روز جهانی کارگر ونمایش خیمه شب بازی ولی فقیه به مناسبت این روز.کیهان 11 اردیبشهت



روز جهانی کارگر ونمایش خیمه شب بازی ولی فقیه به مناسبت این روز
سه شنبه 11 اردیبهشت – 86

قبل ازهر چیز ضرورت دارد که روز جهانی کار گر، به همه کارگران جهان به خصوص کارگران هموطن ایرانی تبریک گفته شود و برایشان آرزوی هرچه زودتر رهائی آنان از زنجیر وچنگال حاکمان رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی حاکم بر ایران شود . اما تجمع و تصویر و شکلک ولی فقیه به مناسبت روزجهانی کار گر که گوشه ای از نمایش خیمه شب بازی ولی فقیه می باشد که وی اجرا کرده و در جمع هزاران نفر از کارگران سراسر کشور تأکید بر سهم عادلانه کار گر و سرمایه گذار کرده است . بسیار مبهم ومتناقض و خنده دار و غم انگیز است. ناگفته نماند که ایشان همچون مرشدش خمینی که گفته بود مورچه وخداوند هم کارگر می باشند ومن اگر ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم . ایشان نیز تلاش کرده بگوید درست است که کارگر نیست طور ی که لول وافور را کس یا کارگر دیگری برلبان ایشان می گذارد، ولی از بس علاقه به کارگران دارد وآنان را دوست دارد؛ همچون روزه ای یک یا چند روز زودتر به استقبال آن می روند . ایشان هم یک روز جلوتر به پیشواز برپائی روز جهانی کارگران در جماران رفته و پس از برخاستن از پای بساط منقل، در جمع کارگران یا بسیجان یا عوامل حراست کارخانه های دست چین شده سفارشی سخنرانی کرده و از سهم عادلانه کارگر و سرمایه گذار تأکید نموده است تا که نسبت به هردوقشر ابراز علاقه ونزدیکی کرده باشد . حال رابطه میان دو قشر چگونه است مهم نیست . البته که عملکرد 28 سال گذشته بی نیاز می کند که اینگونه رابطه و تأکیدات بر اجرا و رعایت سهم عادلانه کارگر وسرمایه گذار ولی فقیه در راستای چه اهدافی بوده است واین رابطه به چه شکلی می باشد وچرا تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا وفقر وبیکاری در جامعه غوغا می کند و جامعه ی ایران طبقاتی و دو قطبی شده است؟ و شکاف طبقاتی به آن چنان دره ی عمیقی رسیده است که این شکاف نه پر شدنی نمی باشد بلکه هرروز هم این دره عمیق تر می شود تاآنجا که سال گذشته صندوق بین المللی پول گزارش کرده بود که 80% درآمد ناخالص ملی سالیانه تعلق به اقلیت 20% جمعیت وابسته به رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی می باشد . همچنین در این گزارش قید شده بود که اختلاف میان درآمد ها در ایران به بیش از 16 برابر می رسد. از سوی دیگر جائیکه اخراج کارگر ان وعدم پرداخت حق و حقوق تعویقی آنان همچنان ادامه دارد و زمانیکه گفته می شود بیش از 80% مردم ایران بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند ومیزان حداقل دستمزد 400 هزار تومان تخمین زده شده است ولی در بودجه ی تنظیم شده ی دولت پاسدار تیر خلاص زن احمدی نژاد و وزارت کارش مبلغ 183 هزار تومان در نظر گرفته شده است؛ بیشتر ماهیت واقعی تأکید ولی فقیه بر رعایت سهم عادلانه میان کارگر وسرمایه گذار مشخص می شود . حال بماند که چرا وزارت کشور مشابه همین گردهمآئی کارگری را به دبیر خانه ی کارگر علیرضا محجوب نماینده ی مجلس از تهران نداده است مشروط بر اینکه در نامه ی تقاضای متقاضی گردهأئی جلوی سفارت آمریکا و فریاد اخراج از عراق قید شده است . در هر صورت ولی فقیه عوامفریبانه اینگونه روضه ی طنز وتراتژدیک برای کار گران خوانده است "در جمع هزاران نفر از كارگران سراسر كشور عنوان شد تاكيد رهبر انقلاب بر سهم عادلانه كارگر و سرمايه گذار" ودر دنباله افزوده شده ديروز در ديدار هزاران نفر از كارگران سراسر كشور، با اشاره به نقش و جايگاه كارگران در پيشرفت اقتصادي تأكيد كردند: دولت بايد با تنظيم مناسب روابط كارگر و سرمايه گذار و برطرف كردن احساس نا امني آنان، به ويژه كارگران، زمينه شتاب گرفتن رونق اقتصادي كشور را از طريق سرمايه گذاري و ايجاد ارزش افزوده فراهم كند. رهبر انقلاب اسلامي در ادامه ی اين ديدار تدارک دیده شده ی نمایشی كه در آستانه يازدهم ارديبهشت، روز جهاني كارگر برگزار شد، با اشاره به ديدگاه اسلام ناب طالبانی حاکم بر ایران درباره كار و تلاش به عنوان يك ارزش والا افزودند: جامعه كارگري كشور در 27 سال گذشته و با وجود انواع تلاش ها و توطئه هاي سياسي، همواره در كنار نظام اسلامي سرکوبگر ودزد وغارتگر بوده و لحظه اي كارخانه و عرصه توليد را رها نكرده كه اين از افتخارات بزرگ جامعه كارگري است.ايشان كارگر، سرمايه گذار و دولت را سه ضلع مثلث پيشرفت اقتصادي كشور خواندند و تأكيد كردند: همان گونه كه در آغاز سال 86 گفته شد، پيشرفت اقتصادي از جمل رشد روز افزون وافسار گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت ها وگسترش فقر و بیکاری در جامعه و اخراج ادامه دار و سیستماتیک کارگران از محیط کارگری را از اهداف مهم كشور است و لازمه اين پيشرفت و افزايش توليد، همكاري كارگر، سرمايه گذار و دولت و اداي صحيح وظايف مربوط به هر يك از آنهاست.ايشان در ادامه ی شوی بیمزه وتراژدی خود با تأكيد بر حرمت سرمايه گذار و سرمايه او در اسلام ناب طالبانی حاکم خاطرنشان كردند: برخلاف برخي مكاتب شكست خورده كه جامعه را به دو قطب تقسيم مي كردند و همچنين برخلاف جوامع غربي كه در آن، سرمايه دارها در همه شئون كشور دخالت و به تعبيري خدايي مي كنند، زیرا که در این نظام اسلامي با 28 سال سابقه ی غارتگری كرامت سرمايه گذار در كنار كرامت كارگر است و در اين همكاري دو طرفه، هر كدام بايد از سهم عادلانه و منصفانه خود بهره مند شود.رهبر انقلاب اسلامي ناب طالبانی افزودند، تنظيم روابط سرمايه گذار و كارگر را وظيفه دولت است و دولت بايد با زير نظر گرفتن روابط كارگر و سرمايه گذار، هرگونه احساس نا امني هر يك از آنان را برطرف كند و ضمن جلوگيري از تعرض هر يك از دو طرف به طرف ديگر، كارگران را بيشتر زير چتر حمايتي خود قرار دهد. ايشان در دنباله در حالت نشئگی بیشتر هنرنما ئی نموده و فرمودند، يكي از مشكلات توليدات داخلي را «كيفيت» ارزيابي و تأكيد كردند: لازمه افزايش كيفيت توليدات داخلي و بالا بردن بهره وري، ارتقاي آموزشهاي فني و حرفه اي و ايجاد زمينه براي ابتكارات كارگران است. ایشان در روند تأئید مبارزه با شبیخون فرهنگی و جمع آوری آنتن های ماهواره ای با اشاره به رواج فرهنگ تحقير توليد داخلي و ترجيح توليد خارجي در دوران پيش از انقلاب اسلامي خاطرنشان كردند: سال ها در اين كشور اين گونه تبليغ مي شد كه ايراني توانايي ساخت كالاي خوب و با كيفيت را ندارد و متأسفانه بقاياي آن فرهنگ هنوز باقي است، اما كارگران با بالا بردن توانايي هاي خود و ارتقاي كيفيت توليدات مي توانند زمينه ساز حفظ عزت و اعتبار عمومي كشور در خصوص صنايع و توليدات داخلي باشند. به خصوص اینکه پاسدار تیر خلاص زن احمدی نژاد در حالت نورانی شدن در سازمان ملل دانش بسیار بومی وپیشرفته ی هسته ای را مهرورزانه به بندگان خدا در سراسر جهان کرد و پس از اجرای شوی های زنجیره ای خبرهای خوش وبرگزاری جشن هسته ای، لوطی مرشدش نیزبا اشاره به تلاش دشمنان براي برهم زدن فضاي مهرباني و تفاهم موجود ميان قشرها و صنف هاي مختلف كشور افزودند: دشمن، وحدت و انسجام پيكره واحد و نيرومند ملت ايران را هدف گرفته است و تلاش مي كند با عمده كردن خواسته هاي صنفي و ايجاد ميدان رقابت ناسالم امتيازگيري در كشور، تمركز و برنامه ريزي دولت را مختل كند، بنابراین برای خنثی کردن توطئه ها وخاموش کردن صداي اعتراضی ومجوز به کارگران به راهپیمائی روز جهانی کارگری داشتن ، برای آمادگی برخورد با معترضین ،بر همين اساس همان گونه كه امسال، سال اتحاد ملي نامگذاري شده است، بايد همه قشرها و صنف هاي مختلف با مهرباني و در يك صف متحد و مستحكم، كشور را به ميدان رقابت سالم براي خدمت و مجاهدت و شتاب بخشيدن به حركت پيشرفت اقتصادي تبديل كنند.ايشان با تأكيد بر اين كه ملت ايران در 27 سال گذشته، قدرت و استعداد خود را نشان داده و اثبات كرده كه دوران تحقير اين ملت به پايان رسيده است، تصريح كردند: ملت مستقل، عزتمند و سربلند ايران با نيروي انساني فراوان و استعدادهاي جوان خود، امروز بيش از هر زمان ديگر، براي حركت پرشتاب در مسير پيشرفت و ترقي، احساس قدرت و توانايي مي كند. جالب است که در اين ديدار جهرمي وزير كار و امور اجتماعي نیز حضور داشته و با اشاره به منابع انساني، سرمايه هاي فيزيكي و سرمايه هاي اجتماعي به عنوان سه محور كاري اين وزارتخانه گفت: در اين چارچوب وزارت كار اهميت به آموزش به ويژه مهارت هاي فني و حرفه اي و افزايش بهره وري را در اولويت قرار داده به گونه اي كه آموزشهاي فني و حرفه اي در سال گذشته 107 درصد افزايش داشته است.وي رفع موانع توليد و سرمايه گذاري و زمينه سازي براي سرمايه گذاري هاي جديد، رفع مشكلات معيشتي كارگران، برگزاري انتخابات كانون عالي شوراهاي اسلامي و كانون عالي انجمن هاي صنفي كارفرمايان و همچنين تلاش براي تنظيم روابط كارگر و كارفرما را از ديگر اقدامات وزارت كار برشمرد.
اماباز هم در آستانه ی فرا رسیدن روز جهانی کارگر و اوج گیری جنبش اعتراضی دانشجوئی و پیوندهمبستگی با هم دیگر موجب وحشت زدگی یک شکنجه گر کهنه کار شده است. بنابراین برای مقابله کردن با جنبش دانشجوئی و تقویت فضای محیط پادگانی دانشگاهها و گسترش بیشتر اخراج دانشجویان و حاکم کردن فضای اختناق وخاموشی در محیط دانشگاهی ودانشجوئی دستگاه پروژه توطئه شناس شکنجه گر منفور و سناریو وتواب وپرونده سازمعروف سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار بطور سراسیمگی فعال شده است و مدعی کشف توطئه ی دانشجوئی شده است و طرح توطئه را در تیتر خبری "گزارش خبري كيهان پروژه ايجاد تشنج در دانشگاه لورفت" لورفتگی آن را بازتاب داده وافشا کرده و طبق سرويس علمي- آموزشي سناریو سازی مشابه زندان اوینی اینگونه گزارش یا در حقیقت کیفر خواست تنظیم و قرائت شده است: چهار نشريه دانشجويي طيف غيرقانوني دفتر تحكيم وحدت با انتشار كاريكاتورهاي حاوي توهين به مقدسات اسلامي پروژه آمريكا، براي به تشنج كشيدن دانشگاه هاي ايران را كليد زدند.به گزارش خبرنگار كيهان، روز گذشته چهار نشريه طيف علامه دانشگاه اميركبير در اقدامي هماهنگ و خط دهي شده اقدام به چاپ مطالبي مشترك در حمله به مقدسات دين اسلام و كاريكاتورهاي موهن و همچنين انتشار شعارهاي سازمان منافقين در ابعاد بزرگ كردند.درپي اين توهين آشكار جمع كثيري از دانشجويان متعهد دانشگاه اميركبير كه به نفوذ عوامل بيگانه در داخل فضاي دانشگاه و همچنين سكوت مسئولان وزارت علوم و دانشگاه اميركبير معترض بودند با حضور در ساختمان رياست دانشگاه دست به برگزاري يك تحصن زدند.تحصن كنندگان در حالي كه اين اقدام طيف افراطي و چپ گراي تحكيم وحدت را اجراي دستورات عوامل بيگانه خارج از مرز عنوان مي كردند، خواستار پاسخگويي رياست دانشگاه و روشن شدن تكليف دانشجويان اميركبير با اين طيف شدند.به گزارش خبرنگار كيهان، در همان حال طيف افراطي تحكيم و توهين كنندگان به پيامبر اسلام(ص) و ساير مقدسات ديني روز گذشته قصد داشتند براي بدنام كردن معترضان به اين اهانت ها با حمله به ساختمان رياست دانشگاه، فضاي دانشگاه را به آشوب بكشند كه با مخالفت قاطيه دانشجويان دانشگاه روبه رو شدند.حنيف حسين ستاريان، سخنگوي متحصنين دانشگاه اميركبير در گفت وگو با خبرنگار ما ضمن شرم آور خواندن مطالب درج شده در نشريات رسمي دانشجويي طيف علامه تحكيم وحدت، خواسته تحصن كنندگان را برخورد با عوامل نفوذي بيگانه در دانشگاه و همچنين عزل آن دسته از مسئوليني كه در به راه افتادن اين جريان نقش داشته اند، عنوان كرد.به گزارش خبرنگار ما، جمع ديگري از تحصن كنندگان با حركت به سمت آمفي تئاتر دانشكده صنايع، اعلام كردند تجمع خود را تا زمان گرفتن پاسخ مناسب از مسئولان وزارت علوم در اين مكان ادامه خواهند داد.اعترافات يك عضو علامه تحكيم به گزارش كيهان اين حوادث در حالي رخ داد كه «بابك- ز » يك عضو طيف غيرقانوني دفتر تحكيم وحدت كه اوايل هفته جاري به جرم تلاش براي ايجاد تشنج در ميان كارگران تجمع كننده مقابل قوه قضائيه با شكايت كارگران توسط نيروي انتظامي دستگير شده بود، روز گذشته در اعترافات خود از نقشه شوم يك سازمان اروپايي وابسته به دولت آمريكا كه توسط فرزند ديك چني اداره مي شود، پرده برداشت.به گزارش كيهان، وي در اعترافات خود در بازداشتگاه نيروي انتظامي اعلام كرده كه با عوامل سازمان منافقين در ارتباط بوده است.وي همچنين از ماموريت خود و اعضاي طيف علامه تحكيم وحدت براي انجام يك عمليات انتحاري در كشور و سپس انداختن مسئوليت آن به گردن نيروهاي حزب اللهي خبر داده و اعلام كرده است كه اين نقشه «موسسه هيفوس هلند» با هدف ايجاد تشنج و برهم زدن فضاي دانشگاه هاي ايران اجرا مي شود. بنا بر اين گزارش فرد بازداشت شده در اعترافات خود عنوان كرده كه مطالبي توهين آميز نسبت به كليه مقدسات اسلام و نظام جمهوري اسلامي توسط برخي نويسندگان متواري روزنامه هاي زنجيره اي براي افراد خاص در داخل ارسال مي شود و آنها موظفند اين مطالب را در سطح وسيع از طريق نشريات دانشجويي دانشگاه ها منتشر كنند.بنابراين گزارش «بابك- ز » دليل انتخاب اين زمان براي اجراي اين نقشه را تلاقي با روز كارگر و تلاش همزمان براي به تشنج كشيدن تجمع هاي كارگري در كشور عنوان كرده است. گفتني است روزنامه كيهان بارها در ماجراهايي نظير مراسم سخنراني رئيس جمهور در دانشگاه اميركبير، حمله به نهاد نمايندگي در اين دانشگاه و ماجراهاي بسيار ديگر در طي دو سال اخير ضرورت توجه جدي و اصولي مسئولان وزارت علوم به وقايعي كه تنها تعداد اندك شماري از طيف علامه اين دانشگاه به وجود آورده اند را گوشزد كرده بود.بيانيه تشكل هاي دانشجويي بنابر گزارش خبرنگار كيهان، دانشجويان دانشگاه اميركبير درپي توهين به مقدسات ديني ديروز و امروز را در دانشگاه عزاي عمومي اعلام كردند.چهار تشكل دانشجويي دانشگاه اميركبير با انتشار نامه سرگشاده اي خطاب به رئيس قوه قضائيه، خواستار برخورد با عوامل نفوذي سازمان هاي بيگانه در دانشگاه شدند.در بخشي از اين بيانيه آمده است:با توجه به اينكه توهين به پيامبر اعظم، حضرت اميرالمؤمنين و حضرت صاحب الزمان (عليهم السلام) طبق فتواي تمام مراجع جرم بزرگي محسوب مي شود، مي بايست بدون اطاله موضوع؛ در دادگاهي به اين جرم رسيدگي و اشد مجازات در نظر گرفته شود توجه به اين نكته ضروريست كه اين چندمين اتفاق مشابه در اين دانشگاه است.در ادامه اين نامه آمده: تمام مسئولين اجرايي و فرهنگي اعم از دانشگاه و بيرون از دانشگاه كه با اهمال و بي توجهي خود زمينه چنين اتفاقي را فراهم آورده اند بايد مواخذه، مجازات و عزل شوند تا آن دسته از افراد مسئول در كشور كه در خواب غفلت فرو رفته اند، بيدارگردند. در خاتمه اين نامه آمده است: هشدار مي دهيم هرگونه كاهلي در اجراي اين موارد، سبب خشم هرچه بيشتر امت انقلابي و دانشجويان مسلمان شده و خود رأساً و شخصاً به تكليفي كه انقلاب و شهدا بر دوش مان نهاده اند عمل خواهيم كرد.اضافه مي نمايد، دانشجويان دانشگاه اميركبير معاونت فرهنگي اين دانشگاه به دليل سهل گيري در اعطاي مجوز انتشار نشريه به افرادي كه شايستگي لازم را ندارند را نيز در اين ماجرا مقصر مي دانند و معتقدند با توجه به حساسيت مراكز دانشگاهي كشور و طمع دشمن به اين مراكز بايد درصدور مجوز به گروههاي دانشجويي و يا عناصري كه از خارج با استفاده از چند دانشجو به راه اندازي نشريه روي مي آورند، دقت كافي صورت گيرد. اما در مورد تیتر خبری "يك عصرانه دلچسب بهاري با پديده تلويزيون در سال 85 تلخ و شيرين «زيرتيغ»" از محسن حدادي در بخشی از این برداشت چنین آمده است : برداشت دوم وقتي يك كار خوب از تلويزيون پخش مي شود كه كيفيت اش چند برابر توليدات هم عرض و هم سطح اوست، يك سؤال عجيب ذهن ام را درگير مي كند و آن اينكه چرا وقتي امكانات، اعتبارات و سازمان سفارش دهنده، واحد و يگانه است از ميان هر ده مجموعه تلويزيوني، يكي، زير تيغ مي شود. يكي كيف انگليسي مي شود، يكي چراغ جادو مي شود، يكي خاك سرخ مي شود و... داستان اگر كم فروشي و نابلدي و قصه بساز و بفروش ]پخش كن[ نيست، پس چيست؟ بايد هم خيلي از همكاران هنرمند، او را تحويل نگيرند، چون او با كارش به آنها اعلام كرده كه اين كاره نيستند! بعلاوه اينكه در گفتگو با نسل سوم صراحتاً مي گويد: ما كار خاصي نكرديم، سعي كرديم وظيفه مان را به خوبي انجام دهيم.
بالاخره اینکه جالب ومسخره است که پاسدار حسین شریعتمدار تلااش مذبوحانه کرده است که سیاست تسلیم طلبانه ی با دست پس کردن و با پا پیش کشیدن شركت در کنفرانس شرم الشیخ را در پوشش باز گوئی " معماي شرم الشيخ (يادداشت روز) " بیان وماستمالی کند . بنابراین برای توجیه کردن شرکت در کنفرانس شرم الشیخ در بخشی از یادداشت روز خود گفته است، ايران اگرچه درپي درخواست مكرر مقامات بلندپايه عراقي در تصميم قبلي خود تجديد نظر كرده و قرار است در اجلاس شرم الشيخ حضور پيدا كند ولي اين حضور نبايد مسئولان سياست خارجي كشورمان را از ماهيت اجلاس شرم الشيخ كه دام خطرناك آمريكا براي بلعيدن عراق است غافل كند. دامي كه آمريكايي ها براي جبران ناكامي خود در حمله نظامي به عراق تدارك ديده اند و هدف نهايي آن كنار زدن دولت مردمي عراق از قدرت و سپردن حاكميت اين كشور به دست عوامل سرسپرده خويش است. يعني دقيقاً همان هدفي كه از حمله نظامي به عراق دنبال مي كردند ولي تحولات و رخدادهاي دور از انتظار آمريكا، نه فقط مانع از تحقق اين خواسته استكباري شده بلكه تاكنون نتيجه اي معكوس درپي داشته است. در آخر اینکه برای بازهم بیشتر ماستمالی کردن ضعف شرکت وزیر آدمربا منوچهر متکی در شرم الشیخ ودر روند ادامه ی بحران سازی کردن در عراق بازهم با برگ سوخته ی مقتدی صدر بازی شده است که بازده ی آن در تیتر خبری " تظاهرات گسترده عليه اشغالگران آمريكايي دركاظمين" بازتاب داده شده که بخشی از گزارش آن چنین آمده است، در پي بمباران دفتر شهيد صدر در كاظمين بغداد توسط نيروهاي آمريكايي، مردم بغداد دست به تظاهرات گسترده زدند و عليه اشغالگران شعار دادند.به گزارش واحد مركزي خبر، نيروهاي آمريكايي كه يكشنبه گذشته در حمله زميني به دفتر صدر در نزديكي مسجد كاظميه با مقاومت مردمي مواجه شدند و ضمن برجاي گذاشتن چهار زخمي، عقب نشيني كرده بودند، شب دوشنبه از طريق هوا اين محل را بمباران كردند. اين حمله غافلگيركننده، دست كم چهار شهيد و تعدادي مجروح در ميان عراقي ها برجاي گذاشت. پس از اين ماجرا، هزاران نفر از مردم بغداد ديروز روانه محله كاظمين شدند و در خيابان ها دست به تظاهرات گسترده زدند و مقابل مسجد كاظميه تجمع كردند. اين تظاهرات به درخواست «مقتدا صدر» رهبر جريان صدر عراق صورت گرفت. مناطق مركزي و جنوب عراق اين روزها به طور معمول شاهد تظاهرات طرفداران صدر است. صدري ها ضمن مخالفت با اشغالگري، عليه ساخت ديوار حايل بغداد توسط تفنگداران آمريكايي نيز موضع جدي گرفته اند. به گزارش خبرگزاري فارس، «مقتدا صدر» از مردم خواست در واكنش به ساخت اين ديوار، روي آن شعارهاي ضدآمريكايي بنويسند و چهره پليد اشغالگران را به همه نشان دهند. مقتدا صدر ديروز همچنين، طي بيانيه اي از «جرج بوش»، رئيس جمهوري آمريكا خواست به درخواست دموكرات هاي كشورش پاسخ مثبت دهد و هرچه سريعتر نيروهايش را از عراق عقب بكشد. در اعلاميه مقتدا صدر، بوش بزرگترين عامل شر دانسته شده است.
مسعود پسیان

