یادداشت کیهان . 7 تیر - 86 "بازگوئی یک شوخی بی مزه وتراژدیک"

نقد وبررسی " خار چشم دشمنان..." (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان پنجشنبه 7 تیرماه سال 1386
"بازگوئی یک شوخی بی مزه وتراژدیک"
به مناسبت هفتم تیر ومرگ بهشتی یادداشت روز نویس قلم بردست ضمن خواندن یک روضه مبسوط البته بطوروارونه در رثای عرصه و صحنه رویاروئی مبارزه ی ادامه دار تاریخی مظلومین علیه ی ظالمین و بروز خائن وخادم و بیداگری های خائن در حق انسانیت گفته تا که تشنگان عدالت وشیفتگان خدمت به انسانیت ومظلومان رسیده ودر وصف آن گفته است . البته که طبق تجربه ی 28 ساله ی گذشته هر گز اینگونه صفات برازنده ی سران رژیم تر وریستی آخوندی نبوده ونخواهد بود. زیرا اگر جنین بود ند که اوضع اینگونه نمی شد که در کشوری که دومین صادر کننده ی نفت در جهان می باشند می بایست که 80% مردمش در زیر خط فقر اقتصادی زندگی کنند و مسئولان به حساب خدمتگزارش یکباره تصمیم بگیرند که هم نرخ بنزین را گران نمایند وهم اینکه آن سهمیه بندی روزی 3 لیتر کنند. در صورتیکه خیلی از محرومان وتهی دستان می باشند که باید باخودروهای خود مسافر کشی کنند تا که بتوانند امورات زندگی ساده خودشان را به چرخانند . البته با واکنشی که اخیراً محرومان از خود نشان دادند و جایگاهها وپمپ بنزین ها و مراکز دولتی وماشین هایش را به آتش کشاندند .هم معنی دروغین وپوشالی در خدمت بودن مسئولان دولت مدعی امامی زمانی یادداشت روز نویس را نشان دادند وهم اینکه ثابت کردند که خائنین کیستند و مهتر اینکه ضریب نارضایتی عمومی وعدم مشروعیت رژیم ضد بشری چه ا ندازه می باشد واین شعارهائی که این پاسدار بلغور کرده است چقدر بی ارزش ووارونه می باشد. البته که این خیزش تقریباً سراسری پاسخگوئی به بخشی از بی عدالتی نهادینه شده در جامعه است که محصول همان دستگاه قضائیه می باشد که بهشتی معدوم بنیانذگزارش بود.
از سوی دیگر یادداشت روزنویس بدون آنکه بگوید مدرسه ی حقانی قم کجاست؟ بهشتی چه نقشی در تأسیس آن در کنار آخوند مصباح یزدی داشت؟ چرا شاگردان این مدرسه را بهشتی با خودش به قوه ی قضائیه آورد ؟ چه نقشی اینان در صدور احکام اعدام زندانیان سیاسی به خصوص پس از 30 خرداد سال 60 و قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 اجرا کرده اند؟ همچنین چرا اکنون دوتا ازجانی ترین وجلادترین شاگردان و دست پروردگان بهشتی که سابقه ی طولانی در جنایت وصدور احکام اعدام وقتل های زنجیر ای دارد وزیر در کابینه ی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد شده ودر کنار یادداشت روز نویس قرار گرفته اند که یکی به نام آخوند مصطفی پور محمدی وزیر کشور است که خیزش های اخیر در تهران و سایر شهرهای ایران که به خاطر سهمیه بندی بنزین و گران شدن نرخ بنزین اتفاق افتاده است بخشی از عملکرد این آخوند آدمکش حرفه ای در وزارت کشور می باشد ود یگری آخوندی آدمکش حرفه ای محسنی اژه ای است که وزیر بد نام اطلاعات می باشد. همچنین بدون آنکه اشاره شود که ژنرال هویزر آمریکائی که بود و چه موقع در پروسه ی انقلاب به تهران آمد وبا چه کسانی ملاقات کرد ونقش بهشتی در این مورده چه بود ؟ که اکنون اینهمه تأکید برروی شخصیت وصفات دشمن ستیزی این آخوند شده است؟ مهمتر اینکه مگر جز دست پروردگان خمینی وبهشتی ورفسنجای وخامنه ای کسی دیگر هم در 28 سال گذشته بر مسند قدرت بوده است که ایجاد شک وشبهه ای در کار باشد که اینان مسئول شرایط کنونی در ایران نمی باشند که علناً جامعه را به آنچنان شکاف طبقاتی و دو قطب اقلیتی 20 % که صاحب 80% درآمد ناخالص سالیانه ی ملی شده اند و 80% اکثریت محرومی که از امکانات اقتصادی وزندگی محروم می باشند که باز تأکید می شود واکنش اعتراضی اخیر از سوی همین 80% محروم جامعه می باشد که بوقوع پیوسته است.اگر قلم بردست یادداشت روز نویس تصور کرده است که 28 سال زمان طولانی می باشد که خیلی از نسل جوان نمی دانند که در آن ایام چماقداران سازماندهی شده در دفتر حزب چماقداران جمهوری اسلامی و زیر نظر مستقیم بهشی بودند چه برسر دانشجویان ودانش آموزان وکارگران و هواداران سازمان های انقلابی و فعالین سیاسی در خیابان ها ودانشگاهها ومدارس وکارخانه ها و....انجام می دادند. اکنون که می توانند مشاهده کنند که نیروی انتظامی و لباس شخصی ها در خیابان ها وپارک ها وتفریحگاهها و... به عنوان مبارزه با اراذل و اوباش و فساد اجتماعی و فرهنگی و بی حجابی با زنان وجوانان چه می کنند ودر دانشگاهها چگونه فضای پادگانی ایجاد کرده اند ودانشجویان را ستاره دار کرده واخراج وزندانی می کنند . آری عملکرد نیروی انتظامی عقبه ی آن حرکات ورفتار واعمال چماقدارانی می باشد که بهشتی بنیان آن را پس از انقلاب نهاد که اکنون خیلی ساده یادداشت روز نویس انگونه دست به تحریف گری تاریخ زده که خود خواسته است که گویا با جامعه ی کوران سر وکار دارد که تاریخ چنین وارونه گزارش کرده است:
"تاريخ صحنه رويارويي ظالم و مظلوم و عرصه بروز خدمت ها و خيانت هاست. بيدادگران خائن در حق انسانيت، ظالمان تاريخ هستند و تشنگان عدالت و شيفتگان خدمت به انسانيت در صف مظلومان تاريخ قرار دارند. به شهادت همين تاريخ، خدمت كردن عاشقانه و صادقانه با مظلوميت ارتباطي ناگسستني و هميشگي دارد. مگر غير از اين است كه سرآمد همه مظلومان تاريخ، پاكترين بندگان و برگزيدگان خداوند يعني انبياء و اولياء الهي و رهروان صديق آنها بوده اند؟ و آيا تاريخ خادماني مخلص تر و تاثيرگذارتر از اين بزرگواران در حق بشريت سراغ دارد؟
ایکاش که یادداشت روزنویس وارونه گو به همینگونه بازتاب دادن عملکرد سران رژیم تروریستی بسنده می کرد وبه ادعاهای وارونه ومعکوس خدمت کردن و خیانت ها وجنایت ها و غارتگری ها که عملمکرد دولتمردان وسران ومسئولین خود رژیم تروریستی می باشد را به دشمن حواله نمی داد که گویا این دشمنان بودند که در 28 سال گذشته در هم ی امور بر مسند قدرت در این رژیم بوده اند وچنین یکه ته تازی و ظلم وخیانت کرده اند:
"انقلاب اسلامي به عنوان حركتي در تداوم مسير جريانات حق طلب تاريخ و نهضت انسان ساز و ظلم ستيز انبياء و اولياء الهي (عليهم السلام) به قدرت و حاكميت طاغوتيان پايان داد و بساط خيانت وابستگان به نيروهاي سلطه گر اهريمني را در اين سرزمين برچيد. يكي از اصلي ترين آرمان ها و هدف هاي اين انقلاب، پاره كردن زنجيرهاي اسارت از دست و پاي مردم و قطع كردن سلطه و دست اجانب از منابع و ثروت هاي مادي و معنوي اين كشور و مهيا كردن زمينه و شرايط لازم براي احياء هويت و شخصيت فرهنگي و دستيابي به استقلال و خودكفايي در همه عرصه ها بود. بر همين اساس يكي از اصول اساسي اين انقلاب كه در صورت رعايت و عمل به آن مي تواند هدف ذكر شده را عينيت بخشيده و متحقق سازد اصل «خدمت و خدمتگزاري به مردم» است. اصل «خدمت» نيز مثل ساير اصول و آموزه هاي ناب ديگر انقلاب كه استقلال و آبادي و سربلندي اين مردم و اين كشور را تامين مي كرد و به همين دليل با منافع نامشروع دشمن و بازگشت قلدرانه و تاراجگرانه آنان به اين سرزمين سخت در تضاد بود از همان ابتداي پيروزي انقلاب تا به امروز مورد طعنه و تمسخر دشمن قرار داشته و آنان سعي كرده اند با لطائف الحيل مانع از مهيا شدن شرايط براي كار و خدمت براي رفع مشكلات مادي و معنوي مردم و... شوند يكي از اقدامات آنان در جهت تحقق اين هدف استفاده از همه امكانات براي خراب كردن و خدشه دار ساختن چهره خادمين اصيل و كارآمد و تاثيرگذار و تلاش براي لوث كردن و ناچيز و حتي وارونه جلوه دادن خدمات و اقدامات گرانبهاي آنان بوده است."
یادداشت روز نویس در دنباله به گزیده ای از گفته ی خمینی در مورد مظلومیت بهشتی آویزان شده است که روز گذشته همتایش در سرمقاله ی روزنامه ی جمهوری اسلامی آن را بکار برده بود وبا چاشنی کردن گزینه ای از بهشتی که اتفاقاً سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی نیز به آن اشاره بود تلاش کرده است تا اینکه پاسخ پیام ایشان را نیز داده باشد . همینطوردر ادامه بیشتر از خصوصیات بهشتی و آشتی ناپذیری وایستادگی اش علیه ی دشمنان گفته است . البته منظور مبارزان راه آزادی ودگر اندیشان غیر از توده ای و اکثریتی می باشد و از تلاش نزدیک کردن دوستان ویاران بهم دیگر وغافل نشدن خدمتگزاری ها گفته است .در پایان برای اینکه جوابی هم به رقبا داده باشد که شامل رفسنجانی می شود که مورد حمایت سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی می باشد به دفاع از خدمتگزاران پرداخته واز شیوه بیرون نیاوردن لباس خدمتگزاری با بی ریائی وخالصانه بودن گفته است که منظور پاسدار رئیس جمهور و دولت و یاران وحامیان وی می باشند .خلاصه برای اینکه پاسخ به رقیب دشمن خطاب شده داده باشد، اینگونه فرق خادمان صديق از رياكاران و در يك كلام شيفتگان خدمت را از تشنگان قدرت تشخيص داده شود :
آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، شهادت ايشان در مقابل آن ناچيز است، مظلوميت ايشان در اين كشور بود...» «تلخي برخورد صادقانه را به شيريني برخورد منافقانه و مجامله آميز ترجيح مي دهم» به همان اندازه در محكم كردن حلقه وحدت ميان ياران امام و دوستداران و تأثيرگذاران انقلاب چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامي كوشا و خستگي ناپذير بود، تا آنجا كه در اين راه حتي با فروتني و از خودگذشتگي از شخصيت برجسته علمي و انقلابي خود مايه مي گذاشت و در نزديكتر كردن ياران و از بين بردن اختلاف سليقه ها و قهرها و... خود را ناديده مي گرفت. 4- كساني كه امروز مدعي خدمتگزاري به مردم هستند و كماكان خود را در مسير تحقق آرمان هاي انقلاب و پيروي از اصول آن مي دانند، بايد عملاً از اصل حساس و تاثيرگذار و تعيين كننده «خدمت» غافل نباشند و به تعبير رهبر فرزانه انقلاب آني «لباس خدمت» را از تن بيرون نياورند. آنان با تهسي و الگو قرار دادن شخصيت هاي بزرگوار و خدمتگزاري همچون شهيد بهشتي و همه كساني كه در عرصه ها و جبهه هاي مختلف خدمتگزاري شربت شهادت نوشيدند، بايد بدانند كه هرچقدر خالصانه تر، مدبرانه تر، بي ريا و بي هياهوتر و هماهنگ تر براي جلب رضاي خدا به مردم و كشور خود خدمت كنند آن هم خدمت «ملموس و قابل رويت» همان قدر كه دشمن را از دست خود عصباني كرده اند و «خار چشم» دشمنان شده اند، همان قدر دوستان را و مردم را و طبقات نيازمند و مستضعف را مسرور و روح شهدا را شاد ساخته اند. امروز به بركت خون شهيدان، راه و مسير براي خدمت هموارتر و شرايط و فضا براي خدمتگزاري مساعدتر شده است و مردم با استفاده از تجربياتي كه به قيمت گزاف و تحمل داغ هاي سنگين به دست آمده، بهتر و راحت تر مي توانند فرق خادمان صديق را از رياكاران و در يك كلام شيفتگان خدمت را از تشنگان قدرت تشخيص دهند. بنابراين درنگ و تامل جايز نيست و به توصيه امام علي(ع) بايد از فرصت براي «خدمت» و پيش فرستادن «توشه آخرت» نهايت استفاده را برد..."
درخاتمه اینکه شرایط در ایران آنگونه شفاف وبرجسته است تاکه دیگر نیاز نباشد به موشکافی وبررسی عملکرد 28 سال گذشته پرداخته شود. زیرا همین هائی که اکنون بر مسند قدرت می باشند یا اینکه خودشان شریک و سهیم قدرت وغارتگران حاکم در گذشته بوده ا ند .یااینکه جزو چماقداران و اعضای ارگان های سرکوبگر ودست پروردگان خمینی و بهشتی و رفسنجانی وولی فقیه و... می باشند که بطور جمعی مسئول شرایط کنونی می باشند وخط کشی واختلاف میان اینان فقط به خاطر جنگ قدرت و کسب بیشتر ثروت وغارتگری می بشد و دفاع از مظلومیت و عدالت ومبارزه با دشمن ظالم فقط یک ابزار تبلیغاتی و عوامفریی و آدرس غلط دادن و خلاصه یک شوخی بی مزه وتراژدی بیش نمی باشد.

هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 7 تیرماه سال 1386

"6 تیر ادداشت روز کیهان .چرا معجزه ی سوم تیر سال 84 ، وارونه عمل کرده است؟"

