده و نشسته اند باضافه مطبوعات وابسته به رهبر، سخنان وی را بمنزله ی وحی منزل می دانند و بطور طوطی آموزش دیده، بطور سیستمانتیک آن را تکرار وبیان می کنند. مثلاً بطور نمونه ولی فقیه هرسال به مناسبت سال نو به مشهد زادگاه خودش می رود ودر آنجا در کنار آخوند غارتگر ودزد طبسی قرار می گیرد . ضمن غبار روئی ردن صحن امام رضا وپول های نذری ریخته شده زوران را بر جیب می زند در جوار صحن امام رضا با زوار گردآمده اطراف و اکناف حرم شروع به نطق یا پیام نوروزی می کند که جز دفاع از اهداف هسته ای وخط و خطوط ودولت دست نشانده ی خود وتهدید کردن دیگران وعربده کشی کردن برای سایرین وغیر مستقیم کوییدن جریان های رقیب شکست خورده ی داخلی نکات مثبت دیگری که به نفع مردم باشد در میان نطق یا خطابه ی ایشان وجود ندارد. از جمله امسال ایشان ضمن دفاع از اهداف هسته ای کردن از بی قانونی شورای امنیت سازمان گفته وتهدید به بی قانونی متقابل کرده است که اصل آن 15 ملوان وتفنگدار دریائی انگلیس از سوی سپاه پاسداران است. هینطور ایشان از تنبلی مردم ایران و وضعیت بد فرهنگی واز هم گسستگی گفته وبرای درمانش در بستر انسجام اسلامی و اتحاد ملی با محور قرار دادن شخصیت پیامبر گفته است که اکنون نوبت به آلت فعل های وصل به ایشان رسیده است تا که به این خطابه ی ولی فقیه وصل شوند واین ترجیح بندی ازآن را تکرا ر و تکرار کنند . از جمله نوبت آخوند يحيي‌زاده، است که عضو كميسيون فرهنگي مجلس و نماینده تفت است که در گفتگوی خود با سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی ، با عنوان " مسئولان فرهنگي در سال 86، سال پيامبر(ص) را قضا كنند" مدعی شده که نامگذاري سال جديد نشان مي‌دهد كه كار در خوري انجام نشده و اقدامات انجام شده، چندان انتظار رهبر انقلاب را برآورده نكرده است . ناگفته نماند که البته در اینگونه بازتاب دادن ها نوعی رقابت وحسادت و تسویه حساب های درون باندی و همینطور تضاد با جناع شکست خورده ی رقیب نیز مد نظر است و هر گز نباید تصور شود که در اینگونه گفتگوها ذره ای صداقت ویا دلسوزی برای مردم ایران و راه گشائی برای حل معضلات اجتماعی – اقتصادی – معیشتی آنان هدف است که ایشان مدعی شده اقدامات انجام‌شده در سال گذشته به نام پيامبر اعظم(ص) به هيچ وجه در شأن پیامبر نبود و تأکید کرده که مسئولان فرهنگي که سال 86 سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي است، با محور قرار دادن شخصيت پيامبر اكرم(ص) قضاي كارهاي ناكرده خود را به جاي آورند. کمدی تر اینکه عضو كميسيون فرهنگي مجلس گفته : ما به عنوان كميسيون فرهنگي مجلس، وظيفه خود مي‌دانيم از آزادي همه رسانه‌ها در چهارچوب قانون و با حفظ خطوط قرمز دفاع كنيم و آغاز فعاليت مجدد «بازتاب» هم ‌زمان با آغاز سال 86 را به فال نيك مي‌گيريم و اميدواريم «بازتاب» همواره در اطلاع‌رساني موفق باشد. البته ایشان مشخص نکرده است که غیرا ز فعالیت فراکسیونی در مجلس برای رفع توقیف سایت پاسدار محسن رضائی کردن، چرا هیچ فعالیتی برای مانع شدن از توقیف روزنامه های دوم خردادی و یا نشریات دانشجوئی و غیرو در یک سال گذشته در کمیسیون فرهنگی مجلس انجام نشده است و اگر چنانچه شده چه بارتابی د ربر داشته است وچرا ایشان به آن اشاره نکرده است ؟! جز اینکه ایشان از وزارت سانسور وتفتیش عقاید ارشاد گله کرده و گفته در سال گذشته تعدادي كتاب به چاپ رسيد و تعدادي همايش برگزار شد از جمله برگزاری چند کنفرانس نفی هلاکاست در تهران و برخي برنامه‌ها نظير تهيه فيلم با موضوع رسول خدا(ص) هم بود که برای مراسم دهه ی زجر تدارک آن دیده شده بود و افزوده توقع نبود در همان سال به انجام برسد و گفته ما همچنان منتظر عملي شدن اين وعده‌ها مي‌مانيم. و در جای دیگری گفته اما انصافا مجموعه‌ فعاليت‌هايي كه ما به عنوان كميسيون فرهنگي سراغ داريم، نه در شأن پيامبر اعظم(ص) بود، نه در شأن مردم و نه در حد دستگاه‌هاي ريز و درشت متولي مسائل فرهنگي كه اتفاقا بودجه‌هاي بسيار خوبي هم دارند. ایشان در مقام مقایسه با دولت های پیشین اضافه کرده با توجه به شعارهاي ارزشي دولت فعلي و پتانسيلي كه در مجلس وجود داشت و نيز ظرفيت و قابليت بالاتر شخصيت پيامبر اعظم (ص) نسبت به اسامي مبارك قبلي بايد گفت، اقدامات سال گذشته، ضعيف‌تر از سال‌هاي ناميده شده به اسامي ديگر بزرگواران بود. مقاديري كتاب توسط سازمان تبليغات اسلامي يا وزارت ارشاد چاپ يا تجديدچاپ شده و يا همايش‌هايي كه روش نويي هم نيست انجام شد. يحيي‌زاده در پاسخ به پرسش كه متولي سال پيامبر اعظم(ص) كه بوده است که نشان برجسته کردن تضاد است، اظهار داشت: محوريت ستاد بزرگداشت اين سال، بر عهده وزارت ارشاد بوده، اما همين كه شما اين سؤال را مطرح مي‌كنيد، مشخص مي‌كند كه فعاليت اين ستاد در جامعه ظهور و بروز چنداني نداشته است و لذا كميسيون فرهنگي مجلس در نخستين جلسات خود در سال جديد، ضمن بازخواست از دستگاه‌هايي كه وعده‌هايي داده بودند، در اين‌باره تصميم خواهد گرفت. حجت الاسلام فرهنگی ، در دنباله در پاسخ به اين سؤال كه آيا اقدامات انجام‌شده در سالي كه رهبر انقلاب به نام رسول اكرم(ص) نامگذاري كرده‌اند، براي ايشان راضي‌كننده بوده يا نه، گفت: بنا بر تفسير به رأي و برداشت شخصي من اینست که همين نامگذاري سال جديد نشان مي‌دهد كه كار در خوري انجام نشده و اقدامات انجام شده، چندان انتظار ايشان را برآورده نكرده و به اعتقاد من، رهبر انقلاب نيز با نامگذاري سال 86 به عنوان اتحاد ملي و انسجام اسلامي در نظر دارند كارهاي انجام نشده در سال گذشته، امسال با محوريت شخصيت رسول خدا(ص) انجام شود كه مسلما نتيجه مبارك آن، تعميق اتحاد در داخل كشور و افزايش انسجام در جهان اسلام خواهد بود .
امادر خبری دیگر باآغاز سومين دوره راهبردی پرونده هسته‌ای ايران" که مورخ 7 فروردین در همین سایت بازتاب آمده است بازهم محور سخنان ولی فقیه در مشهد پیرامون اهداف وپرونده ی هسته ای مورد نظر است که چنین گزارش شده است : گزارشگر ضمن اشاره داشتن مبنی بر اینکه 4 سال است که موضوع هسته ای حرف اول مسئولان کشور و سیاست امور خارجه تبدیل شده است در بازتاب دادن سخنان ولی فقیه در این مورد گفته است با سخنان رهبر انقلاب در نخستين روز سال 1386 هجري شمسي كه مهمترين فراز آن تهديد صريح غرب به واكنش متقابل دربرابر اقدامات شورای امنيت بود و از آن به بي قانوني تعبير شد، عملا" سومين دوره مديريت راهبردي در پرونده هسته اي جمهوري اسلامي آغاز شده است. وافزوده به‌نظر مي‌رسد اين سخنان كه پس از نهايي شدن سومين قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل در رابطه با پرونده هسته‌اي ايراد شد، كاركردي فراتر از يك مانور رسانه اي و اعمال فشار براي جلوگيري از صدور اين قطعنامه به همراه داشته باشد. چرا كه مقايسه مواضع رهبري طي 4 سال اخير كه پرونده هسته‌اي ايران به اولويت نخست سياست خارجي جمهوري اسلامي تبديل شده است، نشان مي‌دهد رويكرد نظام طي اين دوره پرفراز و نشيب، اگرچه به لحاظ مجريان و دولت‌ها داراي افت و خيز و تغييرات محسوس بوده است، اما از منظر مديريت راهبردي رهبري و تصميم نظام، سيري منطقي را طي كرده است. در دنباله افزوده شده واقعيت آن است كه در زبان ديپلماسي و روابط بين الملل، بويژه در دوران چالش و بي‌ثباتي ميان كشورها، مواضع دوپهلو و ابهام آميز، ترديد و عدم قاطعيت و استفاده از اهرمهاي متضاد، نه تنها دستاورد قابل توجهي به همراه ندارد، بلكه مي‌تواند موجب خنثي شدن آثارمفيد هريك از راهكارها گردد كه اگر به صورت منفرد استفاده مي شد، مي توانست راهگشا باشد. ایشان نتیجه گیری کرده که روش های دیپلماسی گذشته پاسخگو نیست و برای حل بحران تأکید کرده که اگر تصمیم به چالش و آمادگی پرداخت هزینه گرفته شده است بنابراین می بایست به این رهنمود توجه شود که وی چنین توصیه کرده است: بنابر اين در راهبرد جديد جمهوري اسلامي ايران، اگر نظام تصميم به رويارويي و تحميل هزينه‌هاي متقابل به جهان غرب دارد، بايد اين پيام به روشني و صراحت و با تاثيرگذاري محسوس از حيطه راهبرد كلي كه توسط رهبر انقلاب بيان شده فراتر رفته، به سطوح تحليلي و اجرايي مديريت كشور و نيروهاي مسلح منتقل گردد. در غير اين صورت با تداوم ساسيت‌هاي اجرايي دوره گذشته، راهبرد جديد تنها فرآيند برخورد با ايران در شوراي امنيت را تسريع خواهد كرد، همانگونه كه حضور وزير خارجه در شوراي امنيت و رد كردن بلافاصله اين قطعنامه با ادبياتي شكيل، تنها فرآيند ديپلماتيك صدور قطعنامه چهارم را تسريع كرد.
همچنین در گزارشگر خبر مورخ همین تاریخ 7 فروردین سایت با عنوان " سفير آمريكا و تأييد افشاگري «بازتاب» پس از يك سال" گزارشگر به سایت بازتاب دسته گل داده است وذوق زده ادعا ی افشاگری در یک سال گذشته پیرامون زلمای خلیل زاد سفیر سابق آمریکا در عراق را کرده است که چگونه ایشان با گروه های سنی و شیعه در عراق و اردن رابطه داشته و کوشش برای نزدیک کردن آنان به همدیگر نموده است. البته ضمن اینکه اعتراف کرده است که ایشان رابطه ی دوستی با احمد چلبی دارد که معاون نخست وزیر نوری المالکی است . ولی رو شنگری یا افشاگری نکرده است که احمد چلبی کیست و این جاسوس چند جانبه چه رابطه ای با سران رژیم جنایتکار آخوندی داشته و دارد ؟ یا اینکه ایشان چه نقشی در بستر سازی اشغال نظامی عراق ایفا کرده است؟ چون اگر گزارشر سایت بازتاب به این مورد ها اشاره می کرد نمی توانست. دیگر نمی توانست ادعا کند که تلاش‌های خلیل زاد به قيمت افزايش تنش‌ها بين آمريكا و رهبران شيعه عراق تمام شده است و عده‌اي از آنان، خليل‌زاد را متهم به داشتن تعصبات مذهبي به خاطر افغاني بودن و سني بودن او مي‌كنند. وی افزوده با اين حال، سفير آمريكا در عراق كه اكنون پس از حدود سه سال حضور در عراق، از نمايندگي آمريكا در اين كشور كنار گذاشته مي‌شود. پس از گذشت يك سال از افشاگري «بازتاب» درباره ديدار وي با گروه‌هاي تروريستي در عراق، اين موضوع را اعتراف كرد. در ادامه گزارشگر بازتاب بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به افشای مشخصات کامل لیست 32000 نفره ی مأموران حقوق بگیر رژیم ترویستی آخوندی در عراق کند که مجاهدین ان لیست را افشا نموده اند. به نقل از گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب»، گزارش کرده است که روزنامه «نيويورك‌تايمز» نوشت: «زلماي خليل‌زاد» ارشدترين مقام آمريكايي حاضر در دولت عراق، سال گذشته با عده‌اي كه نماينده مهم‌ترين گروه‌هاي شورشي عراق ، ديدار كرده تا نظاميان عرب سني را نيز وارد عرصه سياست كند. گزارشگر با پاک کردن صورت مسئله وبرای تبرئه کردن دستان خونین تروریست های اعزامی وابسته به رِژیم خونخوار آخوندی به عراق و دخالت داشتن در انفجار قبر امامان دهم ویازدهم در سامرا اینگونه گزارش کرده است: خليل‌زاد، در بازگشت از عراق، در خانه خود در منطقه سبز بغداد گفت: «گفت‌وگوهايي بين نمايندگان گروه‌هاي خليل‌زاد از دادن جزييات و اطلاعات بيشتر، خودداري كرد اما ديگر مقامات آمريكايي ادعا كرده‌اند كه اين تلاش‌ها در تابستان و پس از بمب‌گذاري حرم مقدس شيعيان در سامرا كه باعث ايجاد موجي از كشتارها شد، صورت گرفته است. پس ا ز افشای بمب گذاری در قبری امامان دهم ویازدهم در سامرا که طرحی برای به شکست کشاندن وحدت گرو های سنی وشیعه عاقی خلیل زاد بود در دنباله آمده است که خليل‌زاد كه به عنوان يكي از گزينه‌هاي بوش براي نمايندگي آمريكا در سازمان ملل اين هفته عراق را ترك خواهد كرد، يك نكته برجسته در دوران حضورش در عراق دارد و آن، تلاش براي ورود اعراب سني به صحنه سياست است كه از طريق تلاش براي ارتباط با شورشيان بوده است! در دنباله نظر احمد چلبی چنین بازتاب داده شده است«احمد چلبي» كه يك سياستمدار عراقي و دوست خليل‌زاد هم هست، مي‌گويد، مذاكرات به دليل خواسته‌هاي غير قابل قبول شورشيان به نتيجه نرسيد.. همچنین به ریشه ناراحتی و بازتاب دادن این گزارش اشاره شده و گفته شده است خليل‌زاد كه علاقه زيادي به «ابراهيم‌ جعفري» نخست‌وزير آن زمان عراق نداشت، در طرح بركناري وي، نقش پررنگي داشت. عده‌اي از رهبران شيعه، خليل‌زاد را با نام «ابوعمر» مي‌شناسند. خليل‌زاد در اين مصاحبه گفت: شيعيان و كردها بايد قانون اساسي را مورد بازبيني قرار دهند. ودر پایان آورده شده است که جانشين خليل‌زاد، نومحافظه‌كار 56 ساله است که پيش از اين سفير آمريكا در افغانستان بود، احتمالا «رايان كوكر» است كه هم‌اكنون در پاكستان مشغول خدمت است. یعنی اکنون که خلیل زاد عراق را ترک کرده ومی رود که در پست جدید خود به عنوان نماینده ی آمریکا در سازمان ملل ابقاء شد و انجام وظیفه کند. سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی نیز هدیه ی افشاگری سال گذشته ی سایت در مورد وی را به ایشان ارمغان داده است تا شاید به خیال خام پاسداری خودش توانسته باشد دستان خونین سران رژیم جنایتکار در عراق با اعزام سپاه پاسداران وسایر مأموران تروریستی به عراق وباتلاق سازی این کشور را پاک نماید.
هوشنگ – بهداد
8 /فرودین ماه سال 1386