خوش بینی زیادی به اختلافات میان حزب دمکرات و جمهوریخواه در آمریکا جمهوری 10 اردیبهشت


نقد وبررسی " بحران در عراق جنگ قدرت در واشنگتنن ! روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 10 اردیبهشت ماه سل 1386
"خوش بینی زیادی به اختلافات میان حزب دمکرات و جمهوریخواه در آمریکا "
اینطوری که ملای سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلامی پیرامون حضور نظامیان آمریکا در عراق و زمان بندی برای خروج آنان تحلیل وتفسیرارائه داده است و از نوعی نزاع ورقابت های انتخاباتی میان دو حزب جمهوریخواه ودمکرات آمریکا گزارش داده است که به نظر می رسد گویا حزب دمکرات آمریکا نیز شبیه دوم خردادی های رژیم تروریستی آخوندی می باشد وهمچون این جریان دارد اجرای نقش می کند با این تفاوت که موضع دمکرات های آمریکائی همخوانی و هم آوازی با جریان متحجر وخرافه پرست موسوم به اصول گر ایان حاکم بر ایران دارد که توضیح سرمقاله نویس چنین است :
"صرفنظر از اينكه چه كسي درست مي گويد نكته اينست كه اينها رهبران امپراطوري آمريكا هستند كه بايستي بكمك يكديگر اين ابرقدرت جهاني را هدايت كنند و به بحران عراق خاتمه دهند. سئوال اينست كه اگر آنها در برابر دوربين ها اينگونه حلقوم يكديگر را مي گيرند در پشت صحنه چگونه با يكديگر تعامل دارند البته « هري ريد » حتي عليه بوش كوچك هم جملات گزنده اي به كار گرفته و مي گويد : اميدوارم رئيس جمهور از كج خلقي و تندي بيش از حد دست بردارد. اين لايحه به نفع سربازان و كشور آمريكاست . در واقع بحث بر سر تدوين پيش نويس بودجه 124 ميليارد دلاري براي عراق است كه دمكراتها مايلند مقدمه اي براي خروج اكثر نظاميان آمريكا در عراق از 9 مهر 1386 باشد . بوش كوچك هم وارد ماجرا شده و عقب نشيني آمريكا از عراق را تهديدي براي امنيت آمريكا و باعث تقويت دشمنان آمريكا مي داند و آنرا بهترين هديه به تروريست هاي فرصت طلب ارزيابي مي كند. بوش خود را همراه با كساني دانست كه خواستار خروج سربازان آمريكائي از عراق هستند ولي گفت هرگونه تصميم گيري عجولانه ! نتايج جنگ را تغيير مي دهد."
جالب است که تحلیل گر روزنامه ی ولی فقیه آنگونه در مورد اختلافات ورقابت های میان دو حزب آمریکا تحلیل داده است که انگار رژیم تروریستی آخوندی مهد دمکراسی های جهان است وروابط میان مسئولان و حاکمان رژیم ضد بشری آخوندی با همدیگر همچون 28 سال گذشته بسیار حسنه و دمکرات منشانه و بدور از هر گونه تنش و تهدید وتصفیه حساب های قهرآمیز وخشن وپرونده سازی می باشد! و شورای نگهبان هر گز اعمال نفوذ در ارائه ی رد صلاحیت کردن نامزدان نکرده است و تاکنون هیچک از مهر های کلیدی کنار گذاشته نشده است و منتظری جانشیین خمینی نبود که برای سالیان دراز خانه نشین شد . قطب زاده اعدام نگشت و بنی صدر اولین رئیس جمهور رژیم تروریسی مجبور به فرار نشد وخانمی پس از 8 سال اعتراف نکرد که نقشی جز آبدارچی نظام را به عنوان رئیس جمهور بر عهده نداشته است و قتل های زنجیره ای در کار نبوده است و تاکنون هزاران شبنامه ی افشاگرایانه ی دزدی های نجومی علیه ی رفسنجانی و خانواده ی وی توزیع نشده است ودر نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی کروبی و رفسنجانی کنار گذاشته نشد و اکنون درگیری نزاع قلمی میان کروبی و پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری ادامه ندارد وهم دیگر و دولت ا مام زمانی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد ب بی ریشه بودن متهم نمی کنند
بازهم ملای سرمقاله نویس بدون آنکه اعتراف همکاری سران رژیم تروریستی آخوندی در اشغال نظامی افغانستان وعراق کند وبگوید که چگونه تقاضای بمباران های قرارگاه نظامی مجاهدین در بغداد را کرده بودند و یا چگونه احمد چلبی جاسوس چند جانبه با ارائه ی اطلاعات دروغین در مورد سلاح های کشتار جمعی که سران رژیم جنایکار و وزارت اطلاعات وسپاه پاسداران رژیم تروریستی آخوندی در اختیارش گذاشته بودند و حتی از طریق عوامل ومزدوران خودشان مدعی می شدند صدام حسین سلاح های کشتار جمعی خودش را در قرارگاه های مجاهدین مخفی کرده است و اطلاعات غیر واقعی احمد چلبی موجب بهانه تراشی و زمینه ساز تهاجم نظامی و اشغال عراق شد و حتی این روزها نیز همین جاسوس چند جانبه در تهران به سر می برد وبا همتای خودش آخوند دزد وبساز وبفروش و دلال و زند وبندچی رفسنجانی پیرامون مسائل عراق و باتلاق شدنش دیدار و گفتگو داشته است. چرا ایشان همه را به فراموشی سپرده است وچنین از اعتراضات سابق دولت بوش پیرامون غیر واقعی بودن اسناد مربوط به سلاح کشتار جمعی صدام حسین گفته و اشتباه بودن تجاوز نظامی عراق گزارش اائه داده و گفته است؟:
""مهمترين مورد از اين مقوله دستكاري از گزارشات و جعل خبر و حتي دروغ پردازي در متن گزارشات و اظهارات مقامات رسمي دولت بوش براي توجيه تجاوز به عراق بوده است . « ژنرال كالين پاول » وزير خارجه سابق آمريكا با حضور در كنگره اطلاعاتي را منتشر كرد كه توان عملياتي صدام براي دست زدن به حملات گسترده با استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي را تاييد مي كرد. دروغ بودن همين اطلاعات در زمان وزارت « پاول » محرز شد و او از كنگره عذرخواهي كرد و اظهار شرمساري نمود. اين پديده نشان داد كه حتي به وزيرخارجه آمريكا هم دروغ گفته شده است . به عبارت روشن تر حتي اعضاي گروه عملياتي بوش هم به يكديگر دروغ مي گفته اند. اكنون كميسيون ويژه اي در كنگره انگشت اتهام را به سوي « ديك چني » معاون رئيس جمهور و « كانداليزا رايس » مشاور امنيت ملي سابق و وزير خارجه امروز بوش نشانه رفته است . نتايج و دستاوردهاي چنان تحقيقي هرچه باشد در اين نكته از هم اكنون ترديدي نيست كه بوش و دستيارانش ديگر اعتماد عمومي و حتي اعتماد كنگره را هم از دست داده اند. "
سرمقاله نویس زیادی برروی تضاد میان دمکرات ها و جمهوریخواهان مانور داده ودل بسته است و بیخودی به این امید نشسته است که هر چه زودتر نیروهای نظامی آمریکائی از عراق خارج شود عراق بطور دربست از سوی ارتجاع هار حاکم بلعیده می شود و فشار بر وی بحران هسته ای کاسته می شود. بنابراین بیش از حد خوشبینانه تضادهای موجود میان دو حزب دمکرات و جمهوریخواه را به انتخابات آینده ی ریاست جمهوری در آمریکا نسبت داده است وذوق زده شده و از ادامه ی این تضاد دست به مانور زده است . ولی در پیآمد این دلخوشی جالب است که سرمقاله نویس بازهم نگرانی خودرا با بازگوئی تناقض آمیز عدم اختلاف سیاست میان حزب دمکرات و جمهوریخواهان به نمایش گذاشته و اذعان کرده است که خانم هیلاری کلینتون توقع دارد که بحران عراق درز مان بوش تمام شود ودر زمان ریاست جمهوری ایشان که به کاخ سفیدمی رود وجود نداشته باشد تا که مجبور باشد بحران را خود دنبال کند . عجیب است که ملای سرمقاله نویس گویا فکر کرده است که دو جناح غالب ومغلوب در ایران درگیر تبلیغات زود رس نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات مجلس هشتم وریاست جمهوری دهم نمی باشند واز بحران عراق و بحران هسته ای به عنوان ابزار اهرم تبلیغاتی- انتخاباتی علیه ی هم دیگر استفاده نمی کنند که دو حزب آمریکائی به خصوص بوش وحزب جمهوریخواه را مورد سر زنش قرار داده و پیش بینی کرده است که اگر اختلافات وافشاگری ها در کنگره وآمریکا ادامه یابد سرانجام اینگونه منتهی به زندانی شدن بوش و معاونش دیگ چینی و سر در آورن در پشت میله های زندان خواهد انجامید:

"ارزيابي عمومي در جامعه آمريكا اينست كه جمهوريخواهان شانس بسيار كمي براي انتخابات رياست جمهوري دارند. اين را بررسي نتايج انتخابات كنگره هم نشان مي دهد كه دمكراتها توانسته اند از همين فرصت ها براي در اختيار گرفتن زمام مجلس نمايندگان و سنا بهره برداري كنند. نگراني اصلي دمكراتها اينست كه بوش و دستيارانش در همين فرصتهاي محدود باقي مانده سعي دارند به بحران عراق و هر مورد مشابه ديگري در هر كجا دامن بزنند و دردسرهاي بي پاياني را براي دمكراتها و رئيس جمهور آينده به ميراث بگذارند. تا اينجاي قضيه اشغال عراق حدود 400 ميليارد دلار براي آمريكا تمام شده و كنگره 124 ميليارد دلار پيشنهادي بوش را هم پذيرفته است. برخي از دستياران نزديك بوش از جمله « ديك چني » مستقيما جزو سهامداران اصلي و گردانندگان كليدي همين صنايع نظامي و مجموعه هاي وابسته هستند. « اسرار هاليبرتون » در عراق اگر روزي افشا شود شايد ديك چني و حتي بوش به پشت ميله هاي زندان منتقل شوند.
درخاتمه نیاز دارد که خطاب به بوش و دولت آمریکا گفته شود که پس از 4 سال که از اشغال گری عراق می گذرد به اندازه ی کافی تجربه کسب شده است که ضرورت ندارد توضیح داده شود اگر چنانچه قبل از تجاوز نظامی و اشغال افغانستان وعراق تلاش گسترده ی غیر تهاجم نظامی برای تغییر رژیم ترویستی آخوندی می شد نه نیاز به صرف هزینه ی مادی کردن 400 میلیار ددلار در عراق بود که سرمقاله نویس این رقم را اعلام کرده است. نه عراق به باتلاق تبدیل می شد و نه تعداد بیشماری از مردم بی دفاع وبی گناه عراق کشته و مجروح می شدند ونه سربازان آمریکائی کشته ومجروح می شدند ونه اینکه شرایط کاملاً به نفع رژیم تروریستی آخوندی تمام می شد که هم عراق را اشغال کند و هم از آنجا به عنوان سرپل برای صدور بحران و تروریسم و بنیدگرائی به منطقه بهره برداری کند . مهمتر اینکه فرصت برایش بدست نمی آمد که اهداف هسته ای خودش را دنبال کند و اکنون اینگونه ملای سرمقاله نویس نمی توانست که تحلیل تهیه کند که پیش بینی زندانی شدن برای بوش ودیگ چینی باشد. بنابراین بوش در فرصت باقیمانده می بایست که از همه ابزارهای ممکنی که در اختیار دارد تلاش کند که نه اینکه 5 پاسدار تروریست را آزاد نماید و هم اینکه دولت دست نشانده ی عراق را هر چه زودتر تغییر دهد و یک دولت سکولار در عراق تشکیل دهد تا که پایگاه نفوذ سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در عراق قطع گردد . همچنین موضوع هرگونه زد وبند ومذاکره با رژیم تروریستی آخوندی را که از طریق لابی های دو طرف دنبال می شود را فراموش کند. چونکه بازهم تبدیل به دام دیگری برایش نه در عراق که در خاورمیانه تبدیل خواهد شد ودولت بعدی آمریکا نیز از هر کدام حزب که باشد مواجه با همین بحران رژیم تروریستی آخوندی در عراق ومنطقه ی خاورمیانه مواجه خواهند بود. بنابراین دولت بوش می بایست از سیاست ضرر را از هر کجا که جلویش گرفته شود پیروی کند و از سیاست تغییرات دمکراتیک رژیم تروریستی آخوندی حمایت وپشتیبانی نماید . زیرا که حرکات اعتراضی در شهر فردوس استان خراسان واقلید استان فارس و جنبش اعتراضی معلمین و دنشجویان و زنان وکارگران مؤید همین واقعیت جو بالای نارضا یتی عمومی و آمادگی تغییرات دمکراتیک در ایران است . البته که می بایست اروپا را نیز ترغیب به پذیرش همین سیاست کند . ولی فراموش نشود که پیش شرط شتاب و قطعی کردن تغییرات دمکراتیک در ایران خارج کردن نام سازمان مجاهدین از لیست گروه ها وسازمان های تروریستی می باشد.
هوشنگ – بهداد