نقد وبررسی " در ترازوي انصاف "( يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهار شنبه 6 تیراه سال 1386
"چرا معجزه ی سوم تیر سال 84 ، وارونه عمل کرده است؟"
دوسال پیش بود که پس از اعلام نتایج خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم بود که بالاخره پس از اینکه دو مرحله ای انتخابات 27 خرداد وسوم تیر به پایان رسید . با کمک امدادهای غیبی سپاه پاسداران وبسیجیان حاضر در پای صندوق های آرای معجزه گر موجب شدند تا که آن اعجاز اتفاق افتاد و یک پاسدار گمنام به نام احمدی نژاد بر رفسنجانی غلبه کرد و رئیس جمهور شد و بلافاصله اعلام کرد که کابینه ی 70 میلیونی ودولت امام زمانی تشکیل داده است اکنون پس از اینکه دو سال از آن تاریخ وآن ادعا گذشته است مشخص نیست که چرا معجزه وارونه شده و معکوس عمل کرده است؟!! زیرا که اکنون بنابر گزارشگر ستون جهت اطلاع نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی سخنگوی دولت غلامحسین الهام در قم اعلام کرده که روز سوم تیرماه سال 1384 روز یوم الله است . چگونه است که نتایج حماسه ی یوم تیرماه 1384 و روز خدااطلاق شده و کابینه ی 70 میلیونی و دولت مدعی امام زمانی و عملکرد وعاقبتش آنگونه شده است که پاسدار مبلغ ومدافع پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد ودولت ایشان اینگونه اعتراف کرده است که بیرون از دولت انگیزه ی کافی برای دفاع کردن از این هم دولت زیاد نیست:
"دولت نهم در دفاع از خود كم سخن مي گويد. بيرون از دولت هم تعداد آنها كه انگيزه كافي براي دفاع از اقدامات دولت اصولگرا دارند چندان زياد نيست"
یادداشت روز نویس همگام با نظر وزیر ارشاد که در مشهد گفته است دولت مورد تهاجم وکودتای نرم افزار رسانه ای واقع شده است در مورد در دست بودن شواهد رسانه های رقیب گفته که علیه ی دولت تبلیغات منفی می کنند تاکه مردم را از رأی دادن به دولت نهم مأیوس کنند واینگونه آرزوی دولت های 16 ساله دو دوره ی کارگزاران واصلاح طلبان کنند:
"شواهد متعدد، محكم و كم و بيش آشكاري وجود دارد كه ثابت مي كند دولت نهم آماج يك حمله تبليغاتي- رسانه اي همه جانبه، هماهنگ و سيستماتيك است.جا لب آنچه طراحان و پيش برندگان اين تهاجم رسانه اي تلاش كرده اند در ذهن مخاطبان خود جا بيندازند اين بوده كه دولت نهم عقلاني رفتار نمي كند يا همان جمله معروف كه تصميمات دولت نهم پشتوانه كارشناسي كافي ندارد. به طور طبيعي هدف اين پروژه هم اين است كه مردم را از انتخابي كه در سوم تير كردند پشيمان كند و به آنها بگويد براي اداره دستگاه اجرايي راه صحيح همان است كه دستگاه اجرايي در 16سال گذشته رفته و وضعيت فعلي كشور هم- چنانكه يكي از كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري نهم زماني به ناچار گفت- بهترين وضعيتي است كه مي توانست به وجود بيايد. پس مردم ناشكري كرده اند اگر دنبال تغيير در مديريت اجرايي كشور رفتند و بهترين كار آن بود كه شكر مي كردند و نعمت دولت هاي گذشته را قدر مي دانستند."
مشکل اساسی اینجاست که یادداشت روزنویس که اکنون از عدم انصاف رقیب منتقد دولت گفته است که نه انصاف را در نظر نمی گیرد، بلکه فراتر رفته است و گفته است که انصاف از منتقد وجامعه رخت بربسته است . فراموش کرده است که از اساس هیچگونه اختلافی میان جناح غالب بامغلوب نیست؛ جزاینکه فقط جاها ومهره های تعویض شده است . اگر نه یادداشت روز می داند که خودش در دوران اصلاح طلبان به دلیل اینکه از پشتوانه ی دیوار آهنین برخوردار بود خیلی بیش از منتقدان کنونی توسری خورده از دولت خاتمی ومجلس ششم اصلاح طلبان انتقاد می کرد . حتی مجلس ششم را به گاوداری و نمایندگان مجلس را به گاو تشبیه کرد وبه شورای نگهبان انتقاد کرد که چرا اولاً : اجازه داد این گاوان وارد مجلس شوند ؟ دوماً : چرا درب این گاو داری را نمی بندد؟ البته شورای نگهبان انتقاد را پذیرفت وقول داد که جبران کند وشاهد بودیم که در مجلس هفتم راهشان نداد . آری فضا در دوران اصلاح طلبان طوری بود که خاتمی زمانیه ارائه ی بیلان عملکرد پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خود را می داد ازهر 9روز یک بحران یاد کرد. بنابراین خود کرده را تدبیر نیست که اکنون یادداشت روز نویس مجبور شده است برای خفه کردن منتقدین خطاب به رقیب مغلوب چنین از درخطر بودن آبرو ومنافع شان گفته یعنی در اصل تهدید شان کرده است:
"از همين جا كه شواهدي عيان در رخت بر بستن «انصاف» از بساط برخي منتقدان در مواجهه با دولت نهم وجود دارد، مي توان نتيجه گرفت، اصل ماجرا چيزي غير از نگراني براي سرنوشت كشور است. از ناصحان امين حاضر در جبهه اصولگرايي كه بگذريم، الباقي منتقدان اصلاح طلب دولت نهم يا آبروي خود را در خطر مي بينند و يا منفعت خود را و حاشا كه دولت اسلامي آبروي نظام اسلامي و منافع ملت را پيش پاي خواست آنها قرباني كند"
یادداشت روزنویس برای اینکه توانسته باشد پاسخ به انتقادات رقیب شکست خورده به دولت را داده باشد 10 محور از اعمال مثبت و کارهای کلیدی انجام شده ی دولت را فرموله و ردیف کرده است . از جمله برجسته کردن تلاش دولت برای واگذاری بخش های دولتی به بخش خصوصی است که مدعی شده دولت توانسته اعتماد ولی فقیه را در این زمینه کسب نماید که اتفاقاً همه ی اساس جنگ و دعواهابا رقیب در مجمع مصلحت نظام پیرامون همین اصل 44 قانون اساسی و چگونگی واگذاری های د ارائی واموال دولتی به بخش خصوصی می باشد که هرکس سهم خود را از این خوان یغما طلب می کند . باند غالب می گوید هر چه تا حال شما در 26 سال گذشته برده اید وخورده اید واختصاصی و خودمانی و فامیل سازی کرده اید کافیست از این بعد نوبت من است . برای همین در سال گذشته یک قلم 7 میلیارد دلاری قرار دادهای اقتصادی وگازی ونفتی و... دولت با نهادهای سپاه پاسداران وبسیج منعقد کرد و به اتکا حمایت وپشتیبانی همین دو نهاد است که در برابر رفسنجانی وحامیانش ایستاده وقد علم کرده است و ولی فقیه هم که خود آلت دست سپاه پاسداران می باشد حمایت کرده است که اکنون پاسدار حسین شریعتداری مبلغ ومدافع دولت وسخنگوی سپاه پاسداران در دفاع کردن از دولت خطاب به منتقدان دولت چنین برگ برنده رو کرده و گفته است :
"دولت نهم شرايطي به وجود آورده كه رهبر معظم انقلاب اسلامي براي اجرايي كردن سياست هاي اصل 44- كه بي ترديد مي توان آن را بزرگترين پروژه اقتصاد ايران ناميد- اعتماد كرده است. دولت نهم بي سر و صدا و بدون فوت وقت لايحه اجرايي اين سياست ها را تدوين كرده و در همان حال مشغول آماده سازي شركت هاي دولتي براي واگذاري است. 6- دولت نهم تلاش هاي مهمي براي تدوين اساسنامه شركت نفت به گونه اي كه همه درآمدهاي ناشي از فروش نفت به خزانه واريز شود انجام داده است"
درخاتمه ی اینکه 28 سال زمان نسبتاً طولانی می باشد که دو طرف از این تجربه بر خورد دارشده اند. یعنی یک سمت حاکمان وابسته به هر دو جناح غالب ومغلوب است ودیگر تجربه ایست که مردم ایران کسب کرده اند . گر چه تجربه ی مردم ایران متأسفانه بسیار پر هزینه وتراژدیک و طاقت فرسا بوده است و برای حاکمان غارتگر بسیار پرسود وپر منفعت بوده است . زیراکه صاحبان ثروت های نجومی بسیار کلان باد آورده هم خود وهم آقازاده هایشان شده اند . ولی آنچه مهم است هر دو مدعی آندر محک زده شده اند وآنقدر دست شان روشده و افشا ورسوا گشته اند تاکه مردم ایران به خصوص نسل جوان وقشر آگاه دانشجو بداند که دیگر کلاه شان پشم ندارد تاکه بتوانند مجدداً با ننه من غربیم بازی کردن ،عوامفریبی کنند وخودشان را دلسوز مردم جا بزنند. مثلاً رفسنجانی با آن سابقه ی غارتگری خود وخانواده وحزب کارگزارنش چه دارد که به مردم ایران بویژه استان خوزستان دچار بی آبی وبی برقی وخاموشی های طولانی بگوید که این سردار ویرانی وغارتگری با آن تز معروف مبارزه با ارزانی وپدیدده آقازاده پروری وتعدیل اقتصادی اکنون چه نتایج ومیراث شومی برای مردم ایران ببار آورده است؟ یا خاتمی وحزب مشارکتش چه دارند به مردم ایران بگویند که رفسنجانی را شناسنامه ی انقلاب کردند و ولی فقیه را به وحی متصل کردند و آنگونه با قضیه مهاجمان کوی دانشگاه بر خورد کردند که دانشجویان قربانی شده به جای جلاد مهاجم دو بار قربانی شدند وبه مسلخگاه برده شدند. همچنین نتایج لاس زدن افشای عاملین وآمرین قتل های زنجیری مگر جز این است که اکنون بقدرت رسیده اند وبرای خودش نیز پروند ه سازی کرده اند. یا در برابر سکوت وتسلیم در برابر توقیف 80 نشریه ومطبوعات در یک شب و عدم پیگیری پرونده ی قتل خانم زهرا کاظمی و ماستمالی کردن این پرونده و.. چه واکنش جدی از خود نشاند دادند ؟خلاصه اینکه مگر اینان احمدی نژاد را آلترناتیو خود نکرده ند؟
بنابراین باز هم تأکید می شود که جنگ قدرت جناحی فقط برای قدرت گیری و سرکوبگری وغارتگری هر چه بیشتر مردم ایران هدف است وهرگز و مطلطقاً نه مردم ونه خدمت رسانی ونه دلسوزی برای آنان کردن و برآورده نمودن مطالبات شان مورد نظر می باشد . البته باندهای مافیائی غالب دو سال است که دارند جنایت وغارتگری می کنند بقول یادداشت روز نویس رقبای اینان که سابقه ی 26 ساله مشابه دارند. پس دست هر دو مدعی غالب ومغلوب رو شده است وبقول معروف حنای شان دیر رنگی ندارد و تبلیغات شان نیز بی اثر است.

هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 6 تیرماه سال 1386

"عدم عدالت اخلاقی حاکم و... دست پخت آخوند بهشتی است. 6تیر سرمقاله جمهوری اسلامی"

نقدوبررسی " بهشتي و عدل اخلاقي" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهارشنبه 6 تیرماه سال 1386
"عدم عدالت اخلاقی حاکم و... دست پخت آخوند بهشتی است"
کسانی که اوایل انقلاب را به خاطر دارند خوب به یاد می آوردند که نقش آخوندراسپوتین بهشتی در سازماندهی چماقداران خیابانی چگونه بود وبه چه شکل چماقدارانش گله وار همچون مغولان بهر تجمعی سیاسی یا برپیائی میز کتاب وفروش نشریات خیابانی تهاجم می کردند وبا چوب وچماق وچاقو وکاتر و.به جان فعالان سیاسی می افتادند .سپس حزب چماقداران جمهوری اسلامی را تشکیل داد و این چماقداران در دفتر حزب سازماندهی وتوجیه می شدند که چگونه به تهاجمات خود علیه ی هوادارن نیروهای مترقی و آزادیخواه ادامه دهند. بعداً همه ی اینان وارد ارگان های سرکوبگر کمیته وسپاه وبسیج شدند . سپس به نیروی انتظامی منتقل شدند .اکنون همان جنایات گذشته را در پوشش طرح امنیت ملی انجام می دهند. همچنین بهشتی در کنار آخوند متحجر وانگلیسی مصباح یزدی جزو مؤسیسن ومدرسین مدرسه ی حقانی قم بودند که شاگردان خودشان را پس از انقلاب با خود به قوه ی قضائیه منتقل کردند وجنایات صدور احکام اعدام زندانیان سیاسی را اینان اجرا کردند. پس قوه ی قضائیه ی کنونی با عملکردش دست پخت دران بهشتی می باشد که اکنون مقاله نویس چون شاکی از شرایطی می باشد که چرا علیه ی غارتگری های رفسنجانی و خانواده هایش از سوی باند غالب دنبال می شود که مجبور شده است دست به گله وشکایت از عدم عدالت اخلاقی ونه اقتصادی بزند و در رثای بهشتی روضه خوانی ومداحی گری کند وبطور تلویحی برای رفسنجانی اشک تمساح بریزد و از شرایط هردم بیل بودن و بی در وپیکری وبی قانونی حاکم درجامعه بگوید وخلاصه اینگونه اوضاع خرت وخری را اینگونه تشریح وتوصیف کند:
"امروز در جامعه ما هر كس به خود اجازه مي دهد با هر لفظ و عبارت درباره هر كس كه مايل است و هر طور كه مايل است قضاوت كند. قلم هاي افراطي و بي مهاري وجود دارند كه بدون ملاحظه مرزهاي اخلاقي و وجداني و بدون توجه به واقعيت ها هر نسبتي را به هر كس كه بخواهند مي دهند. اين بداخلاقي ها هنگامي كه كشور در آستانه انتخابات قرار مي گيرد بيشتر مي شود و قلم ها و زبان ها تهمت ها را در مسيري عريض تر و با سرعتي بالاتر نثار اين و آن مي كنند. موازين شرعي در اين ميان جايگاهي ندارد و كسي يا جائي نيز وجود ندارد كه جلوي اين بداخلاقي ها را بگيرد. "سرمقاله نویس در دنباله بانقل قول کردن از خمینی در مورد مظلوم بودن بهشتی که چنین گفته بود "آنچه من راجع به بهشتي متاثر هستم شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود "سرمقاله نویس پس از این نقل قول کردن این گفته ی خمینی در مورد بهشتی که هدف مشخصی را تعقیب می کند ولی چون نخواسته بطور مستقیم نام ازکسی ببرد ولی برای اینکه توانسته باشد مخاطبین رقیب را بر زیر تیغ بکشاند که چرا علیه ی رفسنجانی و خاتمی و کروبی و حسن روحانی افشاگری می کنند جمله ی ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت بهشتی را بازگو کرده است تا که پاسخگوی مدعیانی باشند که مدافع این شعار شده اند و خلاصه بطور غیرمستقیم در دنباله توانسته باشد به اینان چنین جواب داده باشد:
"اين مسير خطرناك بعد از فاجعه هفتم تير براي مدتي متوقف شد ولي اين توقف چندان طولي نكشيد و بار ديگر از سر گرفته شد و اين بار با سرعت بيشتري به پيش رفت . اين بار علاوه بر فعالان سياسي و بعضي روزنامه نگاران بعضي مداحان نيز وارد صحنه شدند و محافل پاك و مقدس مذهبي را به تهمت و دروغ و بداخلاقي سياسي آلودند. اراذل سياسي مسائل فرعي را عمده كردند تا بر مسائل اصلي سرپوش بگذارند دروغ هاي بزرگ گفتند كلي گوئي كردند و همه چيز را سياه جلوه دادند تا ميدان دار قدرت شوند و كسي جرات نكند درباره صحت آنچه آنها مي گويند حتي جمله اي به زبان بياورد. شهيد مظلوم آيت الله بهشتي مي گفت : « ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت » . اين جمله به كساني اشاره داشت كه با حرص و ولع شديد درصدد بودند تشنگي شديد خود نسبت به قدرت را با هر وسيله اي كه شده فرو بنشانند و اهرم هاي قدرت را هر طور شده در دست بگيرند."

البته که زمان زیادی از شیوه ی برخورد نیروی انتظامی نمی گذرد که چگونه این ارگان سرکوبگر با جوانانی که اراذل و اوباش خوانده شده اند در خیابان های تهران شلاق زده می شوند وآفتابه ی مدل پرچم ایرانی بر گردن شان آویزان شده چرخانده می شوند و چگونگی برخورد یا دخترجوانی به زور وارد خورد پلیس کردند و صورت خانم دیگری که خونین شده بود که چرا کمی روسری سرش عقب رفته است. البته این روزنامه ی جمهوری اسلامی پیوسته بسیار علاقمند همنین روش برخورد نیروی انتظامی ووزارت ارشاد وقوه ی قضائیه بوده است وهممیشه تأکید داشته است مبارزه جدی با بی حجابی وجوانان اراذل و اوباش خوانده شده شود ومبلغ ومشوق آن بوده است که اکنون با فراموش کردن سرکوبگری های اجتماعی وفقر نهادینه شده در جامعه که ناشی از عدم عدالت اقتصادی وعدم آزادی می باشد روضه ی عدم عدالت اخلاقی در جامعه اسلامی خوانده و ناله کرده وادعاکرده که اینگونه باید زیربنای جامعه اسلامی عدل اخلاقی باشد:

"در جامعه اسلامي زيربناي همه عدل ها عدل اخلاقي است ... بطوري كه اگر در يك مقطعي از زمان ديديم كه عدل اخلاقي را بايد قرباني كنيم تا به عدل اجتماعي يا عدل اقتصادي برسيم حق نداريم اولويت را به عدل اقتصادي و اجتماعي بدهيم و عدل اخلاقي را قرباني كنيم . اكنون 26 سال بعد از شهادت مظلومانه آيت الله بهشتي اگر به ارزيابي صحنه سياسي و رسانه اي كشور ـ بدون تعارف و مجامله ـ بپردازيم آيا اخلاق سياسي را فراموش شده و عدل اخلاقي را مهجور نخواهيم يافت ايكاش عدل اخلاقي قرباني عدل اجتماعي و عدل اقتصادي شده بود. متاسفانه با قرباني كردن عدل اخلاقي همه چيز را از دست داده ايم و از عدل اجتماعي و عدل اقتصادي نيز خبري نيست
درخاتمه قابل توجه آنانکه تجربه ی اوایل انقلاب راندارند ویااینکه هنوز متولد نشده بودند .ولی تجربه ی شرایط کنونی را دارند. می بایست گفت که شرایط کنونی درست زاده وپرورش یافته همان دوران وشرایط اوایل انقلاب ودوران یکه تازی بهشتی می باشد. بااین اختلاف که اکنون موج اعدام ها نسبت به آن کاهش یافته خیلی کمتر شده است واز سوی دار زدن های قربانیان اجتماعی دنبال می شود . برای اینکه تصور شود که ماهیت سران آدمخوار این رژیم فاشیست مذهبی تغییر کرده است، نه بلکه آنقدر رژیم تروریستی آخوندی بی آبرو وافشا شده و ضد مردم ونامشروع می باشد که جرأت نمی کند دست به جنایات مشابه اعدام های سال های ده 60 بزند و صدور فرمان قتل عام زندان سیاسی در سال 67 را تکرار کند. اگر نه در محتوا گفته شد بدتر شده که بهتر نشده است . زیرا که سران ورهبران حاکم همان جانیان وقاتلان آن دوران می باشند . حتی دو تا از آخوند ای آدمکش حرفه ای وجلاد وشاگردان بهشتی اکنون وزیر اطلاعات وکشور شده اند . اگر چنانچه سرمقاله نویس از عدم عدالت اخلاقی در جامعه بقول خودش اسلامی می گوید و آنرا لازمه ی زیر بنای جامعه ی اسلامی می داند. گذشته از اینکه خودش اعتراف آشکار به عدم عدالت حتی اخلاقی در 28 سال گذشته می باشد از سوی دیگر اثبات گر سوء استفاده ابزاری از دین می باشد . همینطوراز طرف دیگر بیان عدالت اخلاقی از سوی سرمقاله نویس بصورت ابزاری وتاکتیکی مطرح شده است که نه شامل آحاد افراد جامعه نمی شود، بلکه همانکونه که اشاره شد هدف دفاع کردن از آبرو باخته دزد وغارتگرانی هچمون رفسنجانی می باشد .
اما اکنون روی سخن به غرب ادامه ی دهنده ی سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات گری بااین رژیم ترویستی آخوندی می باشد که سرمقاله نویس به شفافی اعتراف کرده است که نه عدالت اقتصادی واجتماعی وجود ندارد که حتی عدالت اخلاقی نیز در جامعه وجود ندارد. همچنین پرسش است که چرا غرب نام سازمان قربانی این رژیم بربرمنش و ضربشری را در لیست گروه و سازمان های تروریستی گنجانیده است که حتی به بالاترین مهره های کلیدی خود نیز رحم نمی کند و اکنون بازار اتهام و توهین وخفقان وسانسور وفشار وتهدید و ترور وتخریب کردن شخصیت در جامعه نهادینه شده است که صدای اعتراضی سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه را اینگونه از عدم عدل اخلاقی بلند کرده است که تشریح شد چگونه است؟
هوشنگ -بهداد
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1386