بررسی وتحلیل وجمع بندی خلاصه وقایع سال گذشته وپیام انسجام ملی ووحدت ولی فقیه

بررسی وتحلیل وجمع بندی خلاصه وقایع سال گذشته وپیام انسجام ملی ووحدت ولی فقیه
وقتی که سیاست چراغ خاموش سپاه پاسداران دنبال می شد وجانشین فرمانده کل سپاه پاسداران محمد باقر ذوالقدر آن را علنی کرد که اکنون معاوم امنیتی وزارت کشور است پس از قبضه ی مجلس هفتم وقبل از نمایش انتخابات خیمه شب بازی ریاست جمهوری نهم بود که این پروژه علی شده بود که در انتها منجر به حذف دوم خردادی ها و رفسنجانی و یک دست شدن نظام شد و پاسدار احمدی نژاد ریئس جمهور شد . پس از اینکه نظام یک دست گشت. تصور این بود که دیگر اثری از تنش و تضاد میان مجلس ودولت و شورای نگهبان و مجمع مصلحت نظام در کار نیست و به قول های داده شده ی تبلیغات انتخاباتی پیرامون رسیگی به معضلات ومشکلات اقتصادی رسیگی خواهد شد که ادعا می شد در دوره ی کارگزاران واصلاح طلبان این مطالبات واقعی مردم ایران فراموش شده بود ومنجر به فاصله ی عمیق طبقاتی و گسترش فقر و بیکاری و افزایش قیمت ها و تهاجم یا شبیخون فرهنگی و رواج بی بند و باری وبد حجابی و سست شدن باور و اعتقادات مذهبی مردم در جامعه شده و دامنه ی رشد سکولاریسم به خصوص در محیط دانشگاهها و در میان دانشجویان وسیاسیون تند روی دوم خرداد جایگزین شده است که اساس و بنیان نظام ولایت فقیه وحکومت دینمداری را مورد تهدید قرار داده است که با قدرت گرفتن اصول گرایان ویک دست شدن نظام قرار بود که هم ارزش های اسلامی تقویت شود وهم اینکه معضلات اتماعی و اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم حل گردد ونان بر توی سفره های خالی محرومان برده شود ومبارزه ی بی امان با مفاسدین اقتصادی ادامه یابد . البته اینگونه ادعا کردن ها پوششی برای پیگیری اهداف اصلی سپاه پاسداران بود که ضمن حضور در قدرت اجرائی ، بتواند دست بر منابع وذخایر کشور اندازد که در راستای اهداف هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد .
بهمین دلیل برای پیگیری این هدف از یک سو ضریب دخالت گری در امور داخلی عراق بسیار گسترده وهمه جانبه تر از قبل شد و حضور پر رنگ سپاه پاسداران در عراق که اکنون لیست 32000 مأمور اعزامی حقوق بگیران در عراق افشا شده است. این نقش دخالت گری گسترده ونفوذ در عراق و دست به آشوب وناامن و باتلاق سازی عراق تبدیل به سرپل برای انتقال تروریسم وبنیاگرائی در فلسطین ولبنان شد که در دنباله سپاه پاسداران از طریق شیخ حسن نصرالله و حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل را برپا کرد که ادامه ی تهدید نابودسازی اسرائیل از سوی پاسدار احمدی نژاد و راه عبور بحران پرونده ی ارجاع شده ی هسته ای به شورای امنیت سازمان بود. البته که در داخل کشور نه اینکه نانی بر توی سفره های خالی محرومان برده نشد، ونه اینکه مبارزه ی جدی با فساد اقتصادی نشد، بلکه تورم وگرانی و افزایش قیمت ها وغارتگری ها بیش از گذشته ادامه یافت.
دولت احمدی نژاد وسخنگوی دولت دار ودسته ی کارگزاران رفسنجانی و اصلاح طلبان خاتمی و مطبوعات وابسته به آنان را مقصر اصلی این ناکامی های دولت می دانست. بنابراین همانگونه که مرشد پاسدار احمدی نژاد آخوند انگلیسی مصباح یزدی در مشهد گفته بود که در دوره ی 16 ساله ی کارگزاران واصلاح طلبان نه اینکه دولت های اسلامی بر سر کار نبودند ، بلکه خاتمی و رفسنجانی را خائن به اسلام خوانده بو0 بنابراین در روند این مبارزه ورقابت میان جناح غالب ومغلوب مطبوعات وابسته به جناح مغلوب کمی از خط سانسور عبور کردند و گزارش های انتقاد آمیزی در مورد رشد تورم وگرانی و افزایش قیمت ها را بازتاب دادند وپرسش هائی از دولت در این مورد کردند که سخت مورد تهاجم سخنگوی دولت غلامحسن الهام واقع شدند واز آنان به قوه ی قضائیه شکایت کرد که عاقبت منجر به توقیف وتعطیل شدن روزنامه ی شرق گردید. قبل از آن روزنامه ی دولتی ایران توقیف شده بود. دولت و وزیر تفتیش عقاید و فرهنگ و ارشاد سانسور و و زارت بد نام اطلاعات اخطار جدی به مطبوعات کرده بودند که هیچگونه خبری جز آنچه از کانال دولت عبور می کند وصادر می گردد که پیرامون پرونده واهداف هسته ای می باشد مجاز نیستند که چیزی بیشتر بازتاب دهند . اما چون روند گرانی وتورم وافزایش قیت ها ادامه داشت وفرار سرمایه ها به شیخ نشین های منطقه با کاهش ارزش ریال و بازار بورس اوراق بهادار نیز چاشنی آن شده بود.
فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت برای کاهش فشار برروی دولت احمدی نژاد در سایت اینترنتی خود واد صحنه شد و شدیداً علیه خاتمی و رفسنجانی فعال شد ووضع گیری نقادانه وافشاگراینه ی تند وتیز رد. چون رقابت فشرده میان آخوند مصباح یزدی با رفسنجانی در نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی خبرگان جریان داشت . بنابراین برای حذف رفسنجانی تهاجم به جلسه ی سخنرانی 15 خرداد در قم از سوی طلبه ها و شاگردان مصباح یزدی بر هم زده شد . به دلیل نفوذ واعتراضات حامیان رفسنجانی نسبت به این عمل ،در نهایت این دونفر روحانی شاگردان آوند مصبح یزید انگلیسی در دادگاه ویژه ی روحانیت قم محاکمه ومحکوم به زندان شدند. این حکم محکومیت بیشتر موجب عصبیت حامیان احمدی نژاد از جمله فاطمه ی رجبی مسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت گردید. زیراک ایشان در سایت اینترنتی خود نوشت که به جای محکوم وزندانی شدن این دو روحانی می بایست که رفسنجانی وخاتمی زندانی می شدند.
همین طور زمانی که خاتمی با صدور ویزا از سوی بوش به آمریکا رفت و همزمان به وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد ویزای آمریکا داده نشد وخاتمی در آمریکا برخلاف حامیان احمدی نژاد و وزیر ارشاد گفت که هلاکاست نه دروغ که واقعیت دارد. بازهم فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت نوشت که خاتمی حامی آمریکا و مبلغ صهیونیست جهانی می باشد وباید که خلع لباس گردد. سپس حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود در روزنامه ی کیهان نوشت که خاتمی در آمریکا با تأئید کردن هلاکاست، چون از خط امام عدول کرده است. بنابراین باید هم از خط امام باید خارج گردد وهم اینکه دیگر نباید حق داشته باشد که از خط امام ایشان استفاده کند.
در هر صورت اختلافات گسترده ی دیگری محور پیگیری پیشبرد اهداف هسته ای میان جریان غالب ومغلوب وجود در سال گذشته داشت که در مجموع نتیجه ی جدال وچالش میان اینان که قرار بود در نمایش انتخابات – انتصبات خبرگان رهبری و شورای شهر و روستاها منتهی به پیروزی تمام عیار حامیان رئیس جمهور و اصولگرایان گردد و گام چهارم یا نهائی منجر به پیروزی باندهای مافیائی غالب وابسته به ولی فقیه گردد و سیاست چراغ خاموش سپاه پاسداران بطور کامل موفق به نهائی کردن کودتای خزنده ی خود شود. امابا شکست حامیان رایحه ی خوش حامی دولت تبدیل به کابوس برای احمدی نژاد وسپاه پاسداران و آخوند مصباح یزدی و ولی فقیه تمام شد. در نهایت رفسنجانی نفر اول تهران برای مجمع خبرگان شد وبا اختلاف زیادی جلوتر از آخوند مصباح یزدی قرار گرفت و شروع به تعیین خط مش تعیین کردن برای وظایف ولی فقیه از سوی ممع خبرگان شد.
همینطور شکست موجب شد که ملای سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی که از رفسنجانی دفاع می کند از موضع رادیکال انتقادی به احمدی نژاد توصیه کند که دیگر در تور سفرهای استانی و شهرستانی خودش حق ندارد که به موضوع اهداف هسته ای به پردازد و چپ وراست وعده ی برگزاری جشن هسته ای بدهد چونکه نه در تخصص ایشان می باشد و نه اینکه کشاندن این موضوع به میان مردم صلاح می باشد . زیراکه بر بغرنجی این پرونده می افزاید . در دنباله در مجلس صداهای اعتراضی نسبت به عملکرد دولت بیشتر شد و فراکسیون های جدیدتری از نمایندگان اصولگرایان علیه ی دولت تشکیل گردید.
بهر حال در پایان سال 85 فراری دادن شهرام جزایری و دستگیری مجددآن و همچنین ترک کارکنان روسی از نیروگاه اتمی بوشهر، وضعیت دولت احمدی نژاد وپرونده ی هسته ای را بحرانی تر کرد. اعلام آمادگی سفر احمدی نژاد به شورای امنیت سازمان ملل برای سخنرانی کردن در زمان تصویب قطعنامه ی جدید علیه پرونده ی هسته ای رژیم آخوندی بازهم موجب دامن زدن به اختلافات بیشتری در مورد این تصمیم گیری شد . احمدی نژاد وولی فقیه چون متوجه شدند که حضور ی در شورای امنیت سازمان ملل چیزی را به نفع پرونده ی هسته ای رژیم آخوندی تغییر نمی دهد از رفتن منصرف شد . برای همین درست یک روز قبل از اجلاس اعضای شورای امنیت سازمان ملل وتصویب قطتعنامه ی جدید 1347 ولی فقیه در مشهد به عنوان پیام نوروزی خود، شورای امنیت سازمان ملل را به بی قانونی متهم کرد و متقابلاً گفت که از همه ی توان وظرفیت موجود در برابر بی قانونی شورای امنیت سازمان ملل خواهد ایستاد و دست به بی قانونی خواهد زد که بلافاصله سپاه پاسداران دست به ربودن 15 ملوان وتفنگ داران دریائی انگلیسی زد که احتمال یک نوع بازی پشت پرده با انگلیسی ها می رود. همنین ولی فقیه سال جدید را سال انسجام ملی و وحدت اسلامی نامید که اکنون سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی مورخ 7 فروردین پیرامون همین پیام ولی فقیه و در رابطه با گام دوم دولت دست به یک مصاحبه با یک کارشناس سیاسی بی نام ونشان زده است که جدا از جنگ ورقابت های باندهای وابسته به اصول گرایان نمی باشد که با عنوان " احمدي‌نژاد و هوادارانش، مهم‌ترين عامل ايجاد يا نقض اتحاد ملي می باشد که چند نظر موافق ومخالف کار بران را نیز در پایان ضمیمه آن کرده است که بقرار زیر است .