اپوزیسیون سازی واعزام به برون مرز برای مشروعیت بخشیدن رژیم تروریستی .10 اردیبهشت

نقد وبررسی " گردونه گيج " (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان دوشنبه 10 اردیبهشت ماه سال 1386
"اپوزیسیون سازی واعزام به برون مرز و استفاده کردن از تولیدات آنان برای مشروعیت بخشیدن به رژیم ضد بشری آخوندی"
برای بخشی از اپوزسیون شناخت وبررسی ماهیت وچگونگی تجربه ی عملکرد 28 ساله ی رژیم تروریستی آخوندی علیه ی مخالفان وآزادیخواهان ومردم ایران مقوله ی ساده نیست. چونکه نیاز به شناخت پیچیدگی خاص ابزار مبارزه به شکل وابعاد گوناگون این شناخت می باشد و صرفاً نمی توان همچون گذشته مبارزه با این رژیم جنایتکار و عوامفریب را فقط در حد سر دان شعار های کلیشه ای تند وتیز ضد امپریالیستی با ادعای دشمنی رادیکال با آمریکا در حرف وکلام ونوشتار و یا با تنظیم مقالات یکنواخت ومشابه آرمانی و رؤیائی با تصورات خام شداد وغلاظ هسیتریک ضد مذهبی و ... امکان پذیر نیست ودل خوش داشت به صدور اطلاعیه های آنچنانی با ادعای عن قریب قدرت گیری کارگران وبرپائی حکومت کارگری و شورائی که با فرمان آتش زدن روسری ها وچادران سیاه وامثالهم فرموله وتئوریزه کرد. زیرا که ادامه ی اینگونه شیوه ها که در آن اثری از نوآوری مبارزاتی دیده نمی شود به مرور زمان به ایزوله ومنزوی کردن بیشتر مدعیان باور مند به اینگونه روش وشعار ها تحلیل ها راه می برد . برای اینکه زمانیکه یک پاسدار گمنام امام زمانی زمان شاه که ادعا می کند در زمان شاه سابقه ی زندانی دارد ولی هیچ زندانی زمان شاه هیچگونه رد و مشخصات واطلاا تی از این مدعی بیرون نداده وبازگو نکرده است. ولی این فرد پاسدار که از سابقه فراوان بازجوگری وتحریف و تواب وسناریو سازی برخوردار است و مثل آب خوردن ویک چشم بر هم زدن کتمان حقایق می کند و بدون آنکه هر گز بصورت علت یابی و بررسی علت ومعلول ها و یا کنش وواکنش به مسائل و پدیده ها ومقولات برخورد وتحلیل و تفسیر می کند ویا بدون آنکه برروی نامبارک خودش بیآورد وبگوید مگر چندسال از اشغال نظامی افغانستان می گذرد و یا چه مدت از بیان خطبه ی رفسنجانی در نمازجمعه ی تهران سپری شده است که خطاب به بوش گفته بود که اگر ما در اشغال افغانستان با نظامیان ومقامات آمریکای همکاری نکرده بودیم هنوز در افغانستان طالبان بر سرقدرت بود و یا اینکه مگر شامل مرور زمان شده است که چگونه احمد چلبی رئیس کنگره ی ملی عراقیان در برون مرز و جاسوس چند جانبه به تهران وجماران وقم تردد داشت وپیام می آورد و به لندن ونیویورک وواشنگتن می برد و در نهایت زمینه ساز تجاوز نظامی به عراق شد واکنون که پست معاونت نخست وزیر دست نشانده ی نوری المالکی نخست وزیر و مهره ی دست نشانده ی آخوند ها وانگلیس در عراق است که اخیراً در تهران با همتای خود رفسنجانی دیدار وملاقات داشته است و همچنین با از خاطر بردن موضع رفسنجانی که در خطبه های نمار جمعه ی خود ازباتلاق وویتنامیزه کردن عراق علیه ی نظامیان آمریکائی مستقر در عراق گفته وبر آن تأکید کرده بود . یادداشت روز نویس اکنون بطور درست این سند های مستند فراموش شده است وبا کمال وقاحت و خمینی صفتانه پاسدار یادداشت روز نویس اینگونه طلبکارانه خطاب به مدعیان مخالف گوناگون و برانداز و اپوزیسیون دست رژیم و رقبای دوم خردادی مغلوب مد عی شده وگفته است:
" وقتي آمريكا، افغانستان و عراق را اشغال كرد، اغلب اينها، وحشي گري بوش را به عنوان ترويج دموكراسي ستودند و نسبت به وقوع اتفاق مشابه درباره ايران روزشماري كردند. بنابراين اگر امروز دعوا و مجادله اي بين اين جماعت افتاده صرفاً به خاطر روند رو به رشد اقتدار جمهوري اسلامي است كه در عمل به واكسينه شدن نظام و بغرنج تر شدن راهبرد براندازي انجاميده است. درست است كه اين طيف چند سر- از چپ هاي تجديدنظرطلب و توده اي هاي آمريكايي تا سلطنت طلب ها و ليبرال ها و لائيك ها و مدعيان روشنفكري ديني سكولار!؟ و... و در خط مقدم آنها قدرت هاي غربي و شبكه صهيونيسم بين الملل- بنياد تلاش خويش و كانون راهبرد خود را بر القاي تزلزل و بي ثباتي و فقدان مشروعيت جمهوري اسلامي گذاشتند و هنوز هم اين روند را ادامه مي دهند، اما جمهوري اسلامي ماهيتاً حكومتي ملي و پشتگرم به حمايت همين مردم است بنابراين هرچه جلوتر آمده، بيشتر، مشروعيت مردمي و پشتوانه قدرت ملي خود را به رخ كشيده آن هم در دنيايي كه پس از برافتادن طشت رسوايي كمونيسم و فروپاشي اين بلوك، نوبت نظام هاي دموكراتيك آمريكايي و اروپايي بود كه دروغ بودن خود را به اثبات برسانند و در اين خلأ، جمهوري اسلامي مي توانست الهام بخش باشد."
تصور می شود که با کدام ابزار واهرم عوامفریبان حاکم توانسته اند در مدت 28 ساله گذشته به جنایات وخیانات واعمال ضد بشری خودشان علیه ی مردم ایران ادامه دهند وضمن تصویر مارکشی ومار نشان دادن ها ادامه دهند ودر شرایطی که تنها رژیم رژیم منفور جهانی می باشد که این همه مدعیان گوناگون مخالف دارد. همچنین اینکه از ضریب تنفر ونارضایتی بسیار بالای عمومی بر خوردار است . چونکه خودشان گزارش کرده اند که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند . تازه مدعی یادداشت روز نویس با خاک پاشی بر توی چشمان مردم ایران طلبکار شده وادعا کرده است که رژیم ضد بشری نه با ابزار سوء استفاده کامل از دین ودستگاه قهریه و ایجاد خفقان وارعاب ووحشت در جامعه و گسترش موج دستگیری ها و شکنجه وبازجوئی ها و ترور واعدام وبرائی بساط دار ودرفش تونسته است به بقای حکومت ننگین خودش ادامه دهد. ولی بطور کمدی وتراژدی پاسدار یادداشت روز نویس مدعی شده است که هرچه اپوزیسیون دچار انشقاق و انغعال شده رژیم تروریستی آخوندی به دلیل برخورداری از پایگاه مردمی اش تقویت شده وبیشتر مورد حمایت مردم واقع شده است. یادداشت روز نویس در دنباله برای اینکه یک تیر وچند نشان زده شود . تشریح کرده که چگونه دستگاه وزارت بد نام اطلاعات رژیم آخوندی اپوزیسیون داخلی تولید نموده وبه برون مرز آنان را ارسال کرده است تا که با تولیدات وعملکرد اینان به شیوه ی سیاست توبره و آخور خوری بهره برداری شود. ضمن اینکه اینان را در لیست اپوزیسیون بر انداز برون به عنوان اپوزیسیون رژیم جازه زده شده، ولی از سوی دیگر اینان را تبدیل به چماق بر توی سر رقیب مغلوب دوم خرداد داخلی کرده است . همچنین با تأکید مخالف بودن شان اما از سوی دیگر آنان را چنین همکاران دشمنان و دستگاه جاسوسی بیگانه و حتی اسرائیلی قلمداد کرده است:
"براي مثال در انتخابات رياست جمهوري گذشته مجري تلويزيون ضدانقلابي پارس با اشاره به دنباله روي فرد هاليدي ديپلمات و تحليلگر انگليسي از تحليل كيهان مبني بر رويكرد توفنده و گرم مردم به كانون آتشفشان انقلاب 57، هاليدي و مسعود بهنود وحسين درخشان و راديو بي بي سي را همدست جمهوري خواند در حالي كه خصومت اين تيپ افراد با جمهوري اسلامي كاملاً مشخص بود. يا كار به اينجا رسيده كه مؤسسه اسپين برلين- كه جفري گدمين رئيس فعلي "راديو آمريكايي فردا پيش از اين رئيس آن بود- درباره جامعه مدني در ايران با حضور طوايف ضدانقلاب كنفرانس برگزار مي كند و در همان جلسه حسين درخشان به عنوان يكي از مخالفان جمهوري اسلامي، به رغم اعتراض ديگران، اذعان مي كند كه بپذيريد يا نپذيريد «جمهوري اسلامي با راي اكثريت مردم مشروعيت گرفته، قانون اساسي را دوبار به راي گذاشته و هنوز هم در تمام انتخابات گوناگونش، اكثريت مردم رأي مي دهند... گفتم كه من خودم قرباني كم تحملي جمهوري اسلامي هستم ولي اين چيزها نمي تواند مشروعيت جمهوري اسلامي را از بين ببرد. ... بعد از كنفرانس فهميدم عصبانيت ها در جلسه از اين بود كه كمتركسي پيش فرض اوليه تمام بحث ها و تحليل هاي ديگر آنها را يعني همين مشروعيت جمهوري اسلامي يا عدم آن را به چالش گرفته است. اين نقطه ضعف بزرگ در استدلال تمام مخالفين جمهوري اسلامي است كه اگر رويش انگشت بگذارند چون جوابي ندارند، فقط عصباني مي شوند.» جالب اين است كه همين فرد پيش از اين به اعتبار پيشگامي در وبلاگ نويسي، مورد استقبال محافل صهيونيستي قرار گرفت و در كمتر از يك سال اجازه پيدا كرد به سرزمين هاي اشغالي سفر كند و از جمله در دانشگاه بن گوريون در سمينار «اصلاحات، اپوزيسيون و منازعات در خاورميانه» در موضوع «وبلاگ نويسي، يك راه واقعي براي مخالفت در خاورميانه» سخنراني كند. روزنامه هاآرتص ضمن درج اين خبر، از وي به عنوان «دوست اسرائيل» ياد مي كند و از قول دكتر مايكل دان كه روي پديده «بلاگ» پژوهش مي كند، وي را به اغراق پدر معنوي وبلاگ نويسي در ايران مي نامد. به استناد گزارش هاي دو روزنامه هاآرتص و جروزالم پست وي در آن سمينار با تأكيد بر مذهبي بودن جامعه ايران، عنوان مي كند كه مدل مذهبي اسرائيل و تركيه، مدل خوبي براي ايران است به ويژه مدل اسرائيل كه درخشان درباره اش مي گويد: «اسرائيل يك نمونه دموكراسي است.»! جروزالم پست زير عكس اين عنصر ضدانقلاب از قول خود وي تصريح مي كند: «من مي خواهم اسرائيل را براي ايراني ها، انساني كنم و به آنها بگويم كه آن گونه نيست كه تبليغات جمهوري اسلامي مي گويد مبني بر اينكه اسرائيل تشنه خون مسلمانان است.»"
حتماً فراموش نشده است که قبلاً با تأکیذ تذکر داده شده بود که یادداشت های روز چون از موضع اطلاعاتی – امنیتی تهیه وتنظیم می شود، این یادداشت روز ها دارای ابعاد چند هدفه می باشد که فقط به معلول ها پرداخته می شود واهداف خاصی هم دنبال می گردد که جدا از جنک ونزاع جناحی و سر کار گذاشتن مردم نمی باشد. در
این یادداشت روز نیز چنین یادداشت روز نویس غافل از، تیز و متمرکز کردن بر روی رقبای مغلوب دوم خردادی نشده است واینگونه با شیوه ی برج در برابر بارو با نقل قول کردن از سید خندان، توانسته است دوم خردادی های تند رو را بلند و وصدای دشمن از درون خطاب کتذ :
"اين سخن به درازا مي كشد و آنچه گفته آمد، تنها طليعه و مقدمه بحثي مستوفا درباره موضوع يادداشت اخير است. تنها بايد به اين نكته بسنده كرد كه آن آشفتگي و نابساماني قطعاً ديگر برنمي گردد همچنان كه شخص آقاي خاتمي متعرض ماجرا شد و فرياد برآورد كه «از درون اردوگاه اصلاح طلبان صداي دشمن به گوش مي رسد.» ضمن اينكه نه اين نظام، نظام فرسوده پهلوي يا دولت از مردم بريده عصر نهضت نفت است و نه اين مردم، مردم كم تجربه و خالي الذهن آن روزگار. اين مردم در بحبوحه همان بمباران هاي تبليغاتي، در عرصه هاي گوناگون انتخابات و راهپيمايي و... به خاطر انقلاب و نظام عزيزتر از جانشان به ميدان آمدند. اما در اين ميان مسئوليت ساماندهي عرصه عمومي و جامعه مدني- آن چنان كه هم حق آزادانديشي براي عموم و نخبگان و صاحب نظران پاس داشته شود و هم راه سوء استفاده و خيانت مسدود گردد- بر دوش مسئولان امر سنگيني مي كند. سخنان امروز آقاي حسين درخشان، تكرار همان سخنان يك سال پيش روشنفكر لائيك آقاي رامين جهانبگلوست كه اذعان كرد «آمريكا و اسرائيل و سيستم اطلاعاتي آنها به جامعه مدني در ايران طمع كرده اند.:
در خاتمه اینکه باز هم تأکید می شود که می بایست هر مدعی مخالف و بر انداز این رژیم بربرمنش وتاریک اندیش رژیم آخوندی توانائی درک و شناخت تاکتیک ها وشگردهای تبلیغاتی و عوامفریبانه ی د ستگاه تبلیغاتی وجنگ روانی و شیطان سازی وحتی مخالف سازی وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی و سربازان گمنام امام زمانی اعزام به خارج شده اش به عنوان مخالف آشنائی داشته باشد تا که نه اینکه خودش در دام نیقتد، بلکه بتواند از پس توطئه ودام های گسترده و چیده شده ی رژیم تروریستی آخوندی در برون مرز برآید که از مطبوعات خارجی تا رسانه های استعماری فارسی زبان و سایت های اینترنتی نفوذ کرده وریشه دوانیده است که حتی از صدای اعتراضی جهانی ضد جنگ عراق به نفع خود بهره برداری می کند. هینطور در بستر دفاع از اهداف هسته ای ومخالفت با تحریم اقتصادی و تهاجم نظامی نهایت سوء استفاده را از طریق بلندگوی های نفوذی به حساب اپوزیسیون جاز ده ومعرفی کرده در برون مرز، نموده است. وقتی این تاکتیک ها شناخته شد آنگاه مدعی می تواند به مبارزه ی هدفمند خود علیه توطئه ودسیسه های تدارك دیده شده برآید وبه مبارزه ادامه دهد ودر نهایت موفق شود که دچار بی انگیزگی و انفعال وبی هویتی و سر در گمی و گیجی نگردد. زیرا که دشمن قهار ضد بشر بیدار و هشیار و بسیار با تجربه است و دائم در حال باز سازی وتعویض تاکتیک وشیوه های لو رفته وسوخته شده اش می باشد . برای همین مدتیست که اهداف خودش علیه ی مخالفین جدی و مصمم را از زبان گفتاری وقلم نوشتاری در پوشش اپوزیسیون های تاکتیکی ساخته شده وهسته های خاموش به عنوان چند صدائی ودگر اندیشی ونقاد و ضد امپریالیست وآمریکائی و حتی مدافع حقوق بشری تعقیب کرده است و چند مورد و نمونه ی لو رفته را یادداشت روز نویس در این یادداشت روز از موضع به حساب افشاگری اپوزیسیون یا رقبای دوم خردادی را معرفی کرده است که چگونه خط خودرا دنبال کرده اند .