"محکوم ومتهم کردن رقیب مغلوب، به جای ارائه دادن بیلان عملکرد دو ساله دولت5 تیر

نقد وبررسی " خدعه با خلق خدا" (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان سه شنبه 5 تیرماه سال 1386
"محکوم ومتهم کردن رقیب مغلوب، به جای ارائه دادن بیلان عملکرد دو ساله دولت"
همه باید با ضرب المثل معروفی که گفته می شود تو که لالائی بلدی پس چرا خودت خوابت نمی برد آشنائی کامل داشته باشند. اکنون جالب است پس از اینکه مردم ایران تجربه ی 28 ساله با عوامفریبی وشیادی ودروغ پردازان سران رژیم تروریستی آخوندی دارند وتصور نمی رود که هنوز کسی وجود داشته باشد که خوددر زمان 22 بهمن وقبل وبعد از آن حضور داشته باشد ونداند زمانی که خمیمی پس از 15 سال تبعید بی احساس وارد ایران شد ، به مردم گردآمده اطراف خودش که شدیداًناراضی از سیستم شاه بودند چه وعید هائی می داد .مردم ایران هم که بقول یادداشت روز نویس بی تجربه از قدرت گیری وحکومت آخوند بودند شناخت آنچنانی هم از شراکت آخوند کاشانی وهمکاری وی با کودتاکران ننگین 28 مرداد سال 32 نداشتند و هر گز هم تصور نمی کردند که یک آخوند پیر مرد 80 ساله که پس از 15 سال سال تبعد به ایران بازگشته است می تواند آنقدر قصی القلب و دارای ماهیت ضد انسانی وچهره ی کریه ی زشت وجنایتکار وخبیثی داشته باشد که می تواند به آسانی فتوای مرگ برای نوجوانان وجوانان وزنان بار دار صادر کند وحتی می تواند در تابستان سال 67 فرمان قتل عام هزاران زندانی سیاسی در سراسر ایران را نیز صادر کنند . در 22 بهمن سال 57 چه می دانشتند که عاقبت قول داده شده ی حکومت آینده از آن مستضعفان وپابرهنگان است به کجا خواهد انجامید که خمینی گفت اقتصاد اصل وزیر بنا نمی باشد چونکه اقتصاد مربوط به خر است برای اینکه اکنون فضای اخلاقی و روحانی والهی حاکم شده است . مردم خوشباور تازه از استبدادی شاه رها شده چه تصوری داشتند که اینکه روزگارشان به مرحله ای می رسد که شکاف طبقاتی به آن وضیعتی می رسد که شیخ از شاه غارتگر وبسیار جنایتکارتر می باشد و قرار است که بیش از 80% مردم ایران نیازمند شوند و زندگی اشان زیر خط فقر اقتصادی شود و ولی در عوض آخوندها وحامیان در قدرت وشرکای دزد وغارتگران شان وآقازاده هایشان صاحب 80% در آمد ناخالص ملی سالیانه ایران می شوند . خلاصه چرا راه دور رفته شود وتاریخچه ی 28 سال گذشته بیشتر مرور گردد ، بلکه کافیست که به همین قول های داده شده در دو سال پیش وقبل از شرایط نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم نگاهی انداخته شود که گونه پاسدار رئیس جمهور گماشته وغلامک احمدی نژاد به مردم محروم وجوانان چه قول هائی می داد و پس از اینکه خرش از پل گذشت چگونه در برابر بردن نان بتوی سفره های خالی محرومان عمل کرده است ؟ یااینکه به چه شیوه ای مبارزه با مفسدین اقتصای شده است وآیا قیمت ها نسبت به دو سال پیش کاهش داشته و رشد نیافته است .؟ آیا ضریب فقر وبیکاری فزونی نیافته است؟ موقعیت دزدان وغارتگران تغییر نکرده واوضاع رشوه ورانتخواری بیش از گذشته نشده وبه نفع طیف خاص تازه به دوران رسیده ها تمام نشده است و میزان سرکوب اجتماعی وخفقان وسانسور نسبت به گذشته گسترش نیافته است و نقش دخالت گری و دخالت کردن در امور داخی سایر کشور ها افزایش نیافته است و... که اکنون قلم بر دست یادداشت روز نویس همه ی این واقعیات را کتمان کرده ونا دیده گرفته است و یا بقول معروف نیمه ی خالی لیوان را ندیده است که اینگونه فرافکنانه وبا پاک کردن صورت مسئله به حریف مغلوب خود تاخته است و از سپری شدن دوران عوامفریبی و ناآگاهی ها گفته که دیگر نمی شود با این شیوه ها سوء استفاده کرد و آنگونه ادعای وارونه کرده است که گویا فقط این جناح مغلوب است که از این روش ها بهر جسته است وباند غالب اینگونه نیست که با افتخار می تواند با دست بالا در برابر انتقاد های طرف قابل به خودش حق بدهد که از سپری شدن دوران ترفند بازی های رقیب بگوید و روی سخن به مخاطبین از آنان چنین از لو رفتن ترفند واسباب غافل گیری شدن شان گفته است :
"ترفند زدن و عمليات فريب، هنگامي جذاب است كه طرف مقابل بي خبر باشد و غافلگير شود. اما اگر پروژه فريب لو رفته باشد، اين عمليات پس از اجرا نه تنها جذابيت نخواهد داشت، بلكه اسباب غافلگيري و دست انداخته شدن باني پروژه را به دنبال خواهد داشت."
البته تجربه ی 28 ساله گذشته گواه آنست که در یک وضعیت نزاع های باندی وجناحی وماراتونی ادامه داشته است و جناح ها همچون دو بچه ی لجباز پشت سر هم می مانند که یا توی سرهم می زنند ویا اینکه زبان شان را برای هم در می آورند یا اینکه تلاش می کنند بهر شیوه وابزار ووسیله ای که دارند روی هم دیگر را کم کنند تا یکی بر دیگری بالاخره فائق شود که این حرکات ورفتار مطلقاً هیچگونه ارتباطی به مطالبات وخاست مردم ایران نداشته وندارد. طوریکه از 16 سال دوران اقتصادی رفسنجانی وخاتمی گفته می شود و20 ماه پس از آن وقبل از آن را از هم جدا وتفکیک می شود که گویا همه ی دولتمردان گذشته وکنونی با هم فرق دارند و همه سر سپرده به ولی فقیه نبوده و نمی باشند و ولی فقیه همه کاره ی این رژیم نمی باشد که اکنون نقش و وظیفه ومسئولیت هااز هم جدا وتفکیک شده است .مثلاً زمانی که جنگ 8 ساله ضد ملی و ضد مذهبی ایران وعراق شروع شد همه ی این مسئولین کنونی که هم دیگر را قبول ندارند وعلیه ی هم تیغ کشی می کنند در دولت میر حسین موسوی و سپس دولت رفسنجانی به عنوان دفاع مقدس دفاع شرکت نکردند . در صورتیکه در سال 61 و پس از باز پس گیری و آزاد کردن خرمشهر امکان صلح وآتش بس بود تاکه منجر به شکست وسر کشی جام زهر خمینی نباشد ولی بطور مشرح همه با هم زیر بار رفتند. ازسوی دیگر برای چه اکنون مجلس تصویب کرده است که به میزان دارائی های نمایند گان مجلس رسیدگی نشود و یا اینکه چرا مانع از رانتخواری نمایندگان هنگام نمایندگی مجلس شدند؟ درآمد حاصل از فروش نفت در 28 سال گذشته به خصوص دو سال گذشته کجا رفته است وتوی کیسه ی چه کسانی ریخته شده است وچرا؟ اگر رژیم از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد نیست. اولاً چگونه زمینه ی پیدایش فساد به وجود آمد ورشد کرد ؟ و چگونه بوده است که هیچ مرجع وقانونی وجود نداشته است که مانع آن شود که اکنون رقبای سرکوبگر غارتگر غالب ومغلوب نتواند به بازی کی بود کیی بود من نبودم تو بودی روی آورند وادامه داد ند. .بالاخره پاسدار یادداشت روز نویس در پایان همان پیامی را داده است که در فیلم ساخته شده سنگ، کاغذ ، قیچی بیان شده است و وزیر پاسدار ارشاد مورد عصبیت وغضب سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی قرار گرفته است واکنون نیز اینگونه پاسدار یادداشت روز نویس به زبان ویژه ی پاسداری به جای بیلان عملکرد دو ساله ی دولت، از شفگت زدگی و ناسزاگوئی رقیب به رئیس دولت گفته وتأکید کرده که مستحق خود شان است:
"در دومين سالگرد سوم تير، ازچه بايد شگفت زده شد؟ از اينكه ويژه خواران، هرچه ناسزا مستحق خودشان است، نثار دولت و رئيس جمهور مي كنند؟ اينكه طبيعي ترين واكنش از جانب آنهاست.اگر جز اين بود، بايد تعجب مي كرديم.اصلاً مردم در سوم تير، بازي را تبديل به جدي كردند تا بساط رضايت آن جماعت را به هم بريزند. اما آن خشم و فريادها، خود به وضوح نشان مي دهد كه دولت در كليت راهي كه انتخاب كرده، به هدف زده است"
درخاتمه اینکه با لو رفتن نقش دخالت گرایانه ولی فقی در جماران وسپاه پاسداران در ایجاد جنگ داخلی در فلسطین و تشکیل دو دولت جداگانه در فلسطین که مشخص نیست هزینه ی دولت اسلامی حماس در نوار غزه از کدامین منبع قراراست تأمین مالی گردد؟ زیرا که به جز رژیم تروریستی آخوندی کشور دیگری نیست که حماس را به رسمیت بشناسد . بشار اسد هم که همچون پدرش یک مفت خور و یک نیاز مند دریافت کننده ی کمک های مالی وبلاعوض از سوی آخوند ها و عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی می باشد که نمی تواند کمک مالی به حماس کند. از طرف دیگر نیروهای نظامی انگلیسی نیز گزارش کرده اند که نیروهای نظامی تروریستی از نوار مرزی وارد خاک عراق شده است وهلیکوپتر های رژیم بربرمنش وجنگ افروز نیز وارد آسمان عراق شده است که بمنزله ی بستر سازی جنگی خانمان بر انداز دیگر می باشد که در مجموع بیش از بحرانی شدن پرونده ی هسته ای وشرایط داخلی اوضاع رژیم تروریستی آخوندی می باشد که بناچار به جای دولت در پایان عملکرد دو ساله اش به مردم ایران بیلان دهد که چه برای آنان انجام داده است ویا اینکه چرا نتوانسته به وعده های داده شده ی خودش وفا وانجام وظیفه کند . بنابراین برای فرار از ضعف وناتوانی پاسخگوئی مجبور شده است به نعمت الهی جنگ امام راحل روی آورد که البته این بار بطور حتم حکم طناب دار ونه نعمت را برایش خواهد داشت.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 5 تیرماه سال 1386

"نقد مطبوعات" سیاست یک تیر وچند هدف وبه در گفتن تا دیوار بشنود


مبارك پادوي صهيونيست ها روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 5 تیرماه سال 1386
"سیاست یک تیر وچند هدف وبه در گفتن تا دیوار بشنود"
حتماً این اصطلاح را شنیده اید که گفته ی شود به در گفته می شود تا که دیوار بشنود که منظور این است که چون گاهی مواقع به دلایل خاص محذورات اخلاقی و.... یا سانسور وجوددارد و اجازه داده شود که بطور مستقیم نظر بیان گردد. بنابراین می بایست که بطور غیر مستقیم باز گو شود .درست شبیه شیوه هائی که مسئولان رژیم تروریستی و ضد بشری و آزادی کش ومطبوعات وروزنامه نگارانش اتخاذ کرده اند که گفتار ونوشتارشان چند هدفه وچند منظوره وغیر شفاف می باشد. از جمله انتخاب این عنوان "مبارك پادوي صهيونيست ها" سرمقاله است که یک بعدش مبارک ورئیس جمهوری مصر است که مربوط به ابراز مخالفت مصر از تشکیل دولت اسلامی دست نشانده ی جماران از نوار غزه از سوی حماس می باشد که هم مرز با مصر می باشد . اما آن روی سکه اش خطاب اصلی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد است که مدتی پیش که سفر به امارات عربی داشت که البته این سفر روز پس از ورود دیگ چینی معاون رئیس جمهور بوش انجام گرفت ودرست چند روز قبل از تاریخ مذاکره سفیر رژیم تروریستی آخوندی با سفیر آمریکا در بغداد بود که ابتدا معاون رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا کرده بود. سپس پاسدار گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد در امارات ضمن تأئید نظر معاون اول خود وتکمیل کردن آن پیشنهاد داد که حاضر است روابط با دولت مصر را عادی کند وهمزمان اقدام برای بازگشائی سفارتخانه های هر دو کشور کند که بلافاصله پس از آن تصاویر خالد استانبولی قاتل انور سادات از خیابان های تهران پائین کشیده شد . همانموقع بطور شفاف سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی در برابر اعلام موضع پاسدار احمدی نژاد ابراز مخالفت کرد وبا فاکت آوردن از نظرات خمینی گوشزد کرد که اینگونه موضع گیری ها بر خلاف نظرت صریح خمینی می باشد.
البته اینگونه مخالفت ها همه ی واقعیت نیست؛ بلکه درپس آن اهداف مهمتری دنبال می شود که مرتبط به تضاد ورقابت باندهای مافیائی ودزدان درون جناحی می باشد که بخشی از آن به مخالفات ها وتوزیع شب نامه ها وسلسله مقالات افشاگرایانه ی علیه ی رفسنجانی می باشد که دامنه ی آن گسترده یافته وترکش آن دامن گیر خاتمی نیزشده است .تصاویر دست دادنش با 4 زن بی حجاب وکافر در ایتالیا در همین رابطه می باشد . ظاهراً این مأموریت تخریب کردن های رفسنجانی، خاتمی وکروبی به خانم فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت واگذار شده است. ولی کیست که نداند سرنخ اصلی واحد اطلاعات سپاه پاسداران ودفتر آخوند مصباح یزدی در قم است که موازی آن مؤسسه ی کیهان حسین شریعتمداری ودفترر یاست جمهوری پاسدار گماشته احمدی نژاد همراه با تیم باز سازی شده ی سعید امامی به خصوص حضور روح الله حیسنیان بعنوان مشاور فرهنگی امنیتی رئیس جمهور آن را تقیت وتکمیل می کنند ا ز سوی دیگر مسیح مهاجر سرمقاله نویس هم که خودش یک طلبه جانباز جبهه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران وعراق است و ضمن دفاع وحمایت از ولی فقیه کردن ، سخت از هاشمی رفسنجانی نیز دفاع می کند. بنابراین مجبور است که با آویزان شدن های چپ وراست به گفته های خمینی وشیوه ی به در گفتن تا که دیوار بشنود به رقبای غالب مهاجم پاسخگو باشد .
در غیر اینصورت اگر واقعاً حسنی مبارک پادوی صهیونیست ها ونوکر آمریکا می باشد . برای چه پاسدار احمدی نژاد خواهان عادی شدن رابطه با مصر شده است؟ چرا قبل از آن وزیر امور خارجه ی آدمربا منوچهر متکی به کنفرانس شرم الشخ رفت و در در سالن غذا خوری هتل شرم اشیخ حاضر شد و پای میز پذیرائی موقع ناهار با خانم رایس وزیر امور خارجه ی آمریکا سلام وعلیک کرد ولبخند زد ؟ سپس سفیر رژیم در بغداد به پای میز مذاکره با سفیر آمریکا شتافت؟ یا اینکه اگر رابطه یا ملاقات وگفتگو با مقامات آمریکائی داشتن بمنزله ی پادو ونوکر آمریکا بودن می باشد . خوب سئوال است رابرت مک فارلین که بود ودر تهران چه می خواست و چه کسانی با ایشان که مشاور امنیتی زمان رئیس جمهور جمهوریخواه رولاند رنگان بود در تهران دیدار وملاقات کردند وچه مقامی کیک وکلت وکتاب البته با موشک های ضد هوائی استینگر آمریکائی را در یافت کرد . البته که بعداً از طریق مجاهدین افغانی دریافت شد وچندین جنگنده های عراقی بوسیله ی آنان سرنگون شدند. مهمتر اینکه چرا مهدی هاشمی برادر داماد آقای منتظری که خبر این دیدار را در روزنامه النهار لبنان افشا کرده بود بدستور رفسنجانی بازداشت واعدام شد؟ یااینکه برداران قربانی فر که بودند ونقش اینان در ابطه با دلالی اسلحه از اسرائیل با ایران و جریان ایران کنتراها چه بود؟ طرح دوستی پارلمانی با آمریکا که از سوی برخی از نمایندگان مجلس دنبال می شود چه مفهومی دارد؟ هوشنگ امیر احمدی ها لابی های رژیم با گرایش به سوی رفسنجانی در کنار سایر لابی های مشابه در آمریکا مشغول چه نوع فعالیت واسطه گری می باشند؟ کانال وصل وارتباطی واعزام به ایران امسال خانم هاله اسفندیاری ها در آمریکا کیستند ؟ چرا پس از 12 سال تردد به ایران داشتن و تصویر یادگاری با مهدی کروبی در آمریکا رفتن ، در سفر اخیر خود به تهران دستگیر شد وجاسوس موساد وسیا از آب در آمده است ؟ تازه ورود خبرنگاران آمریکائی متعلق به سر زمین شیطان بزرگ به خاک ایران مدعی اسلامی ودشمن آمریکا دارای چه مضمون وپیامی می باشد تا جائیکه سیمور هرش می تواند با دفتر بیت رهبری نیز رابط داشته باشد تا که گزارش برای روزنامه های آمریکائی تهیه کند تا زد وبند های پشت پرده با پادوهای دست اول وچندم آمریکا ادامه یابد که معلوم نیست سرمقاله نویس این نمود ها را چگونه توجیه وتفسیر ورده بندی می کند؟
حال بماند که چرا کنفرانس های هولاکاست در تهران بر گزار شد و دلیل حضور برخی از یهودیان تندرودر آن چه بود ویا دست دادن احمدی نژاد با چند خاخام جوان در آمریکا که تصویرش در سایت بازتاب محسن رضائی بازتاب داده شد، این مورد ها طبق فلسفه پادوی آمریکا بودن مبارک چه مفهومی دارند؟ بالاخره مادام العمر شدن سلطنت ولایت فقیه چه هزینه ای برای مردم ایران وعراق ومنطقه ی خاورمیانه تا کنون داشته است و چه نسبتی با این اتهام هزینه ی پادوی صهیونیست و نوکرآمریکا خوانده شدن حسنی مبارک دارد که سرمقاله نویس اینگونه ادعا کرده و در موردش توضیح داده است؟
"رئيس جمهور مادام العمر شدن هزينه دارد. حسني مبارك اين هزينه را مادام العمر به آمريكا و صهيونيست ها پرداخت مي كند. روزي كه انورالسادات به جرم امضاي پيمان ننگين كمپ ديويد توسط افسر شجاع و انقلابي مصري خالد اسلامبولي در جريان يك بازديد نظامي به هلاكت رسيد آمريكا بدون ذره اي معطلي حسني مبارك را به جاي او نشاند و از آن زمان تاكنون يعني طي 26 سال گذشته اين مهره دست نشانده و غلام حلقه به گوش آمريكا يكسره رئيس جمهور مصر است . حسني مبارك علاوه بر اين پادوي هميشه گوش به فرمان رژيم صهيونيستي نيز هست . او براي آنكه در مقام رياست رژيم مصر باقي بماند در طول 26 سال گذشته هرچه آمريكا و رژيم صهيونيستي خواستند بدون معطلي انجام داد. شرم الشيخ قاهره و اسكندريه با امكانات هميشه آماده محل دائمي برگزاري گردهمائي هائي هستند كه توجيه جنايات صهيونيست ها و اجراي توطئه هاي آمريكا در منطقه خاورميانه رابرعهده دارند و حسني مبارك نيز دلالي آمريكا و رژيم صهيونيستي را برعهده دارد."
پرسش است که مگر آمریکاواسرائیل چه در عراق وخاورمیانه تعقیب می کردند و آرزویشان بود که به آن برسند که رژیم تروریستی آخوندی به نیابت آنان برایشان انجام نداده است؟ مگر به دلیل همین خوش خدمتی ها نبوده است که به جای تهاجم نظامی به این رژیم وبرانداختنش به سراغ طالبان وصدام حسین رفتند که اتفاقاً هر دو دشمنان این رِژیم بودند؟ مگر در سال 1982 تأسیسات اتمی عراق بوسیله ی جنگنده های اسرائیل بمباران نشد؟ مگر در میان کشورهای عربی این تنها عراق نبود که حامی فلسطینیان و جنبش آزادبخش فلسطین بود؟ مگر قبل از انقلاب این عراق نبود که بیش از 17 سال رابطه ی دیپلماتیک با آمریکا نداشت و تا قبل از اشغال نظامی در میان کشور وشیخ نشین های حاشیه ی خلیج فارس تنها کشور خارج از کمربند سبز آمریکا بود که دلیل حمله ی نظامی سال 90 و اشغال نظامی آن همین در محدوده آوردن به درون حاشیه کمر بند سبز عراق صد البته به خاطر نفت و موضع مخالفت صدام حسین با آمریکا واسرائیل بود که شرایطش را حاکمان تهران فراهم کردند؟ مگر دار زدن صدام حسین به آن وضع فجیع آنهم در روز عید قربان بهترین هدیه به اسرائیل وبدترین ضربه برای فلسطینیان نبود که حتی رهبران حماس نیز آن را محکوم کردند واز این دار زدن به عنوان ترورسیاسی یاد کردند و صدام را شهید نامیدند که البته اینگونه موضع گیری کردن حماس هرگز خوشآیند حاکمان تهران واقع نشد و از سوی حاکمان ومطبوعات وابسته به آن انتقاد شدید گردید. بالاخره اینکه مگر ایجاد جنگ داخلی در فلسطین این نهایت آرزوی دیرینه ی رهبران اسرائیل و موساد نبود که سپاه پاسداران وولی فقیه در جماران با مبلغ 250 میلیون دلارهای اهدائی به اسماعیل هنیه جامه ی عمل به آرزوی اسرائیل پوشاندند؟ بنابراین سئوال است که چرا اکنون که سران برخی از کشورهای عربی در شرمالشیخ گرد هم آمده اند تا جلوی نفوذ و ضربه وخیانت های بعدی رژیم بنیادگرا وتروریستی مذهبی حاکم بر ایران را بگیرند، سرمقله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی برای اینکه با یک تیر چند هدف زده باشد از موضع فرافکنانه وارونه گوئی کرده وآدرس غلط داده است و به جای اینکه از ابتدای مقاله ی خود بطور مستقیم هدف یا سیاست احمدی نژاد را نشانه بگیرد تا که نیاز نباشد لقمه را دور سرخود به چرخاند ودر دهان خود بگذارد ومجبور باشدبا دهان پر در پایان سرمقاله ی خود خطاب به رقیب خود چنین پیام بدهد وبگوید ؟
"البته مبارك هم براي آنكه رد گم كند هر چند وقت يكبار رجزي ميخواند و با اجازه اربابانش دو كلمه اي در انتقاد از آنها به زبان ميآورد و براي فريب دادن افكار عمومي از حق ايران براي برخورداري از فناوري هسته اي دم ميزند. اينها را ميگويد تا زمينه را براي برگزاري يكي دو اجلاس ديگر در شرم الشيخ يا اسكندريه و يا قاهره براي توجيه جنايات آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه فراهم نمايد و راه را براي اجراي توطئه هاي جديد آنها فراهم سازد چه ساده انديشند بعضي مسئولان ما كه تحت تاثير فريبكاري هاي فرعون مصر قرار ميگيرند و براي برقراري رابطه با رژيم او بي قراري مي كنند. اگر قرار است جمهوري اسلامي ايران از مردم فلسطين حمايت كند و آرمان فلسطين را كه بدون مبارزه عليه رژيم صهيونيستي تحقق نمي يابد دنبال نمايد چگونه ميتواند دست دردست كسي بگذارد كه دلال صهيونيسم است و مهره آمريكاست و براي ماندن در حاكميت نامشروع خود بر مصر در پادوئي دائمي و بي چون و چرا براي آنها از هيچ جنايت و خيانتي دريغ نمينمايد سران كشورهاي عربي به دليل تضادهائي كه در سياستشان نسبت به مساله فلسطين وجود دارد در برابر رژيم صهيونيستي ناتوان هستند. رژيم صهيونيستي فقط زبان زور را مي فهمد و ماجراي دولت حماس نمونه روشني از اين واقعيت است . با توجه به اين واقعيت آيا وقت آن فرا نرسيده است كه همه كشورهاي اسلامي به سياست امام خميني برگردند كه فرمود : اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود"
درخاتمه اینکه اکنون پس از فضای شوم جنگ داخلی در فلسطین ونتیجه ی کودتای طراحی شده سپاه پاسداران – جماران – حماس، منجر به این شده است که دو دولت در فلسطین تشکیل شود که یکی دولت دست نشانده ی اسلامی حماس است که مشابه دولت نوری المالکی در عراق است که در نوار غزه و هم مرز با مصر تشکیل شده است. پرسش است که غرب واروپا چه می خواهند بکنند؟ آیا باز هم تصمیم دارند که به سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات خود با این رژیم ترووریستی وبنیادگرای اسلامی حاکم بر ایران ادامه دهند تا اینکه فردا شاهد دولت اسلامی در لبنان وسپس در سایر کشورهای عربی باشند که هدف همان ایده ی تأسیس امپراتوری بزرگ اسلامی در منطقه است که پاسدار محسن رضائی نوید آن را داده بود و تأکید کرده بود اگر غرب بگذارد ایران به زودی به بزرگترین امپراتوری منطقه ی خاورمیانه تبدیل خواهد شد.
سئوال بعدی این است که حال تصور کنید این تجاوزات وپیشروی ها که پیش زمینه ی سرعت وشتاب بخشیدن به تشکیل چنین امپراتوری دسترسی به سلاح هسته ای می باشد ادامه یابد که حاصل آن تا حال عراق تبدیل به باتلاق شده و لبنان مبدل به سر زمین سوخته گشته و وضعیت فلسطین هم که اینگونه شده است. اگر چنانچه سلاح اتمی را داشته باشد آنگاه چگونه برخورد با پادوهای صهیونیست ونوکران آمریکا خوانده شده خواهد نمود ؟ یااینکه دامنه ی تجاوزات خود را می خواهدتا کجا گسترش دهد؟ در نهایت اینکه بالاخره قراراست که به سیاست خیانت بار تر از سیاست مذاکره ومماشات گری که آن روی سکه مذاکره ومماشات می باشد نگهداشتن نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه وسازمان های تروریستی ادامه داده شود ؟
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 5 تیرماه سال 1386