هوشنگ – بهداد
8 فرودین ماه سال 1386

سایت بازتاب 7 فروردین ماه سال 86
احمدي‌نژاد و هوادارانش، مهم‌ترين عامل ايجاد يا نقض اتحاد ملي

پاسخ به جواب سئوالات علی اکبر شالگونی از فرخ نگهدار، در سایت روشنگری. قسمت پایا


پاسخ به جواب سئوالات علی اکبر شالگونی از فرخ نگهدار، در سایت روشنگری.
قسمت چهار م وپایانی

"آزموده را آزمودن خطاست . یا از کوزه همان برون تراود که در اوست"
قابل پرسش نیست که فرخ نگهدار نیاز به توضیح نمی بیند تا که بگوید دلیل مقاومت مسلحانه ی تحمیل شده به مجاهدین چه بود که ایشان مخالف آن بود؟ راستی سئوال است که برای یک مدعی سیاسی با سابقه بررسی وتحلیل وپاسخگوئی به شیوه ی رابطه علت ومعلولی می باشد ونه صرفاً به معلول ها پرداختن وعلت ها را فراموش کردنست. بر همین اساس است که اگر فرخ نگهدار همچون سایر همکاران خود مأمور پیگیر پرونده ی مجاهدین نمی باشد. چرا به پرونده ی آن جریاناتی اشاره نکرده است که قبل از مجاهدین دست به سلاح برده بودند و یا بگوید که دلیل آن چه بود وچرا دست به این عمل زدند؟ چرا ایشان همچون رهبران رژیم آخوندی و دستگاه اطلاعاتی امنیتی وتبلیغاتی اش، فقط حساسیت نسبت به مجاهدین وشیوه ی مبارزاتی آنان ندارد. اگر اکنون بدون اینکه بررسی شرایط ارائه دهد ادعا می کند در آن زمان مبارزه ی قهرآمیز را رد کرده بود . که در حقیقت پاک کردن صورت مسئله و فرار به عدم پاسخگوئی وبررسی و ارزیابی ریشه ای این عمل تحمیل شده است. ولی برای اینکه مجاهدین متهم شود، به صغرا وکبرا چیدن ها رو بنائی ومعلول پردازی برخورد کرده است و به فضای حاکم در جامعه در آن سالیان نپرداخته است و تشریح نکرده است که نقش دادستانی ضد انقلاب و خودش وسازمان اکثریت وحزب توده در کنار حزب چماقداران جمهوری اسلامی در ایجاد خفقان سازی در جامعه در آن زمان چه بود و اینان چه فضائی در محیط آموزش وپرورش ودانشگاه های کشور و کارخانه ها و جامعه حاکم کرده بودند وچگونه اینان به عنوان تئوری پردازان کمکی وحمایتی پشت جبهه ی بحث های خیابانی در کنار چماقداران وسرکوبگران فعالین سیاسی بودند؟ آری چرا ایشان به ریشه ویا علت ها اشاره نکرده است که چرا آنقدر باید فضا منقبض وبسته وسر کوبگرانه می شد که هیچ راهی جز شیوه ی مبارزه ی قهر آمیز باقی نمی ماند . از طرف دیگر مگر حزب توده واکثریت و نهضت آزادی و جنبش حبیب الله پیمان که جزو مخالفین برانداز نظام نبودند، بلکه بخشی از مبلغان ومدافعان شرمنده ی رژیم آخوندی وبه حساب مخالفین قانونی آن بودند ومبارزه ی سازشکارانه یا مسالمت آمیز کردند چه بر سرشان آمد یا آورده شد ؟ جز اینکه فقط تلاش کردند که این رژیم ضدانسانی آزادی کش حکومت ننگینش 28 سال ادامه یابد واینان نیز شریک وسهیم در آن باشنذ. فرخ نگهدار حتی بدون آنکه به دستأورد بقول خودش تاکتیکی دعوت مناظره ی کنونی وشرکت در میزگرد های سفارشی وفرمایشی تلوزیونی سابق خود وحزب توده با سران حکومت در فروردین ماه سال 60 اشاره کند که حالت شوی کمدی داشت وبدون آنکه بگوید تا زمانی که مجبور به ترک ایران نشده بود یعنی به بیرون پرتاب نشده بود چه عملکردی در ایران داشته است ؟ در عوض همچون رفسنجانی هفت وبساز و بفروش ادعای سیاست دعوت به مناظره دیگران در این زمان که دنباله روی سیاست همان زمان است را اینگونه طلبکارانه از موضع مبتکر بیان کرده وگفته است:
-"سازمان در اين سال ها مبتکر فعال فکر ديالوگ با مخالفين سياسی است و در جريان عمل اين فکر را پی گيرانه دنبال می کند. سازمان نه تنها با مجاهدين و گروه های چپ، بلکه سران حکومت را نيز پی گيرانه به بحث و مناظره دعوت می کند. مکاتبه، مذاکره و مناظره با مسوولين حکومت و با مخالفين حکومت(شرکت کنندگان در انقلاب) تاکتيک هايی در مرکز توجه سازمان است. "
فرخ نگهدار تحریف گر وتحلیل گر همچون حسین شریعتمداری بازیک چشمه ی دیگر معجزه رو کرده است وبدون آنکه بازهم به ریشه های تحریک وتهدید صدور انقلاب خمینی اشاره کند وبدون آنکه توجه داشته باشد پاسدار شریعتمداری در یادداشت روز 13 آبان سال 1383 خود که به مناسبت 13 آبان سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران بود تشریح وتأکید وتحلیل کرده بود که یکی از بازتاب های اشغال سفارت آمریکا زمینه سازی جنگ 8 ساله ی ایران وعراق شد و حتی بدون اینکه زحمت به خود داده باشد که اشاره کند که همین چند هفته پیش بود که دوباره در یادداشت روز روزنامه ی کیهان آمده بود که این خمینی بود که اولین گلوله را به زمین آمریکا شلیک کرد و افزوده که 28 سال است که پیراوانش نیز همچنان مشغول شلیک کردن گلول ی توپ توی زمین آمریکا می باشند وهر گز هم عقب نشینی نمی کنند. ولی ایشان با کمال پرروئی مدعی شده است که این سیاست خارجی آمریکا بود که اینگونه موجب جنگ ایران وعراق شد:
"-در سياست خارجی سازمان ايالات متحده امريکا را مسوول و محرک اصلی تجاوز صدام به کشور می شناسد و دفاع از ميهن در برابر تجاوز را وظيفه مقدم خود قرار می دهد. سازمان خواهان همکاری نزديک تر با اتحاد شوروی سابق و همه کشورهای سوسياليستی و کشورهای غير متعهد است. سازمان در منازعه اعراب و اسرائيل، به طور قاطع از آرمان فلسطين و باز پس دادن سرزمين های اشغالی در جنگ 1967 حمايت می کند. -در اين سال ها سازمان از يک تشکيلات مسلح، با تحويل تمام سلاح ها به حکومت، به يک تشکل کاملا سياسی که به قانون اساسی التزام دارد و خواهان حق فعاليت علنی و قانونی و تمام الزامات آن را رعايت می کند بدل می شود. "
باز هم فرخ نگهدار بدون آنکه بگوید نتیجه و یا راندمان سازش وهمکاری ایشان واکثریت با رژیم جنایتکار آخوندی کردن و پیوسته با جناحی از آن لاس زده و کمک به سرکوبگری نیروهای رادیکال برانداز نموده حاصلش چه چیز مفید دیگری بوده است ؟ البته آن را امروز سیاست گام به گام صبر وحوصله پیشه کردن برای له نشدن زنده ماندن وادامه ی سیاست خیانتکاری می باشد را اینگونه به عنوان اتحاد- انتقاد با خط امام بیان شده است:
"- ما در قبال جريان "خط امام" اتحاد - انتقاد باشد يا انتقاد - اعتراض، در هر حال سازمان، مثل بقيه نيروهای مخالف ولايت فقيه، ديرتر يا زودتر زير ضرب می رفت. سازمان های سياسی غير ديني، قطع نظر از اين که مشی دموکراسی خواهانه داشتند يا ضد امريکايی يا هر چيز ديگري، اگر می خواستند زير چرخ های سنگين انقلاب توده ای له نشوند، می بايست در سمت سياست "صبر و انتظار" گام به گام پس می کشيدند و سطح عمومی فعاليت خود را متدرجا کاهش و فرصت می دادند تا جامعه آن جوشش و شور انقلابی را پشت سر گذارد. "همانگونه که در قسمت های پیشین دو بار قید وتذکر داده شده بود که اوج تجربه ی خیانت وخباثت 28 سال ی گذشته ی فرخ نگهدار با متهم کردن رهبران مجاهدین به خیانت به نمایش گذاشته شده است . البته این ارثیه را از پدر معنوی خمینی وپیروانش و از آموزگاران و رهبران سیاسی وایدئولوژیکش رهبران خائن حزب توده آموخته است که با اعتراف وتأکید هنوز برروی آن پافشاری کرده است که بازتاب همان اتهامات سفارشی و دیکته شده بهشتی به کیانوری در مردادماه سال 1358 است که چون دفاتر حزب توده زودتر از سایر جریانات در سراسر کشور مورد تهاجم چماقداران قرار گرفت وکیانوری در دیدار با بهشتی قول داده بود در صورت فعالیت آزاد حزب توده وانتشار روزنامه ی مردم فروش مردم ارگان تبلیغاتی حزب توده، قول می دهد که در سازمان های سیاسی دیگر رخنه ونفوذ کند و آنان رابه انشعاب وبه انفعال بکشاند. این سیاست را ابتدا از طریق غنی بلوریان در حزب دمکرات شروع کرد . سپس از طریق کفتر پر قیچی طبری فرخ نگهار در سازمان فدائیان دنبال کرد. چون در مورد مجاهدین نتوانست کاری از پیش برد، دست به شایعه سازی زد و شایعه کرد که موسی خیابانی پیکاری ومهدی ابریشمچی خط امامی واز مسعود رجوی جدا شده اند. همچنین اتهام می زد که خانواده های اعدام شده ی مجاهدین می گویند که قاتل فرزندان ما خمینی نیست ، بلکه رجوی می باشد و اتهامات بعدی از موضع دفاع از ضدامریالیستی امم راحل این بود که رهبران مجاهدین خائن ووابسته به بیگانه می باشند و هوادارانش احساسی وبی گناه وناآگاه می باشند که باید تلاش کرد تااینان را از رهبری اشان جدا کرد. اکنون همان سیاست خائنانه ی 28 تجربه شده است که همگام با خواست 100 % رهبران جنایتکار آخوندی ودستگاه بدنام وزارت اطلاعات و سایت های مزدوران وابسته به آنست اینگونه از دهان این مزدور پلید وخائن فرخ نگهدار بیرون زده شده و برروی آن بیش از گذشته تأکید شده ومجاهدین عامل ضربه زدن بر منافع ملی شده اند:
"من مشی سازمان مجاهدين خلق ايران را فاجعه بار، جنايت آلود و موجب بزرگ ترين ضربات به روند تحول سياسی جامعه و به منافع ملی کشور می شناسم. من بر شناخت خود از ماهيت خط مشی سازمان مجاهدين و نقش فاجعه بار رهبری آن سازمان ايستاده ام و طی اين سال ها هرچه پيش تر رفته ايم بيشتر پی برده ام که شناختم از ماهيت آن رهبری و مواضعم در مقابله با آنان تا چه واقع بينانه بوده است. "
آری همه ی این روده درازی وجنگ زرگری وگفتگو راه انداختن ونمایشنامه ی روحوضی حوزوی اجرا کردن و قصه وداستان سرائی کردن ها و خلاصه ی هنرنمائی جای دوست ودشمن نشان دادن واجرا کردن تکراری آن، در مجموع برای فراهم کردن همین اعتراف دست داشتن در جنایات وهمکاری کردن فرخ نگهدار خائن با دستگاه وزارت بدنام اطلاعات ولو دادن مبارزین برای کمک به بقای رژیم جنایتکار بوده است که اکنون با زهم پس از 25 سال بدون هیچ لکنت زبان وروی دروایسی به این پرونده ی سراسر خیانت آمیز خود اعتراف کرده وبا آفتخار آن را بیان می کند که نه عامل اصلی سران رژیم جنایکار وادامه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ونه در بحران فرو بردن کشور ومنطقه به خاطر پیگیری اهداف هسته ای نمی باشند که به منافع ملی ایران ضربه ی فاجعه بار زده اند ، لکه سازمان قربانی اش مرتکب چنین جرمی شده است ودر پایان برای اینکه خودش واکثریت را تبرئه و خیانت های خود را توجیه کند در مورد سایر مدعیان وجریان فراموش شده ی دیگر چنین گفته است.
"من تحليل تمام گروه های چپ، به شمول اقليت، راه کارگر، پيکار، رزمندگان و غيره را بشدت ذهنی و برداشت آنان از ظرفيت های موجود در جامعه را کاملا رويايی می شناسم. مشی سياسی آنان در قبال نيروهای تحت هدايت خود بشدت غير مسولانه، فاقد آينده نگری و محکوم به شکست و خسران سنگين بوده است. تحليل اين و اين مشی فعالين سياسی را به گوشت دم توپ تبديل کرد بی آنکه هيچ ميراثی برای آينده برجا گذارد. توهم اين سازمان ها نسبت به ماهيت مفهوم "مردم" يا "خلق" يا "طبقه کارگر" يا نسبت به جايگاه دين در جامعه ايرانی صد بار رمانتيک تر يا توهم آلود تراز درک سازمان اکثريت بوده است. "
در خاتمه باید افزود که البته هیچ فرقی میان پرسشگر وپاسخ دهنده نمی باشد. چونکه هر دو در یک جا ایستاده اند ودر دشمنی هیستریک اشان با مجاهدین تفاوتی با هم دیگر ندارند و اساساً اینگونه شعبده بازی ومعرکه گیری سئوال پرسش یا گفتگو ترتیب دادن وبراه انداختن ها، برای بطور مشترک رسیدن به وحدت واشتراک نظر مشترک وبیان آن علیه ی مجاهدین می باشد. اگر نه مگر علی اکبرشالگونی نمی داند که مزدور فرخ نگهدار کیست وچه کرده است ؟ وچرا دقیقاً در این شرایط بحرانی که خودش خوب می داند که رژیم جناتکار در چگونه بحرن های داخلی وبیرون محاط شده است و خوب اشراف کامل دارد که اگر این رژیم جنایتکار آخوندی برود دیگر اینان قادر به اینگونه اجرای شو های کمدی و خوشرقصی کردن ها نمی باشند که به همه چیز به پردازند وبه اتهام زدن به مجاهدین به توافق برسند که عامل فاجعه ضربه به منافع ملی زدن مجادین است. ولی در مورد بررسی مسائل مهم روز سئوال وپرسش ها رد وبدل نکنند.
نکته ی پایانی اینکه گفته می شود که آزموده را آزمودن خطاست . یا از کوزه همان برون تراود که در اوست . یا اینکه هیچ گربه ای بخاطر رضایت خدا موش نمی گیرد. مگر پس از 8 2سال سپری شدن از عمر نکبت بار رژیم ضدانسانی و فاشیست مذهبی حاکم بر ایران وحامیانش، هنوز شک وشبهه ای در اذهان عمومی به خصوص فعالین سیاسی باقیمانده است یا وجود دارد که باید از طریق اینگونه گفت وشنود ویا سئوال وپرسش وجنگ زرگری ها تعقیب گردد که دانسته شود حزب توده ویا اکثریت کیستند و چکاره کرده اند ویا فرخ نگهدار که بوده وچه کرده است که هنوز پوشیده مانده باشد که چگونه شانه به شانه ی جنایتکاران حاکم برایران در سالیان گذشته در سرکوبگری آزادیخواهان ولو دادن آنان وبقای رژیم نقش اساسی داشته اند؟ به نظر من اینگونه گفتگوها نه اینکه انحرافیست ، بلکه یک نوع همسوئی با خواست حاکمان جنایتکار وعلیه ی مردم ایران ومخالفان این رژیم است و تلاش برای به انحراف کشاندن اذهان عمومی مردم ایران از مسائل بس مهمتر است . بنابراین با ترتیب دادن اینگونه گفت و گو ها ،مشروعیت تراشی برای خائنینی همچون فرخ نگهدار وتوده ای ها واکثریتی هاست که سایت روشنگری تلاش کرده است مبلغ ومبتکر آن . که باید گفت این سایت در حقیقت علیه ی خودش نیز دست به روشنگری زده است که کجا ایستاده است.
پایان
هوشنگ – بهداد
29 /اسفند ماه سال 1385