هوشنگ – بهداد
دوشنبه 10 اردیبهشت ماه سال 1386

دیدار جاسوسان چند جانبه برای توطئه گری احمد چلبی و رفسنجانی با هم دیگر

دیدار جاسوسان چند جانبه برای توطئه گری احمد چلبی و رفسنجانی با هم دیگر
درسایت بازتاب پاسدار محسن رضائی دو خبر گزارش شده است که یکی مربوط به بازدید مزدور و جاسوس چند جانبه احمد چلبی با همتای ایرانی خودش اکبر رفسنجانی آخوند مکار وحیله گر ومشکوک و بساز وبفروش است ودیگری در مورد فراخوان مجاهدین در حمایت از خانم سولن رویال نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری فرانسه کاندید حزب سوسیالیست است. البته در مورد دیدار احمد چلبی جاسو س چند جانبه ویکی از عاملین اصلی اشغال نظای عراق با رفسنجانی باید گفت که رفسنجانی سابقه ی زد وبند دیرینه پشت پرده ی زیاد ورد وبدل کردن پیام های ویژه از اینگونه دیدار ها دارد. از جمه اینکه در تابستان سال 1365 در تهران به دیداربا مک فارلین داشت که نماینده ی ویژه ی ریگان رئیس جمهور حزب جمهوریخواه وقت آمریکا بود که کلت وکتاب و کیک وموشک های ضد هوائی استینگر آمریکائی را از چریک های افغانی ها تحویل گرفت وبه عنوان پاداش مهدی هاشمی برادر داماد منتظری را اعدام کرد که چرا این ملاقات را در روزنامه ی النهار لبنانی افشا کرده بود و کمک به برکناری منتظری از جانشینی خمینی و خانه نشین کردنش وولی فقیه یک شبه ساختن خامنه ای کرد. همچنین این آخوند بساز و بفروش غارتگر سابقه ی خطبه خوانی در نماز جمعه ی تهران دارد که در دفاع تاکتیکی از فلسطینی ها وتقویت کردن جهاد اسلامی و حماس علیه ی ساف و عرفات فریاد زده بود اگر چنانچه فلسطینی ها در ازای هر فلسطینی که اسرائیلی ها را می کشند اینان متقابلاً تعداد 5 اسرائیلی و غربی را بکشند دیگر اسرائیلی ها دست به اینگونه تجاوز نخواهند زد. همینطور این آخوند فرصت وقدرت وثروت طلب پس از اشغال نظامی افغانستان خطاب به بوش در نماز جمعه ی تهران گفته بود که بوش می داند اگر ما در اشغال نظامی افغانستان با آمریکا همکاری نکرده بودیم اکنون طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. ولی سخنی نمی گوید که اکنون اعضای القاعده وطالبان راتعلیم عملیات تروریستی می دهند تا که هر چه بیشر سربازان آمریکائی در افغانستان را بکشند تا با گسترش بحران وناامنی در افغانستان کمک حال دسترسی به سلاح هسته اي باشد . البته که فراموش نشده است در مورد اشغال نظامی عراق نیز در خطبه های نماز جمعه از باتلاق سازی عراق وویتنامیزه کردن آنجا برای نظامیان عراق گفته بود. بنابراین اکنون که اوضاع رژیم تروریستی آخوندی شدیداً بر هم ریخته شده است و کشتی دولت اما زمانی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد بر گل نشسته است ومحاصره در بحران های گوناگون شده است و بیش از همه بحران هسته ای گلوی سران رژیم تروریستی آخوندی را می فشارد ونقش دخالت گری و عملیات تروریستی اش در عراق عیان ومحرز شده است و 5 پاسدار تروریست بازداشتی در اربیل عراق آزاد نشده اند و کنفرانس شرم اشیخ در مصر در مورد امنیت عراق در پیش است و تظاهرات گسترده ی اجتماعی در فردوس استان خراسان و اقلید فارس با جنبش دانشجوئی ومعلمین وکارگری وزنان پیوند خورده وادامه دارد وروزجهانی گارگران درپیش است و خبر تماس تلفنی پاسدار احمدی نژاد به نخست وزیر عراق مبنی بر شرکت در کنفرانس شرم اشیخ بازتاب داده شده است. فرصت برای این شیخ حیله گر و زند وبندچی و بساز وبفروش ومکار فرآهم شده است تا دست به مانور دادن وخود نمائی کردن بزند وبا جاسوس چند جانبه احمد چلبی و همتای خودش ملاقات کند وضمن تأئید بیشتر بر دخالت گری در امور داخلی عراق کردن، درپشت پرده مشغول زد و بند ومنتقل کردن پیام های ویژه به مخاطبین مربوطه شود. ضمن اینکه رفسنجانی تلاش کرده است تاکه در جاده ی اتوبان فراخواندن مهره های نفوذی در دولت دست نشانده ی عراق از رقیب غالب عقب نماند. از سوی دیگر گزارشگر سایت پاسدار محسن رضائی خشم وکینه ی خود نسبت به خبر اعلام فراخوان مجاهدین واعلام اینان از حمایت و پشیتیانی از نامزدانتخاباتی ریاست جمهو ری از خانم سگولن رويال از حزب سوسیالیست را به معرض نمایش گذاشته است که چرا از کشاورزان و مسلمانان مقیم فرانسه تقضا کرده اند به خانم سگولن رویال در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در هفته ی آینده رأی دهند و در دنباله ی گزراش با برجسته کردن چوب حراج زنی و باج دهی کلان که در راستای توطئه ی ننگین دستگاه اطلاعات وامنیت رژیم تروریستی آخوندی با پلیس فاشیست فرانسه علیه ی مجاهدین واعضای شورای ملی مقاومت در پاریس بود اکنون نیز به همان شیوه پلید شیطان سازی و راه اندازی جنگ روانی دستگاه تبلیغاتی وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی علیه ی مجاهدین را پاسدار محسن رضائی بازتاب داده است وهمگام با این دستگاه شده است که در رأس آن یک آخوند جنایتکار وآدمکش حرفه ای انگلیسی فارغ التحصیل مدرسه ی حقانی قم به نام آخوند محسنی اژه ای نشسته است. در مجموع موضع نوچه ی و سرسپردگی پاسدار محسن رضائی به آخوند مکار رفسنجانی وهمکاری با آخوند انی محسنی اژه ای ودشمنی وکینه اش با مردم عراق ومجاهدین ، وحشت از پیروزی یک زن سوسیالیست در فرانسه به عنوان ریاست جمهوری وچرخش شرایط علیه رژیم تروریستی وبه نفع مجاهدین است که آن را برجسته ونمایان کرده است.
هوشنگ – بهداد
اردیبهشت9 سا ل86

برجسته شدن و اوج گیری جنگ و نزاع بی ریشه ها در رژیم تروریستی آخوندی


برجسته شدن و اوج گیری جنگ و نزاع بی ریشه ها در رژیم تروریستی آخوندی
شاعری سروده است اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است . ترتبیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است. یااینکه وقتی در سربالائی به اسبان فشار آورده می شود همدیگر را گاز می گیرند. . مگر رژیم ضد مردمی که مشتی آخوند دزد وتصویر مارکش ومار قالب کن تشکیل شده که با عوامفربی و شالارتان بازی ودروغ ونیرنگ وسو ء استفاده از دین نموده و بر مسند قدرت رسیده اند و یک ولی فقیه به عنوان پشتوانه دزدی وغارتگری وجنایات وخیانات برای خود بر گزیده اند که ایشان همکاره است وبه هیچ مرجعی هم پاسخگو نیست و ماورای قانون اساسی تصمیم گیری واقدام می کند ونامه های حکومتی صادر می نماید و هر مهره ای که بخواهد یا به ایشان دیکته شده باشد را در جا برکنار ومهره ی دیگری را جایگزینی می کند. از سوی دیگر چون چاشنی کار این نظام ریش و پشم وتظاهر به دینداری می باشد که بر زیر گلوی تراشیده ی آن مارک ساخت وتولید دولت فخیمه مهر شده است و ابزار واهرم حفظ قدرتشش سرکوب و ایجاد اختناق و وحشت ودستگیری در جامعه و شکنجه واعدام می باشد و برای مخالفین ودگر اندیشان پرونده سازی کرده وبا اتهامات واهی و سناریو سازی یا خفه شدند یا خانه نشین و آواره وتبعید گشته اند یا اینکه حذف فنریکی شده اند و چون بحران زی بوده، یک ریز بحران سازی کرده وبا صدور بحران وترور و بنیاد گرائی به منطقه وجهان به بقای ننگین خودش ادامه داده است. همچنین پاسدار شکنجه گر وبازجو روزنامه نگار حامی ولی فقیه وسپاه پاسداران دارد که خودش در بخش مطبوعات یک کپی از ولی فقیه دیگر است که از قدرت وحمایت دیوار آهنین برخوردار است . بنابراین مشخص است که وقتی که در این رژیم زنجیر وار سناریو سازی ها ادامه داشته است . همینطور مدتیست که جنگ سخت قلمی میان مدیر مسئول کیهان با آخوند کروبی و روزنامه ی اعتماد ملی ایشان شروع شده است. بنابراین این نزاع به مرحله ای رسیده است که اکنون که روی سخن این سربازجوی حرفه ای یکی از کیفی ترین نیروهای خودیست که در 28 سال گذشته در مناصب مهم حکومتی از جمله رئیس مجلس ششم اصلاح طلبان را بر عهده داشته است و به عنوان بی ریشه مورد خطاب وعتاب قرارش داده است. بنابراین در شرایطی که پشم وریش وتحجر گرائی وخرافات و تسلیم شدگی وتملق گوئی و ستایش گری معیار و ارزیابی اصلی در این رژیم تروریستی می باشد. قابل فهم است که چرا از اصطلاح بی ریشه بودن ایشان، موجب بر انگیخته شدن پاسدار حسین شریعتمداری نسبت به آخوند کروبی شده ووی را مخاطب خود قرار داده است. همچنانکه مشخص است که این بازجو در مقام پاسخگوئی از کدام ریشه وبی ریشه بودن خطاب به آخوند کروبی موضع اتخاذ کرده وپرسشگری نموده است . البته چون تخصص اصلی و حرفه ای این سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بازجوگری وتحریف نمودن وتواب سازی می باشد. پس عنوان برگزیده شده ی بی ریشه که از گفته ی خود آخوندی کروبی انتخاب شده است که در مراسم تجلیل ابوالقاسم سرحدی زاده بکار برده است که اکنون ایشان نیز جزو کنار زده شدگانست. از جهت دیگراین اصطلاح بی ریشه بودن به عنوان اتهام تبدیل به طناب دار شده وبر گردن آخوند کروبی آویزان شده است که پاسدار حسین شریعتمداری بر مبنای ضرب المثلی که گفته می شود تا چوب برداشته می شود گربه دزده فرار می کند سریع وتیز متوجه شده است که مخاطب بی ریشه بودن کروبی چه کسانی هستند ؟ لذا از موضع تجربه ی پرونده سازی و بازجوگری توپ را توی زمین آخوند کروبی انداخته است و از موضع وکیل مدافع باندهای مافیائی جناح غالب به خصوص دولت و با شیوه ی بازجوگری اینگونه از ایشان در روزنامه ی پادگانی کیهان پرسش یا بازجوئی نموده وبرایش کیفر خواست صادر کرده است:
"جناب آقاي كروبي در مراسم تجليل از آقاي ابوالقاسم سرحدي زاده كه روز پنجشنبه هفته گذشته در خانه كارگر برگزار شده بود ضمن قدرداني از مبارزات پيش از انقلاب برادر سرحدي زاده و خدمات خالصانه بعد از انقلاب ايشان اظهار داشتند؛ «اگر همه همچون سرحدي زاده حركت مي كردند، حرمت ها را نگه مي داشتند و جهت ها را رعايت مي كردند، امروز ميدان را به بي ريشه ها نمي داديم».اگرچه بيان آقاي كروبي به گونه اي است كه انگار ايشان همه مسئولان كنوني نظام جمهوري اسلامي ايران را «بي ريشه» مي دانند! ولي به يقين جناب كروبي چنين منظوري نداشته اند، بنابراين منظور ايشان از افراد بي ريشه اي كه امروز ميدان دار شده اند چه كساني است؟ آنچه مسلم است اين كه «افراد بي ريشه» مورد نظر آقاي كروبي امروزه برخي از مناصب حساس و پست هاي كليدي را در اختيار دارند و مديران رده هاي دوم و سوم و چندم نظام نيستند. پس اين بي ريشه ها كيستند كه آقاي كروبي از ميدان داري آنها ابراز نگراني كرده اند؟! با توجه به مواضع بارها اعلام شده آقاي كروبي و برخي از دوستان اصلاح طلب و كارگزاراني ايشان به نظر مي رسد مقصود وي از «افراد بي ريشه»، اعضاي دولت كنوني بوده است مخصوصاً آن كه طيف مورد اشاره بارها از اينگونه تعابير و يا مشابه آن -رقيق تر يا غليظ تر- عليه دولت نهم بر زبان و قلم دارند."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله ی ردیف کردن وقرائت بندهای کیفرخواست خود علیه ی کروبی اینگونه بندهای دیگری از اتهامات ایشان را بصورت سئوالی بازگو بیان کرده است تااینکه معنی و مفهوم بی ریشه بودن مورد نظر آخوند کروبی مشخص شود و پرونده ی ایشان بیشتر سنگین تر گردد"
"آيا مقصود آقاي كروبي از بي ريشه بودن اعضاي دولت نهم آن است كه اكثر آنان سابقه مسئوليت هاي رده بالا نداشته اند؟ اگر چنين است بايد از ايشان پرسيد آيا مطابق اين فرمول همه مسئولان نظام در اولين سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي را «بي ريشه»! مي دانيد؟! و آيا معتقديد كه در آن هنگام نيز بايد مسئوليت هاي رده بالا به سابقه دارها سپرده مي شد؟! به يقين جناب كروبي اين برداشت را نمي پسندند و پسنديده هم نيست.شايد مقصود آقاي كروبي آن است كه دولتمردان كنوني به علت جواني و يا ميانسالي فاقد سابقه مبارزاتي در سال هاي پيش از انقلاب بوده اند! كه در اين صورت بايد پرسيد، آيا خيل عظيم جوانان شهيد را هم «بي ريشه» مي دانيد؟! اگر آن عزيزان نبودند و به آوردگاه هاي آتش و خون نمي رفتند امروزه نظام و دولتي باقي نمي ماند كه مسئوليت هاي كليدي آن را به ما و شما بسپارند.3در عرف و فرهنگ عمومي به افرادي كه سابقه هاي زشت و ناپسندي دارند «بي ريشه» مي گويند. آيا اعضاي كنوني دولت چنين سوابقي دارند؟"
پاسدار حسین شریعتمداری در بخشی دیگری از بندهای کیفرخواست خود علیه ی کروبی در کسوت وکیل مدافع جناح غالب ظاهر شده و در مورد بی ریشه وبا ریشه بودن بندهای مافیائی وابسته به هر دوجناح و ارجحیت بر هم داشتن و عملکرد و مقایسه کردن شان با همدیگر پرداخته و چنین از آخوند کروبی سئوال کرده و بالاخره خود ایشان واصلاح طلبان را دراز کرده است :
بايد پرسيد اولاً؛ مگر ملاك ريشه دار بودن، پيروي از بينش و منش دو دولت گذشته است و هر كه پاي از آن روال بيرون بگذارد بي ريشه است؟! و ثانياً؛ كدام بخش از بينش و منش دولت نهم را غيرمنطقي و نامناسب مي دانيد؟ ايستادگي در برابر زورگويي قدرت هاي بزرگ؟! دوري از تشريفات و تجملات؟! آميختگي با مردم؟ ساده زيستي؟! و... كداميك؟! 5- آيا جناب آقاي كروبي، افرادي نظير آقاي مهاجراني را كه روزي ايدئولوگ كارگزاران و اصلاح طلبان بود و يا جماعت ديگري از جبهه مدعي اصلاحات كه اكنون به آمريكا و اروپا گريخته و آشكارا در خدمت دشمن هستند را «ريشه دار»! مي دانند؟!... داستاني كه شرح آن مفصل است و بيرون از محدوده اين وجيزه.6- آقاي كروبي و دوستانشان در تمامي عمر سياسي خويش و مخصوصاً طي 8 سال گذشته شعار مردم سالاري بر لب داشتند و انتخاب مردم را قابل احترام مي دانستند، بنابراين اكنون چه شده است كه شعور مردم را دستكم گرفته و خداي نخواسته بر اين باورند كه مردم به گزينش بي ريشه ها روي آورده اند؟! آيا اين سخن، اهانت به مردم و شعور آنان نيست؟7- و بالاخره اين احتمال وجود دارد كه آقاي كروبي دچار سهو لسان شده باشند و يا خداي نخواسته از روي عصبانيت سخني بر زبان آورده باشند كه باور قلبي ايشان نيست- و انشاءالله كه چنين است- اما، اين سخن نيز گفتني است كه افرادي مانند آقاي كروبي بايد اعضاي كنوني دولت را فرزندان خويش بدانند كه ريشه در متن انقلاب دارند و چنانچه روال و روشي را نمي پسندند، با تذكري پدرانه درپي اصلاح باشند."
درخاتمه اینکه گذشته از اینکه پیروان خمینی شدیداً پای بند فلسفه ی جنگ نعمت الهی خمینی می باشند که همچنین تأکید داشت عقد اخوت با کسی نبسته است و تداعی کننده مثال مهندس بازرگان است که گفته بود انقلاب فرزندان خودش را می خورد . البته بر فرض محال اگر نام اینان انقلابی نهاده شود. از سوی دیگر ناشی از ماهیت وساختار اصلاح ناپذیر بودن رژیم تروریستی و قرون وسطائی آخوندی می باشد که نام یاغی بین المللی برآن نهاده شده است که اکنون بد جوری در بحران های گوناگون از جمله بحران هسته ای به سر می برد. همچنین رشد تضاد ورقابت های درونی خیلی زیاد بیرون زده شده ونمایان گشته است. بطوریکه یکی از مقاله نویسان روزنامه ی رسالت باند مؤتلفه ی انگلیسی روز گذشته در این روزنامه تأکید کرده بود که باندهای مافیائی ارزشی خوانده شده وابسته به جناح غالب ولی فقیه، آنگونه دچار انفعال و تفرق وانشعاب وبی انگیزگی وبی حالی شده اند که شرایط برای جریان آزمون شده واز رده خارج شده ی دوم خردادی آماده شده است چون که دوباره دارند خود را بازسای و برای بقدرت بازگشتن دوباره می کنند که اکنون پاسدار حسین شریعتمداری مجبور شده دست به تلاش مذبوحانه تهدید و پرونده سازی و سناریو سازی علیه ی آخوند کروبی ساختن بزند تا شاید بتواند ایشان را به سر نوشت آخوند عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاح طلبان خاتمی مبتلا سازد وموجب روحیه دادن به حامیان وپشتیبانان باندهای مافیائی – اطلاعاتی – امنیتی در دولت امام زمانی پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد شود تاکه در این شرایط خطیر وبحرانی که تبلیغات نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم زودتر شروع شده، بیش ازاین اینان اسیر انشعاب و بی انگیزگی وریزش و... نشوند.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 10 اردیبهشت ماه سال 1386