اعتراف آشکار به نقش دخالت گری در فلسطین، برای تشکیل دولت اسلامی. کیهان 4 تیر.

نقد وبررسی " فلسطين، تحولات هفته هاي آتي" (يادداشت روز)روزنامه ی کیهان دو شنبه 4 تیرماه سال 1386
اعتراف آشکار به نقش دخالت گری در فلسطین، برای تشکیل دولت اسلامی"
پرسش است دراین شرایط بی قانونی وبی در وپیکیری که بر جهان حاکم شده است و همه ی مرزهای انسانیت وعدالت وحرمت انسانی ورعایت به حقوق بشر از هم پاشیده شده و مفاهیم آزادی و عدالت ودمکراسی و حقوق بشر هر روز بی اعتبار تر از روز گذشته می شود . طوریکه جان انسان ها آنقدر بیش از حد بی ارزش شده است که روزانه تعداد کثیری یا بیشماری از آنان در جنگ وجدال های بیهوده ومستمر وادامه دار دارد پایمال می شود که بطور مثال در عراق وافغانستان ولبنان وفلسطین شاهد آن می باشیم و بدتر اینکه سایه ی شوم زور قدرت وثروت فراگستر شده و قلدری وخود خواهی ویکه تازی کردن ومانور دادن ها به عنوان مدافعان صلح وآزادی جای قانون وقانونگرائی ودمکراسی را گرفته است . در صورتیکه بازده و نتیجه ی آن موجب اوضاع شدیداً بحرانی و صد البته خرت وخر در خاورمیانه شده به خصوص شرایط به وجود آمده در عراق و فلسطین ولبنان است . چرا یک مسئولی در میان این مدعیان جهان متمدن ومدرن غرب یافت نمی شود که در این فضای آشوب زده وبی پرنسیب شده تا که پرسش کند که چرا قلدران ونفتخواران تلاش می کنند جهان را بکام خود یا در حقیت مرگ بکشانند ولی با ندانم کاری های خود آنقدر دچار زیاده روی یا به بیراهه رفتن ها شده اند که بقول معروف دیگر سگ صاحبش را نمی شناسد که نمی توانند از خود پرسش کنند آخر رژیم تروریستی آخوندی که بیش از 28 سال است خون مردم ایران را بر توی شیشه کرده است ودارای افکار ارتجاعی و ضد بشری و قرون وسطاعی می باشد ومی خواهد انقلاب اسلامی و بنیادگرائی خودش را به جهان صادر کند چکاره است که تبدیل به سخنگو ونماینده ی مردم عراق و فلسطین ولبنان شده است و تا آنجا پیش رفته است که به خود حق می دهد که ضمن دخالت گری های وحشیانه خودودامن زدن به خشونت وناامنیتی ورشد عملیات تروریستی در عراق و باتلاق کردنش وصدور احکام اعدام برای دلتمردان سابق حکومت عراق جنگ افروی در لبنان کند وآنجا را تبدیل به سر زمین سوخته نماید در فلسطین ایجاد جنگ داخلی کند. بازهم با این رژیم یاغی بین المللی خوانده شده، مذاکره ومماشات گری گردد تااینکه بتواند بطور عوامفریبانه مدعی شود تا خودرا ناجی مردم این کشورها اعلام کند وپا را نیز از این فراتر بگذارد و با وقاحت ودریدگی تمام از کودتائی که در فلسطین انجام داده بگوید و به دفاع علنی از کودتاگران حماس بر خیزد واز اینگونه مدعی در اختیار داشتن تنها منطقه ی آزاد سر زمین فلسطین حماس نام ببرد:
"تحولات فلسطين طي دو هفته اخير شتاب فراواني گرفت. تسلط كامل حماس بر تنها بخش آزاد شده فلسطين- غزه- از يك سو و اعلام انحلال دولت ائتلافي حماس- فتح توسط محمود عباس از سوي ديگر، نگاهها را به اين سرزمين معطوف كرده است."
تئوریسین سپاه پاسداران ومدافع سر سخت دخالت گری سپاه پاسداران در عراق و لبنان وفلسطین وگزارشگر ویژه از خط اول جبهه ی حزب الله لبنان با اسرائیل برای روزنامه ی کیهان همکارش ارسال می کرده است اکنون بدون آنکه بگوید چگونه با تحریم اقتصادی بودن حماس، ایشان اعتراف وادعا کرده است که اکنون حماس ستیزه جو بیش از انتخابات و وارد دولت شدن قوی شده وسلاح در اختیار خود دارد . سئوال است که این سلاح ها چگونه بدست آمده است وهزینه ی آن چگونه تأمین شده است؟ هدف از در اختیار داشتن اینگونه سلاح ها برای چیست ؟ مهمتر اینکه این پاسدار تئوریسین چگونه به این اطلاعات دقیق دسترسی یافته است؟ اگر چنانچه خود در ریز اطلاعات نیست وبطور دقیق می داند که منبع وسر چشمه ی اصلی تأمین کننده ی سلاح کجاست ؟ یعنی همان جاست که ده هزار موشک را به جنوب لبنان منقل کرده است وبا آن جنگ 33 روزه با اسرائیل راه انداخت تا که بتواند بطور موقتی بحران پرونده ی هسته ای را در شورای امنیت سازمان ملل به تعویق بی اندازد که اکنون که بحران هسته ای خطیر تر از گذشته شده است ودر آستانه ی تصویب قطعنامه ی سوم در شورای امنیت سازمان ملل در شرف تکمیل شدن است. بنابراین نیاز به بحران آفرینی مشابه جنگ 33 روزه مشابه با حزب الله با اسرائیل می باشد که از طریق حماس با اسرائیل امکان پذیر نشد ولی از طریق راه اندازی جنگ علنی میان ساف وحماس و فلسطین پیگیری شده است که حاصلش طریست که اکنون در مورد پیروزی ونقش حماس اینگونه تشریح وتوصیف شده است :
"كه اكثريت فلسطيني ها از حماس و روش مبارزه جويانه آن حمايت مي كنند و حماس در آمادگي نظامي بيشتري بسر مي برد و سلاح هاي بيشتري دارد چگونه مي توان حماس را بار ديگر به سمت كار نظامي سوق داد؟ بستن درب ها روي چنين نيرويي عواقب وخيمي براي مخالفان خارجي و داخلي حماس دربر خواهد داشت"
پاسدار تئوریسین سپاه پاسدار در دنباله ی یادداشت روز خود بیشتر به حماس پرداخته واز نقش آن دفاع کرده است تا اینکه رسیده به نقش شیخ حسن نصرالله که چگونه بفرمان سپاه پاسداران در لبنان و برابر اسرائیل نقش اجرا کرد . همانگونه که حماس با کمک اهدای دلارهای بیت رهبری ولی فقیه ایفای نقش کرد و جنگ داخلی در فلسطین برپا کرد تاکه بتواند از ساف به عنوان سازشکار نام ببرد و از اجرای نقش پیروزمندانه حماس گفته شود که چگونه عملکردش منجر به تشکیل دو دولت فلسطینی شده که یکیش اسلامی می باشد وچنین از آنان یاد کرده است :
"- به نظر مي آيد اسرائيلي ها پس از شكست در جنگ 33 روزه از نظر داخلي در موقعيت بسيار شكننده اي قرار گرفته اند. اينكه اولمرت براي نخستين بار از «دو دولت فلسطيني و اسرائيلي» سخن به ميان مي آورد و بوش بطور معناداري او را «شجاع و واقع بين» مي نامد. اين بيان كننده آن است كه احتمالاً در ماههاي آينده شاهد تحولات مهمي در عرصه فلسطين خواهيم بود. در اين شرايط اسرائيلي ها - به احتمال زياد- گام هايي به عقب برمي دارند- يعني رام الله، بيت اللحم و اريحا- را به محمود عباس تحويل مي دهند.آنان در شرايطي كه خود را ناگزير به كاستن از درگيري ها مي دانند، به گمان اينكه چنين اقدامي جريان سازشكار را در فلسطين تقويت مي كند احتمالاً نقاطي از محدوده اشغالي 1967 را تخليه خواهند كرد. اما حتي در آن وقت فلسطيني ها آن را دستاورد مقاومت خود در برابر اشغالگران خواهند دانست نه سازشكاري محمودعباس و نيروهاي او."
بالاخره در پایان تئوریسین سپاه پاسداران همان اخطار بیش از ده سال پیش کمیسیون شورای ملی مقاومت را تکرار کرده یا در حقیقت به آن اعتراف کرده است که چه درست هشدار داده بود که گفته بود خطر آینده منطقه وجهان بنیادگرائی مذهبی است که نبض آن در تهران می تپد که اکنون بطور شفاف پاسداریادداشت روز نویس پذیرفته است که دادن دلارهای اهدائی به اسماعیل هنیه وحماس صلواتی نبوده است . چونکه هر گز هیچ گربه ای بخاطر رضایت خدا موش نمی گیردتا که قرارباشد بیت رهبری و سپاه پاسداران واسماعیل هنیه وحماس اینکارا باید بکند. بنابراین پایان هدف غائله ی بحران آفرینی و ایجاد جنگ داخلی در فلسطین یا واضح تر گفته شود طرح کودتا برای ایجاد حرکت اسلامی در فلسطین بوده است که اکنون اینگونه به آن اعتراف شده ودر نوار غزه حماس آن را تشکیل داده است:
"- حماس اينك از تشكيل «دولت اسلامي» در غزه سخن مي گويد، اين براي رژيم هاي لائيك مصر و اردن كه در طول 4 دهه گذشته خود را صاحب اختيار فلسطيني ها مي دانسته و از جانب آنان تصميم مي گرفتند بسيار دردناك مي باشد. پيوند اخوان المسلمين در فلسطين، مصر و اردن در حالي برقرار مي شود كه اين گروه تا حد زيادي پوسته سلفي گري را كنار گذاشته و به مدل انقلاب اسلامي ايران بسيار نزديك شده اند. اين پيوند در آينده نزديك به بار مي نشيند؛ اين همان وحشتي است كه اسرائيلي ها، مصري ها و اردني ها را وادار به واكنش مي كند اما واكنش آنان چيست مقابله يا دادن امتياز؟"
درخاتمه اینکه به دلیل حضور ونقش فعال سپاه پاسداران که در قدرت اجرائی دارند و در راستای تشنه ی بودنش و تسلط کاملی که بر تأسیسات هسته ای دارد و علاقه ی وافری که هرچه زودتر به رسیدن سلاح هسته ای دارد . بنابراین می بایست که در بستر پیگیری اهداف خودش در زیر چتر ولی فقیه دست نشانده ی خودش ومهره های دست چین شده ی دیگر همچون نوری المالکی و عبدالعزیر حکیم در عراق و شیخ حسن نصر الله وحزب الله در لبنان واسماعیل هنیه و حماس در فلسطین دست به ایجاد ناامنی وبحران سازی دامن بزند وزمینه ی جنگ افروزی در این مناطق به وجود آورد ابتکه به افغانستان نیز سلاح صادر می کند ودر یمن وسومالی وسودان هم آشوب برپا می کند . ازسوی دیگر در کنار سیاست دیپلماسی مذاکره ومماشات خائنانه ای را با اروپا تعقیب می کند که در نهایت بتواند به هدف نهائی داشتن بمب اتمی برسد که این روز ها بر خلاف ادعای عئوامفریبانه ومضحکی که می شود مذهب ودین ما اجازه با داشتن بمب اتم را به ما نمی دهه وما از اساس به دنبال این موضوع نیستیم همش دروغ وشارلاتان بازیست زیرا که وزیر کشور در استان ایلام بطور شفاف اعتراف کرده که 100 کیلو گرم مواد اورانیوم غنی شده ذخیره شده است که برای ساختن یک بمب اتمی کافیست. اگر هنوز غرب می خواهد بازهم چشمان خودش خود را به روی واقعیات به بندد که گویا انشائ الله گربه است و ندیده ونشنیده است وهنوز چشم به سیاست خیانت بار مذاکره ومماشات دوخته است تا که معجزه کند. اما استمالت جویان باید بدانند که زمانی نه چندان دور خواهد رسید که طنین صداهای انفجاری نه اینکه چورت خواب عیمق اینان را خواهد پراند وپرده گوشان را پاره خواهد کرد شاید هم که چمشانشان را نیز از حدقه بیرون درآورد
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 4 تیرماه سال 1386

بازهم وارونه گوئی وکتمان کردن حقایق وپاک کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن"