رابطه ی گروگانگیری وتصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل وسانسور خبری


رابطه ی گروگانگیری وتصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل وسانسور خبری
گفته می شود هر کنشی را واکنشی هست . یا هر سراشیبی را سربالائی است. خلاصه گریه وخنده ، شادی وغم، تک و پاتک ، دوستی ومهرزی وکینه ورزی و دشمنی وجنگ با ویرانی و صلح و سازندگی و.... مترادف ومکمل و متضاد همدیگر می باشند. یااینکه هیچ ارزانی بی علت و هیچ گرانی بی حکمت نمی باشد . ویا معادلات دو یا چند مجهولی وجود دارند که مرتبط وبرابر با بخش وداده های معلوم با قسمت های طرف مجهول می باشد. بنابراین باتوجه به این اصطلاحات و عملکرد 28 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی که در دسترس می باشد که بنیانگذارش جنگ را جزو اهداف الهی ونعمت دانسته بود ومدعی بود لاکن تا فتنه در عالم است، جنگ هم هست. البته هر گز از خاطره ویاد نخواهد رفت که چه نقشی جنگ ویرانگر وخانمان سوز 8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق در ایران برای مردم هر دو کشور بر جای گذاشت . گذشته از اینکه بیش از 1000 میلیارد دلار خسارات مالی برای ایران در بر داشت وضرر و زیادی انسانی آن، خیلی بیش از این رقم بود . البته که هنوز هم اثرات مخرب آن جنگ بر طرف نشده ست . ولی اگر این جنگ خمینی نعمت خوانده شده به سرکشی جام زهر شکست مفتضانه برایش ختم شد و تلفات جانی وانسانی وخسارات مالی جبران ناپذیری برای مردم ومیهن داشت ، اما از طرف دیگر این جنگ کمک شایان قابل توجهی به بقای رژیم ضد مردمی و پدیده ی آقازاده پروری وغارتگری ها داشته به رشد خفقان وبنیادگرائی وبحران سازی وتوسعه ی آن در جامعه وصدور آن به منطقه منجر شد.
اکنون در ادامه ی همان تجربه ی جنگ ویرانگر نعمت خوانده شده ی ایران وعراق است که 15 ملوان انگلیسی در آبهای سواحل اروند رود دستگیر وبه تهران منتقل شده اند . البته که این گروگانگیری آبی، یادآور تکرار حرکت مشابه دوسال پیش سپاه پاسداران در همین آب های اروند رود می باشد که 8 نظامی انگلیسی بازداشت وچشم بسته به تهران منتقل شدند وپس از 3 روز آزاد گشتند و هر دو حرکت ربودن نظامیان انگلیسی مرتبط با پرونده و اهداف هسته ای رژیم تروریستی بوده ومی باشد که بوسیله ی سپاه پاسداران تدارک دیده شد و انجام گرفته است که تأسیسات هسته ای و اهداف آن را در اختیار خود دارد.
البته فراموش نشود وقتیکه ولی فقیه در مشهد ودر کنار آخوند دزد طبسی به جای پیام تبریک نوروزی به مردم ایران دادن و از بیلان در مورد مطالبات قول های داده ی شده دولت وانجام نشدن آنان بگوید و سخنی بر لبان خود جای سازد، از بی قانونی شورای امنیت سازمان ملل فریاد سر داد و این نهاد را تهدید به بی قانونی مشابه از موضع زور وقلدری نمود وسخت از اهداف هسته ای دفاع می کند . مشخص است که بدون برنامه ریزی قبلی با سپاه پاسداران چنین تهدیدی را ایشان آغاز نکرده است واین ملوان انگلیسی ربائی نمی تواند با خطبه ی نوروز خوانی رهبر ولی فقیه در مشهد واهداف هسته ای مر تبط نباشد. به خصوص آنکه این عمل یک روز قبل از تصمیم گیری در مورد اجلاس وتصویب قطعنامه ی جدید شورای امنیت سازمان ملل انجام گرفت که پاسدار احمدی نژاد نیز نتوانست در آنجا حضور یابد . یعی در حقیقت این باج گیری دزدان دریائی سپاه پاسداران دارای اهداف گوناگون است. از جمله هم نوعی واکنش نشان دادن به ترک نمودن کارکنان روس ها از نیروگاه اتمی بوشهر بوده است که روس ها به جای تحویل دادن سوخت اتمی به این نیروگاه اتمی بوشهر، ترک نمودن کارکنان شان از این نیروگاه اتمی را ترجیح دادند. همینطور پاسخی اخطار آمیز به اعضای شورای امنیت سازمان ملل پیرامون پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی بوده است. همچنین جواب مثبت به پیام تهدید آمیز نوروزی ولی فقیه به بی قانونی شورای انیت وبرخورد متقابل بی قانونی بوده است که اثبات می کند چگونه ولی فقیه وسپاه پاسداران بطور مشترک وهمآهنگ با هم حرکت می کنند.
البته که نباید فراموش کرد که بخشی از اهداف این ملوان انگلیسی ربائی سپاه پاسداران، مرتبط با اجلاس 7 جانبه ی یک روزه معاونین 7 کشور کنفرانس اسلامی در پاکستان بود که خودش پیش درآمد اجلاس امنیتی یک روزه در بغداد بود .
اما از اینکه در گزارش مهم خبری که سایت بازتاب 6 فروردین با عنوان آمريكا و ادعاي قطع رابطه ۴۰ بانك و موسسه مالي با ايران " آمده است ناگفته های دیگری یان شده است، زیرا که در بخشی از این گزارش خبری چنین آمده است : لوي ادامه داده است : حتما" براي ديدن خطرها نبايد شرلوك هولمز بود! چون عمليات‌هاي جديد، به ويژه مبادلات مالي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را هدف قرار مي دهد كه يكي از بزرگترين نيروهاي اقتصادي ايران است و اين امر در كنار سابقه طولاني آن‌ها در معاملات نظامي است. شركت‌هاي مرتبط با اين نهاد و فرماندهان اين سپاه، قسمت عمده‌اي از قراردادهاي دولتي مانند مديريت فرودگاه و ساخت و ساز متروي تهران را برعهده دارند كه اين رويكرد از زمان انتخاب احمدي نژاد شديدتر شده است. یعنی این گزارش خبری اثبات کرده است که نه اینکه سپاه پاسداران تسلط کامل بر اهداف هسته ای و نظامی دارد، بلکه در زمینه ی اقتصادی و مترو و خرید قاچاق تسلیحات نیز بسیار فعال است که در مجموع تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای از سوی این نهاد فاشیستی نظامی می باشد.