هذیان وجوک گوئی روزنامه نگار پریشان گوی روزنامه ی رسالت 9 اردیبهشت

دو گزیده از رسالت
هذیان وجوک گوئی روزنامه نگار پریشان گوی روزنامه ی رسالت
هوشنگ - بهداد

بازجوی طنز نویس روزنامه ی انگلیسی رسالت وارگان تبلیغی باند مافیائی و غارتگر مؤتلفه ی عسگر اولادی مسلمان تصور کرده است که نظر وتحلیل سیاسی دادن همچون بازجوئی کردن یا جوک وبذله گوئی کردن برای ستون گفت وشنود روزنامه ی کیهان سر پاسدار حسین شریعتمداری است که می بایست به سبک کمدی برای خنده ی دیگران هرچه دل تنگش می خواهد بیان شود . زیرا که ایشان برخی دهکر دیسی های صوری و چرخش و مواضع تاکتیکی کشورهای دارای منافع خاص که بیش از حد چشم به غارت نمودن چوب تاراج وحراج بر ایران دوخته اند را ناشی از بیان طنز آلود شرکت پاسدار احمدی نژاد در جشن هسته ای کمدی – تراژدی نطنز دانسته است که چون تصویر گریان پاسدار احمدی نژاد موقع شعر ونوحه خوانی از شبکه ی تلویزیونی رژیم تروریستی آخوندی پخش شده وموجب خنده ی بیندگان شده است . خودش نوعی قدرت نمائی هسته ای بوده است.. یکی نیست که از این هجو وهذیان نویس پرسش کند که این چگونه ادعای پوچ هسته ای کردن می باشد که هنوز زمان زیادی از داستان یا شوی گروگان گیری نظامیان انگلیسی سپاه پاسداران نمی گذارد . در صورتی که این ارگان فاشیستی تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای واهداف آن دارد و دلقک احمدی نژاد را مجبور کرد تا که وارد صحنه ی هنرنمائی شود تا با اجرای شو وتئاتر کمدی سیاسی کنفرانس مطبوعاتی خارجی وداخلی گروگان های انگلیسی را با خفت وخواری وذلت از موضع تسلیم شدگی با اهدای هدایا و اعلام عفو بخشش دادن آزاد نماید وتا فرودگاه آنان را بدرقه نماید. یااینکه اخیراً گزارش شده است که در ملاقات پاسدار علی لاریجانی بر توافق ولی فقیه بر توقف غنی سازی واعلام آمادگی با امریکا پیام ارسال شده است . ولی تا گندش در آمده تکذیب شده است . یااینکه وزیر امور خارجه ی آدمرای رژیم تروریستی آخوندی جرأت نمی کند که تصمیم قطعی در شرکت کنفرانس شرم اشیخ بگیرد . یااینکه مقامات آمریکائی که همچنان بر پیشنهاد وشرط و شروط خود مبنی بر پذیرش توقیف غنی سازی اورانیوم به عنوان پیش شرط مذاکره اصرار وپافشاری می کنند . اکنون معلوم نیست که بازجوی روزنامه نگار شده چگونه خواب شتری و پنبه ای دانه ولف لف خوردن دیده است و بیشتر خواب نما شده ودست به هذیان گوئی زده و از بازتاب وواکنش نرم شدن مواضع برخی از کشورها در مورد اعلام خبر جشن هسته ای نظز پاسدار احمدی نژاد گفته است که آنان را ترسانده است و افزوده که اتخاذ سیاست های تاکتیکی و سیاسی وانتخا باتی درونی فرانسه و تشویق کردن یا در حقیقت تیغ بر دم وپالان منوچهر متکی زیر آدمربای رژیم تروریستی آخوندی گذاشتن تااینکه در کنفرانس شرم الشیخ مصرحضور یابد تا پوشش کنده ودر آن کاه ریخته شود را به حساب قدرت نمائی هسته ای گماشته پاسدار احمدی نژاد در جشن هسته ای نتظر دانسته است و بر سر منبر رفته و کلی روضه ی مبسوط پیرامونش خوانده است . این بازجوی بانمک و طنز گوی خوشمزه شده معلوم نیست که چرا بااینهمه تعریف وتمجید از عقب نشینی کردن شرو ط ‌گذاري، و اعتماد زده است و ان را نشانه ی تکبر قملداد است. وپرسش کرده که بجا بود که وزير امور خارجه ايالات متحده، با حذف “شرط گذاري” اين توضيح را هم مى‌داد که آمريکا چه تعريفى براى تغيير موضع 27 ساله خود در قبال ايران دارد؟ همچنین اضافه کرده که آزاد سازى سى ميليارد دلارى دارايى‌هاى ايران که 27 سال است توسط آمريکا بلوکه شده، آزاد سازى پنج ديپلمات به گروگان گرفته شده در عراق، دست برداشتن از حمايت گروه‌هاى تروريستى ضد انقلاب، مانند گروه‌هاى سلطنت طلب و منافقين،‌ عذرخواهى از ايرانيان به دليل بيش از نيم قرن استعمار و نيم قرن جنايت، دست کم توقع از کشورى است که مدعى تمايل به تغيير مواضع در قبال ملت ايران است، کارى که انجام آن از ناحيه واشنگتن دور از ذهن مى‌نمايد. چگونه این خواست ومطالبات انجام نشده جزو نرم شدن موضع آمریکا و نتيجه گرفته است که دگرگونى لحن آمريکا نتيجه پافشارى قدرتمندانه ايران بر حقوق خود است و با تناقض گوئی بازهم بیشتر افزوده موضع آمریکا رنگى از صداقت ندارد و نبايد فريب آن را خورد. اگر چه تهران مى‌تواند بايستگى‌هاى گفتگوى سازنده را به عنوان زمينه گفتگو پيش روى کاخ سفيد قرار دهد . باز هم پرسش نشود که رژیم تروریستی آخوندی معجزه گر نورانی غنی شده ی هذیان وتناقض گوی دارد!
روز نامه ی رسالت یکشنبه 9 اردیبهشت ماه سال 86
بايستگى‌هاى گفتگو!
پژمان کريمى


اعتراف به اعلام ورشکستگی باندهای مافیائی وابسته به جناح حاکم
اگر جریان قلابی وفرصت طلب مدعی اصلاح طلبی 8 سال دوام آورد تااینکه بطور کامل تقش در آمد و رئیس جمهور اصلاح طلبش سید محمد خاتمی خندان وعوامفریب و شارلاتان اعتراف کرد که نقشی جز آبدارچی در نظام تروریستی و بربرمنش و تاریک اندیش و اصلاح ناپذیر آخوندی بر عهده نداشته است . ولی اکنون جریان رقیب متحجر وخرافه پرست دزد تر از قبلی که بر قدرت خزیده است که اعلام ورشکستگی وبی هویتی وبی حالی وبی انگیزگی وانشعاب وتفرق کرده است. عجیب است که چه زود مجموعه ی باند های مافیائی ومتحجر و غارتگر دزد مدعی ارزشگری پنچر شدند که کمتر از دو سال نگذشته اعلام ورشکستگی کرده و هوار زده اند که کشتی اش بر گل نشسته و توان حرکت کردن ندارد و بقول مقاله نویس به آنچنان ورطه ی نابودی جریان مدعی اصول گرائی رسیده است که مقاله نویس در مورد سر نوشتش که جدا از سرنوشت کل رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد اینگونه آشکار اعتراف کرده است:
"جريان اصيل اصولگرايى با وجود اتقان فکرى و على‌رغم التزام و اعتقاد به اصول و ارزش‌هاى والاى نظام و انقلاب در ورطه انشعاب است و حرکت‌هاى گريز از مرکز آن روز به روز تقويت مى‌شوند. بى‌انگيزگى و بى‌حالى تا به آنجا رسيده که در حساس‌ترين شرايط چهره‌هاى بعضا موثر گوشه عزلت گزيده‌اند و خبرهايى هم از تعطيلى فلان نشريه يا رکود در فعاليت فلان تشکل و... به بيرون درز مى‌کند! آيا اين سندروم بى‌حالى و بى‌انگيزگى ناشى از اين است که قدرت و مراکز آن را تحت امر و در اختيار خود مى‌پندارند؟! به هرحال بايد گفت از يکسو ظهور برخى تازه واردهاى سياسى و بى‌تجربه‌هاى جوان که اوضاع را به گونه‌اى دلخواه خود تغيير مى‌دهند و از ديگر سو تک روى برخى لايه‌هاى اصولگرا “بحران همگرايي” را به يک واقعيت انکارناپذير در جناح حاکم تبديل ساخته و سازوکارهايى چون ريش‌سفيدي، شوراى هماهنگي، شوراى معتمدين و... را ناکارآمد کرده است. ناتوانى از اتخاذ تصميم درست و دورانديشانه در مقطع فعلى يعنى به حراج گذاشتن تمام تلاشها و دغدغه‌هايى که هشت سال بر جان و روح نيروهاى ارزشى طى سالهاى 76 تا 84 سنگينى مى‌کرد و اکنون نبايد بى‌تصميمى و تفرق جريان اصولگرايى هزينه سنگين بازگشت جريان دوم خرداد را بر نظام و چشم‌انداز رشد و توسعه همه جانبه کشور که در سايه امنيت، همدلى و تعادل سياسى واجتماعى ايجاد شده متحمل سازد:"
جالب است که تا کنون چوب تاراج زدن از منابع وذخایر وهست ونیست مردم ایران وبه یغما و غارتگر بردن بودجه ی بیت مال از سوی باندهای مافیائی وابسته به جناح غالب و مغلوب گزارش می شده است . ولی اکنون آنچنان اوضاع بحرانی شده است که باندهای وابسته به جناح غالب دارند هوار می زند که پنبه و زیرآب مدعی اصول گرائی حاکم جناح حاکم آنچنان زده شده است که همه ی تلاش ها ودغدغه های هشت ساله ای که بر روح و جان این جریان سنگینی می کرده است به بی حالی وبی انگیزگی وبی تصمیمی و تفرق جریان اصول گرا منتهی شده است وزمینه برای بازگشت بقدرت خزیدن دوباره ی دوم خردادی های ورشکست شده میسر شده است ! واقعاً که عجب گند جوک مدعیلان اصولگرایان مدعی ارزشگرائی و عاشقان خدمت ونه شیفتگان قدرت در رژیم بربرمنش وتاریک اندیش و اصلاح ناپذیر قرون وسطائی آخوندی در آمده است . یعنی در حقیت افق بی آینده بودنش نمایان شده است
.
روز نامه ی رسالت یکشنبه 9 اردیبهشت ماه سال 86
و بازگشتى متفاوت!
محمدمهدى انصاري

نقد مطبوعات : تئوری پردازی سرکوب بیشتر زنان زیر پوشش طرح مبارزه با بد حجابی، جمهوری 9 ادیبهشت

نقد وبر رسی طرح امنيت اخلاقي و برداشت هاي انحرافي روز نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 9 اردیبهشت ماه سال 1386
"تئوری پردازی سرکوب بیشتر زنان زیر پوشش طرح مبارزه با بد حجابی، جمهوری 9 ادیبهشت"
با تجربه ی 28 ساله ای که از عملکرد رژیم تروریستی آخوندی در دسترس است که چگونه با بحران آمده و باآن ادامه است حتی درکنار بحران سازی ها دست به صدور تروریسم وبنیادگرائی به برون مرز زده است. خلاصه با بحران های خود ساخته ، سر نگون خواهدشد . جای پرسش نیست که چگونه وبرای چه بحران سازی شده و چرا بحران با بحران یا بحران های تازه جواب داده شده است . ولی این اشاره ویادآوری به خاطر این است که گوشزد شود مشکل در فهم آن نیست که چگونه یکباره معجزه شد ه است و مبارزه با مفاسد اقتصادی وتبعیض ورانتخواری در جامعه که که ریشه واساس همه ناهنجاری های اجتماعی واخلاقی و فرهنگی می باشد واز رأس تا ذیل این رژیم تروریستی غارتگر ودزد وعوامفریب آخوندی به فساد اقتصادی آلوده است فراموش شد ه است و ناگهان تبدیل به مبارزه با مفاسد اجتماعی و حجاب وپوشش زنان شده است وتأکید بر مبارزه جدی وپیگیر با زنان ودختران شده و رقبای منتقد سخت بر زیر تیغ سئوال پرسشگری ونقادی برده شده اند که چرا به جای دفاع کردن از شیوه مبارزه با بد حجابی مدعی کار فرهنگی می باشند وبه اینان ایراد گرفته شده است که چرا شما منتقدین کنونی در برابر طرح ضربتی امنیت ملی نیروی انتظامی انتقاد کرده اید و از شیوه کار فرهنگی دفاع وپشتبانی نموده اند و در خط بلندگوها و رادیوهای بیگانه ودشمن قرار گرفته اید ؟ یعنی سرمقاله نویس اعتراف آشکار کرده است که این طرح سناریوی و ابزاریس برای گسترش دامنه ی بر خورد با زنان و ایجاد اختناق در جامعه است . هم اینکه ادامه ی رقابت و مبارزه ی جنگ باندی و جبهه ای می باشد که جدا از خیمه شب بازی انتخاباتی انتصاباتی مجلس دوره ی هشتم وریاست جمهوری دوره ی دهم نمی باشد که به دلیل حساس بودن شرایط کنونی و بحرانی شدن بیش از حد پروژه اهداف هسته ای تبلیغات و زور آزمائی های انتخاباتی رقبا زود تر آغاز شده است . همچنین همانگونه که باندهای مافیائی جناح غالب نیز اشراف به ضریب جو نارضایتی عمومی و وضعیت انفجاری در جامعه دارند و سخت به حفظ جایگاه و تسلط قدرت خود فکر می کنند . بنابراین طرح واجرای اینگونه طرح های ملی امنیتی نیروی انتظامی ، در شرایطی که روح الله حسینیان یا خسرو خوبان از دوست نزدیک همکار سعید امانی به مشاور فرهنگی وامنیتی پاسدار غلامک وگماشته احمدی منصوب شده است و این گزینش و طرح امنیتی ملی نیروی انتظامی پیام خاص دارد. زیرا که تیم اطلاعاتی و امنیتی کابینه ی امام زمانی احمدی نژاد کامل و تقویت کرده است . چونکه شامل آخوندهای آدمکشان حرفه ای مصطفی پور محمدی در پست وزارت کشور ، آخوند غلامحسین محسنی اژه ای به عنوان وزیر اطلاعات، پاسدار محمد حسین صفار هرندی معاون سابق مدیر مسئول پاسدار حسین شریعتمداری وزیر تفتیش عقاید وسانسور ارشاد ، پاسدار امنیتی محمد باقر ذوالقدر در پست معاونت امنیتی وزارت کشور، سید مجتبی ثمره هاشمی در پست معاونت سيا سی وزارت کشور و بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری در مؤسسه ی کیهان که ترکیب این تیم برای بقای دولت امام زمانی پاسدار احمدی نژاد و یک دست بودن نظام و تقویت چشم انداز تضمین سرکوب جناح مغلوب و اعتراضات اجتماعی در کنار پیشبرد طرح امنیت ملی نیروی انتظامی ضرورت دارد. به ویژه اینکه گفته می شود پاسدار احمدی مقدم باجناق پاسدار احمدی نژاد است وخصوصیات یک دنده ی یا در حققیقت بی دنده وترمز بریدگی مشابه پاسدار احمدی نژاد است بهر حال این طرح دارای اهداف چند جانبه و هدفمند است. لذا موشکافی وئتوری پردازی و سفسطه گری کردن پیرامون آن از سوی ملای سرمقاله نویس برای انحراف اذهان عمومی مبنی بر چگونگی محکم کردن دیوار اختناق و بالابردن ضریب سرکوبگری در جامعه و خفه کردن صدای اعتراضی جناح مغلوب و سرکوب بی امان زنان جزو اهدفیست که ملای سرمقاله نویس اینگونه مخالفان سرکوب گری طرح امنیت ملی خوانده شده را مورد خطاب قرار داده است ."
". به كساني كه سنگ كار فرهنگي را به سينه ميزنند حداقل 20 سال فرصت داده شد ولي نتوانسته اند نادرستي اين واقعيت را به اثبات برسانند كه آنچه نتيجه بخش است انجام همزمان كار فرهنگي و برخورد قانوني است و هيچيك از اين دو به تنهائي موفقيتي نخواهد داشت . تجربه دو دهه گذشته نشان ميدهد كه طرفداران كار فرهنگي بيشتر حرف زده اند و كمتر عمل كرده اند و هر جا مجريان قانون خواستند به وظايف خود عمل كنند شعارهاي خود را همچون چماق بر سر آنان كوبيدند و مانع اجراي قانون شدند. اينبار اگر مسئولان نيروي انتظامي خواهان موفقيت هستند بايد به اين قبيل شعارها نيز بي اعتنائي كنند و به وظيفه قانوني خود عمل نمايند.
بالاخره ملای سرمقاله نویس پس از روضه ی جانانه سرکوبگری در راسای با مبارزه فساد اجتماعی در جامعه خواندن و از طرح ملی نیروی انتظامی دفاع کردن و اصرار بر هرچه بیشتر بر سرکوبی زنان با پوشش بد حجابی کردن، در نهایت نسخه تجویز کرده است که هیچگونه اختلافی میان 3 گانه رژیم بربرمنش وتاریک اندیش قرون وسطائی وضد مردمی آخوندی وجود ندارند و چنین عوامفریبانه اینگونه ایجاد خفقان اجتماعی و سرکوبگری کردن از مصادیق دین خدا دانسته است :
"بدين ترتيب ترديدي وجود ندارد كه قواي سه گانه بايد از طرح نيروي انتظامي حمايت همه جانبه نمايند و البته نيروي انتظامي نيز حتي در صورت عدم برخورداري از حمايت هاي لازم بايد به اجراي اين طرح با قوت و قدرت ادامه دهد و مطمئن باشد كه چون اين اقدام از مصاديق نصرت دين خداست با ياري خدا به موفقيت خواهد رسيد."
در خاتمه اینکه بازهم تأکید می شود مگر پس از تجربه ی عملی 28 ساله آخوند های حاکم ضد مردم ودین ووطن فروش جای شک و ابهامی باقی گذاشته است که دانسته نشود پشت اهداف کثیف وپلید طرح سرکوبگرایانه وسرسری امنیت ملی خوانده شده ی نیروی انتظامی در جامعه چیست وچه تشابهاتی با طرح ملی هسته ای دارد ومکمل اهداف آن می باشد که که ادعا می شود این پروژه ی هسته ای از پشتیبانی احاد مردم ایران حتی مخالفین بروز مرز برخوردار است . در صورتیکه بیش از دو دهه است که این پروژه بطور پنهانی تعقیب شده است . همینطور زمانی که پاسدار علی لاریجانی رئیس شورای عالی امنیت رژیم تروریستی ملاقات ومذاکره با خاویر سولانا دارد آنقدر محرمانه دنبال می شود که حتی مطبئوعات وابسته به باند های مافیائی ولی فقیه رژیم تروریستی د ست به شکوه وانتقاد می زنند که چرا هیچگونه اطلاع رسانی پیرامون اینگونه مذاکرات به بیرون درز نمی کند؟
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 9 اردیبهشت 86