نقد وبررسی " به نام فتح به كام صهيونيست ها" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 4 تیرماه سال 1384
بازهم وارونه گوئی وکتمان کردن حقایق وپاک کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن"
یادداشت های روز های روزنامه ی پادگانی – اطلاعاتی کیهان که با قلم سربازجو پاسدار حسین شریتعمداری و همآهنگی و اتکای سپاه پاسداران تهیه وتنظیم می گردند و با ابزاز تقریباً زور سپاه پاسداران به ولی فقیه دست نشانده ی این ارگان فاشیستی سپاه پاسداران تحمیل وحقنه می شوند که البته ایشان هم چاره ای جز تسلیم و اجابت ندارد. ولی سر مقالات روزنامه ی جمهوری اسلامی همسوئی کامل با نکته نظرات ولی و بیت رهبری دارند. زیراکه برخی از قلمزنانش همچون علی اکبر ولایتی هستند که همشهری و مشاور امور بین المللی ولی فقیه هستند .مهمتراینکه هم منقلی ولی فقیه می باشند. بنابراین سیاست اتخاذ شده ی زنجیره ای و تبیین دخالت گری در امور داخلی عراق ولبنان وفلسطین وافغانستان که در سرمقالات این روزنامه بازتاب داده می شود رئوس وخطوط کلی سیاست مربوطه اش در بیت رهبری تعیین ومشخص وتهیه و تنظیم می گردد. سپس بطور مستمر در سرمقالات تعقیب می گردد واین سیکل از پس از اشغال نظامی افغانستان وعراق بدون وقفه ادامه داشه است که بطور شفاف نه اینکه اذعان بر نقش دخالت گرایانه در امور داخلی این کشورها دارد ، بلکه اعتراف آشکار به مسئولیت پذیری مستقیم در بحران سازی ها وآشوب و ناامن سازی ها وجنگ وخونریزی ودامن زدن به آن در این کشورها نیز می باشد. پس بی جهت نیست که سرمقاله از عراق روز گذشته امروز نوک قلم به سوی فلسطین ولبنان چرخانده شده است البته که همزمان که دادگاه مسخره دست نشده ی در عراق حکم اعدام برای 3 مقام در دولت سابق صدام حسین نیز صادر شده است. اکنون وظیفه ومأموریت سرمقاله نویس در راستای توهین وپرخاشگری به رهبران کشور های عربی واگذار شده است که در بستر ابراز واثبات نقش دخالت گری در عراق است که پس به دفاع برخاستن روز گذشته از نخست وزیر دست نشانده ی نوری المالکی در عراق ودر اثبات نقش دخالت گری در امور داخلی لبنان وفلسطین ونماینده ی آنان شدن می باشد ، که به سراغ متهمان به دخالت داشتن در طرح کودتای تعویض نخست وزیر دست نشانده ی عراق وحمایت از فلسطین کردن رفته است که چرا اجازه ندادند طرح کودتای حماس علیه ی فتح بطور کامل اجرا گردد که اینگونه به اینان پرخاشگری وتوهین شده واتهام سازشکاری وخیانت زده شده است :
"سازشكاران عرب و خيانتكاراني كه پرونده هاي همكاري آنان با اشغالگران صهيونيست آشكار شده ناگهان قهرمانان صلح و آشتي شده اند. قرار است شرم الشيخ امروز شاهد گردهمائي اضطراري حسني مبارك رئيس رژيم كمپ ديويدي مصر عبدالله پادشاه اردن محمود عباس رئيس تشكيلات نيم بند باصطلاح خودگردان فلسطين و ايهود اولمرت نخست وزير رژيم اشغالگر صهيونيستي باشد و اين مجموعه زمينه هاي عملي براي تكميل كودتا عليه حماس و مجلس ملي فلسطين را فراهم سازند. مطابق توافقات بعمل آمده قرار است ظاهرا اسرائيل به عقب نشيني هاي باصطلاح بزرگي در برابر محمود عباس دست بزند و چنين وانمود كند كه گويا امتيازات بزرگي داده است . بحث و تصميم گيري درباره تشكيل كشور مستقل فلسطيني پايان اشغال اسرائيل در كرانه غربي بيت المقدس شرقي و نوار غزه جزو رئوس اصلي اين اجلاس اعلام شده است"
در دنباله سرمقاله نویس بخشی از اتهامات محمود عباس را، اینگونه بیان کرده است:
"اگرچه قرار است در پايان اجلاس شرم الشيخ محمود عباس دست خود را بعنوان يك قهرمان بالا ببرد و « پيروز ميدان » معرفي شود اما اقدامات روزهاي اخير محمود عباس و جناح فتح به قدري شرم آور است كه ديگر جائي براي پذيرش ادعاي قهرماني اين جناح جنايتكار باقي نمانده است ."
جالب است باوجود اینکه مقامات رژیم تروریستی آخوندی ادعا می کنند در امور داخلی سایر کشورهای همجوار ومنطقه هر گزد خالت نمی کنند ولی سرمقاله نویس در ادامه در کسوت نماینده تام وتمام مردم فلسطین ظاهر شده وبه عنوان سخنگوی حماس اعلام کرده است که حماس همچنان نه در برابر ابو عباس و فتح می ایستد، بلکه حتی اگر اسرائیل عقب نشینی کند بازهم نه اسرائیل را به رسمیت ی شناسد ونه اینکه دست از مبارزه برخواهد کشید:
"لكن امروزه با دولت حماس مواجهند كه با استواري كلام خود هيچ يك از عقب نشيني هاي ذلت بار فتح و دولتهاي قبلي از جمله به رسميت شناختن اسرائيل را نمي پذيرد و در ميدان عمل همچنان از پشتوانه هاي قانوني در مجلس ملي فلسطين و نزد افكار عمومي نيز برخوردار است .در واقع حتي باصطلاح عقب نشيني هاي اسرائيل اگر صورت بگيرد باز هم ربطي به سازشكاري محمود عباس و جناح فتح ندارد بلكه محصول مقاومت حماس و يكپارچگي ملت فلسطين از مواضع حماس است و سازشكاران خائن نبايستي به خود جرات دهند و با موج سواري تبليغاتي چنين وانمود كنند كه گويا صهيونيست ها را مجبور به اعطاي امتياز كرده اند. "
بازهم سرمقاله نویس در همسوئی کامل با همکار بازجوی شکنجه گر وپرونده سازش پاسدار حسین شریعتمداری در روزناه ی کیهان حرکت کرده است که روز گذشته در صحفه ی اول روزنامه ی خود خبر از بدست آمدن اسناد جاسوسی فتح با موساد اسرائیل داده بود . همینطورضمن تأئید کردن دلیل حمله به دفاتر فتح از جماران طراحی شده است و با بازگوئی وارونه اینکه ابو عباس طراح کودتا علیه حماس است البته باو فراموش کردن اهدائی مبلغ 250 میلیون دلار بیت رهبری به اسماعیل هنیه برای را اندازی این طرح کودتائی که اکنون کتمان شده است وباتهدید کردن ابو عباس وفتح ودفاع کردن از حماس اینگونه ابو عباس به جای حماس همکار دستگاه جاسوسی موساد وسیا خوانده شده اند:
"بعلاوه بايد پرسيد محمود عباس و جناح فتح چه اقدام مفيد و موثري را انجام داده اند كه توجيه گر عقب نشيني اسرائيل و اعطاي چنين امتيازاتي باشد فروپاشي دفاتر و مراكز امنيتي فتح و مراكز فرماندهي تحت نظر محمود عباس در روزهاي اخير پرده از روي همكاريهاي خيانت آميز محمود عباس و جناح « فتح » با صهيونيست ها برداشته و نشان مي دهد كه نه تنها فتح با اسرائيل در تعارض نبوده بلكه حتي بعنوان « خبرچين » و « عامل اجرائي اسرائيل » عمل مي كرده و در خوش خدمتي به اسرائيل آنچنان افراط كرده كه حتي صهيونيست ها را به حيرت انداخته است, مطابق برخي اسناد محرمانه و مداركي كه طي روزهاي اخير به دست جنبش حماس افتاده سازمانهاي امنيتي تحت نظر محمود عباس براي « سيا » و « موساد » براي سالها به جاسوسي و خبرچيني مشغول بوده و حتي به نيابت از آنها وارد عمليات مي شده اند. "
در بخش دیگر مقاله عجیب سرمقاله نویس دست به خود زنی وفرافکنی زده است . چونکه همه می دانند کار 24 ساعته ولی فقیه ورفسنجانی سنگر منقل وتریک است و هنوز فراموش نشده است که در زمان رئیس قاضی القضات بودن آخوند اردبیلی بود که اعتراف شد با صدور محموله های مواد مخدر به اروپا ودریافت تسلیحات نظامی شد و چندین سال است که از طریق کشت خشخاش در دره ی بقای زیر کنترل حزب الله لبنان وسوریه مواد مخدر تولیده شده برداشت وبا فروش آن کانال استفاده ی مالی حزب الله شده است . ودر شرایطی از ایران از طریق مرز ایران وعراق روزانه زوار به عراق اعزام می شوند مثل ریگ مواد مخدر منتقل می شود که خیلی هم از دلالان مواد مخدر دستگیر و در عراق زندانی شده اند .ولی اکنون سرمقاله نویس از تجربیات 28 سال گذشته سران رژیم تروریستی آخوندی بهره جسته و تجربه وعنملکردش را چنین به رقیب فلسطینی خود نسبت داده است :
"تجارت مواد مخدر و انتشار اسكناس هاي تقلبي بهمراه طيف وسيعي از اقدامات شرم آور ديگر جزو افتخارات جناح فتح است كه همواره دچار افراط و تفريط بوده است ناگفته پيداست كه كودتاي جناح فتح و محمود عباس اگرچه بنام آنها صورت مي گيرد ولي به كام اشغالگران صهيونيست است و يكبار ديگر نقش مستقيم صهيونيست ها را درقالب دولت خودگردان برسرنوشت فلسطيني ها حاكم مي نمايد.."
سرمقاله نویس همانگونه که خاموشی اتخاذ کرده است واز بیان حضور اسمایل هنیه با ولی فقیه ودریافت مبلغ 250 میلیون دلار هدیه در جماران چشم پوشی کرده است . از ترس تف وتاق و ریش شدن نیز ترجیح داده است که اشاره به سفرپاسداران غلامک وگماشته ولی فقیه به امارات نکند که چگونه از موضع ذلت وخواری پیشنهاد عادی شدن رابطه با مصر شد وباز گشائی سفارتخانه های دو کشور شد که البته طرف مقابل نپذیرفت . ولی اکنون با وقاحت آخوندی اینگونه طلبکار وپرخاشاگر شده وتوهین کرده و دشمنی وکینه ی خودعلیه ساف وحماس را به نمایش گذاشته است:
"ـ موضوع شرم آور در اين ماجرا آنست كه هر جا خيانتي عليه ملت فلسطين صورت مي گيرد و قرار است رسميتي پيدا كند نقش مستقيم رژيم كمپ ديويدي قاهره و رژيم منحوس شاه اردن با آن كارنامه مفلوك وشرم آور همچنان در فهرست مجريان و حاميان اين طرحهاي ننگين به ثبت رسيده است . رژيم قاهر رژيم مفلوك اردن و تمامي سازشكاران شروري كه فكر مي كنند براي هميشه مي توانند بر خيانتهاي خود سرپوش بگذارند بدانند كه بهرحال روزي پرده از روي خيانت آنها نيز برداشته خواهد شد. اگر امروزه اسناد و مدارك خيانت محمود عباس و مزدورانش در پيشگاه ملت فلسطين و دنياي اسلام فاش گرديده روزي هم اسناد خيانت آنها افشا مي گردد و ديگر جائي براي حركتهاي نمايشي و باصطلاح پيروزمندانه باقي نمي ماند. اگر محمود عباس و مزدورانش و اگر اسرائيل و حاميانش اين حركتها را براي تاثيرگذاري بر اراده و ديدگاه ملت فلسطين و ملتهاي مسلمان انجام داده و مي دهند بدانند و مطمئن باشند كه دقيقا به استناد همين بازيهاي رسوا راه سازش و خيانت سرانجامي جز ننگ و نكبت ندارد و راه پيروزي فلسطين جز با استقامت و شهامت و شهادت هموار نخواهد شد"
در خاتمه اینکه اینگونه برجسته کردن کینه ودشمنی هیستریک علیه جنبش آزادیخواهانه ی مردم فلسطین جدید نیست. زیراکه ریشه ی تاریخی دارد وپیروان خمینی نیز همان خط خمینی نسبت به فلسطین را دنبال می کنند. یعنی همانگونه که با اشغالگران افعانستان وعراق همکاری نزدیک کردند تا که قرارگاه های نظامی مجاهدین بمباران وخلع سلاح شوند ودر نهایت توانستند صدام حسین را در روز عید قربان بر دار کشند. در صورتیکه در میان کشورهای عربی این تنها صدام حسین بود که حامی اصلی فلسطینیان بود . اکنون نیز همان دستان وجنایتکاربا سیاست خائنانه ی دشمنی با پیروان زنده یاد یاسر عرفات می باشد که در زمان زنده ماندنش ده ها طرح ترورش را طراحی کرده بود دوباره علیه جانشینانش فعال شده اند. ضمن اینکه ایران کونتراها ونقش اسرائیل فراموش نشده است که کدام دستن ناپاکی در پشت پرده با اسرائیل در رابطه بود وچگونه کشتی حامل محموله تسلیحات نظامی که ظاهراً سپاه پاسداران از سواحل جنوب ایران به سواحل آبی فلسطین بارگیری شده بود به مأموران ساحلی اسرائیل اطلاع داد ه شد تا که تهاجم به کشتی کنند وبهانه داشته باشد به دفتر عرفات حمله ی نظامی کنند و وی را تا دم مرگش زیر کنترل ومحاصره نگه دارند که اکنون همان دستان و همکاران پنهان پشت پرده با اسرائیل دارند بطور وارونه فرافکنی می کنند . البته بیش از دیگران فلسطینیان می دادند که واقعیت یست و بی جهت نبود که ابو عباس انگشت اتهام کودتا از طریق حماس را به درستی تشخیص داد وآن را به سوی جماران نشانه رفت که اکنون اینگونه واکنش فرافکنانه ی سرمقاله نویس را به دنبال داشته است .

هوشنگ – بهداد
دو شنبه 4 تیرماه سال 1384

نقد مطبوعات : "چرا درسوم تیر سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ، به تهدید جای مطالبات افتخار شده؟!"

نقد وبررسی " بازخواني يك انتخاب " (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان یکشنبه 3 تیرماه سال 1386
"چرا درسوم تیر سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ، به تهدید جای مطالبات افتخار شده؟!"
یادداشت روز نویس در ضمن تشریح کردن از مدل دمکراسی که در آمریکا وجود دارد و ا ختلاف آن با نوع دمکراسی در ایران و خاور میانه گفته است و شرایط الگو برداری از دمکراسی وابسته ی آمریکائی در این کشور ها چه بصورت داوطلبانه از درون این کشورها وچه بصورت تزریقی مخلمین از برون آن گفته است و بالاخره به اینجا رسیده است که قبل از سوم تیر ماه سال 1384 که نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد و یک پاسدا ر رئیس جمهور شد البته بدون آنکه بطور مستقیم به شیوه ومراحل وچگونگی برگزاری این انتخاب و حذف وجراحی کردن حریف سخنی بگوید، بهر حال بدون آنکه بطور مستقیم در این مورد بگوید که هدف اصلی از اینگونه مقایسه کردن چیست ولی منظور را رسانده است و گفته تا قبل از این تاریخ در ایران از همان مدل حکومت های الگو برداری شده ی آمریکائی حاکم بوده است که تصمیم داشتند از تغییرات مخملین به سمت همان نوع دمکراسی دلخواه آمریکائی در ایران پیش بروند وآن نمونه دمکراسی را حاکم کنند که سوم تیر آمد واین بساط را بر هم زد ونوعی از سیستمی که حاکم کرد که نه جواب مدل دمکراسی آمریکائی وحامیان داخلی آنان را داد ( منظور دوم خردادی های مغلوب می باشد)، بلکه تبدیل به کانونی شد که عراق وبحرین و فلسطین ... تا آمریکای لاتین را در برگرفت. یعنی اینکه اعتراف شده است که تا چه اندازه سیستم حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران برای قبضه قدرت وحذف رقیب کارساز بوده و دقیق برنامه ریزی شده و طرح کودتای خزنده چه با حساب و اهداف از قبل مشخص شده به جلو رفته است که اکنون بوضوع اذعان شده است که سوم تیرماه در راستای همین اهداف ذکر شده برنامه ریزی شده می باشد که در ادامه ی کودتای سوم تیرماه ی سال 1384 اکنون به نوار غزه در فلسطین رسیده است واز طریق حماس علیه ی ساف و فتح اجرا شده است . یادداشت روز نویس دلیل آن را اینگونه بطور آشکارا تشریح کرده و به نقش دخالت گری در عراق فلسطین و لبنان و.... اشاره نموده و این مسئولیت را نیز به عنوان افتخار مدل جدید دمکراسی اسلامی چنین پذیرفته است"
"انتخابات سوم تير 84 نه تنها سدي نفوذ ناپذير مقابل اين موج وارداتي را در كانون ايستادگي برابر سياست هاي سلطه جويانه غرب در منطقه ايجاد و انگيزه هاي سوء آنان را در خصوص نظام جمهوري اسلامي ايران بشدت تضعيف كرد، بلكه به مقدمه اي براي سلسله اي از نتايج درخشان دموكراسي بومي از خاورميانه اسلامي (عراق، فلسطين، بحرين و...) تا آمريكاي لاتين (بوليوي، نيكاراگوئه و...) تبديل شد كه غيرقابل پيش بيني بودن ويژگي مشترك همگي آنهاست."
البته سیاست بازان پر مدعای همه چیزدانی ومسلط برجهان که بوی نفت ارزان ومفت ومجانی زیادی گیج ومنگ شان کرده بود، مشام های شان را آنقدر بوی گاز ونفت گرفته بود و بقول معروف نفتی شده بود که نتوانستند بفهمند چرا کشور مدعی مبارزه با شیطان بزرگ که سابقه اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران را دارند، چگونه شد که رهبرانش حاضر شدند در اشغال افغانستان وعراق با اینان همکاری کنند . همانگونه با وجود داشتن تجربه اهدای کتاب وکلت وکتاب به رفسنجانی در تهران که از سوی مک فارلین داده شده بود، چگونه همزمان تبعه ی آمریکائی و اروپائی در لبنان ربوده می شد و در برابر باج خواهی ها آزاد می شدند؟ و یا چرا همان زمان که هواپیمای مسافربری در لاکروبی ایرلند سقوط کرد با اینکه اسناد معتبر اعمال دست داشتن عوامل رژیم تروریستی در این انفجار در دسترس شان بود نه اینکه خاموش ماندند، بلکه بطور عمد آدرس غلط داده شد و موضوع را بطور جدی پیگیری نکردند ویا اینکه زمانیکه اسناد بیشتر در انفجار نظامی خبر در ظهران عربستان بدست آمد باز هم حاضر نشدند بطور مسئولانه این پرونده را تعقیب نمایند . حتی نتوانستند که تهاجم به عراق و سقوط حکومت صدام حسین وفراهم کردن فضای مانور برای عوامل رژیم تروریستی آخوندی را بفهمند که می تواند چه عواقب شومی بهمراه داشته باشد و موجب خواهد شد که اکنون یاداشت روز نویس آنگونه تحلیل وگزارش دهد و اعتراف کند که به شرایطی که اکنون در عراق و افغانستان وخاورمیانه بوجود آمده است افتخار کند و آنگونه تفیم کند که گویا تبدیل به تبیین آنسوی صدورا نقلاب اسلامی خمینی شده است که پس از 22 بهمن سال 57 آن را مدام مطرح می کرد و جانشینش ولی فقیه زیر پوشش تهران ام القرای کشورهای جهان اسلامی است بیان می کرد که رهبرش نیز در جماران می باشد و پاسدار غلامک وگماشته اش احمدی نژاد نیز آن را با آرزوی جهان بدون آمریکا و تهدید به نابودی اسرائیل عیان کرد. زیرا که قبل از آن ادعای کابینه ی 70 میلیونی کرده بود که مدعی بود امام زمانی وجاده صاف کن ظهور آقا امام زمان تشکیل داده است وتضمین دو ساله برای ظهورش داده بود . به عنوان پیش شرط جهانی شدنش در سازمان ملل در حالت نورانی شدن ، صدور عدالت مهرورزانه ی به بندگان خدا در سراسر جهان نوید داد وآن را فریاد زد و برای بسط دادن و تبلیغ وجا انداختن آن در سطح جهان بود که در دنباله از جهان به سمت احمدی نژاد شدن گفت.اکنون که عراق تبدیل به باتلاق شده و لبنان مبدل به سر زمین سوخته شده است.گزارشی که پاسدار یادداشت روز فضائی که قبل از نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم ارائه داده است که البته این خیمه شب بازی برای اولین بار در طول عمر رژیم تروریستی آخوندی بطور دو مرحله ای انجام گرفت یعنی در دو نوبت 27 خرداد و3 تیرماه این نمایش خیمه شب بازی برگزار شد. اینگونه گزارش بی ارزش را آنقدر بزرگ کرده است که نگو و مپرس در صورتیکه کوچکترین اشاره ای به عملکرد دو ساله ی دولت نشده است و سخنی در مورد وعده های داده شده زمان تبلیغاتی انتخاباتی به مردم به میان آورده نشده است. زیرا که در حقیقت نکته ی مثبتی به نفع مردم انجام شده است تا که قرار باشد بازگو گردد جز اینکه جا به جائی قدرت ومهره ها انجام گرفته است که یادداشت روز نویس نویس مجبور شده است آن را اینگونه معرفی کند"
"انتخابات نهم علاوه بر تأثير جهاني و منطقه اي، حتي در داخل كشور و نظام اسلامي ايران، كه از نخستين روز تاكنون اتكاي راستين و بي شائبه به آراي ملت در اداره همه امور كشور را وجهه همت قرار داده، نيز پديده اي متمايز بود"
درخاتمه اینکه چون در این رژیم ضد بشری که یک ولی فقیه به نام رهبروجود دارد که بقول خاتمی منتسب به وحی است واراده ی سیاسی برتر خوانده شده است که می تواند نامه ی حکومتی ماوارای قانون اساسی صادر کند و تجربه ی 28 ساله عملکرد دولت های گوناگون ثابت کرده است که مردم ایران محلی از اعراب ندارند جز اینکه باید به عنوان سیاهی لشکرها پای صندوق های رأی گیری در نمایشات خیم شب بازی به نام انتخابات حضور یابند که در حقیقت انتصابات می باشد تا اینکه محمل و بستر سازمشروعیت بخشیدن به یک رژیم نامشروع وضد مردم باشد که مسئولانش یا مشغول دزدی و غارتگری می باشند یا دارند طرح قتل و جنایت اجرا می کنند و یا بحران سازی برای سرکوبگری می نمایند . یا برای بقای خودشان بحران و تروریسم صادر می کنند وباج ها به تروریست های استخدام کرده می دهند تا که از طریق اینان بتواند دست به آشوبگری وناامن سازی وجنگ افروزی بزنند تا که قادر باشند خطر فروپاشی را دفع کنند . بنابراین چون سران رژیم تروریستی آخوندی به شدت احساس خطر می کنند پس بطور پنهانی طرح و پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال کرده ند وبرای سرعت بخشیدن به بمب اتم رقیب دوم خردادی را بسیار ساده جراحی کردند که اکنون یاداشت روز نویس اعتراف کرده است که اگر اینکار نمی شد دمکراسی آمریکائی حاکم می شد که دیگر جائی برای آخوند متحجر و خرافه پرست و ولی فقیه و سپاه پاسداران و چشم انداز دسترسی به سلاح هسته ای و دخالت گری در امور داخلی عراق و سایر کشورهای منطقه نبود ونمی شد این الگوی دمکراسی اسلامی خوانده شده را حتی به آمریکای لاتین صادر کرد. بنابراین وقتیکه به این شفافی اعتراف می شود که در طرح کودتای خزنده ی طراحی شده ی رقیب کنار گذاشته شد تاکه نکند فضای جامعه را باز کند که دیگر جائی برای آخوندهای مرتجع وغارتگر وارگان فاشیستی سپاه پاسداران نباشد که سهیم در غارتگری باشد. پس سیاست حرکت چراغ خاموش را سپاه پاسداران اجرا کرد که یک قلم با بسیج سال گذشته دولت غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد 7 میلیارد دلار قرارداد با دو اروگان بسیج وسپاه پاسداران بست تا که مزد وپاداش جمع آوری آرای تقلباتی پای صندوق های رأی گیری به اینان داده شده باشد که وی را رئیس جمهور کردند. تازه قرار است که برخلاف اصل 44 قانون اشاسی 80% مؤسسات وبنگاها وشرکت ها وبانک های دولتی را نیز به اینان به عنوان سهام عدالت واگذار کند .
بنابراین اگر اختلافی هم میان باندهای مافیائی جناح غالب اصولگرا با جناح مغلوب دوم خردادی ها وجود داشته باشد فقط جای غارتگران تعویض شده است وبا هم دیگر بر سر همین موضوع جنگ ونزاع دارند و هیچ جناحی هم هر گز کوچکترین احساس مسئولیتی نسبت به برآورده شدن مطالبات مردم نه اینکه ندارد، بلکه پای بند قول هائی که خودشان به مردم ایران داده اند نه اینکه نمی باشند، بکه ضدآن را نیز عمل کرده اند. مثلاً به جای بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان که وعده ی آن زمان نمایش تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری داده شده بود در عوض روند افسار گسیخته ی گرانی و تورم وافزاش قیمت ها ومسکن به آنان تحویل داده شده است و طرح ضد امنیت ملی نیروی انتظامی ومبارزه با فساد اجتماعی و فرهنگی جای مبارزه با مفسدین اقتصادی شده و تبدیل به همان الگوی آزادی ودمکراسی اسلامی شده است که یادداشت روز نویس از آن با افتخار نام برده است که نه در ایران حاکم شده است ، بلکه اذعان کرده است به عراق و لبنان وفلسطین و.. آمریکای لاتین نیز صادر شده است وخلاصه جهان در بستر احمدی نژاد شدن دارد به پیش می رود که دسترسی به بمب اتم پژواک آن را بطور کامل طنین انداز خواهد کرد .
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 3 تیرماه سال 1386