البته که خفه کردن صداهای اعتراضی باند مغلوب دوم خردادی ها وحتی رفسنجانی و مطبوعات وابسته به اینان که منتقدان سیاست های دولت هستند به خصوص اینکه اینان در زمینه ی اقتصادی و سیاست و دیپلماسی خارجی وهسته ای بیشتر انتقاد واعتراض دارند ، پر واضح است که چرا خامنه ای در مشهد از اینان با عنوان دشمنان داخلی ترسیده و تسلیم شده وشایعه سازان احتمال جنگ برای خالی کردن دل مردم و صاحبان قلم وتریبون های آزاد یاد کرد و اینان را دشمنان داخلی همگام در خدمت دشمن صهیونیست جهانی و آمریکائی نام برد؟
اما موضوع مهم اینکه، تصور نمی رود که نقش ارباب دولت قخیمه با نوکران حاکم برایران که پیروان آخوندهای شریک در کوتای ننگین 28 مراد سال 1332 هستند، هنوز بر کسی پوشیده مانده باشد که چگونه ارباب ونوکر در همان بستر همکاری کودتای ننگین 28 مرداد ال 1332 در رابطه ی تنگاتنگ با هم دیگر می باشند. زیرا که دولت فخیمه در اروپا تبدیل به مرکز ثقل و سرپل ارتباطی رژیم تروریستی آخوندی باسایر کشورهای اروپائی شده است. چونکه دولت فخیمه ی ارباب در چند محور به عنوان نمایندگی کامل نوکر خود در راستای اجرای اهداف سران رژیم جنایتکار آخوندی انجام وظیفه کرده است. از جمله این همکاری نزدیک ارباب ونوکر، تلاش برای گذاشتن نام سازمان مجاهدین در لیست گروه وسازمان های تروریستی بوده است که از سوی جک استراو وزیر امور خارجه ی سابق انگلیس پیگیری شد . مکمل آن دستگاه سخن پراکنی رادیو آیت الله بی بی سی با نفوذی های اعزامی رژیم آخوندی در این رسانه فعال شدند وبا استفاده کردن از مزدوران وعمله وپادو های وابسته به دستگاه بد نام وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و با ترتیب دادن مصاحبه وگفتگو ها ، سیاست جنگ روانی و شیطان سازی علیه ی مجاهدین را ضمیمه سیاست دفاع وحمایت از رژیم آخوندی خود کرده است. همچنین پیگیری وتعقیب و تشویق سیاست مذاکره ومماشات پیرامون اهداف هسته ای در کنار دو کشور اروپائی فرانسه وآلمان بوده است که پیگیری این مأموریت بر عهده ی دولت انگلیس در ارویا بوده است. همین سیاست در عراق نیز از طریق مهره های نفوذی در دولت دست نشانده ی نوری المالکی عراق دنبال شده است چونکه می توان گفت تشکیل دادگاه فرمایشی ومحاکمه ی صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق و سایر متهمان دیگر و کمک در صدور اجرای حکم اعدام آنان، در کنار سهیم بودن سران رژیم آخوندی در این اعدام ها، نقش اساسی پشت پرده بر عهده ی دولت انگلیس بوده است . البته که بازتاب دادن اتهامات وتهدیدات مجاهدین ساکن شهر اشراف از سوی دولت دست نشاند ه ی عراق ومهره های وابسته به آن از سوی رادیو آیت الله بی بی سی همانگونه که تذکر داده شد بخشی دیگر از حرکت واعمال مشترک ارباب ونوکر علیه ی مجاهدین بوده است.
بنابراین بی جهت نیست که گفته می شود حرکت ملوان انگلیسی ربائی از سوی سپاه پاسداران برای معاوضه کردن 5 پاسدار دستگیر وبازداشت شده ی رژیم ترریستی آخوندی در اربیل عراق می باشد که نقش واسطه گری برای آزاد سازی را انگلیس باید بر عهده بگیرد.
از سوی دیگر سانسور نهادینه شده در جامعه که آنچنان عمیق وگسترده شده است که پژواک این سیاست خفقان وسانسور اخبار در جامعه، موجب اعتراض سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی شده است . زیراکه مورخ 6 فروردین با عنوان " انفعال رسانه‌اي، پاشنه آشيل پرونده هسته‌اي " مدعیست که در اولين بخش خبري پس از تصويب قطعنامه شوراي امنيت، برنامه ی خبری سیما نه تنها در خلاصه اخبار خود، بلكه در مشروح اخبار نيز اشاره‌اي به تصويب قطعنامه نكرد . بدتر اینکه اكثر خبرگزاري هاي داخلی نيز تا چند ساعت پس از تصويب قطعنامه، راجع به آن سكوت كرده اند و بعد هم به صورت منفعلانه آن را پوشش دادند و اين رويه تا امروز نيز ادامه پيدا كرده است. در دنباله از تأثیرات وخطرناك‌ ترين نقطه آسيب پذيري كشور از اینگونه سانسور کردن اخبار در پرونده هسته‌اي، چنین به نقل از گفتگوی یک استاد دانشگاه علامه طباطبائي در رشته ارتباطات با سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی یاد کرده وافزوده است که وی گفته متاسفانه طي روزهای اخير، شاهد هستيم كه رسانه ملي و خبرگزاري‌هاي رسمي در موضوع پرونده هسته‌اي منفعلانه عمل كرده و با سانسور بخشي از اخبار و همچنين ارائه تحليل‌هاي تدافعي،موجب گرایش افکار عمومی به رسانه های بیگانه شده اند. این استاد دانشگاه برای ارائه ی دلیل و فاکت ادعای خود بطور نمونه از بخش خبری ساعت 24 شبکه ی تهران نقل قول کرده و گفته که این شبکه در اولین بخش خبری خود، پس از تصویب قطعامه ی شورای امنیت که در روز شبه بود، نه تنها در خلاصه ی مهمترین اخبار خود، اشاره ای به آن نکرد، بلکه در مشروح اخبار نیز تنها عدم حضور رئیس جمهور در نشست شورای امنیت را پخش كرده و اشاره‌اي به تصويب قطعنامه نكرد و اكثر خبرگزاري هاي داخلی نيز تا چند ساعت پس از تصويب قطعنامه، راجع به آن سكوت كرده و بعد هم به صورت منفعلانه آن را پوشش دادند و اين رويه تا امروز نيز ادامه پيدا كرده است. اين استاد دانشگاه خطاب به مسئولین رسانه ای و خبر رسانی خاطر نشان كرده ورهنمود داده است که ما بايد بياموزيم در جهان امروز، با سانسور وقايع و حوادث، تنها مخاطب خود را از دست مي‌دهيم و بايد جهت گيري دفاع از منافع ملي را به‌جاي آنكه در سانسور و يا تغيير اخبار بكارگيريم، در جهت توليد اخبار مناسب و استفاده از سوژه ها و ابتكارات جديد براي فضاسازي رسانه اي به نفع كشور استفاده كرده و با ارائه تحليل‌هاي به‌موقع و دقيق، آرامش و اعتماد به نفس و برخورد فعال با وقايع را به جامعه منتقل كنيم. ایشان در خاتمه به دو موضوع وخبر اصلی و مهم پرداخته و گفته است : در شرايط فعلي كه مسائل پرونده هسته‌اي و بازداشت نظاميان متجاوز انگليسي ايران را به سوژه نخست رسانه‌هاي جهان تبديل کرده است، تعطيلات فعالين موثر رسانه اي آثار زيانباري بر منافع ملي دارد و به نظر مي‌رسد در هفته دوم تعطيلات نوروزي، بايد تجديد نظر جدي در عملكرد رسانه ها صورت گرفته و با به دست گرفتن ابتكار عمل در زمينه توليد اخبار و تحليل، نياز افكار عمومي داخل كشور و ايرانيان خارج از وطن به درستي پاسخ داده شود. البته این استاد دانشگاه ضمن انتقاد باندی در شیوه ی اطلاع رسانی، تلاش کرده است که همچون سایر مسئولین رژیم تروریستی صورت مسله را پاک کند. چونکه سانسور نهادینه شده در جامعه را فقط در بخش خبری یک کانال شبکه ی تلویزیونی سیمای رژیم آخوندی دیده است که تازه به دلیل در مرخصی بودن مسئولین و کارکنان بخش اصلی خبر رسانی در ایام نوروزی ، دچار خلاء ونواقص اطلاع رسانی یه موقع شده است و نوید داده که قرار است این کمبود ها و اعمال سانسور ها، در هفته ی دوم تعطیلات نوروزی جبران گردد . گویا که اساس سانسور خفقان و صدا خفه کردن وقلم شکستن و زبان بریدن و توقیف مطبوعات وبستن دانشگاهها و ستاره دار کرن دانشجوین و پادگانی کردن انشگاه ها و... خفقان وسرکوب وارعاب در جامعه و جمع آوری آنتن های ماهواره ای با اتهام مبارزه با شبیخون فرهنگی و دستگیری آزادیخواهان وشکنجه ومحاکمه واعدام کردن آنان با اتهام عمامل بیگانه وجاسوسی کردن برای آنان، سابقه ی 28 ساله در این رژیم قرون وسطائی و ضد انسانی وبربرمنش وتاریک اندیش آخوندهای مرتجع حاکم بر ایران ندارد و نزدیک دو دهه نمی باشد که در زمینه ی پیگیری اهداف هسته ای پنهانکاری شده است ونقش دخالت گری واعال تروریستی و صدور بنیاگرائی وبحران در عراق وسایر کشورهای منطقه انکار نشده است که ایشان همه ی اینان را در هفته ی اول تعطیلات نوروزی و مرخصی رفتن مسئولان اصلی بخش شبکه ی خبری سیمای تلویزیونی رژیم تروریسی وضد آزادی آخوندی دیده است. بنابراین تا زمانیکه، آخوندهای جانی و قدرت وثروت پرست وجنگ افروز با حمایت سپاه پاسداران بر سر قدرت می باشند. و سیاست مماشات ومذاکره ی غرب همچنان ادامه دارد اوضاع وچشم انداز بدتر از شرایط کنونی خواهد شد . و دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای همسایه ومنطقه ی خاورمیانه وصدور تروریسم وبنیادگرائی و گروگان گیری ها وتهدید نمودن ها وباج گیری کزردن ها نیز ادامه دارد و نه سانسور در مورد پخش خبر تصویب قطعنامه ی در شورای امنیت سازمان ملل وجود دارد، بلکه اهداف دسترسی به سلاح هسته ای نیز کتمان خواهد شد. مشروط بر اینکه روی سکه سخنان تهدید امیز ولی فقیه در مشهد ودفاع از اهداف هسته ای ایشن، مکمل ربودن 15 ملوان انگلیسی در آبهای اروند رود وگرگان گیری کردن از سوی سپاه پاسداران است که لازم وملزوم ومکمل هم دیگر ند ودر بستر پیشواز و اماده سازی جنگ خانمانسوز وویرانگر دیگر برای عبور ازبحرانهای گوناگون از جمله یبحران هسته ای است .
هوشنگ – بهداد
7, فروردین ماه سال 1386