گنه کرد در بلخ آهنگری ، به شوشتر زدند گردن مسگری به مناسبت روز جهانی کارگر

نقد مطبوعات روز نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 9 اردیبهشت 86
دبيركل خانه كارگر در مصاحبه اختصاصي با روزنامه جمهوري اسلامي : كارگران در روز جهاني كارگر به ادامه اشغال عراق توسط آمريكا اعتراض مي كنند!
با تیتر درشت خبری که در روزنامه ی جمهوری اسلامی 9 اردیبهشت که به مناسبت روز جهانی کارگر است اینگونه عنوان خبر زده است " كارگران در روز جهاني كارگر به ادامه اشغال عراق توسط آمريكا اعتراض مي كنند" که مربوط به یک گفتگوی این روزنامه با یکی از کارگزان ومبلغات رفسنجانی دزد وبساز وفروش است. اما اکنون با انتخاب این تیتر خبری پرسش است که چه کسی گفته است که خسن وخسین هر دو دختران مغاویه نیستند واقعیت ندارد و یا اینکه در رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی همچون قاضی معروف بلخی وجود ندارد که شاعری در موردش سروده بود . گنه کرد در بلخ آهنگری ، به شوشتر زدند گردن مسگری " در این رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی باماهیت ضد بشری و زن ستیز و ضد معلم و کارگر ودانشجو وجود ندارد ویکی از مهره های وابسته به رفسنجانی مکار و این آخوند دزد به نام علیرضا محجوبی فرصت ندارد تااینکه با فرصت طلبی وموج سواری تمام بتواند به مناسبت فرارسیدن روزجهانی فرصت طلبانه با ابراز موضع ضد آمریکائی بتواند موفق شود که از وزارت کشور کابینه پاسدار تیر خلاص زن احمدی نژاد مجوز راهپیمائی به مناسبت روز جهانی کارگر کسب نماید که در حقیقت در راستای پیگیری اهداف جناحی و باندی وتبلیغات سیاسی و انتخاباتی می باشد تااینکه هدف دفاع کردن از حق و حقوق پایمال شده ی کارگران باشد. گرچه ایشان در گفتگوی خود با روزنامه ی ولی فقیه تلاش کرده است که زیاد بی خیال بی خیال وضعیت آشفته ی کارگران ایران نمی باشد که چگونه زندگی طاقت فرسا دارند ومیزان حد اقل حقوق تعیین شده ی ذستمزد اولیه ی اینان چه میزانست که تقریباً 50% نرخ تخمین وارزیابی شده بمبلغ 400 هزار تومان دستمزد اولیه در ماه می باشد و یا چگونه کارگران نه اینکه در محیط کارشان از امنیت حفاظتی وبیمه برخوردار نمی باشند، بلکه دسته دسته بدون حساب وکتاب از محیط کارشان اخراج می گردند و از فرما هرگونه که علاقه داشته باشد با کارگران بر خورد می کنند. یا چگونه برای چندین ماه وحتی سال است که در بخشی هائی از کارخانجات وجود دارد که کارگران حقوق معوقه ودریافت ناشده دارند و یا اینکه هر زمان که دست به اعتراض و اعتصاب می زنند با سرکوب وحشیانه ی ارگان های سرکوبگر رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی مواجه می شوند. ولی اکنون با کمال وقاحت و رفسنجانی گونه این مهره رفسنجانی وارد صحنه شده و مثلاً خواسته است به دفاع از کارگران ایران برخیزد و پیام اعلام همبستگی اینان را به سایر کارگران جهان علیه ی آمریکا را برساند که دجالانه یا پاک کردن صورت مسئله مدعی شده است که كارگران در ایران در روز جهاني كارگر به ادامه اشغال عراق توسط آمريكا اعتراض مي كنند. یعنی اینکه اولاً ایران از سوی آخوندهای حاکم اشغال نشده است . دوماً : شرایط زندگی کارگران ایرانی آنگونه است که گویا هیچ مشکل صنفی و معیشتی واقتصادی در ایران ندارند . سوماً اینکه هیچ وظیفه وهدفی دیگر جز اینکه هم آواز با رهبران رژیم فاشیستی مذهبی– آخوندی و سپاه پاسداران فاشیستی شوند و فریاد مرگ بر آمریکا برآورند و خواهان اخراج که آمریکا ا ز عراق گردند تااینکه این کشور بطور کامل در اشغال عوامل رژیم فاشیستی مذهبی– آخوندی قرار گیرد و از یک سو تبدیل به ابزار وسرپل فشار وباج خواهی برای پیگیری اهداف هسته ای شوند و از طرف دیگر مبدل به ابزار جنگ ورقابت باندی وجناحی شوند . بهر حال طبق بخش خبري روزنامه ولی فقیه گزارش شده است که : در آستانه يازدهم ارديبهشت روز جهاني كارگر عليرضا محجوب دبيركل خانه كارگر و نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با روزنامه جمهوري اسلامي اهداف و برنامه هاي اين روز را تشريح كرده است.علیرضا .محجوب در اين گفتگو با انتقاد از تصميم وزارت كشور در مخالفت با برپايي راهپيمايي و تجمع كارگران در مقابل لانه جاسوسي سابق آمريكا خواستار تجديد نظر وزارت كشور در اين تصميم خود شد ه است. عليرضا محجوب دبير كل خانه كارگر با گراميداشت روز جهاني كارگر اظهار داشته است انتظار اينست كه دراين روز موقعيت و مقام كارگر مورد تكريم قرار گيرد و همه افراد و گروهها اعم از مسئولين تشكيلات كارگري رسانه ها و راديو و تلويزيون بايد حرمت كارگراني كه در پيروزي انقلاب اسلامي نقش اساسي داشتند را پاس بدارند. دبير كل خانه كارگر با اشاره به اينكه قشر كارگر افرادي نجيب هستند افزوده است اين قشر زحمتكش هميشه حداقل ها را مطالبه مي كنند و مي خواهند حداقل معيشت حداقل مسكن حداقل خوراك و حداقل پوشاك از آنها دريغ نشود. محجوب به برنامه هاي روز كارگر هم اشاره كرد با بيان اينكه برنامه هاي اين روز با هدف پيگيري مسائل معيشتي كارگران انجام مي شود گفت : كارگران جهان بويژه كارگران ايراني بنا دارند در مراسم روز جهاني كارگر به ادامه حضور اشغالگران بويژه نظاميان آمريكايي در عراق اعتراض كنند و ما نيز انتظار داريم وزارت كشور و استانداري تهران چه در قالب تجمع و چه در قالب راهپيمايي اجازه دهند كارگران ضمن پيگيري مسائل صنفي خود همصدا با كارگران جهان تجاوز نظامي آمريكا به عراق را با انجام راهپيمايي يا تجمع در مقابل لانه جاسوسي سابق آمريكا محكوم كنند. محجوب تصريح كرد به نظر من اين يك خواست معقول و منطقي جامعه كارگري بعنوان حداقل تكريم لفظي از دستگاههاي ذيربط است . واقعاً عجیب است که چرا سران ومقامات رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی اصرار وادعا دارند ه مدت 28 سال است که با آمریکای شیطان بزرگ خوانده شده در حل سیتز ومبارزه می باشند و پیوسته تأکید وتقاضای اخراج نظامیان اشغالگر آمریکائی از خاک کشور عراق شده اند ولی اکنون در داخل ایران ، از سوی وزیر کشور آدمکش حرفه ای مجوز به برگزاری برپائی وتجمع اعتراضی به کارگران در روز جهانی کارگر داده نمی شود . آنهم از سوی جانشینان خمینی که مدعی بود می خوات حکومت مستضعفان وپابرهنگان بر پا کند که اکنون جانشین و پیروانش به آنچنان سر نوشت شومی دچار شده اند که حتی اجازه نمی دهند طبق ادعای دبير كل خانه كارگر به درخواست برگزاري راهپيمايي و يا تجمع كارگران در روز جهاني كارگر پاسخ مثبت داده شود که محجوب مدعی شده حدود سه ماه پيش به وزارت كشور این تقاضا را ارائه داده است . همچنین ایشان خاطر نشان كرده است که حدود دو هفته پيش وزارت كشور در پاسخ به اين درخواست اعلام كرد كه باتجمع موافق است، بعد هم پيگيري بقيه موارد آنرا به استانداري تهران محول كردند. در ادامه محجوب افزوده است البته نكته اي را هم بايد عرض كنم و آن اينكه وزارت كشور به ما پيشنهاد داده است كه مراسم روز جهاني كارگر در خارج از تهران و در يك مكان محصور برگزار شود در حاليكه تا به حال همه ساله كارگران مراسم روز جهاني كارگر را در فضاي باز برگزار كرده اند و هيچ گونه اخلالي را تابحال بوجود نياورده است . محجوب ادامه داده که البته هيچ مراسمي بدون حاشيه نخواهد بود ولي مراسم روز جهاني كارگر هميشه كمترين حاشيه را داشته است. از اين حيث فكر مي كنم اصراري كه امروز بوجود آمده مبني بر برگزار نكردن مراسم روز جهاني كارگر در مقابل لانه جاسوسي آمريكا سئوال برانگيز باشد. چگونه است كارگران سراسر جهان كه در اين روز قرار است ضمن پيگيري مسائل صنفي خود خشم خود را از سياستهاي سلطه گرانه آمريكا اعلام كنند. وپرسش کرده چرا كارگران ايراني در اين باب نتوانند خشم خود را ابراز كنند.؟! محجوب در دنباله ی گفتگوی خود با روزنامه ی ولی فقیه اضافه كرد ه است که خانه كارگر در اين مورد به وزارت كشور اعلام كرده است كه اصراري براي برگزاري مراسم در مقابل لانه جاسوسي عليرغم اينكه بهترين مكان براي برگزاري روز جهاني كارگر است ندارد ولي حداقل اجازه دهند مراسم روزكارگر در داخل شهر تهران و در يك نقطه مناسب برگزار مي شود كه متاسفانه هنوز پاسخي در اين رابطه به ما داده نشده است وافزوده در حاليكه فرصت كمي براي تعيين محل مراسم وجود دارد چنین آرزو کرده وگفته که اميدواريم مسئولين ذيربط با درك شرايط حساس فعلي هرچه زودتر موافقت خود را با درخواست كارگران اعلام نمايند. نماينده ی کار گران از تهران در مجلس که شدیداً ضد آمریکائی دارد خاطرنشان كرده است با توجه به جنايات آمريكا در منطقه و جهان بويژه سياستهاي سلطه طلبانه آمريكا در قبال مردم ايران لازم است مسئولين از حركتهاي مردمي براي محكوميت آمريكا حمايت كنند نه اينكه مانع چنين تحركاتي شوند البته برداشت مااين نيست كه سونيتي در كار است . محجوب در ادامه بدون آنکه توضیح دهد که اصرار بر پیگیری مطالبات کارگران در مجلس مهمتر است والویت دارد تا تقاضا برای راهپیمائی کارگران کردن از یک آخوند آدمکش حرفه ای ، با تشریح کردن شرایط طاقت فرسای کارگران وعدم توجه به خواست ونیاز ومطالبات آنان در حکومت آخوندهای فاشیست با اشاره به مشكلات معيشتي كارگران و تعيين حداقل دستمزد آنانٍ در پايان هر سال هم اظهار داشته است الان متاسفانه قشر كم درآمد و حقوق بگير جامعه بويژه كارگران چرخه اي از مشكلات دارند مشكل معيشتي كارگران بخاطر افزايش وحشتناك برخي قيمتها مثل مسكن خيلي حاد و شديد شده است . حدود نيمي از كارگران كشور فاقد مسكن هستند و بيشترين بار هزينه اي از اين طريق بر آنها وارد مي شود. افزايش تورم هم با دو رويكرد ارائه مي شود يكي رويكرد سالانه و يكي هم متوسط 5 و يا 10 ساله كه درمتوسط ها آخرين آمار بيش از 23 در صد است . وقتي ديديم بين اعلام تورم سالانه و 5 ساله و10 ساله خيلي فاصله وجود دارد فرمول ديگري را براي تعيين حداقل دستمزد كارگران پيشنهاد كرديم كه در ماده 41 قانون كار آمده است كه سطح معيشت ملاك نظر قرار گيرد و بر روي آن توافقاتي انجام داديم و متني هم نوشته شد كه بر اساس آن ملاك دستمزد كارگران نرخ تورم روز به علاوه حداقل 10 درصد قرار مي گرفت اما متاسفانه اين توافق را كنار گذاشتند. وي افزود : نمايندگان كارگر را كنار گذاشتند بعد ازمدتي نمايندگان كارفرمايان راهم كنار گذاشتند و براساس استنباط خود گفتند وزير كار مي تواند مستقل عمل كند و با دعوت از نمايندگاني كار تعيين دستمزدها را انجام دادند. البته ممكن است در اين جلسه كساني ارقامي پيشنهاد دادند كه بالاتر از اين رقم فعلي بوده باشد ولي محصول و خروجي جلسه و تصميمي كه اتخاذ شد چيزي است كه مشاهده مي كنيد. بالاخره دبير كل خانه كارگر متذكر شد ه است امسال آنچه كه عملا در مورد حقوق و دستمزد كارگران اتفاق افتاده افزايش 3 هزار توماني حقوق و دستمزد در مقايسه با حداقل مزد قرارداديهاي سال 85 است . چون پايه حداقل دستمزد را از پايين نمي سنجيم كه 153 هزار تومان براي حداقل پايه در نظر گرفته شده است بلكه پايه حقوق بالاترين حداقلي است كه اعلام مي شود . و اين رقم در سال گذشته 180 هزار تومان بود و امسال به 183 هزار تومان افزايش يافته است . يك چنين حركتي تا بحال سابقه نداشته است . در شرايطي كه كشور با بحران معيشت و بحران مسكن مواجه است اين افزايش دستمزد واقعا جاي تامل دارد. نوچه ی رفسنجانی در دنباله ی گفتگوی خود با روزنامه ی ولی فقیه به دفاع از آخوند مکار وغارتگر ارباب خود رفسنجانی وبه حمایت دولت خاتمی پرداخته و در قبال مقایسه با شراط دولت کنونی نسبت به وضعیت کارگران گفته است در دولت آقاي هاشمي رفسنجاني بحث بر سر اين بود كه مزدها واقعي شوند در دوره اول رياست جمهوري آقاي خاتمي هم تلاش براين بود كه مزدها واقعي بشود اما آلان تصور بر اينست كه دستمزدها بايد كنترل شوند تا قيمتها كساني كه بايد حامي معيشت كارگران و كساني كه حداقل دستمزدها را مي گيرند باشند در واقع خود را با شرايط بازار وفق دادند تا با شرايط حمايتي از نيروي كار كه بايد اساس كار كشور و دولت باشد. محجوب در مورد كاهش سقف معافيت مالياتي كارگران و كارمندان به 223 هزار تومان هم گفت : مآخذ اعلام معافيت مالياتي پايه حقوق كارمندان است نه كارگران يعني دستمزد رسمي كارمندي پايه اين اعلام معافيت است و قاعدتا از آنجا تغييري اعمال شده كه باعث گرديده فرمول معافيت مالياتي را عوض كنند. دبير كل خانه كارگر تصريح كرد : تغيير سطح معافيت مالياتي و كاهش آن در حقيقت اجحاف به قشر حقوق بگير است به اين جهت كه سطح حداقل معيشت باكمتر از 290 هزار تومان در ماه قابل تعريف نيست و در حاليكه بايد سالانه با افزايش سقف معافيت مالياتي مواجه باشيم امسال با كاهش روبرو بوديم و اين به كوچك شدن درآمدها خواهد انجاميد. در پایان خوبست که مشخص شد که علیرضا محجوب به دقت می داند که اوضاع معیشتی کارگران در ایران چگونه است وضریب خفقان وسرکوب در جامعه به خصوص علیه ی کارگران تا چه اندازه است وبرای چه وزارت کشور اجازه ی برپائی کارگران در روز جهانی کار گر در محیط باز را نداده است که غیر قابل کنترل است و ایشان به وضوح لو داده اسست که حتی با تاکتیک شعار مرگ بر آمریکا و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکا از عراق که چاشنی تقاضا ی برپائی راهپیمائی و تظاهرات کارگران شده است مورد قبول وزارت کشور واقع نشده است. زیراکه وزیر آدمکش مصطفی پور محمدی ومعاون امنیتی اش پاسدارجانی محمد باقر ذوالقدر بخوبی اشراف دارند که احتمال بسیار دارد که مسیر وجهت راهپیمائی کارگران معترض از کنترل خارج شود و خشم کارگران ناراضی بدون توجه به جناح غالب ومغلوب وباندهای مافیائی وابسته به آنان از جمله ی خانه کارگر تبدیل به سر دادن شعار های رادیکال علیه ی سران رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی شود .همینطور بطور دقیق می دانند که اگر خشم جنبش اعتراضی کارگران پیوند با جنبش اعتراضی معلمان ودانشجویان وزنان وجوانان ومردم فردوس استان خراسان و اقلید استان فارس بخورد وسراسری شود دیگر کار رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی تمام است. برای همین با تقاضا تا کنون موافقت نشده است .
مسعود پسیان