نقد مطبوعات : اعتراف آخوند حکیم به گماشته بودن ونقش دخالت گری رژیم در عراق و فلسطین

اعتراف آخوند حکیم به گماشته بودن ونقش دخالت گری رژیم در عراق و فلسطین
روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه است که ظاهراً موضع شدید ضدآمریکائی و اسرائیلی دارد و به شدت هم از نقش دخالت گری رژیِم تروریستی آخوندی در عراق وافغانستان ولبنان وفلسطین دفاع می کند وتعصب خاصی هم نسبت به آخوند جماعت به خصوص نوع ومدل حکومتی ووابسته به خمینی و جانشینش ولی فقیه دارد و مدافع ومبلغ خوبی برای رفسنجانی می باشد. اما اکنون گزارشگر این روزنامه بدون آنکه توضیح بدهد که چرا با وجود ظاهراً سیاست موضع تند وتیز آشتی ناپذیر و ضد آمریکائی که این روزنامه اتخاذ کرده است و چپ و راست در سرمقالات روزانه ی روزنامه این موضع بازتاب داده می شود و پیوسته در برابر حریفان ورقیبان سخنانی از خمینی که علیه آمریکا ایراد شده است را نیز بازتاب می دهد . پس چرا با آخوندی به گفتگو نشسته است که به تازگی ها به آمریکا سفر داشته است . طوری که گزارشگر این روزنامه نیز پس از دریافت خبر شوکه شده بود و با نقل شنیده ها تحلیل داده بود که گویا آخوند عبدالعزیز حکیم برای معامله و زد وبندهای پشت پرده به آمریکا اعزام شده است. ولی زمانی که متوجه بند را آب داده است مجبور شد که روز بد اعلام کند که ایشان برای عمل جراحی سرطان روده به آمریکا رفته است. عجیب بود بدون آنکه این آخوند دست نشانده ، در آمریکا دوران نقاهت وبهبودی خودرا سپری کند ترجیح داد که به تهران عزیمت و در یکی از بیمارستان های تهران بستری وتحت مداوا ودرمان قرار بگیرد. حال بماند که آخوند رفسنجانی رئیس مجع مصلحت نظام همچنین رئیس سابق مجلس اعلای انقلاب اسلامی آخوند هاشمی شاهرودی که رئیس قوه ی قضائیه انتصابی می باشد به دیدارش رفتند وپیام های خود را دریافت کردند . سپس پاسدار گماشته احمدی نژاد به ملاقاتش رفت ، بالاخره آنگاه ولی فقیه به عیادتش رفت . سپس برای اجرای مأموریت به عراق اعزام شد تا که در دفتر کار خود در بغداد نمایندگان دست نشانده ی شعیه ی حامی رژیم تروریستی آخوندی در کابینه ی عراق را دور خود جمع کند تا به عنوان فراکسیون اکثریت پارلمان اطلاعیه علیه ی اخراج مجاهدین از عراق صادر کنند که در حقیقت واکنشی در برابر حضور نمایند گان ملی در جشن همبستگی صلح و آزادی با مردم عراق بود که در شهر اشرف در بغداد بر گزار شده بود. جالب است که آخوند عبدالزیز حکیم پس از اجرای مأموریت ضربتی خود اکنون نیز خواهان پاک سازی نظامیان اشغالگر از عراق شده است که در گفتگوی خود با گزارشگر روز نامه ی جمهوری اسلامی در تهران انجام داده است که اولین پرسش این است که مگر قرار است ویا مگر می تواند که چاقو دسته ی خودش را ببرد؟ یعنی اینکه چگونه است که این آخوند انگلیسی ودست نشانده وپرورش یافته ی ولی فقیه در جماران و سپاه پاسداران هم به آمریکا برای درمان سفرمی کند وعمل جراحی در آنجا انجام می دهد وهم اینکه در کنار رژیم تروریستی آخوندی می باشد و هم خواهان اخراج نظامیان آمریکائی وپاک سازی آنان از عراق می باشد در صورتیکه ولی نعمت جمارانی اش داعیه ی مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا را دارد؟! ایکاش گزارشگر قبل از گفت گوی خود ابتدا به این سئوال ابهام آمیز پاسخ می داد سپس به دنبال گفتگو برای چگونگی پاک سازی اشغال گران نظمی در عراق می پرداخت؛ تااینکه جای سئوالات وابهامات بیشتر نشود که نه این آخوند همچون آخوندهای حاکم برایران عوامفریب و شیاد نیست و نه اینکه یک مهره ی جاسوس آلوده چند جانبه همچون همتای خود احمد چلبی نمی باشد. زیرا که این آخوند پس از اعزام واجرای مأموریت جدید وبه بغداد، دوباره به تهران بازگشته است تااینکه در گفتگوی خود با گزارشگر روزنامه ی ولی فقیه بگوید که انفجارات حرم در سامرا کار القاعده وصدامی ها و حامیان عربستان بوده است و آمریکا و دستگاه های اطلاعاتی ترکیه ومصر وعربستان می خواهند که دولت نوری المالکی را ساقط کنند. آیا سند دخالت گری و اعتراف آشکار سران رژیم وسپاه پاسداران به نفوذ مهره های دست نشانده وکفترهای جل پر قیچی درون دولت وپارلمان عراق نیست که از این بهتر وشفاف تر نمی شود آن را بیان کرد که این آخوند عبدالعزیز حکیم دارد برای حاکمان تهران در عراق مأموریت ووظیفه ویژه اجرا می کند ؟ دیگر چه نیاز به مذاکره سفیر آمریکا با سفر رژیم تروریستی در بغداد می باشد تا که آنجا تفهیم شود که رژیم بربرمنش و تاریک اندیش ضد بشری در امور داخلی عراق دخالت گری می کند؟
همینطوراز سوی دیگر در بخش دیگر ستون خبری این روزنامه مصاحبه ای با یک کارشناس امور فلسطین شده است که اعتراف آشکار دیگر مبنی برعمق دخالت گری در امور داخلی فلسطین است . زیراکه این گفتگو نه اینکه اثبات گر نقش کلیدی دردخالت در امور د اخلی فلسطین است و سرنخ وعامل اصلی بحران سازی در فلسطین وایجاد جنگ داخلی در فلسطین مشخص شده است ، بلکه بطور وارونه گوئی وکتمان حقایق که اساس و شیوه ی کار سران رزیم تروریستی آخوندی می باشد . چونکه در ادامه ی دفاع آشکار از حماس کردن اعلام شده است که ابو ماذن علیه ی حماس کودتا کرده است ونه جماران وحماس علیه ی فتح. بالاخره پرسش است تا کی قرار است به این سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات با این رژیم جنایتکار وضد بشر ی و متحجر وخرافه پرست ادامه داده شود که حاکمانش چنین دین را تبدیل به بدتر ین اهرم سرکوبگری وجنگ افروزی و ویرانه سازی واعمال تروریستی خود وبحران آفرینی وناامن سازی در ایران و عراق ومنطقه ی خاورمیانه کرده است وهرروز هم که سپری می شود بر عمق جنایات ضد بشری خودشان می افزایند ؟!
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 3 تیرماه سال 1386

فرافکنی برای دفاع از نخست وزیر دست نشانده عراق در بستر اهداف مشخص از جمله پروژه


نقد وبررسی" ایجاد تفرقه ميان شيعيان توطئه جديد اشغالگران عراق" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 3 تیر ماه سال 1386
"فرافکنی برای دفاع از نخست وزیر دست نشانده عراق در بستر اهداف مشخص از جمله پروژه هسته ای"
سرمقاله نویس وارونه گو قبل از اینکه توضیح دهد که نقش همکاری سران رژیم تروریستی آخوندی قبل از اشغال در با اشغال گران عراق چگونه بوده است وپس از اشغالگری چه نقشی را در عراق تعقیب و اجرا کرده اند ورابطه ی آخوند عبدالعزیز با آمریکا رژیم چگونه است وچه موقع بود که این آخوند به آمریکا سفر کرد ورفت درآنجا عمل جراحی سرطان روده ی خود را انجام دهد و درست چند روز پس از عمل از آمریکا به تهران سفر کرد ودر بیمارستانی در تهران بستری شد وسر یع مقامات ورهبر به دیدار وعیادتش رفتند . سپس به عراق اعزام شد تا که در نشست در دفتر خودش تشکیل دهد واطلاعیه ی نمایندگان وابسته به رژیم تروریستی آخوندی درپارلمان عراق صادر کنند که مجاهدین با ید از عراق اخراج شوند. ولی جالب است که امروز نیز در صحفه ی اول این روزنامه خبر تصویری از این آخوند جاسوس چند جانبه بازتاب داده شده است که به زودی عراق از نظامیان خارجی پاک سازی می شود . یعنی درست مشابه همین خبر و یا در حقیقت مکمل همین واقعیت است که سرمقاله نویس در ابتدای مقاله ی خود چنین آن را در مورد افزایش تلفات اشغالگران را تشریح وبسط داده است:
"درحاليكه تعداد تلفات نظاميان اشغالگر آمريكائي در عراق به مرز 3600 نفر نزديك مي شود مقامات آمريكائي همچنان از ضرورت ادامه اشغال اين كشور خبر ميدهند. در همين حال از عراق خبرهائي مبني بر تلاش آمريكا براي سامان دادن به يك كودتا عليه دولت مالكي و روي كار آوردن مهره هاي وابسته به واشنگتن مي رسد. براساس همين خبرها آمريكا با تحريك كردن بعضي گروه هاي شيعه عضو ائتلاف يكپارچه عراق تلاش مي كند در اين ائتلاف شكاف ايجاد كند و با تضعيف جبهه سياسي شيعه كه اكثريت مجلس و دولت عراق را دردست دارد راه را براي ساقط كردن دولت نوري المالكي هموار سازد. "
باید اذعان نمایم که من دیگر به خاطر ندارم که چند بار بطور مستمر در دو، سه سال گذشته در نوشتارهای خودتأکید وتذکر ویادآوری کرده ام که رژیم تروریستی بدون بحران سازی و صدور آن با تروریسم و بنیاد گرائی به نطقه قادر به بقای خویش نمی باشد و همیشه تلاش گسترده می کند که دسترسی به سلاح هسته ای داشته باشد. وتأکید شده که عراق به عنوان بهترین سرپل ارتباطی ونفوذ ومرکز اصلی پیگیری باج خواهی برای اهداف هسته ای و انتقال بحران به منطقه ی خاورمیانه است . این سیاست را از طریق دولت دست نسانده ی خود در عراق وشبه نظامیان وابسته به آن دنبال کرده است. عجیب بود که مقامات نظامی که در عراق حضور دارند فقط نظاره گر فراخوان های چپ و راست جماران وسپاه پاسداران بودند که چگونه در سر فصل های حساس وخطری مهره های خود درکابینه و دولت دست نشانده ی عراق را از طریق مسیر اتوبان بغداد – تهران به حضور پذیرفته می شدند تا که گزارش کار دهند ورهنمون ها دریافت کنند تابرای بیشتر باتلاق سازی وناامن کردن عراق بکار گیرند . تازه ایکاش دخالت گری وبحران سازی و اعمال تروریستی فقط به عراق ختم می شد و دست به ترور رفیق حریری نخست وزیر لبنان با کمک سوریه زده نمی شد و به بقول ولید جنبلاط رهبر مسلمانان دو روزی وحزب سوسالیست مترقی ونماینده ی پارلمان لبنان، این کشور به سر زمین سوخته شده برای بحران هسته ای رژیم تبدیل نمی شد . البته این که سپاه پاسداران نمی توانست با راه اندازی جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل، شرایط لبنان به اینجا کشانده شود که یک نماینده ی پارلمان لبنان باز ترور گردد و در ادامه ی آن شاهد جنگ خانگی در فلسطین نبودیم که از طریق حماس تعقیب وارجاع شده است. حال نقش دخالت گرایانه وخرابارانه رژیم تروریستی آخوندی در افغانستان ویمن وبحرین وسومالی وسودان بماند. با دولت فخیمه ی انگلیس هم کاری نیست. چونکه نقش جاده صاف کن وهموار سازی بیشتر نفوذ عوامل وسران رژیم تروریستی آخوندی در عراق را ارا کرده و با اصرار وپیگیری سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات اروپا با رژیم تروریستی آخوندی که پیرامون پروژه ی هسته ای است موجب فرصت سوزی برای رشد وتوسعه ی غنی سازی اورانیوم وباج گیری شده است . ولی اگر مقامات آمریکائی از همان زمان که تردد های مقامات دولت دست نشانده ی دولت نوری المالکی به تهران وجماران انجام می گرفت حساسیت نشان می دادند ودل خودشان را به لابی های فعال وفرصت ومفعت طلب پشت پرده در آمریکا واروپا وعراق خوش نمی کردند وآن زمان که شیخ حسن نصر الله ومقتدی صدر وشیخ عبدالعزیز حکیم واسماعیل هنیه به تهران می رفنتد ودر بیت جماان با خامنه ای دیدار داشتند و دلارها وپیام ها را دریافت وباز می گشتند دقت وتوجه بیشتری می کردند. مهمتراینکه با توصیه ی وزارت امور خارجه ی دولت فخیمه ی انگلیس اصرار بر ادامه ی نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه سازمان های تروریستی توجهی نمی کرد . مطمئناً نه اوضاع عراق به اینجا کشیده می شد. نه خاورمیانه اینگونه دچار جنگ وبحران وخونریزی وناامنی می شد . نه فرصت برای پیگیری اهداف هسته ای رژیم تروریستی امکان پذیر می شد ونه سرمقاله نویس می توانست با افتخار از افزایش ارقام نظامیان آمریکائیان در عراق گزارش می داد ونه فرافکنانه عمکرد رژیم به خصوص انفجارات در حرم سامرا در عراق را به حساب نظامیان آمریکا واریز می کرد تااینکه بهانه برای دفاع وحمایت کردن از نخست وزیر دست نشانده نوری اللملی داشته باشد که برای دفاع علنی وماندگاری این نخست ویر در بستر مشخص واز پیش تعیین شده است که اینگونه به آن اعتراف شده است:
"يكي از ابزارهاي مورد استفاده آمريكائي ها براي ايجاد تفرقه ميان شيعيان واقعه انفجار گلدسته هاي حرم مطهر عسكريين است . اطلاعات مستند بدون ذره اي ترديد نشان ميدهند انفجار گلدسته هاي حرم مطهر عسكريين عليهماالسلام توطئه مشترك افراطيون وهابي و اشغالگران آمريكائي بوده است . اين تلاش تفرقه افكنانه چنين فهميده مي شود كه آمريكائي ها از راه هاي ديگر براي سرنگوني دولت نوري المالكي نااميد شده اند و اكنون به ايجاد تفرقه ميان خود شيعيان عراق براي رسيدن به اين هدف شوم خود روي آورده اند. . كارشكني در برابر طرح امنيتي مالكي و جلوگيري از موفقيت آن با دامن زدن به ترور اقدام ديگر آمريكائي ها بود كه با همدستي سني هاي افراطي صورت گرفت ولي باز هم منجر به سقوط دولت مالكي نشد. "
.در پایان اینکه سرمقاله نویس باز هم تأکید وتأئید کرده است که همه ی قصه وروضه خوانی ها وواونه گوئی وفراکنی کردن هائی که کرده است فقط در دفاع کردن از نخست وزیر حیات خلوت عراق می باشد که اینگونه در بست تمام جنایاتی که عوامل اعزامی و داخلی رژیم تروریستی آخوندی در عراق انجام داده وهنوز هم روزانه ادامه می دهند و همچنین همه دسیسه وتوطئه های گوناگونی که در عراق انجامی می دهد اینگونه همه را به حساب آمریکا در عراق واریز شده است.
"اكنون به نظر مي رسد آمريكائي ها درصدد پياده كردن چنان طرحي هستند. در اين مقطع اوضاع و شرايط داخلي عراق و منطقه تفاوت هاي زيادي با دوران گذشته دارد و به همين دليل هوشياري شيعيان و توجه به تجربه گذشته ميتواند توطئه اشغالگران را خنثي كند. رهبران سياسي و مذهبي عراق براي عبور از اين مرحله بحراني و حفظ وحدت و جلوگيري از تفرقه افكني اشغالگران مسئوليت سنگيني برعهده دارند."
در خاتمه اینکه باز هم تأکید می شود باید بر مبنای ضرب المثلی که گفته می شود ضرر از هر جا که جلویش گرفته شود بازهم منفعت است می بایست بدون درنگ وتأخیر و هرچه زود تر دولت دست نشانده ی نوری المالکی در عراق برکنار شود ویک دولت دمکراتیک وسکولار در عراق روی کار آید که هیچگونه رابطه ای با جماران نداشته باشد و البته که باید همه کانال های نفوذی رژیم تروریستی آخوندی در عراق قطع گردد تا هم آرامش ه عراق باز گردد و هم اینکه در دنباله بحران لبنان وفلسطین هم حل گردد . زیرا که سرچشمه وآبشخور صدور بحران سازی ها در لبنان وفلسطین وافغانستان ومنطقه ی خاورمیانه مرتبط به حضور فعال سپاه پاسداران و سپاه قدس و شبه نظامیان مقتدر صدر ولیست 32000 مزدبگیران منتشر شده در عراق است
.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 3 تیر ماه سال 1386