مصاحبه ی جدید و پیام نوروزی پاسدار احمدی نژاد

مصاحبه ی جدید و پیام نوروزی پاسدار احمدی نژاد
همانگونه که در پایان آخرین یادداشت روز روزنامه ی کیهان پاسدار حسین شریعتمداری در توضیح بیان جمع بندی وقایع مهم یک ساله گشته، از سالی که نکوست از بهارش پیداست آمده بود. اکنون نیز در شروع آغاز سال جدید خیلی بیشتر از ماستی که ترش است از تغارش پیداست، ترشی های بیشتر ی از درون تغار ماست رژیم ولایت فقیه آخوندی ودولت پاسدار گماشته و غلامک ایشان رو شده است. زیرا پس از نمایشات خبرهای خوش چپ و راست غنی سازی و آب سنگین اراک واعلام برگزاری جشن هسته ای که تا قبل از پایان سال 85 از سوی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد در سال گذشته پیوسته بیان وتأکید می شد و پاسدار احمدی نژاد در تور سفرهای زنجیره ای- استانی خود، برروی اینگونه خبرهای خوش مانور می داد. گرچه در پایان کوه موش زائید واعلام برگزاری جشن هسته ای به سال جدید موکول شد . احمدی نژاد برای اینکه این جشن را به شیوه ای دیگر دنبال کند اعلام نمود که تصمیم دارد که موقع رأی گیری قطعنامه ای دیگر در شورای امیت سازمان ملل علیه ی پرونده ی هسته ای رژیم آخوندی حضور می یابد تا از اهداف این پرونده در آنجا دفاع کند. ولی موجب ابراز وواکنش مخالفت هائی در داخل ایران وحتی از درون باندهای مافیائی وابسته با ولی فقیه که در جناح غالب شروع شد و دلیل آورده می شد که حضور پاسدار احمدی نژاد ترمز بریده ودنده ی عقب کنده در شورای امنیت سازمان وسخنرانی وی اوضاع بحرانی پروونده ی هسته ای را خراب تر از آنچه می کند که هست. روس ها هم که در روزهای پایانی سال 85 به جای تحویل دادن سوخت هسته ای نیروگاه های اتمی بوشهر، ترجیح داد که با جمع کردن کارکنان خودشان وترک نمودن این نیروگاه، باز هم بر ضریب پیچیدگی بحران هسته ای بی افزاید.
در نهایت فضا آنگونه شد که ولی فقیه مجبور شد در سفر سالیانه ونوروزی خود به مشهد که معموماً در کنار آخوند طبسی همشهری و حامی خود در کنار حرم امام رضا حضور می یابد وخطابه وپیام نوروزی می دهد که تقریباً خط و خطوط سیاسی واهداف وخط مش رژیم آخوندی در طول سال رادر این گونه پیام وتحلیل وتهدید ورهنمود دادن ها مشخص می کند. ایشان نه اینکه از اهداف هسته ای دفاع کرد و تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل را غیر قانونی خواند وبا تهدید نمودن تأکید کرد که ما هم از موضع زور وقلدری با بی قانونی بیشتر به این شورا پاسخ می دهیم وکلی عربده کشی برای آمریکا و صهیونیست جهانی کشید ودر کنارآن از دولت پاسدار احمدی نژاد سخت دفاع کرد و خطاب به مخالفین ومنتقدان دولت ومطبوعات واهل قلم وصاحب تریبون ها گفت که همگام دشمن آمریکا نشوید و به صدا وبلندگوی آنان در داخل کشور مبدل نگردید. البته حتی کشورهای جنوبی همسایه ی ایران نیز تهدید کرد وگفت چرا به جای هم پیمان شدن با رژیم تروریست آخوندی به سوی آمریکا و اسرائیل رفته اید . زیراکه تبلیغات آنان علیه ی رژیم آخوندی، موجب ترساندن شان شده است. فرامش نشود که در این خطابه ولی فقیه، هیچگونه اثر وخبری از مطالبات و نیازهای مردم حتی اشاره هم نشد در صورتیکه از آنان و رقبا در خواست شده که با دولت متحد شوند وسال جدید را نیز سال انسجام واتحاد جناح ها و وحدت اسلامی نامید.
اکنون که سفر پاسدار احمدی نژاد به شورای امنیت لغو یا در حقیت مالیده شده است . سایت بابازتاب پاسدار محسن رضائی متن کامل گفتگوی چالشی احمدی نژاد بافرانس دو را بازتاب داده است تااینکه به جای دادن پیام نوروزی ایشان با خبرهای خوش به مردم ایران و اعلام چگونگی ریل و مسیر وشتاب رشد تورم وگرانی و افزایش قیمت ها در جامعه در سالی که گذشت . همینطور بدون اینکه بررسی وتوضیح شود که چرا شیوه ی مبارزه با فساد اقتصادی وپیشرفت پروسه ی آن سر انجام به سناریوی فرار و دستگیری مجدد شهرام جزایری ختم شد یک مورد عملکرد دولت امام زمان پاسدار امدی نژاد در سال قبل می باشد.
البته در این مصاحبه طنز گونه ی تراتژدیکی که این پاسدار بیان نموده است می توان گفت هدیه ی نوروزی ایشان به مردم ایران به خصوص برای آنانی می باشد که همچنان منتظر در یافت نان بر توی سفره های خالی خوددشان می باشند و به وضوح همچون ولی فقیه چشم انداز آینده ترسیم شده است که چگونه همچون گذشته در راستای نا کجاآباد است. چونکه این مصاحبه آنچنان غیر منطقی است و آنقدر نامربوط به سئوالات مطرح شده ی مصاحبه گر پاسخ داده شده که این پاسدار تصور کرده است با جامعه ی کوران سر وکار دارد و صورت مسئله پاک کردن واز روی علت ها پریدن به معلول های بی ربط اشاره کردن و اقعاً خیلی هنر است که فقط امثال ایشان وولی فقیه به آن تخصص دارند و جزو ملزومات ضروری و نیازهای اساسی می باشد که فقط این غلامک وگماشته ی دست نشانده ی ولی فقیه همچون ولی فقیه به آن تسلط و آشنائی دارد . اگر نه اگر طبق ادعای مضحک وی که مدعی شده دست یابی به سلاح هسته ای خلاف اسلام است که سران رژیم تروریستی به دنبال آن نمی باشد. پس برای چه خمینی در نامه ی شکست جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق و سرکشی جام زهر خود، خطاب به پاسدار محسن رضائی قید به داشتن سلاح لیزری واتمی کرده بود واز آن تاریخ به بعد پیگیری اهداف هسته ای بطور پنهانی تعقیب شده است. تهدید نابودی اسرائیل وپیوستن به باشگاه اتمی وقدرت جهانی اتمی شدن که مکمل آن آرزوی خمینی می باشد برای چیست؟
از سوی دیگر جائیکه همه ی ارگان های گوناگون سرکوبگر از یک ماه قبل از اجرای مراسم جشن 4 شنبه سوری آماده ی برخورد با جوانان شدند. البته بازهم با رعایت وآماده باش کامل هنوز جوانان پرشور در سراسر کشور مراسم جشن 4 شنبه سوری حضور بسیار پررنگ داشتند وآن را به نحو احسن حتی دوبار اجرا کردند . در حقیقت شرکت در این مراسم واجرای جشن های ملی نوعی سنبل ابراز مخلفت وایستادگی در برابر زور گویان ومتحجران رژیم تروریستی حاکم بر ا یران می باشد. بنابراین خیلی کمدی است که اکنون پاسدار احمدی نژاد پاسخ به سئوال شکست خود در نمایش انتصابات – انتخابات 24 آدر و فریادهای مرگ بر دیکتاتور سر دادن دانشجویان را، به مصاحبه گر حواله داده است که در خیابان با مردم صحبت کنید تا که نظرشان نسبت به دولت چیست ؟
در هر صورت به نظر من بدون هرگونه دخل وتصرف ونقد وتفسیر این مصاحبه بهتراست که عین همین مصاحبه منعکس گردد که در سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی مورخ 3 فروردین ماه درج شده که بقرار زیر است :
هوشنگ – بهداد
4 /فروردین ماه سال 1386
سایت بازتاب: 3 فروردین سال 1386
متن کامل گفتگوی چالشی احمدی نژاد بافرانس دو
داويد پوژاداس و تيري توليه خبرنگاران و مجريان خبري شبكه دو فرانسه با حضور در كاخ رياست جمهوري در تهران اقدام به يك مصاحبه در زمينه مسائل
شبكه فرانس دوتلويزيون دولتي فرانسه در برنامه خبري شامگاهي خود با تماس مستقيم با خبرنگاران خود در ايران اعلام كرد كه براي اولين بار رئيس جمهور ايران پذيرفته است كه با يك شبكه اروپائي مصاحبه مستقيم انجام دهد .داويد پوژاداس و تيري توليه خبرنگاران و مجريان خبري شبكه دو فرانسه با حضور در كاخ رياست جمهوري در تهران اقدام به يك مصاحبه در زمينه مسائل هسته اي ، سفر آتي آقاي احمدي نژاد به سازمان ملل ، هولوكا ست و طرز لباس پوشيدن ايشان كردند.داويد بوژاداس: شب بخير آقاي رئيس جمهور و ممنون از اينكه در نوروز، سال جديد ايراني در اينجا مارا پذيرفتيد ، چند روز ديگر شما عازم سازمان ملل هستيد و بهمين مناسبت بخشي بزرگي از جهان در انتظار حركتي صلح آميزاز طرف شما براي گشايش و پيشنهادي مي باشد آيا منظور شما از اين سفر چنين امري است؟احمدي نژاد: خوب من اعلام كردم كه در سازمان ملل خواهم بود تا مواضع ايران را بيان كنم. ملت ايران همواره يك ملت صلح طلب بوده ، ما هرگز به جائي حمله نكرده ايم . ايران كانون جوشش فرهنگ و تمدن بوده وملت بزرگيست كه هيچوقت زير بار زور نخواهد رفت اما اهل گفتگو هستيم من فكر مي كنم كه ملت فرانسه هم همينطور است آيا ملت فرانسه حاضر است دست از حقوقش بردارد ؟ البته ما پيشنهادهاي جديدي داريم ، پيشنهادهاي خوبي داريم پيشنهادهاي ما مبتني بر قانون و حقوق مسلم ماست. داويد پوژاداس : شما پشنهادهاي ديگري را در سازمان ملل اعلام خواهيد كرد؟احمدي نژاد : بله، پيشنهادهاي ما بر اساس حقوق و قوانين ، حقوق مسلمي كه تمام ملت هااز آن برخوردارند، نه آنچه راكه تنها خواست امريكا و انگليس باشد.تيري توليه : اياشماحاضريد تعليق غني سازي را در مقابل تعليق تحريم هابپذيريد؟احمدي نژاد : غني سازي ما كار قانونيست، اما اقدامات امريكا و انگليس در شوراي امينت غير قانوني است.تيري توليه : شما فكر تعليق را نخواهيد پذيرفت؟احمدي نژاد : اين درخواست غير قانوني استتيري توليه : آيا امشب، شما مي توانيد بگوئيد كه ايران بدنبال ساخت بمب هسته اي نيست؟ احمدي نژاد : ماكه بارها اعلام كرده ايم كه سلاح هسته اي ديگر كاربردي ندارد البته اصلا بدنبال سلاح هسته اي بلحاظ مذهبي نيستم مذهب ما اين كار را براي ما ممنوع مي كند بزرگترين ذرادخانه ها در امريكا ست . آيا بمب آنهاتوانسته امريكا را از منجلاب عراق نجات دهد ، آيادولت اسرائيل با بمب اتم خود توانست در لبنان پيروز شود؟ دولت هائي بودجه خود را صرف ساخت بمب اتم مي كنند به ملت هاي خود خيانت مي كنند.داويد بوژاداس: شما نگران حمله امريكا نيستيد؟ سناريوئي كه مطرح است.احمدي نژاد: نه ، نگران نيستيم . به دو دليل اول اينكه اوضاع براي چنين حمله اي مناسب نيست و بعد اينكه فكر مي كنيم كه در امريكا عقلائي هستند كه نخواهند گذاشت چنين عمل ديوانه واري رخ دهد.داويد بوژاداس:اگر برنامه هسته اي شما باعث نگراني شده است بيشتر بخاطر اظهارات تهديد آميز شماست شما گفته ايد كه اسرائيل بايد محو شود .محو اسرائيل از روي نقشه يك آرزوست يا يك اراده .؟آحمدي نژاد: چرا بايد نگران شد؟ داويد بوژاداس: شما چنين اظهاراتي داشته ايداحمدي نژاد: مگر شوروي محو نشد؟ شوروي كجاست آيا محونشد؟ ما براي فلسطين يك راه حل انساني داريم ، برگزاري يك رفراندوم براي پايان دادن به 60 سال جنگ و نتيجه آنهم قطعي استداويد بوژاداس: براي شما نسل كشي يهوديان يك واقعيت تاريخي ميباشد يا خير؟احمدي نژاد: آنچه را كه من گفتم اين بود كه اگر نسل كشي واقعيت داشته باشد پس اتفاق افتاده است .چرا بايد فلسطينيها بايد بهاي آنرا بدهند؟داويد بوژاداس: شما مي گوئيد اگر هولوكوست وجود داشته باشد يعني برغم كار كارشناسان تاريخي شما مطمئن نيستيد كه واقعيت داشته است؟احمدي نژاد: اگر يك واقعيت تاريخي است پس نبايد محققين از مطالعه بر روي آن منع شوند.تيري توليه: برگرديم به ايران، در ميان دانشجويان مخالفتهائي با سياست هاي شما ابراز مي شود حتي در انتخابات شوراها طرفداران شما در انتخابات موفق نبودند اين انزوا و عقب گرد را چگونه تفسير مي كنيد؟آحمدي نژاد : برويد به خيابانها با مردم صحبت كنيد خواهيد ديد كه هيج شكافي بين دولت و مردم نيست تيري توليه : تصويري كه در غرب ما از شما داريم رئيس جمهوري با ظاهر غير رسمي مي باشد شما بيشتر اوقات بجاي كت و شلوار با همين ظاهري كه الان داريد (كاپشن)ديده مي شود اين نوع لباس پوشيدن براي شما معناي خاصي دارد؟احمدي نژاد: بدانيد كه فرهنگ امريكائي مي خواهد خودش را درهمه جا تحميل كند و اگرآنرا بپذيريم چيزهاي ديگري را هم از دست خواهيم داد ما بايد خودمان باشيم براي من بجز اين معناي ديگري نيستبوژاداس: آقاي رئيس جمهور از اينكه ما را در اينجا پذيرا بوديد متشكرم