چرا گفته می شود : دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید؟یادداشت روزکیهان 9 اردیبهشت

نقد وبررسی : تهديد در لباس فرصت (يادداشت روز)روز نامه ی کیهان یکشنبه 9 اردیبهشت 1386"چرا گفته می شود : دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید؟"
ضرب المثلیست که گفته می شود یک دیوانه ای سنگی بر چاهی می اندازد که صدها عاقل نمی توانندآن را ازچاه بیرون کشند. از سوی دیگر کسانی که سابقه ی زندانی سیاسی دارند، شاید این تجربه را نیز داشته باشند که بدترین نوع فشار روحی وروانی برروی اینان زمانی بوده است که زندانی سیاسی را درون زندانیان خلافکار عادی مخلوط می کردند که هیچگونه وجه اشتراکی میان شان وجود نداشت . یااینکه برخی ها هستند که می دانند امین آباد در تهران کجاست ودر آنجا چه کسانی نگهداری می شدند یا می شوند؟ البته بدترین نوع اینان به همدان منتقل می شدند چون همدان که دارای آب وهوای خوش بود مناسب حال اینگونه زنجیری ها بود. همینطور در جامعه رسم بود هرکس که زیادی دور می گرفت و سرکشی ونافرمانی نا معقول وغیر منطقی و عربده کشی می کرد و... اصطلاحاً به اینان گفته می شد ولش کنید چون طرف همدانیست. یا ازهمدان آمده است . منظور اینگونه روان گردان های درمان ناپذیر بودند که در محیطی مخصوص در همدان نگهداری می شدند. حال بماند که ریشه ی اصلی آن قضیه جیست؟ از سوی دیگر . حتماً هم باید کسانی باشند که به خاطر داشته باشند در اوایل انقلاب که آخوند خلخالی بفرمان مستقیم خمینی دست به آن جنایات معروف می زد و محاکمه و اعدام می کرد یا اول اعدام می کرد سپس حکم محکومیت صادر می کرد ، گفته می شد که این آخوند سابقه ی گربه کشی در دوران جوانی داشته است و از مشکلات روحی و روانی وعقلانی نیز رنج می برده است . اکنون تصور کنید که 28 سال است که اینگونه خلخالی ها بر سر قدرت می باشند که همگی شان دست پروردگان خمینی اند و همه هم در سنگر منقل مشغول خود درمانی اند و 28 سال است که دیوانه وار جنگ افروزی وعوامفریبی کرده اند و دست به غارتگری وجنایت وخیانت وسرکوبگری زده اند وایران را ویران وعراق را باتلاق و لبنان را سر زمین سوخته تبدیل کرده اند و میان ساف و حماس در فلسطین ایجاد نزاع ودرگیری وکشتار کرده اند و منطقه ی خاورمیانه را دچار بحران وناامنی ساخته اند و با تمام قدرت وتوان به دنبال دسترسی به سلاح هسته ای می باشند تا شعاع عملکرد اهداف دیوانه گری خود شان را هر چه بیشتر در منطقه وجهان گسترش دهند تا بیشتر عربده کشی و تهدید وباج خواهی نمایند. البته یکی از نوچه های روانی و زنجیر پاره کرده های آنانی که حاکم می باشند وسابقه ی پاسداری و بازجوئی و شکنجه گری و تواب وسناریو وپرونده سازی دارد. مدیر مسئول مؤسسه ی فرهنگی کیهان است که فضای پادگانی در این مؤسسه ی فرهنگی ساخته است و هرروز هم بیشتر فرافکنی می کند و آی دزد کنان دیگران را به دیوانه و ... متهم می کند . اکنون نیز در کسوت یادداشت روز نویس مجموع تجربیات حد اقل 28 ساله ی شخصی خود را که با رگ وپوست وخون در رژیم یاغی بین المللی خوانده شده، تجربه کرده است اینگونه گزارش و بازتاب داده است :
"سر عقل آمدن ديوانه ها اساسا يك فرايند تدريجي است. هيچ ديوانه اي يك شبه عاقل نمي شود. با اين حال بسته به اينكه وضع ديوانه مورد بحث چقدر خراب باشد، ممكن است فرايند بهبودي او مدت ها طول بكشد و انبوهي از هزينه ها را بر خود او و ديگران تحميل كند؛ البته مي دانيم مواردي هم وجود دارد كه كار از كار گذشته و بهبودي اساسا امكانپذير نيست."
دیوانه ی مدعی دیوانه شناس بودن در یادداشت روز خود بر مبنای دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید در ادامه ی بازگوئی تجربه ی عملی شخصی و همچنین عملکرد آخوندهای جانی حاکم رژیم تروریستی آخوندی که در مقدمه ی یادداشت روز آمده است . در دنباله خطاب به دشمن آمریکائی و رقیب وهمفکران داخلی اش در ایران که جزو جناح مغلوب دوم خردادیان وهمگام بااینان می باشد ،چنین گزارش و نظر کارشناسانه از عملکرد اینان ارائه داده است :
نشانه ها كه از حدود يك ماه پيش آشكارتر شده طيفي از نرمش ها در قبال ايران را دربر مي گيرد. مدتي است مقام هاي آمريكايي به وضوح سعي مي كنند عاقلانه تر درباره ايران حرف بزنند. اگرچه علامتي در دست نيست كه آمريكايي ها در صحنه عمل چيزي از توطئه هاي خود عليه ايران كاسته باشند -و بلكه علائمي برخلاف آن هست- اما همين نرمش هاي زباني و مسالمت جويي هاي ديپلماتيك را هم بايد بسيار جدي گرفت و درباره آنها خوب انديشيد. آيا اتفاق جديدي در حال وقوع است يا همچنان همان بازي كهنه است كه با صورتي نو تكرار مي شود؟"اولين نشانه ها از اين تغيير رويه- كه فعلا معلوم نيست بايد آن را تاكتيكي دانست يا استراتژيك- زماني آشكار شد كه ايران به تلويح اعلام كرد اگر ديپلما ت هاي ربوده شده اش در اربيل آزاد نشوند در اجلاس همسايگان عراق (ه اضافه 8) در شرم الشيخ شركت نخواهد كرد. اين موضع ايران، بلافاصله با اين واكنش از جانب آمريكا مواجه شد كه البته اين حق ايران است كه در مورد شركت يا عدم شركت خود در اين اجلاس تصميم گيري كند اما «حضور ايران شرط موفقيت اجلاس شرم الشيخ است»؛ اين جمله اي بود كه برخي رسانه هاي غربي از قول شان مك كورمك سخنگوي وزارت خارجه ايالات متحده نوشتند. علاوه بر اين، كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا هم در موضعي جالب توجه اعلام كرد مايل است ايران در شرم الشيخ حضور يابد تا او فرصتي براي ديدار با منوچهر متكي همتاي ايراني خود داشته باشد.
در دنباله پاسدار یادداشت روزنویس، اعتراف آشکار کرده است که رژیم تروریستی آخوندی مرکز ثقل بحران سازی در عراق و خاورمیانه است و تأئید کرده در همه اعمال تروریستی و بحران سازی ها بطور مستقیم دخالت دارد که هدف باج گیری کردن می باشد آنگونه که ادعا شده است آمریکا اگر خواهان صلح وثبات مورد نظر آخوندهای حاکم بر ایران می باشند همانگونه که در مذاکره ی سولانا با پاسدار علی لاریجانی مشخص شد، چاره ای جز این ندارند که باید هم اهداف هسته ای رژیم تروریستی آخوندی مبنی بر عدم توقف غنی سازی را به پذیرد وهم اینکه با وی برای تزدیکی بیشتر،اینگونه پای میز مذاکره بنشیند :
""نشانه هايي هست كه آمريكايي ها در حال تغيير موضع در قبال ايران آن هم با شيب تند و اندكي غيرمنتظره هستند. باز هم بايد تاكيد كرد اين مذاكرات درحالي آغاز شده و طرفين بر ادامه آن توافق كرده اند كه ايران نه فقط تعليق درخواست شده در قطعنامه هاي شوراي امنيت را اجرا نكرده بلكه با سرعت هرچه تمام تر در حال پيش بردن برنامه هسته اي خود است.همه اين قرائن نشان مي دهد ظاهرا اتفاقي افتاده و آمريكا قصد دارد خود را به ايران نزديك كند. برخي رسانه هاي غربي حتي ادعا مي كنند ظرف هفته هاي اخير تلاش آمريكا براي رايزني با ايران درباره موضوعات مختلف جدي تر شده و به همين دليل تعداد و حجم كار واسطه هايي كه كارشان پيغام بردن و پيغام آوردن است هم افزايش يافته است. سؤال اساسي اما اين است كه اين تغيير رويه -اگر واقعيت داشته باشد- تحت تاثير چه عواملي رخ داده و هدف از آن چيست. ابتدا بايد توجه كرد از ماه ها پيش معلوم بود كه آمريكايي ها فهميده اند اگر مي خواهند مسائل خود در منطقه خاورميانه را به درستي جمع بندي كنند چاره ندارند جز اينكه با ايران به تعامل بپردازند. همه چيز در خاورميانه به ايران گره خورده و آمريكايي ها بخواهند يا نه، ايران يك پاي همه تحولات در منطقه است."
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی تحلیل وتفسیر امین آباد- همدانی خود افزوده است که بوش فرصت زیادی تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری در آمریکا آینده ندارد. بنابراین چون ایشان وحزب جمهوری نمی خواهد همچون انتخبابات میان دوره ای کنگره در برابر رقیب دمکرات بازنده شوند ولی چون در باتلاق عراق گیر افتاده است. بنابراین راه چاره ای جز نزدیک شدن به رژیم تروریستی آخوندی وجود ندارد زیرا که کلید اصلی بحران سازی در عراق است . بنابراین چون حزب دمکرات هم دارد فشاری می آورد، پس بوش مجبور شده است تا که لحن خود را اینگونه نسبت به رژیم تروریستی آخوندی تغییر دهد:
"در واقع بوش احساس مي كند وقت زيادي ندارد و اگر با وضع فعلي جلو برود در هنگامه انتخابات آمريكا -كه از ماه نوامبر آغاز مي شود- دستش كاملا خالي خواهد بود. اين موضوع خصوصا در مورد مسئله عراق صادق است. دموكرات ها سال گذشته صرفا با تمركز روي همين يك مسئله كنگره را از دست جمهوري خواهان گرفتند و حالا در كمين رياست جمهوري نشسته اند. بوش مي داند كه جمهوري خواهان با وضع فعلي در عراق هيچ شانسي در مبارزات رياست جمهوري آينده ندارند. به همين دليل همه تلاشش را مي كند كه به هر شكل ممكن مسئله عراق را فيصله بدهد و حالا پس از چند ماه و پيمودن همه راه هاي ممكن به اينجا رسيده كه شاه كليد در دست ايران است و بدون ايران در عراق قدم از قدم نمي توان برداشت. اين هم احتمالا يكي ديگر از دلايلي است كه باعث تغيير لحن آمريكا شده و كاخ سفيد را متقاعد كرده كه بايد به ايران نزديك شود. علت ديگر را بايد در فشاري جست كه متحدان آمريكا به آن وارد مي آورند تا دست از كله شقي بردارد و با كوتاه نيامدن در مقابل ايران -كه همه فهميده اند تنها راه پيشروي به جلو است- فرصت ديپلماسي را ضايع نكند. آمريكا امروز از جانب تمام متحدانش متهم است كه حاضر نيست واقعيت هاي مربوط به ايران را -از جمله اينكه ايران يك قدرت موثر و غيرقابل چشم پوشي در منطقه است- بپذيرد و به همين دليل دائم فرصت هاي كنار آمدن با ايران را خراب مي كند و براي خود و متحدانش دردسر مي آفريند. آمريكا اكنون پس از سال ها تلاش ناكام براي انكار واقعيات مربوط به ايران، مجبور شده برخلاف ميلش اندكي عاقل باشد و نيم نگاهي هم به واقعيات بكند."
درپایان برای اینکه یکبار دیگر پاسدار یادداشت روز نویس برای بار دیگر اثبات کند که چگونه در ابتدای یادداشت روز خود فرافکنی کرده در مورد خودش صحت دارد، چنین زیرآب ادعای تحلیل و تفسیرهای قبلی خود نسبت به تغییر سیاست آمریکا ونزدیکی با رژیم تروریستی آخوندی را زده ونتیجه گرفته است که البته تغییر تاکتیکی لحن بوش و آمریکا نسبت به رژیم تروریستی آخوندی تعویض پذیر نمی باشد. چونکه تجربه ایست که در 27 سال گذشته چنین عدم تغییر پذیری تجربه وآزمون شده است:
"اگرچه همه عواملي كه در بالا شمرديم بدون ترديد در تغييرلحن آمريكايي ها موثر بوده ولي بسيار مهم است كه توجه كنيم همچنان نشاني از اينكه اين «تغيير لحن» به «تغيير رفتار» هم انجاميده يا خواهد انجاميد وجود ندارد و علاوه بر اين درباره اهداف نهفته در پس همين تغيير لحن هم بايد تا حداكثر مقدار ممكن بدگمان بود. اين چيزي است كه تجربه 27سال نبرد آشكار و نهان با آمريكا به ما آموخته است. مهم ترين هشدار اين است كه بي گمان آمريكايي ها حتي اگر تغيير رفتار هم بدهند به دنبال حل مشكل خودشان -كه اين بار البته وابسته به اراده و خواست ايران است- هستند نه اينكه به واقع درباره ايران تغيير سياست داده باشند. بوش مي خواهد خود را از باتلاق خاورميانه و به تبع آن باخت حتمي در انتخابات آينده نجات دهد و به همين دليل خود را به ايران نزديك مي كند تا از امكانات آن براي حل مشكلات خودش استفاده كند. در واقع آمريكا امروز گرفتار مشكلاتي است كه امكانات حل آنها فقط در دستان ايران است پس طبيعي است آمريكا علاقمند به استفاده از اين امكانات در مقابل دردسرهايش باشد؛ دردسرهايي كه وقتي كاهش يابد، خود آمريكا را بدل به دردسر جديد براي ايران و براي منطقه خواهد كرد. آمريكايي ها عوض نشده اند، فقط گير افتاده اند و مي خواهند راه تنفسي بيابند و وقتي نفسشان تازه شود دوباره به همان راه سابق خواهند رفت. در مقابل مسلم است كه ايران اجازه نخواهد داد دشمن خوني اش به اين سادگي از باتلاقي كه در آن فرو رفته بيرون بيايد. جهان اكنون در خاورميانه يك فرصت بزرگ به دست آورده تا اين قداره بند بين المللي را تاديب كند. مسئوليت پروژه تاديب هم ظاهرا بر عهده ايران است چرا كه ايران تنها كشوري در جهان است كه لياقت شكست تاريخي آمريكا را دارد. فرصت اينجاست."
در خاتمه اینکه معلوم نیست که سران رژیم تروریستی آخوندی و امثال قلمزنان زنجیر پاره کرده و روان گردانش همچون یادداشت روز نویس می بایست با فرافکنی کردن ماهیت وعملکرد واهداف خودشان را بیان کنند و آن را نمایش دهند و به معرض دید مقامات آمریکائی بگذارند تا آنکه برای امثال خاویر سولانا و اروپا ووزیر امور خارجه ی آمریکا قابل فهم باشد تاکه متوجه شوند رژیم یاغی بین المللی نامیده شده تغییر پذیر نیست و اینان نباید دچار تصور خام وابهام شوند که بقول پاسدار حسین شریعتمداری فرصت زیادی هم ندارند بیش از این با پیگیری سیاست متناقض خود موجب بیش از به دیوانگان درمان ناپذیری متهم شوند که پاسدار یادداشت روز نویس ادعا کرده است و با ارسال سیگنال های گونان ومتضاد خود موجب بروز و افشا شدگی بیشتر ضریب این دیوانگی ودرمان ناپذیری شده است که نظر کارشناسانه و ارزیابی پاسدار حسین شریعتمداری در مورد اینان می باشد که در مقدمه ومؤخره ی یادداشت روز خود نسبت به مقامات آمریکائی بیان شده است. البته که تأکید شد در حقیقت نوعی فرافکنی کردن از سوی یادداشت روز نویس از وضعیت خود و آخوندهای جانی حاکم بر ایران است !
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 9 اردیبهشت ماه سال 1386