اعتراف به سناریو وسند سازی برای کنار گذاشتن خاتمی در نمایش انتخابات.2 تیر"

نقد وررسی "نادم يا طلبكار ؟!"( يادداشت روز) روزنامه ی کیهان شنبه 2 تیر ماه سال 1386" اعتراف به سناریو وسند سازی برای کنار گذاشتن خاتمی در نمایش انتخابات"
گفته می شود وقتی وارد مغازه سلمانی می شوی، اول نگاهش به سر مشتری می ا فتد که چگونه اصلاح شده است؟ یا اینکه اگر کسی به مغازه خیاطی برود، خیاط ابتدا نگاه به کت وشلوارش می کند که چه پوشیده و بعداً سلام وعلیک می کند ؟ یا هنگامی که کسی وارد کفاشی شود ابتدا کفاش کفش هایش را نگاه می کند سپس سلام وعلیک با وی می کنند . یعنی اینکه هرکس فکر شغال خویش وارتقای آن می باشد. بنابراین اگر یک پاسدار ا طلاعاتی که سابقه ی بازجوئی و شکنجه گری و اعتراف گیری وابراز ندامت گرفتن در سیاهال ها دارد و جزو تیم وباند محفلی تروری بوده است وهمکاری نزدیک داشته که در کنار سعید امامی بوده که مخالفین ودگر اندیشان را سر به نیست می کرده و می کشته است و اکنون در کسوت روزنامه نگاری قلم بر دستی می کند و بطور مستقیم و مستمر از مجموعه ی این تجربیات گذشته ی خود بطور روزانه استفاده می کند ودست به پرونده وسناریوی سازی برای مخالفان ودگر اندیشان وحتی خودی ها می زند واساساً غیر از این حرفه وتخصص دیگری ندارد . بنابراین معلوم است که نمی توان غیر از این انتظار دیگری داشت که نسبت به سفر خاتمی به روم ودست دادن ایشان با چند زن بی حجاب ایتالیائی که کافر نامیده شده اند ایشان خموش نشیند و واکنش نشان ندهد و نباید غیر از عنوان انتخاب شده "نادم یا طلبکار؟" برای یادداشت روز خود برخورد کند .البته نادم خاتمی است وطلبکار نیز خودش می باشد به خصوص اینکه اگر این مسئله ندامت گرفتن مر بوط به تبلیغات نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم وریاست جمهوری دوره ی دهم باشد و رقابت سختی هم میان جناح غالب با جناح مغلوب وجود داشته باشد که ضریب حساسیت را مضاعف می کند. بنابراین از سوی دیگر خاتمی که زیر تیغ پرسشگریست اشراف کامل به اهداف وتخصص وحرفه ی پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری دارد. زیراکه در زمان دوره ی اول ریاست جمهوری خودش بود که یاران آدمکش وهم تیم وی را که در باند محفلی سعید امامی در قتل های زنجیره ای نقش داشتند را افشا کرده بود وضمن نام بردن از آنان بنام غده ی سرطانی و گروه خود سر نفوذ کرده در وزارت بد نام اطلاعات آنان را پاک سازی کرده بود. پس خاتمی به وضوح می داند که این پاسدار باز جو چگونه درشرف انتقام کشیدن می باشد وبرایش دام مهلکی تدارک دیده است و راهی جز تکذیب کردن ندارد. همانگونه که پاسدار حسین شریعتمداری که همچون گربه ی گرسنه ای می ماند، که بو کشان خودش را به گوش رسانده است . می داند که نباید معلوم است که به این سادگی ول کن ماجرا باشد ودر برابر تکذیب کردن خاتمی که مدعی شده این تصاویر واقعی نمی باشد و کار مخالفان برای تخریب کردن چهره ی سیاسی ایشان می باشد کوتاه بیاید. بنابراین پاسدار باز جو حسین شریعتمداری سر کلاف علیه ی خاتمی وهمرانش را باز کرده است و بطور مسخر آمیزی چنین برایش آرزو کرده است که ایکاش رئیس جمهوری 8 ساله دوره ی اصلاحات با زنان ایتالیائی دست نداده بود ودر دنباله فاکت از همراهانش ودفتر ایشان فاکت اعتراف وتناقض آمیز چاشنی کرده است :
"دو هفته بعد از انتشار يك فيلم 5/6 دقيقه اي كه آقاي خاتمي رئيس جمهور سابق را در حال دست دادن با تعدادي از زنان و دختران ايتاليايي نشان مي داد، ايشان طي سخناني در جلسه «بنياد باران» آنچه در فيلم مورد اشاره آمده بود را تكذيب كرده و اعلام كرد «با هيچ زني مصافحه نكرده است» و روزنامه هاي وابسته به مدعيان اصلاح طلبي تكذيب آقاي خاتمي را با تيترهاي درشت و عكس هاي تمام قد در صفحه اول خود جاي داده و كوشيدند انتشار آن فيلم 5/6 دقيقه اي را به مخالفان آقاي خاتمي نسبت داده و در راستاي تخريب چهره سياسي ايشان ارزيابي كنند!كيهان آرزو مي كرد كه آقاي خاتمي حرمت حضور 8 ساله خود بر كرسي رياست جمهوري ايران اسلامي را پاس داشته و با زنان و دختران ايتاليايي دست نداده باشد ولي علاوه بر فيلم ياد شده كه احتمال مونتاژ آن تقريبا صفر است، برخورد چندگانه و متناقض آقاي خاتمي و اطرافيان ايشان نيز- با كمال تاسف- ترديدي باقي نمي گذارد كه اين اقدام مغاير با ارزش هاي اخلاقي و ديني اتفاق افتاده است و...كيهان درپي آن نبود كه بار ديگر به اين ماجرا بپردازد و اگر آقاي خاتمي و اطرافيان ايشان فقط به تكذيب ماجرا اكتفا مي كردند، ضرورتي براي بازپرداخت نبود، اما آقايان به جاي شرمندگي از آنچه اتفاق افتاده است، طلبكار هم شده اند و سعي دارند از اين عمل خلاف اخلاق نيز عليه اصولگرايان بهره گيري سياسي كنند كه بايد گفت؛"
پاسدارحسین شریعتمداری درد نباله ضمن دراز کردن خاتمی و همراهانش در سفر ایتالیا به خصوص صادق خرازی به سراغ روزنامه های اصلاح طلبان از جمله هم میهن رفته است واز یک روحانی دوم خردادی در این مورد نقل کرده است که تلاش کرده موضوع دست دادن خاتمی را ماستمالی کند، هم این آخوند وهم خاتمی وهم روزنامه ی هم میهن کرباسچی را اینگونه بر زیر پرسشگری وسئوال برده است :
"- بعد از انتشار فيلم و اعتراض هاي گسترده مردم، روزنامه هم ميهن در شماره 27/3/86 خود طي يادداشتي به قلم يكي از روحانيون- از روحانيان وابسته به حلقه كيان- كوشيده بود مصافحه آقاي خاتمي با زنان نامحرم را براي «حفظ آبروي اسلام»! ضروري قلمداد كند. روزنامه هم ميهن در اين يادداشت آورده بود «مسئله حرمت دست دادن با زنان در كشوري كه جزو عرف و عادات آن كشور به حساب مي آيد مورد اتفاق فقها نيست...اگر اجماع فقها چنين كاري را به عنوان اولي حرام بدانند ولي براساس مباني فقه شيعه، گاهي ترك چنين كاري- يعني دست ندادن با زنان نامحرم- كه به توهين به طرف مقابل يا وهن به دين منجر مي شود دچار اشكال است»!همين روزنامه تاكيد كرده بود كه دست دادن آقاي خاتمي با زنان نامحرم مصداق «حكم ثانويه» و انجام آن ضروري بوده است!... و نمونه هاي ديگري از اين نوع اظهارات و نوشته ها كه شرح آن به درازا مي كشد."
در بخشی دیگر پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود از ابراز ندامت یا طلبکاری اصلاح طلبان گفته است که یاد آور تجربیات ربودن 3 رهبر مسیحی و مثله کرن آنان و انفجار در حرم امام رضا می باشد که به وسیله ی تروریست های آدمکش وزارت بدنام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی انجام شد بود و به مجاهدین نسبت داده شده بود وطبق تجربه ای که از راه اندازی کاروان عاشورا از سوی باند سعید امامی دارد که در روز دوم خرداد سال 76 بود. بعید نیست که خاتمی راست بگوید واین فیلم هم کار همان عوامل وابسته به تیم بازسازی شده ی سعید امامی باشد تا که پاسدار حسین شریعتمداری بتواند اینگونه خطاب به مدعیان بگوید که به جای طلبکاری کردن می بایست که ابراز ندامت و پشیمانی کنید :
" نكته حيرت انگيز ديگر آن كه مدعيان اصلاحات در بازي جديد خود به جاي ابراز ندامت، برخوردي طلبكارانه هم دارند! و طوري سخن گفته و مي نويسند كه انگار فيلم مزبور را اصولگرايان تهيه كرده اند. اين در حالي است كه فيلم مورد اشاره را شخصي به نام «اورما» از اهالي شهر اودين UDINE ايتاليا از مراسم مصافحه آقاي خاتمي تهيه كرده است و بسياري از دلسوزان اسلام و انقلاب آرزو مي كردند كه ماجرا صحت نداشته باشد ولي متاسفانه «خود غلط بود آنچه مي پنداشتند»."
پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله ی یادداشت روز اثبات کرده است که توانسته است دسترسی به مدرک تصویری دست یابد که از طریق حامیان بروز مرزی باند بازسای شده ی سعید امامی و همینطور با استفاده از آخوند روح الله حسینیان وکیل مدافع سعید امامی ا مکان پذیر شده است که مسئول در اختیار داشتن اسناد ساواک وساواما می باشد و این سندی را ضمیمه سند دست دادن خاتمی با زنان ایتالیائی کرده است که در سالهای 70 ایشان در فرانسه در پای میزی بوده است که مشروب سرو می شده است واینگونه هم خاتمی و هم حامیان مطبوعاتی آن موقع خاتمی را زیر سئوال برده است:
"گفتني است كه در اواخر دهه 70 عكس هايي از آقاي خاتمي در كنار ميز شراب همراه اطلاعيه اي با امضاي «جمعي از اعضاي انجمن اسلامي برادفورد انگلستان» توزيع شد كه نگارنده بعد از بررسي متن اطلاعيه و عكس هاي منتشر شده، طي يادداشتي با ارائه دلايل و اسناد غيرقابل انكار از جعلي بودن آن خبر داد و انتشار آن شب نامه را انتقام دشمنان از آقاي خاتمي ناميد كه به علت سرو مشروبات الكلي حاضر نشده بود در ضيافت شام رئيس جمهور وقت فرانسه شركت كند. در آن هنگام تمامي مدعيان حمايت از خاتمي به رغم روزنامه هاي فراواني كه در اختيار داشتند- و دارند- مهر سكوت بر زبان و قلم خود زده بودند و شايد بدشان نمي آمد كه آقاي خاتمي آنگونه معرفي شود!در ماجراي اخير نيز، اگرچه فيلم 5/6 دقيقه اي را روي سايت هاي خارجي ديده بوديم ولي درباره آن سكوت كرديم و بعد از انتشار خبر، تنها به درج يك خبر ويژه اكتفا كرده و ابراز اميدواري كرديم كه ماجرا صحت نداشته باشد ولي دفتر آقاي خاتمي و اطرافيان ايشان با جوابيه هاي خود، شعور مردم را دست كم گرفته و برخوردي طلبكارانه داشتند و چاره اي جز افشاي واقعيت ماجرا باقي نگذاشتند."
بالاخره اینکه پاسدار حسین شریعتمداری هدف اصلی ونهائی سناریو سازی خودعلیه ی خاتمی را به معرض نمایش گذاشته است که بلی هدف این سناریو بهانه ی لازم دادن به اعضای دست نشانده ی شورای نگهبان است که مدرک داشته باشد که به استناد این مدارک دستشان باز باشد تاکه خاتمی را اینگونه رد صلاحیت کنند:
"- و بالاخره، تلاش اوليه آقايان براي توجيه فقهي! دست دادن با زنان و دختران نامحرم و چرخش بعدي آنها در تكذيب اصل ماجرا، اين احتمال را قوت مي بخشد كه آنان از رد صلاحيت آقاي خاتمي براي نمايندگي مجلس و يا كانديداتوري رياست جمهوري بيم دارند. اگر چنين باشد راهكار منطقي و ساده اي پيش روي است و آن دعوت از چند متخصص و كارشناس متعهد و مورد وثوق براي ارزيابي فيلم 5/6 دقيقه اي و اظهارنظر آنان درباره «مونتاژ» يا «واقعي» بودن آن است. اين بررسي ضمن آن كه راه را بر هرگونه سوءاستفاده سياسي و جناحي- از هر طرف كه باشد- سد مي كند، تكليف مردم و مراجع ذيصلاح را نسبت به صلاحيت افرادي كه به اين گونه اقدامات دست زده اند نيز روشن خواهد كرد."درخاتمه اینکه درست است که خمینی گفته بود که عقد اخوت با کسی نبسته است وخیلی از آن کسانی را که اعتراف کرده بود بیش از 20 سال که آنان را می شناسد خیلی راحت یا کنار گذاشت وخانه نشین شان کرد و یا زندان واعدام شان کرد همچنین خمینی گفته بود هر زمان که احساس خطر کند نماز وحج وروزه را تعطیل می کند . بنابراین اکنون که شرلیط رژیم تروریستی آخوندی بحرانی وخطری شده است و مقامات رژیم تروریستی آخوندی تأکید می کنند که سر و سوزنی از اهداف پروژه ی هسته ای خود عقب نشینی نخواهند کرد. به خصوص اینکه سپاه پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد وبدون چون وچرا می خواهد دسترسی به سلاح هسته ای داشته باشد. بنابراین قابل فهم است که باید همه ی موانع کنار زده شود . پس همانگونه که اکنون باند باز سازی شده ی سعید امامی به مراکز اصلی قدرت خزیده ونفوذ کرده اند و همینطوری فرجه ومجوز فاطمه ی رجبی همسر غلامحسین داده شده است تا یک ریز رفسنجانی را افشا وبی ارزش وبی آبرو کند وخواهان خلع لباس خاتمی شود اکنون که موضوع خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم در پیش است ورقابت وتبلیغات میان جناح غالب ومغلوب بس جدی شده است وبه مطبوعات کشانده شده است که تنها اهرم تبلیغاتی باند های مغلوب دوم خردادی نیز می باشد وحضور خاتمی در جبهه ی اصلاحات می تواند خطر آفرین برای حریف باشد پس می بایست که برایش همچون رفسنجانی یا شنانامه توزیع شود یا اینکه اینگونه از سوی سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی کیهان پرونده گشوده شود. بنابراین همانگونه که در گذشته تذکر داده شده بود اکنون نیز تأکید می شود که هر چه زمان بیشتر به جلو برود و به تاریخ بر گزاری نمایش خیمه شب بازی های انتخاباتی- انتصاباتی نزدیک تر شود تضاد ورقابت ونزاع های بیشترجناحی وباندی تندرو تیز تر می شود واز اینگونه افشاگری هائی که اکنون علیه ی خاتمی شده است گسترش بیشتری خواد یافت.
هوشنگ –بهداد
شنبه 2 تیر ماه سال 1386