پاسخ جواب های فرخ نگهدار به سئوالات علی اکبر شالگونی، در سایت روشنگری. قسمت سوم

پاسخ جواب های فرخ نگهدار به سئوالات علی اکبر شالگونی، در سایت روشنگری.
قسمت سوم

البته فرخ نگهدار از یک ادعا و اذعان کرده است که اعدام اعضاء و هواداران سازمان ارزنده ترین نشانه ی اشتباه بودن سیاست حکومت است . ولی در نهایت مهم اینست همانگونه که اعتراف کرده بود که این اعدام ها به اعتبار رژیم خون آشام وضد بشری آخوندی ضربه می زند ، برای جبران بی اعتبارشدنش سازمان مجاهدین ورهبریت آن را به خیانت متهم کرده است . بهرحال وی در بخشی دیگر در جواب خود به فضای قالب ضدامپریالیستی بر سازمان اکثریت درآن سال ها اشاره کرده که چرا از خمینی یا امام ضد امپریالیست و واکثرت حمایت می کردند باید پرسش کرد کی وچگونه ضد امپریالیست بود؟ مرز ارزیابی امپریالیست شناسی چگونه واز سوی چه کسانی وبا چه معیارها وعملکردهائی بودند؟ آیا واقعاً خمینی و اطرافیانش ضد امپریالیست بودند که هنوز فرخ خان به آن ادعاها ومواضع خود وسازمان اکثریت افتخار کرده است؟! مگر هنوز جانشینانش همان خمینی یا امام ضد امپریالیست همان ادعاهای مضحک را ندارند وهمان شعار های عوامفریبانه ی خمینی را سر نمی دهند وهنوز هم فرخ وحزب توده واکثریت از این سیاست عوامفریبانه دفاع نمی کنند؟ ولی در عمل چه اثبات شد است و کدام مدعیان همگام وهمنفس وهم عمل با ارتجاع وامپریالیست در آمدند؟ امپریالیست چه در ایران ومنطقه ی خاورمیانه می خواست وجستجو می کرد که خیلی بیشتر از آن را رژیم جنایتار آخوندی وحامیانش برایش فراهم نکرده اند؟ پاسخگوی این ادعای شعاری مضحک وکلیشه ای کیست؟ آیا سازمان اکثریت فرزند ناخلف حزب توده و این حزب با شعارهای فرمایشی ضد امپریالیستی نبودند که دقیقاً به خدمت حزب مادر در مسکو در آمده بودند. آیااین جریان زائده ی رژیم نامشروع آخوندی نبود که اطلاعت کورکورانه از حزب توده می کرد ولی یا این خائن به آنانی اتهام زده است وبرایشان پرونده سازی می کرد که بر زیر تیغ جلاد در زندان ومیدان تیرباران و سرهایشان را بر بالای چوبه ی دار می برد؟ کجا این شیوه ی آدم فروشی و همسوئی تمام عیار با ارتجاع هار وافسار گسیخته، می تواند مبارزه با امپریالیست یا امپریالیست شناسئی و عوامل وابسته به امپریالیست باشد؟ البته هنوز هم این شیوه ی خیانت پیشگی وتوجیه کردن به شکل وشیوه ی دیگری ادامه دارد. چونکه گفته می شود توبه ی گرگ مرگ است. در دنباله تعلیم وآموزش دیده حزب خائن توده و پرورش یافته ی مکتب خمینی و شاگرد دور دیده وهمکار اسدالله لاجوردی قصاب بدنام اوین در جلوی آئینه ایستاده و از وحشت پژواک اعتراف صدای کریه خود دچار وحشت شده واعتراف کرده وماهیت کثیف و پلید پنهانی و نهفته شده ی خویش را بروز داده ودر مورد مجاهدین همچون رهبران و وزرای اسبق وسابق وکنونی وزارت بد نام طلاعات وبازجویان حرفه ای زندان اوین علیه ی مجاهدین جیغ بنفش کشیده وبه بهترین نحو ممکن ادای وظیفه کرده است که البته در دنباله به این اعتراف آشکا وی اشاره خواهد شد. ولی فعلاً در جواب یکی دیگر از سئوالات علی اکبر شالگونی فرخ نگهدار اینگونه دست به خودزنی زده وبر سر و صورت خود تیغ کشی کرده وکوفته و در حالت ندامت وابراز افسوس خوردن از همکاری با جلادن حاکم برایران احساس تأسف خوردن خود را بروز داده است:
من با صدای بلند تاسف خود را از اين که چه در سال 57 و چه در سال 60 صدور حکم اعدام برای مبادرت کنندگان به عمليات مسلحانه و ترور اشخاص را محکوم نکرده ام تکرار می کنم. برای من مابه مباهات است سازمان مورد علاقه ام طی اين 28 سال به تدريج از يک سازمانی که حق صدور حکم اعدام برای "خائنين" يا "دشمنان" را "حق طبيعی" خود می پنداشت به سازمانی فراروئيده است که حق حيات را حق مسلم تمام انسان ها می شناسد و وقتی به عقب می نگرد، هم اعدام مخالفان به دست حکومت و هم قتل افراد (به ويژه جنايت کاران) به دست گروه ها را عملی کريه و ضد انسانی می بيند.
آنقدر فرخ نگهدار در خصلت وصفت آخوندی فرو رفته است که نقد را رها کرده و به سراغ نسیه رفته است وافسوس اعدام های 57 تا 60 را خورده است که چرا در آن زمان به جای همکاری با جلادان وآدمکشان اعتراض نکرده است. البته ایشان مشخص نکرده است که چرا پس از آن زمان به بعد باز هم اعتراض به اعدام ها نکرده است؟ چونکه با همه تأکیدی که بر افسوس خوردن بر عدم اعتراض به صدور احکام اعدام در 28 سال پیش کرده است ومدعی شده که خیلی پای بند موازین ورعایت حقوق بشر ومخالف اعدام شده است . اما معلوم نیست که چرا در رابطه با اعدام حجت الله زمانی وولی الله فیض مهدوی اعتراض نکرد و برای اینان افسوس نخورد؟! البته که برای زائده های رژیم وهمجنس خمینی وپیروانش 8 سال ادامه ی جنگ ضملی و ضد میهنی وارسال گله گله نوجوانان بسیجی دانش آموز به نیت بهشت رفتن ویک بار مصرفانی که عمودی می رفتند وافقی باز می گشتند و قربانی بیشمار مواد مخدر که روزانه اجساد باد کرده های آنان در میادین وپارک ها وخیابان های تهران وسراسر ایران یافت می شود ویا حاشیه نشینان و کارتون خواب هانی که جان می سپارند و قربانیان... دیگر که محصول عملکرد 28 ساله ی این رژیم جنایتکار می باشند مهم نیست ولی آن زمان که بقول خودش در خیابان های تهران گشت زنی وپرسه زنی برای شکار مخالفین همچون مهران شاب الدین می کرده است تا آنان ارا تحویل جلادان زذدان اوین دهد اگر جوانانی بودند که همچون این خائن تن با سازش وخود فروشی نسپرده بودند ودر برابر تهاجمات رژیم جنایتکارآخوندی ایستاده ومقاومت مسلحانه می کردند از نظر این کارشنان دستگاه طلاعاتی – امنیتی وحقوق بشر قلابی امروزی اینگونه مورد قصاوت وزریابی قرار گرفته اند:
آيا علی اکبر عزيز اکنون بعد از 25 سال اين درايت را يافته است که پس از 25 سال به اين فکر کرده است که راه انداختن تظاهرات مسلحانه سر چهار راه ها توسط دانش آموزان 15، 16 ساله، و يا تاکتيک معروف تحت عنوان "قطع سرانگشتان رژيم" چقدر انسانی و يا چقدر مسوولانه بوده است؟ آيا او، با همين صراحتی که از من می پرسد، به عاملين ترورها و انفجارهای سال 60 هم گفته است چرا دست به جنايت زديد و آيا امروز حاضريد عمل خود را محکوم کنيد؟ عمده در مسير پيشرفت انقلاب و در جهت براندازی پايه اجتماعی امپرياليسم تبديل شده است. -در طول سال 60 تمرکز مبارزه سازمان عليه نهضت آزادی و ساير نيروهايی است که آزادی سياسی را عمده می کنند. سازمان از اواخر سال 60 به بعد نيروی تحت رهبری آيت الله خمينی را به دو جناح، چپ و راست، تقسيم کرده جناج چپ را نيروی انقلابی و شخص خمينی را حامی اصلی آنان معرفی می کند و طرد و انزوای جناح راست را دنبال می کند.
مگر میرحسین موسوی نخست وزیر دولت خمینی چپ مورد علاقه وحمایت فرخ نگهدار نبودکه مدعی بود جنگ اگر 20 سال هم طول بکشد ما هستیم وتا آخرین نفر وآخرین خشت خانه خواهیم جنگید ؟ مگر این نخست وزیر در کنار آن سازمان فاشیستی مجاهدین انقلاب اسلامی بهزاد نبوی ومحسن آرمین ومجمع روحانیون مبارز جزو همین باندهای مافیائی به قول این خائن چپ های تقسیم بندی شده ی درون رژیم آخوندی پیرو خمینی نبودند که زیر هژمونی خمینی بودند ؟ مگر پس از اینکه اینگونه چپ های مورد نظر فرخ نگهدار چند دوره نخست وزیر ورئیس مجلس چپ داشتند .اینان در دوره از سال 2 خرداد سال 76 تا 3 تیر ماه سال 85 قدرت را در دولت ومجلس در اختیار خود نداشتند؟ مگر خاتمی سنبل و رئیس اینان نبود؟ مگر فرخ نگهدار و اکثرت وحزب خائن توده در بست از اینان برای 8 سال متوالی حمایت نکردند ؟ خوب عاقبت آن چه شد؟ خاتمی چه گفت؟ مگر وی پس از دو دوره ی پایان ریاست جمهوری خود نگفت که نقشی جز آبدارچی نظام بر عهده نداشته است؟ مگر خاتمی ولی فقیه را منتسب به وی نکرد واراده ی سیاسی برترش نخواند وبرای رفسنجانی شناسنامه ی انقلاب صادر نکرد؟ آیا همه ی نتیجه مبارزه با امپریالیست امام راحل و دفاع از اصل ا 44 و49 قانون اساسی و سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و طرح جیره بندی کوپنی در زمان جنگ 8 ساله منجر به این نشد که خاتمی در مرحله ی تبلیغات دوم انتخابات ریاست جمهوری خود در کرمان گفت ما مسئولین نظام از میان همه قول ووعده هائی که تا کنون به مردم ایران داده ایم اینست که توانسته ایم فقط فقر را عدالانه ومصنفانه میان مردم توزیع وتقسیم کنیم؟ آیا پاسدار احمدی نژاد نتیجه ی عملکرد همین چپ های زیر هژمونی خمینی ومورد دفاع فرخ نگهدار خائن واکثریت وحزب توده نبوده است ؟ چرا در این مورد ایشان خفقان گرفته ومهر سکوت بر لبان خود زده است و از علی اکبر شالگونی خواسته است که جواب دهند چرا مجاهدین به مبارزه ی مقاومت مسلحانه تحمیل شده به آنان دست زدند؟ یعنی کما فی اسابق باز ه تلاش مذبوحانه کرده است تا جای قربانی وجلاد را اینگونه با سئوال در برابر سئوال قرر دادن پاسخ بدهد :
-سازمان با پيگيری مبارزه قهرآميز را رد می کند و از همه نيروها نيز به قهرزدايی دعوت می کند. سازمان جنگ در ترکمن صحرا و کردستان را به "به زيان انقلاب" می شناسد و صميمانه از حفظ و يا برقراری صلح در اين دو منطقه حمايت می کند. سازمان در اين سال ها همگان را به دفاع از ميهن در قبال تجاوز رژيم صدام فرا می خواند .
ادامه دارد...
هوشنگ - بهداد
اسفند29 سال 1385

بررسی " با شما درسالي كه گذشت " (يادداشت روز)رونامه ی کیهان دوشنبه 28 اسفندماه سال 1385