"چرا سرمقاله نویس تهدید کرده ،باید جشن شیطان ها راهمچون عزرائیل به عزا تبدیل کرد

نقد وبررسی " اين جشن شيطاني را به عزا تبديل كنيد" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 2 تیرماه سال 1386
"چرا سرمقاله نویس تهدید کرده ،باید جشن شیطان ها راهمچون عزرائیل به عزا تبدیل کرد؟"
باید به عنوان برگزیده سرمقاله ی امروز جمهوری اسلامی با دقت تاریخی بیشتری به آن نگریسته شود که چونکه عنوان چنین است " اين جشن شيطاني را به عزا تبديل كنيد" بایک نگاهی اجمالی وزود گذر به عقب که انداخته شود وباز و گردد که نقش روحانیت در انقلاب مشروطیت چگونه دز ذهن برجسته می گردد که مثلاً عملکرد شیخ فضل الله نوری مشروعه خواه و بهبهانی و طباطبائی ونقش سفارت دولت فخیمه در بیراهه کشاندن انقلاب مشروطه وبر سر دار رفتن سر مبارزان وپیشتازان انقلاب مشروطه چگونه بود؟همچنین نقش کلیدی آخوند ابوالقاسم کاشانی در کودتای ننگین 28 مرداد و همکاری وی با کودتاگران انگلیسی ودربار چگونه بود؟ وچرا منجر به سقوط دولت قانونی ودمکرات دکتر محمد مصدق شد؟ و چرا موجب ماندگاری وادامه ی 25 سال استبداد محمد رضاشاه پهلوی شد ودر نهایت را منجر به قدرت گیری بیش از 28 ساله آخوندهای مرتجع حاکم بر ایران شد ه است؟ آیا می تون منکر شد و به جرأت نتوان گفت که نقش اصلی را سیاست استعمار انگلیس با روحانین دست نشانده ی خود دنبال کرده است واکنو بیش از هر زمان دیگر حاکمان و گماشتگان انگلیس ودولت فخیمه در ایران ب سر قدرت می باشند.
به خصوص اینکه اگر خدمات وامداد رسانی بنگاه سخن پراکنی آیت الله بی بی سی نیز در 28 سال گذشته فراموش نشود که چگونه این رسانه ی استعماری تبلیغاتش در خدمت ارتجاع حاکم بر ایران بوده است وچه دشمنی هیستریکی با آزادیخواهان به ویژه سازمان مجاهدین خلق داشته ودر این زمینه نقش اجرا نموده است. ضمن اینکه هر گز نمی توان از یاد برد که جک استراو وزیر امور خارجه ی انگلیس که بود. رابطه اش با حاکمان ایران چگونه بود؟ چند بار به ایران سفر کرد و درچه زمان هائی ودر راستای چه اهدافی بود؟ چه تلاشی به عنوان میانجی و کاتالیزور در زمینه ی نقل و انتقال دادن پیام ها بعنوان پیک ویژه انجام داد وچرا حضور ایشان در تهران د ر زمان بسیار کوتاه قبل از اشغال نظامی افغانستان وعراق بود ؟ همینطور نقش انگلیس وبلر در تشویق کردن آمریکا وبوش به تجاوز نظامی واشغال عراق چگونه است ؟ مهمتر اینکه چرا بطور مشرک قرار گاههای نظامی مجاهدین در عراق بمباران گردید و سپس خلع سلاح شدند؟ چرا قبل از تهام نظامی و اشغال عراق از طریق وزیر امور خارجه ی انگلیس جک استرا به اتحادیه ی اروپا تحمیل شد که باید نام سازمان مجادین خلق درلیست گروه وسازمان های تروریستی گنجانیده شود؟ چرا با وجود اینکه دادگاه عدالت اتحادیه ی اروپا در لوگزامبورک رأی بر لغو این اتهام واهی ملای جماران و دولت و وزیر امور خارجه دولت فخیمه وملکه ی انگلیس داده است، ولی باز این دولت انگلیس و وزارت امور خارجه اش می باشند که در شورای وزیران اتحادیه ی اروپا همچنان اصرار می ورزند که باید نام مجاهدین در لیست گروه وسازمان های تروریستی باقی بماند.
خلاصه اینکه اینگونه موضع گیری های جانبداانه واستمالت جویانه ی مقامات دولت فخیمه از آخوند های جنایتکار حاکم بر ایران نه موجب بقای این رژیم تروریستی آخوندی شده است ، بلکه مشوقی برای پیگییری جدی ودسترسی به سلاح هسته ای شده است . همینطور مگر هنوز شکی وجود دارد که اعمال سیاست مشرک استعار وارتجاع عامل اصلی باتلاق شدن عراق و سر زمین سوخته شدن لبنان وجنگ داخلی در فلسطین و آشوب و ناامنی در افغانستان یمن وسومالی وسودان وبحرین و... شده است و کدام کشور بهره ی نهائی را تاکنون برده است و بطور مستقیم در این بحران سازی ها نقش دارد.
تازه اگر به سفر شاهزاده چارلز از بصره به کاخ سعدآباد تهران توجه نشود که چگونه باسکوت رضایت مندانه ولی فقیه رهبر مواجه شد وچگونه منجر به پیروزی باند اصولگرایان در مجلس هفتم شد وبرنده خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری و رئیس جمهور شدن پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد وقدرت گیری اجرائی سپاه پاسداران را بهمراه داشت که چون سپاه پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات واهداف هسته ای دارد احمدی نژاد نیز وچپ و راست از عدم عقب نشینی پروژه ی هسته ای می گوید واسرائیل را تهدید به نابودی می کند که پیام آشکارش نه ایجاد جنگ مشابه 33 روزه ی حزب اله لبنان با اسرائیل که تحریک کردن تهاجم نظامی اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته ای ونظامی وسایر زیر ساخت های ایران می باشد .چونکه حاکمان جنگ افروز پیروان همان امام دجال راحلی می باشند که گفته بود جنگ نعمت الهی است ولاکن تا فتنه در عالم هست لاجرم جنگ هم خواهد بود. خوب اکنون که مرکز فتنه در جماران است واربابش نیز در لندن است که هر روز به شکلی برای به انحراف اذهان عمومی یک جور گربه میر قصانند و یک نوع جنگ زرگری میان ارباب فخیمه با سابقه ی پیر استعماری با نوکر ارتجاعی ایجاد می شود. بنابراین اکنون پس از گروگان گیری 15 نظامی انگلیسی در سواحل جنوب کشور واجرای آن شوی مضحک ئتاتر سیاسی پاسدار احمدی نژاد با تقدیم هدایا که اجرا شد ومورد عفو و گروگان ها بخشش قرار گرفتند، غائله برگزاری جشن هشتاد ویکمین سال تولد ملکه ی انگلیس در سفارت انگلیس در تهران برپا شد که عده ای نیز از تهران شرکت کرده بودند . چماقداران وبسیجیان و طلبه ها هم ظاهراً در نقش مخالف تجمع کردند و ی دانشجوی بسیجی هم چاقو خورده است که ضاربش مشخص نیست که کیست . از طرف دیگر چون دولت فخیمه احساس کرده که به ملکه ی انگلیس گویا بی احترامی وتوهین شده است پس ملکه ی انگلیس به عنوان تلافی کردن جایزه ی شوالیه به سلمان رشدی نویسده ی کتاب آیات شیطانی را اهداء کرده است و بهانه ای برای دستگاه تبلیغات وارونه گوی وابسته به ولی فقیه آماده شده است تااینکه دوباره با مطرح کردن حکم اجرای فتوای قتل سلمان رشدی بازار هوچی گری وباج گیری کردن وموج سواری نمودن را داغ کند الم شنگه ای جدید وای اسلاما برپا نماید که اکنون چند روز است که قلم بردست روزنامه ی ولی فقیه پیرامون همین موضوع دست به معرکه گیری وروضه خوانی زده است وبا گریز به صحرای کربلا زدن وانتقاد به مقامات رژیم تروریستی آخوندی کردن از جمله خطاب به سخنگوی وزارت امور خارجه فتوا صادر کرده است که چرا نسبت به واکنش اعتراضی سایر کشورهای مسلمان چنین عقب مانده ای وواکنشضعیف از خود نشان داده ای؟
"اعتراض ملت هاي مسلمان به اقدام ضد اسلامي ملكه انگليس كه به سلمان رشدي مرتد نشان « شواليه » داده است درحال گسترش است . علاوه بر تظاهرات و راه پيمائي هاي ضدانگليسي و آتش زدن پرچم انگليس در چند كشور اسلامي توسط مسلمانان دولت ها و مجالس تعدادي از كشورهاي اسلامي نيز اقداماتي عليه دولت انگليس بعمل آوردند و هشدارهائي به شخص ملكه انگليس دادند. در ايران ما تنها عكس العمل رسمي اين بود كه سخنگوي وزارت امورخارجه اقدام ملكه انگليس را مصداق بارز اسلام ستيزي مسئولان انگليسي دانست" .
رژیم بحران زده تروریستی آخوندی که یک روز قادر به بحران ساز و صدور آن با تروریسم وبنیاد گرائی به برون مرز نیست در دنباله ی مقاله ی خود اینگونه از جسارت ملکه ی انگلیس به ساحت مقدس اسلام گفته البته بخوان دستگاه تحجر شیخ معتاد در جماران و از الگو بودن نظام برای جهان اسلام گفته واینگونه به کم کاری مجلس ارتجاع در این مورد پرداخته است :
"واقعيت اينست كه اين مقدار تحرك در برابر جسارت بزرگي كه ملكه انگليس نسبت به ساحت مقدس اسلام و پيامبر گرامي اسلام و قرآن كريم و مقدسات ديني مرتكب شده بسيار ناچيز است . ما نظام جمهوري اسلامي را تنها نظام واقعي ديني ميدانيم و ايران بعد از انقلاب اسلامي را پايگاه نهضت جهاني اسلام ميناميم . از اين نظام و اين كشور كه خود را الگوي ملت هاي مسلمان ميداند انتظار ميرود در مقابله با تحركات ضد اسلامي همواره پيشتاز باشد. با توجه به اين نكته معلوم نيست مجلس شوراي اسلامي چرا اقدامي جدي عليه انگليس بعمل نميآورد و به توصيه هاي شعارگونه نمايندگان اكتفا مي كند. دولت چرا اقدامي بعمل نميآورد و همان يك جمله اسقاط تكليفي سخنگوي وزارت امورخارجه را كافي ميداند قم چرا ساكت است قلم هاي علما و فضلاي حوزه هاي علميه چرا بكار نمي افتد "
سرمقاله نویس بازهم برای اینکه موضع اتخاذ شده ی خودرا محکم کند وبرایش پشتوانه ی سند شرعی و عرفی دست وپا کند چنین آویزان به پیش بینی های صحیح خمینی در مورد فرسودگی انگلیس ارتداد سلمان رشدی گفته است :
"پيش بيني هاي حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه كه گستاخي هاي امروز دربار فرسوده انگليس را از سالها قبل ميديدند درصورتي كه دولت ها مجلس شوراي اسلامي حوزه هاي علميه و رسانه هاي ما موضوع حكم ارتداد سلمان رشدي مرتد را زنده نگهميداشتند ميتوانست تحقق نيابد. ما بايد خود را سرزنش كنيم و به اشتباه خود اعتراف نمائيم كه وزير خارجه سابق ما با « جك استراو » وزيرخارجه وقت انگليس جشن شيريني خوران ترك تعقيب سلمان رشدي مرتد را برگزار كردند و عده اي به همراه آنها كف زدند و تلاش كردند فاتحه حكم تاريخي امام را بخوانند! غافل از آنكه اين حكم الهي همواره زنده خواهد ماند و سرانجام روزي توسط غيورمردان مسلمان اجرا خواهد شد. "
سرمقاله نویس در بخشی دیگر از سرمقاله ی خود در مورد اقدام جشن 81 سالگی ملکه ی انگلیس گفته و سخت عصبی شده ونالیده است که چرا سلمان رشدی در ردیف اشراف زادگان قرار گرفته است ؟ البته که مترادف همان گدا زادگان و معادل آقازاده شدگان در رژیم تروریستی آخوندی می باشد ودر ادامه داد وفغان خود را از دولت فرانسه در مورد آزادی و بیان بلند کرده و آن را نمایش مضحک خوانده و به نمایش گذاشته است وخلاصه چنین نتیجه گرفته است که صحنه گردان اصلی این اتفاقات صهیونیسم جهانی می باشد:
"اقدام دربار انگليس كه در جشن 81 سالگي ملكه اين كشور نشان « شواليه » را به نويسنده كتاب موهن و ضد اسلامي « آيات شيطاني » داد و او را به عنوان « سر » كه مخصوص اشراف و بلندپايگان وفادار به سلطنت انگليس است ملقب كرد علاوه بر ابراز خصومت مجدد عليه اسلام نوعي آزمايش و سنجش احساسات مسلمانان جهان نسبت به حكم ارتداد سلمان رشدي و حساسيت ملت هاي مسلمان در مورد اقدام ضد اسلامي اين نويسنده گستاخ نيز بود. به همين دليل كشورهاي اسلامي بايد با نشان دادن عكس العمل هاي مناسب به دربار انگليس و ساير حاميان سلمان رشدي مرتد بفهمانند كه از دين و مقدسات خود با جديت حمايت مي كنند و تا اجراي حكم اسلام از پاي نخواهند نشست . نمايش هاي مضحكي از قبيل آنچه دولت فرانسه تحت عنوان آزادي بيان به اجرا در آورده و اعلام كرده تعرض به نوشته نويسندگان تعرض به آزادي بيان است و بدين ترتيب از اقدام دربار انگليس حمايت نموده نيز نشان دهنده ريا كاري غربي هاست. اكنون كاملا آشكار است كه صحنه گردان اصلي بازي سلمان رشدي صهيونيسم جهاني است . اطلاعاتي كه در سال 1367 هنگام انتشار كتاب « آيات شيطاني » فاش شد نشان داد طرح و بودجه اين اقدام ضد اسلامي را آژانس يهود تامين كرده و دولت انگليس و صهيونيست ها در يك عمليات مشترك آنرا اجرائي كردند. حمايت و حفاظت از سلمان رشدي نيز مشتركا توسط اين دو صورت گرفته و اكنون نيز دربار انگليس و دولت فرانسه با تحريكات صهيونيست ها وارد تحركات جديد شده اند. "
بالاخره درپایان سرمقاله نویس از موضع ام القرائی جهان اسلام فتوای نهائی را صادر کرده است و در مورد وظیفه ی دولت های اسلامی و حوزه های علمیه دانشجویان ورسانه های جهان اسلام به خصوص رژیم تروریستی آخوندی تعیین تکلیف کرده است و وظیفه اینان را در برابر استعار انگلیس که پدر شیطان و ملکه ی انگلیس که مادر شیطان خوانده شده است از هم آغوشی شیطان ها با هم دیگر گفته و سلمان رشدی زاده شده محصول این هم بستری این جشن شیطان دانسته است که گفته باید تبدیل به عزرائیل شد و تأکید کرده که می بایست چنین جشن را به عزا تبدیل کرد :
"در اين ميان دولت هاي اسلامي حوزه هاي علميه دانشگاهيان و رسانه هاي جهان اسلام بويژه جمهوري اسلامي ايران وظيفه حساسي برعهده دارند. استعمار انگليس پدر شيطان و ملكه انگليس مادر شيطان است . اينبار هماغوشي صهيونيسم با مادر شيطان پديده اي به نام « سلمان رشدي » را عرضه كرده كه فرزند نامشروع اين هماغوشي شيطاني است . جشني كه در آن به « سلمان رشدي » نشان « شواليه » داده شده جشن شيطان بود. مسلمانان بايد اين جشن شيطاني را به عزا تبديل كنند. اين كاري است كه ملت ها و دولت هاي مسلمان قدرت انجام آنرا دارند."
در خاتمه اینکه صاحب این قلم به سهم خودش از این تهدید کمدی – تراژیک هم خوشحال وهم متأسف ونگران می باشد. خوشحال از این منظر که بالاخره کوزه گر نیز توی کوزه گیر افتاده است . بگذار مقامات ارباب دولت فخیمه و ملکه ی انگلیس نیز مزه ی بخشی از بازده ی سیاست استعاری وپرورش ورشد دهنده ی خود در ایران را بچشند ودرک کنند ودریابند که راندمان سیاست خائنانه مذاکره ومماشات اینان با آخوندهای جانی حاکم بر ایران چگونه شده است و چه دستأورد شومی برای مردم ایران وعراق و منطقه به ارمغان آورده است که انوقت ترکش آن دامن گیر ملکه ی انگلیس شده است. گرچه واقعاً تأسف انگیز است که چگونه تجویز این سیاست غلط به بوش اکنون محصولش گیر افتادن در باتلاق عراق ونابودی این کشور است که روزانه صد ها کشته ومجروح شدن مردم بی گناه وبی دفاع این کشور را در بر دارد که حتی سربازان آمریکائی و انگلیسی در عراق نیز ازاین قاعده ی شوم مستثنی نمی باشد . مهمتر اینکه اینگونه واکنش های تحقیر آمیزی نیز برای دولت فخیمه وملکه ی انگلیس بر جای گذاشته است. اما بازهم تأسفم از این است که چرا بهای این سیاست کثیف وضد انسانی اسعتماری و ارتجاعی را باید مردم ایران وعراق ومنطقه ی خاورمیانه به پردازند. به خصوص بیشترین کینه ودشمنی نسبت به رشید ترین وآگاه ترین وپاک باز ترین فرزندان دلاور خلق اعمال شده است که مقیم شهر اشرف در عراق می باشند وچرا اینان می بایست که نوک حمله و تجاوز ومعامله گری رذل و ضد بشری جهانخواران استعماری با ارتجاع هار افسار گسیخته قرار گیرند که بطور مشترک مشامشان بوئی جز نفت ودلار وغارتگری و استثمار و سرکوبگری وبوی خاک ناشی از تخریب خانه ها و آوار بر سر ساکنانش و همچنین لاشه های سوخته شده وچند تیکه شده ی انسان های بی گناه وبی دفاع در عراق و افغانستان وفلسطین ولبنان و...را حس نمی کنند که نمونه ی بسیار کوچک وجزئی آن یافت شدن مکان کودکان یتیم خانه در عراق بود که آنگونه نهیف ولاغر اندام شده بودند که برای سربازان آمریکائی تشخیص میان زنده ومرده بودن شان امکان پذیر نبوده است . عجیب است که در کشوری که جزو سومین کشورهای نفت خیز می باشد سر نوشت کودکان عراقی چنین شده است که قرار بود برای آنان پس از اشغال نظامی عراق وسقوط حگومت صدام حسین صلح وآزادی وامید و چشم انداز به آیند ی بهتر اشغال گران به ارمغان بی آورند. البته که توضیح داده شد که این حاصل سیاست خائنانه وکثیف وضد انسانی استعمار و با ارتجاع با ر دیگر می باشد و تا ا زمانیکه این پیوند شوم بنا بر قول سرمقاله نویس هم آغوشی شیطان استعاگر با شیطانک ارتجاعی وجود داشته باشد . اوضاع وافق چشم انداز بمراتب تیره وخطرناک تر از شرایط کنونی برای مردم ایران وعراق وخاورمیانه است که صد البته غرب هم از ترکش آن مصون نخواهد ماند. زیرا که سرمقاله نویس صحبت وپیام از عزرائیل برای برهم زدن جشن شیطان ها گفته ونوید داده است که بطور شفاف پیام تهدید آمیز آنقدر روشن ومفهوم می باشد که نیاز به توضیح نداشته باشد.
هوشنگ – بهداد
شنبه 2 تیراه سال 1386