بررسی " با شما درسالي كه گذشت " (يادداشت روز)رونامه ی کیهان دوشنبه 28 اسفندماه سال 1385
"از کوزه همان برون تراود که در اوست
"
گزارش عملکرد سال گذشته با چگونگی کار روزنامه نگاری و نقش اینترنت و سرعت در انتقال نمودن خبر ها و جایگزین شدن تحلیل ها به جای بازتاب دادن خبر و از پی خبر وتحلیل دویدن به جای دچار آفت روزمرگی شدن و انتخاب عنوان وسوژه ها تااینکه برروی پیشخوان روزنامه فروشی ها اذهان را به سوی خود جلب کند تا سپس محتوارا تعقیب کنند. عنوان های یادشده چکیده خلاصه شده ایست از جمع بندی شروع یادداشت روز نویس در سال گذشته ی روزنامه است. مهمتراینکه تحلیل گر روزنامه ی کیهان پادگانی مدعی شده است که این روزنامه ی سناریو ساز واتهام زن وپرونده ساز برای مخالفین ودگراندیشان، در سال گذشته تلاش کرد که خبر و تحلیل ها از موضع دفاع از حق باشد وجانبدارانه نباشد و بیطرفانه باشد. این ادعای مضحک واقعاً بسیار کمدیست که درست گفته شده است که اینگونه طنز ها حتی مرغ پخته را نیز در دیگ به خنده وا می دارد. آخررژیمی که گذشته از رکوردار جهانی نقض حقوق بشر است ورتبه دار فرار مغزهاست و در رأس کشورهائی قرار دارد که روزنامه نگاران در زندان و زیر فشار سانسور می باشند وشکست قلم وبریدن زبان ادامه دارد وتوقیف مطبوعات حتی شامل خودی وجناح رقیب می شود ونه اینکه نشریات دانشجوئی را تعطیل کرده است، بلکه محیط دانشگاه را پادگانی ودانشجویان را ستاره دار برای شناسائی واخراج یا محکوم و زندانی کرده است . مگر امکان دارد که روزنامه ی مکتبی وابسته به ولی فقیه که مسئول آن سابقه ی پاسداری وبازجوئی دارد ونماینده ی ولی فقیه است ومبلغ ومدافع سینه چاک پاسدار غلامک گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد است و معاون سابق مدیر مسئول روزنامه پاسدار حسین صفار هرندی وزیر سانسور و ارشاد و فرهنگ تفتیش عقاید شده است. آیا ممکن است که این روزنامه بیطرف باشد که یادداشت روز نویس ادعای آن را کرده است؟! خودش گفته همه ی افتخارات سال گذشته ی این روزنامه در نامگذاری سال 1385 به نام پیامبر بوده که ادعا شده است مدیر مسئول روزنامه نیز در این زمینه قلمفرسائی کرده است تا که توانسته باشد در برابر تلاش جنگ میان سنی و شیعه بایستد که دیگران به آن دامن می زنند . در عوض منادی اسلام ناب وراستین بوده است وپیرو پیام ولی فقیه. البته مدعی فراموش نکرده است که چگونه ای روزنامه از عملکرد و چگونگی شروع جنگ میان حزب الله لبنان با اسرائیل و نقش محوری سپاه پاسداران در سال گذشته گوید که چگونه روزانه گزارش تهیه می کرد و چگونه هروز گزارشات جنگ به عنوان دسته اول از خط اول جبهه در این روزنامه بازتاب داده می شد و خبر غیر جانبدارانه از سرنگونی عن قریب اسرائیل در چند هفته وسه ماه یا ماگزیمم یک سال ارائه می داد؟ و چگونه این روزنامه نقش مثبت در توقیف روزنامه ی شرق داشت که چرا این روزنامه در سرمقاله ی خود در مورد شروع جنگ از تردستی حزب الله لبنان گزارش و تحلیل داده بود و گفته بود حزب الله لبنان با تردستی پرتاب چند راکت به خاک اسرائیل موفق شد دو سرباز اسائیلی را اسیر کند ومکمل یک سرباز ربوده شده ی اسرائیلی از سوی حماس کند. البته که عنوان تردستی زیاد خوشآیند مسئولین کیهان پادگانی واقع نشد . چون اعضا وکارکنان این روزنامه در جنگ و خط مقدم جبهه حضور داشتند تا هم بجنگند وزودتر اسرائیل را نابود کنند وهم اینکه گزارشات دست اول برای کیهان به عنون بیطرف ارسال کنند تا به رخ روزنامه های رقیب همچون روزنامه ی شرق تعطیل شده ، کشیده شود ودر دنباله مدعی شود که از طریق اخبار گردآوری شده ی مستند ودست اول است که خبرگزاری های معتبر جهان آن را به سراسر جهان مخابره می کنند. در این مورد اکنون آنگونه که یادداشت روز نویس با افتخار یاد کرده است که شیخ حسن نصرالله برای روزنامه ی کیهان پیام داد که مواضع وتحلیل این روزنامه همگام با خواست واهداف حزب الله بوده است که تأئید بر خالت رژیم تروریستی و سپاه پاسداران در نگ 33 روزه بود . اما گزارش آن به نقل از یادداشت روز نویس چنین است:
"از مهم ترين حوادثي كه در سال 5831 رخ داد و كيهان به لطف خداوند از آزمون چگونگي پرداختن به آن سربلند بيرون آمد، حماسه اي بود كه حزب الله لبنان در نبرد قهرمانانه خود با غاصبان صهيونيست آفريد. كيهان از روز نخست عهد كرد كه تمام نيروي خود را براي حمايت از برادران خود در مقاومت اسلامي لبنان به كار گيرد. نتيجه آن شد كه كيهان تيتر اول خود را در تمام مدت 33 روزه جنگ، به توصيف اخبار دلاوري هاي رزمندگان حزب الله اختصاص داد و علاوه بر آن با منابع دقيقي در صحنه نبرد ارتباط گرفت تا صحنه را هر چه واقعي تر توصيف كند، واقعيتي كه از هر حماسه ديگري قهرمانانه تر و شور انگيز تر بود و بسياري ابعاد آن تا امروز هم ناگفته است. اين اقدام، با دو گونه واكنش روبرو شد كه هر دو به عنوان سند افتخار كيهان ثبت خواهد شد. سيد حسن نصرالله رهبر دلير مقاومت اسلامي لبنان پس از جنگ توسط نماينده خود در ايران پيامي مستقيم براي كيهان فرستاد و استراتژي خبري- تحليلي كيهان در ايام جنگ را «قوي ترين حمايت رسانه اي» از حزب الله ناميد. از آن سو برخي خودفروختگان كه هر چه باشند، ايراني و مسلمان نيستند، به خيال خام خود و با هدف تخفيف اقدام كيهان، در بنگاه هاي سخن پراكني خود نوشتند «كيهان 33 روز در ايران نبود، مگر در اين مدت داخل كشور هيچ خبري در ايران نبود كه شما يكسره لبنان را تيتر كرديد؟!» و كيهان پاسخشان داد «بلي، ما 33 روز خارج از ايران بوديم، شما هم مثل ما خارج از ايران بوديد منتها با اين تفاوت كه شما در اسراييل بوديد و ما در لبنان»!"
حال بماند که چگونه این روزنامه که سخنگوی تبلیغاتی رسمی ولی اعلام نشده ی سپاه پاسداران است از دامن زدن اختلاف میان ساف و حماس وحزب الله لبنان با دولت لبنان وحامیان مسیحی آن نقش داشت . همچنین در ایجاد جنگ ودر گیری میان شیعیان واهل تسنن در عراق به خصوص پس از اعدام صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در عید قربان فعال بود .از سوی دیگر با تهیه ی یادداشت روز ها پیرامون اهداف هسته ای وتهدید کردن ها وادعا کردن که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه پای میز مذاکره در اروپا که در خیابان های بیروت وبغداد تعیین می گردد . البته منظور راه اندازی جنگ 33 روزه میان حزب الله لبنان با اسرائیل و گسترش ناآرامی ها وانفجارات وسرباز آمریکائی کشی در عراق بوده و نزاع میان ساف وحماس بوده است که نقش کلیدی ایفا کرده است که اکنون شاهد می باشیم سرنوشت پرونده ی هسته ای به کجا رسیده است وچرا روس ها کارکنان خود را از نیروگاه اتمی بوشهر بیرون کشاندند و پاسدار احمدی نژاد برای دفاع کردن هوس نموده است تاکه به شورای امنیت سازمان ملل برود. در هر صورت حساسیت زیاد روزنامه ی کیهان پیراموان پرونده واهداف هسته ای در سال گذشته را اینگونه بازگو وبیان کرده است:
"پرونده هسته اي ايران ديگر موضوعي بود كه كيهان در سال گذشته با دقت و حساسيت به آن پرداخت. از ديد كيهان پرونده هسته اي را نبايد و نمي توان جدا از ديگر پرونده هايي دانست كه ميان ايران و غرب گشوده است؛ پرونده عراق، پرونده لبنان، پرونده فلسطين، پرونده بازار جهاني نفت و ... ما در سال گذشته استدلال كرديم كه تمامي اين پرونده ها هم سرنوشت هستند و در يك نقطه به هم مي رسند و آن نقطه اين است كه ايران رهبري استراتژيكي خاورميانه را در دست دارد و اين امريكا را سخت نگران و بيمناك كرده است. در واقع توان هسته اي، فقط بخشي از ظرفيت استراتژيك ايران است و ايران براي حل آن از تمامي اين ظرفيت كه در جاي جاي منطقه پهناور خاورميانه گسترده است، استفاده خواهد كرد. غرب ابزار هاي بسيار كمي براي توليد فشار واقعي بر روي ايران در دست دارد و ايران از هر زمان ديگري در طول تاريخ خود قدرتمند تر است. به اين ترتيب كيهان با استناد به تحليل هايي كه غربيان خود منتشر كرده اند تاكيد كرد كه امروز مهم ترين ابزار دردست دشمن عمليات رواني و مهم ترين نقطه اميد آن ايجاد اختلاف در داخل و شكست اجماع ملي است."
اما در پایان یادداشت روز به افتخارات نقش داشتن روزنامه ی کیهان در عرصه ی سیاست داخلی گفته که چگونه وظیفه ی سنگین خود در رابطه با مبارزه با مفسدین اقتصادی را دنبال کرده که منجر به بالابردن سرهای بیشتر از آفتابه دزدان بر بالای دار شد ودستان مجرمی در در کرمانشاه قطع گردید . همینطور فرار دادن شهرام جزایری و برگرداندن آن به عنوان امتیاز ویژه وبرگ برنده ی کیهان آن را اینگونه رو کرده ودر مورد آن روضه خوانده وگزارش ارائه کرده است:
"و اما در عرصه سياست داخلي كيهان در سال 5831 مهم ترين وظيفه خود را مقابله با مفسدان اقتصادي و فرهنگي و حمايت از جبهه اصولگرايي قرار داد حمايت فعال از دولت اصولگرا و خدمتگزار دكتر احمدي نژاد قرار داد. از يك سو در مقابل بسياري از حملات ناجوانمردانه اي كه اصولگرايان و مخصوصا دولت را ظاهرا مخاطب قرار مي داد اما در واقع كليت نظام را هدف گرفته بود ايستاد و از سوي ديگر هر جا لازم بود و ضرورت ايجاب مي كرد از ارائه تذكر مشفقانه و نقد مستند دريغ نورزيد. اين مشي كه به عقيده ما تبلور اصولگرايي واقعي است همچنان ادامه خواهد يافت.در حالي كه سطرهاي پاياني اين مقاله نوشته مي شد، خبر آمد كه سربازان گمنام و غيور امام زمان در وزارت اطلاعات با همكاري دستگاه قضايي، مفسد فراري، شهرام جزايري را دستگير كرده و به كشور باز گردانده اند. گفته اند سالي كه نكوست از بهارش پيداست. اميد كه سال 68، سال مبارزه عميق و همه جانبه با فساد و شكوفا شدن هر چه بيشتر استعداد هاي نهفته ايران باشد."
درخاتمه اینکه روزنامه ای در دوران ریاست جمهوری خاتمی و اصلاح طلبان قلابی روزی نبود که اشک تمساح برای مردم محروم ایران نریزد وخبر وتحلیلی از معیشت بد و سخت واوضاع نا بسامان اقتصادی آنان ورشد گرانی وبیکاری وفقر وتبعیض بیلان ندهد وانتقاد های تند وتیز به برنامه های اقتصادی و شکست خورده ی 16 ساله ی کارگزاران واصلاح طلبان ارائه نکند و نگوید که توسعه ی سیاسی جایگزین توسعه ی اقتصادی شده واجتماع وخانواده وفرهنگ از بین رفته وبه باور ها مذهبی مردم ضربه ی کاری وارد شده است زیرا که بی بند وباری ولا ابالی گری در اجتماع وحتی محیط دانشجوئی رسوخ و فراگیر شده است و شبیخون فرهنگی همه جا را آلوده کرده است ودر برابر از شهردار تهران پاسدار احمدی نژاد وخدمات شهری که کرده ، وجه وچهره ی مردمی ورجائی گونه ای ساخته و پیوسته برایش تبلیغ وتمجید می شد .و همیش تأکید بر دادن وعده ی پیروزی اصول گرایان در مجلس هفتم وانتخابات خیمه شب بازی ریاست جمهوری دوره نهم داده می شد و روی گ چهارم پیروزی نهائی خبرگان هبری اصرار می شد. و از اصول گرایان به عنوان تکلیف گرایانی نام برده می ش که پس از 26 سال قرار است که بقدرت بازگردند و ادعا می شد که اینان هرگز چشم به قدرت برای ثروت ندوخته اند . چونکه زو همان پیروان همان مکتب راستینی می باشند که بهشتی گفته بود ما عاشقان خدمتیم ونه تشنگان قدرت. اکنون پس از 20 ماه که این مدعیان اصولگرایان قدرت را در دستان خود گرفته اند ورژیم یک دست شده است. ولی رشد تورم وگرانی وافزایش قیمت ها آنگونه است که حتی یادداشت روز نویس جرأت نکرده است نه نامی از مطالبات که حتی نامی از مردم ببرد. البته برای اینکه بیشتر ثابت کند که بیطرف بوده است نامی از مردم وعدم پرداخت مطالبات آنان وحتی وعده ی داده شده برد نان بر توی سفره های خالی اشان برده نشده است! در مورد بیلان سال گذشته و چشم انداز شرایط سال آینده باید گفت سالی که نکوست از بهارش پیداست . ماستی که ترش است از تغارش پیداست. یااینکه از کوزه همان برون ترواد که در اوست.

هوشنگ - بهداد
رونامه ی کیهان دوشنبه 28 اسفندماه سال 1385
(
با شما درسالي كه گذشت (يادداشت روز

پیام نوروزی



پیام نوروزی
عید و نوروز و بهارتان مبارک باد


در بستز گذر کهنه به نو و در مسیر تغییر وتحولات و سپری شدن زمستان منجمد سرد وخاموش و بی حرکت به سوی بهار سبز وپر جنب وجوش وزیبا وپر خروش و در راستای صیقل زدن وزدودن اندیشه ی میرا ومبدل نمودن آن به سوی افکار مترقی وپویا، امید است عید و نوروزی که در پیش است که مجاورت و هم خانگی با بهار دارد وهم زمانی با جشن ونوآوری وتزئین وآرایش طبیعت است که خود نشانی عمیق از تغییر وتحولات در طبیعت است. بنابراین به آرزوی آن زمانی که بصورت ریشه ای شاهد اینگونه تغییر وتحولات عمیق وریشه ای در پهنه ی پدیده ی اجتماعی وجامعه ی ایرانی نزدیک به حاکم بودن سه دهه غمزده ی ایران باشیم و به امید آنکه عید ونوروز نوید دهنده ی شادابی و خوشی توأم با چشم انداز آزادی ودمکراسی در ایران ومردمش باشد تااینکه دیگر هیچ اثر و نشانی از مز احمان اصلی شادی و خرافه ومرده پرستان متحجر حاکم بر ایران نباشد و به زودی جای خود را به مدافعان آزادی ومشتاقان صلح ومبارزان آزادیخواه وبرابری طلبان خواهان حکومت دمکراتیک سکولاریسم دهند و برپا کنند گان مراسم جشن وسرور در عید نوروز در بهاران آزادی، میداندار بزم وپژواک دهندگان تقسیم شادی وخوشی در هر قلب وخانه ی هرایرانی باشند وبرای همیشه حکومت استبداد وتک صدائی و غم وعزا وسوگواری و عوامفریبی در پوشش دین وهر باور واعتقاد از جامعه وفرهنگ ایرانی رخت بر بندد و فضا وشرایط یکرنگی وهمه رنگی ، دل زندگی و شادی و خوشی و شور و وتثبیت زندگی مسالمت آمیز در کنار هم بودن و برای هم بودن، برای ساختن ایران آزاد وآباد ودمکراتیک فراهم گردد.
بنابراین برای یرآورد ساختن چنین عید ونوروزی که خواست قلبی همگانست ، همه با هم به پیش برای برگزاری و استقبال پیش درآمد اینگونه عید ونوروزی، حتی در اندیشه وافکار که بر همگان تبریک وشادباش وبسیار مبارک باد.
به آرزوی آمدن چنین عید ونوروزی که هر روزآن چنین باد. بازهم عید ونوروز با بهاران خجسته باد همراه باآزادی وفراوانی وشادی وخوشی وسلامتی وپیروزی وموفقیت، بر همه ی شما به خصوص بر دلاوران شیرآهن کوه و زنان بی همتای مجاهد خلق ساکن شهر اشرف وتعلیم وپرورش دهندگان انان، بسیار بسیار مبارک باد. چون که اینان مرکز ثقل ایثار ومقاومت وایستادگی وکانون امید آزادیخواهان واقعی با هر اندیشه وسلیقه وعقیده وعصاره ی بیش از یک صد سال جنبش مبارزه خواهی مردم ایران می باشند .
هوشنگ – بهداد