"چرا مذاکرات علی لاریجانی با سولانا تاکتیک یا مقاومت مدبرانه برای پشبرد اهداف هسته ایست؟

نقد وبررسی " مقاومت مدبرانه " روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 8اردیبهشت ماه سال - 1386
"چرا مذاکرات علی لاریجانی با سولانا تاکتیک یا مقاومت مدبرانه برای پشبرد اهداف هسته ایست؟"
آخوندهای بر قدرت خیزیده بر ایران که بازماندگان همان طفیلی وانگل های غیر مولد و زائده ی اجتماعی می باشند که تجربه ی 1400 ساله نان خوردن زیر پرده دین ومنبر رفتن وروضه خوانی پیرامون آن دارند . یعنی اینکه تجربه وتخصص فراوان از مرده خوری و سوء استفاد کردن از مذهب دارند وهیچگاه هم تلاش نکرده اند که با مردم رو راست باشند وحقایق را به آنان بگویند به ویژه اکنون که بر اریکه ی قدرت نشسته اند وصاحب مقام وجاه وجلال و صد البته صاحب ثروت های نجومی وکلان باد آورده خود و آقازاده هایشان شده اند و با پرونده ی جنایت وخیانت آمیز 28 ساله ای که دارند . اکنون در شرایطی قرار گرفته اند که احساس خطر می کنند . مشخص است که چگونه اینان می بایست وارونه گوئی وتحریف گری نمایند تااینکه بتواند خطر را دفع نمایند تهاجم را به مقاومت وتسلیم تشبیه می کنند. البته به دلیل رقابت ها وحسادت هائی که با هم دیگر دارند وچشم دیدن هم دیگر را نیز ندارند و شدیداً هم نسبت به هم دیگرکینه ورزی می کنند . ولی در مجموع در هر زمان که احساس خطر می کنند اختلاف خود را بطور کلی بر کنار می نهند. یعنی اینکه ضمن اینکه ملای سرمقاله نویس اکنون از سیاست پیگیری هسته ای آقازاده و پاسدار علی لاریجانی و دیدار ومذاکرات ایشان با سولانا در ترکیه انتقاد کرده است وترکش اینگونه انتقاد ها به نخست و زیر ترکیه نیز به عنوان واسطه اصابت کرده است که گویا به دلیل چشم دوختن بر پست ریاست جمهوری ترکیه این نقش واسطه گری وسرپل بودن میان پاسدار علی لاریجانی و سولانا را پذیرفته است . ولی در نهایت از پاسدار علی لاریجانی دفاع کرده است. زیرا که نقاد می داند که خودش نیز جزو سرنشینان کشتی بر گل نشته ای می باشد که سر نوشت همگی در نشینانش بهم گره خورده است که می بایست با همه اختلافات نظرهای عمیقی که میان شان وجود دارد وانتقاداتی که نسبت به عملکرد هم دارند، ولی در نهایت در زمان خطر همه در کنار هم دیگر قرار می گیرند و از رژیم تروریستی آخوندی دفاع می کنند . بنابراین اکنون که موضوع بحران هسته ای مطرح است که تضمین وبقا ء اهداف وآرمان های آینده آخوندهای حاکم وگزمگان سپاه پاسداران به دسترسی سلاح هسته ای وصل شده و پیوند خورده است . معلوم است که از چه زاویه واحساس مسئویت ویا خطریست که ملای سر مقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلامی نظر داده و برخلاف تیتر درشت خبری و تصویری روزنامه ی رقیب کیهان پادگانی سر باز جو حسین شریعتمداری در مورد مذاکره دو روز اخیر پاسدار علی لاریجانی با سولانا، ایشان آن را منفی دیده و به نقش دلالی عبداله گل نخست وزیر ترکیه در ابتدای سرمقاله ی خود اینگونه از بی حاصلی مذاکرات وتکراری و مشابه هم بودن نظر وتحلیل و طعنه زده است :
"مذاكرات مفيد و سازنده اي بود
ديدگاه هاي دوطرف به همديگر نزديك شدند قرار شده اين مذاكرات ادامه پيدا كند
اينها جملات شناخته شده اي هستند كه بعد از هر دور مذاكره هسته اي ميان طرف ايراني و مذاكره كننده مثلا ارشد اتحاديه اروپائي يعني آقاي « خاوير سولانا » از زبان طرفين شنيده مي شوند. جملات بقدري تكراري و يكسان هستند كه حتي قبل از هر مذاكره اي ميتوان آنها را پيش بيني كرد. مذاكرات آنكارا كه در روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه گذشته ميان آقايان لاريجاني و سولانا برگزار شد نيز مشمول همين قاعده بود. باز هم همين جملات تكرار شدند و همان وعده ها داده شد و هيچ نكته جديدي در اظهارات طرفين وجود نداشت البته با اين تفاوت كه اينبار مذاكره كنندگان را آقاي « عبدالله گل » وزير خارجه تركيه به يك صبحانه مهمان كرد بدان اميد كه افاقه اي باشد براي رسيدن به كرسي رياست جمهوري كشوري كه ژنرال ها همچنان بر اركان حكومتي آن تسلط دارند و ميراث داران « آتاترك » تلاش مي كنند آنرا لائيك نگهدارند. از اين ژست تبليغاتي آقاي « گل » كه بگذريم مذاكرات آنكارا از يك منظر ديگر هم ژست تبليغاتي بود البته براي اروپا و آمريكا. غربي ها در مبحث فعاليت هاي هسته اي ايران به چيزي كمتر از تعليق غني سازي اورانيوم رضايت نخواهند داد. بنابر اين روشن است كه مذاكره از نظر آنها اگر واقعي باشد براي دستيابي به تعليق است . ولي چون غربي ها اين نكته را نيز دريافته اند كه جمهوري اسلامي ايران زير بار تعليق نخواهد رفت."
ملای سرمقاله نویس با توسل جستن به همان خصلت آخوندی توبره وآخور خوری و با فراموش کردن کامل که قبلاً چپ وراست نسخه تجویز می کرد که اروپا زائده وآلت دست آمریکا می باشد و می بایست که به این مذاکرات بها داده نشود و از آژانس بین المللی اتمی اخراج شد . حتی همکار قلمی اش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود گفته بود که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره، بلکه در خیابان ها بیروت وبغداد تعیین می شود . البته اکنون باید خیابان های کابل افغانستان را نیز برآن افزود . جالب وعجیب است که ملای سرمقاله نویس اذعان کرده است که باید به عنوان تاکتیک و ابزاری در اینگونه مذاکرات با تاکتیک مقاومت مدبرانه شرکت کرد تا که از این تاکتیک مسئولان رژیم تروریستی آخوندی بتوانند در چارچوب وظایف خود انجام وظیف کنند. البته ملا سرمقاله نویس از اتخاذ این سیاست چنین ترفند در برابر سیاست غرب یاد کرده است :
در برابر اين ترفند وظيفه مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران چيست ؟ پاسخ روشن است ; حضور در مذاكرات و اصرار بر موضع حقي كه براساس قانون و حقوق شناخته شده بين المللي داريم . عدم حضور ما در مذاكرات به اروپائي ها اين فرصت را ميدهد كه به افكار عمومي جهان بگويند ايراني ها اهل مفاهمه نيستند و فقط حرف خودشان را تكرار مي كنند و حاضر نيستند سخنان طرف مقابل را بشنوند. بنابر اين ما بايد در مذاكرات حضور پيدا كنيم حرفمان را در سطح جهاني مطرح نمائيم و فرصت تبليغات منفي عليه خودمان را از غربي ها سلب كنيم . در همين حال به غربي ها و به افكار عمومي جهان بفهمانيم كه از موضع قانوني خود عقب نشيني نخواهيم كرد و فعاليت هاي صلح آميز هسته اي را در چارچوب مقررات « ان . پي . تي » ادامه خواهيم داد. اين روش ضمن اينكه همبستگي داخلي را در زمينه ضرورت برخورداري از حقوق قانوني و طيبعي هسته اي حفظ مي كند و بهانه ها را از بهانه جويان ميگيرد به غربي ها نيز ميفهماند كه در زمينه هسته اي موضع ما يك موضع واقعي است و هيچ فشاري نمي تواند جمهوري اسلامي ايران را وادار به تسليم شدن در برابر خواسته هاي غيرقانوني غرب نمايد. مهمتر آنكه ما با همين روش معقول و با توجه به پشتوانه هاي مردمي در داخل كشور و حمايت هائي كه از ملت هاي مختلف داريم علاوه بر حفظ حقوق هسته اي خود زمينه را براي وادار ساختن قدرتهاي سلطه گر به عمل كردن به وظايف قانوني خود در قبال معاهده بين المللي خودداري از توليد سلاح هاي اتمي و نابود ساختن سلاح هاي اتمي موجود فراهم نمائيم . هرچند ممكن است كساني رسيدن به چنين هدفي را غيرممكن بدانند اما شرايط جهاني اكنون به زيان قدرتهاي سلطه گر بويژه آمريكاست و درست در همين شرايط است كه ميتوان به اهداف بزرگ رسيد. البته مقاومت مدبرانه شرط اصلي پيروزي در اين عرصه سرنوشت ساز است"
در خاتمه اینکه این سرمقاله ی روز نامه ی جمهوری اسلامی چند تجربه را به معرض نمایش و اثبات گذاشته است که اولاً غرب به خصوص بوش و آمریکا می توانند به این نتیجه برسند که روش باج ندادن وافشاکردن نقش دخالت گرایانه رژیم تروریستی درعراق مثمر ثمر بوده است . دوماً : تجربه ی دیگر اینکه متوجه حتماً که دریافته اند که این رژیم تروریستی آخوندی فقط زبان قهر را می فهمد. چون زبان خودش می باشد وبدینوسیله در برابر كاربرد آنست که تسلیم می شود و دستان خود را بلند می کند. سوماً : از سوی دیگر نیز این تجربه مروزانه وخطرناک ومنحرف کننده هنوز ادامه دارد که دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی ضمن اینکه یک نواخت ومنسجم شده نمی باشد و از آن صداهای نا موزون ونا همگون شنیده می شود. ولی چون تصمیم گیر نه وزرات امورخارجه ونه رئیس شورای علی امنیت ملی ونه حتی رئیس جمهور، که بیت رهبری می باشد . بنابراین تأکید می شود که این خطر وجود دارد که سیگنال های چندگانه که بصورت غرب ارسال می گردد که موجب انحراف همچون گذشته می شود وبه سران رژیم تروریستی فرصت داده که اهداف خودش را دنبال نماید . لذاغرب می بایست هشیار باشد که ملای سرمقاله نویس چه گفته است و چرا با یک چرخش در مورد شیوه ی ادامه ی مذاکره با غرب به شیوه ای تاکتیکی شرکت در مذاکرات برای پیشبرد اهداف مشخص تأکید کرده و بر اشتراک همفکری داخلی برای پیگیری پروژه ی هسته ای اصرار کرده است که غرب نمی بایست به اشتباهات گذشته ی خود ادامه دهد . به خصوص اکنون که رژیم تروریستی آخوندی در بدترین شرایط داخلی و بیرونی قرار گرفته است و هر گونه آوانس دادن وکوتاه آمدن در برابر عقب نشینی های تاکتیکی آن که چون در موضع ضعف قرار گرفته واز آن مقاومت مدبرانه یاد شده است، می تواند بسیار خطرناک وفاجعه انگیز نه برای مردم ایران ومنطقه که جهان از جمله غرب باشد. بنابراین تا دیر نشده است غرب باید بجنبد . به ویژه اینکه بوش نمی بایست که از نقش واسطه گری برخی از کشورهای اروپائی که با رژیم جنایتکار و فرصت طلب و جنگ افروز وبحران آخوندی به خاطر منافع کلان اقتصادی وتجاری که دارند غافل شود و مردم آمریکا بیش از هزینه و خسارت انسانی ومادی در عراق را برای حفظ منافع مشترک سران رژیم تروریستی آخوندی با اروپا را به پردازد و ضریب تبلیغات شیطان سازی وایجاد تنفر علیه ی آمریکا را بالا ببرد. زیرا گرچه گاهی می شود یاغی بین المللی را که در موضع ضعف قرار گرفته است بطور مقطعی کمی رامش کرد ، ولی هرگز نمی توان این یاغی بین المللی را تغییر داد و همیشه کنترل و رامش کرد.
هوشنگ – بهداد
شنبه 8اردیبهشت ماه سال - 1386

خواندن روضه ی امنیتی 1400 سال پیش وپیوند دادن آن با طرح کنونی ضد امنیت وضدملی نیروی اتتظامی"

نقد وبررسی "بخوابيد آنها بيدارند (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان شنبه 8 اردیبهشت ماه سال - 1386
"خواندن روضه ی امنیتی 1400 سال پیش وپیوند دادن آن با طرح کنونی ضد امنیت وضدملی نیروی اتتظامی"
درکنار به صحنه آمدن پاسدار محمد باقر ذوالقدر معاون امنیتی وزارت کشور برای دفاع آشکار از طرح امنیت ملی نیروی انتظامی در حقیقت از طرح پیشنهادی خودش دفاع کرده است ودست به سفر امنیتی به سنندج زده است ودرآنجا آمریکا را تهدید به پرتاب ده ها هزار موشک بطور همزمان کرده است .یعنی تکرار مشابه تهدیدهای اسرائیل در جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با اسرائیل است که از طریق حزب الله لبنان وشیخ حسن نصرالله دنبال واجرا شد . همچنین پس از سفر امنیتی آخوند آدمکش حرفه ای مصطفی پور محمدی وزیر کشور به اقلید فارس که این سفر وحضور این جانی در برابر وحشت ونگرانی قیام جانانه مردم قهرمان اقلید است که در برابر گزمگان وسرکوبگران نیروی انتظامی از خود مقاومت سر سختانه نشان داده ا ند و گزمگان وداروغه چیان را مجبور به عقب نشینی نمودند. زیرا که فضای مقاومت وایستادگی مردم اقلید آنچنان بالا بود و متقابلاً ضریب سرکوبگری آنگونه گسترده بود که نماینده ی مجلس این شهر مجبور به استعفا از مجلس ارتجاع شد. اما در دنباله آخوند متحجر انگلیسی ونوچه آخوند مصباح یزدی سید ا حمد خاتمی در کسوت امام جمعه ی موقت تهران برای اجرای مأموریت خود و دفاع کردن از طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی که طرح امنیت ملی خوانده شده ، وارد صحنه ی اجرای نمایش روضه خواندن پیرا مون این طرح در نماز جمعه ی تهران شد و منتقدین داخلی ومطبوعات وابسته به آنان را سرزنش کرد که چرا در برابر این طرح دشمن سازماندهی شده کارشکنی می کنند . در روند همین خط زنجیره ای طراحان این طرح ضد ملی و ضد امنیت اجتماعی است که گزارش شده حاصل کار چند روزه ی نیروی انتظامی از رقم دستگیری 150 هزار نفر بالاتر رفته است. البته دو روز گذشته نیز بخشی از این تصاویر دستگیری این صحنه ها در صحفه ی اول روزنامه ی کیهان بازتاب داده شده بود که به وضوح نشان از عمق وحشت نگرانی سران وحشی رژیم جنایتکار آخوندی از مردم و به خصوص جوانان وپوچی ودروغین اجرای امنیت اجتماعی به معرض نمایش گذاشته شده است . بنابراین اکنون نوبت به یادداشت روز نویس روزنامه ی پادگانی سر بازجو حسین شریعتمداری رسیده است تا که بیشتردر وصف امنیت واحساس و آرزوی داشتن آن قلمفرسائی کند وروضه ی مبسوط از زاویه ی دید خودش برای این طرح بخواند ودر خطابه ی خود چنین نسخه ی امنیتی – اسلامی – جهانی تجویز کرده است
"- ناگفته پيداست كه جامعه اسلامي يعني جامعه اي كه به مصداق «وكذلك جعلناكم امه وسطا» قرار است الگو و نمونه اي از يك جامعه ايده آل را به «جهانيان» ارائه دهد و انساني ترين و كامل ترين تمدن ها را برپا كند بيش از هر جامعه ديگري بايد پاي بند به قانون باشد و بيش از هر حكومت ديگري «امنيت» را در كنار ساير نيازهاي اصيل و ضروري در همه عرصه ها براي شهروندان خود تامين نمايد. . بنابراين قانون گرايي و ؤالتر ام به اجراي آن كه يكي از اصلي ترين و مقدماتي ترين نتايج آن برقراري امنيت اجتماعي است يكي از نشانه هاي بارز جوامع متمدن و پيشرفته است و به طريق اولي يكي از خصوصيات جداناشدني جامعه و حكومتي بايد باشد كه دغدغه اسلامي بودن و اجراي احكام الهي و برقراري عدالت اجتماعي را دارد."
این دیگر نهایت دجالیت و تحریف گری و کتمان کردن حقایق ووارونه گوئی می باشد که پاسدار یادداشت روز نویس پس از قرائت روضه های 1400 سال پیش و تعمیم دادن آن به شرایط روز ایران وجهان و دم از جهان متدن وقانون مدرن کردن ارائه کرده و مدعی اجرای قانون وتضمین امنیت اجتماعی شده است . زیراکه در رژیمی که یک آخوند بیمار ومعتاد منقلی ودزد وعوامفریب وجود دارد که حامی و پشتیبان کلان دزدان است و خود را ولی فقیه نامیده ودر سنگر آتش منقل جماران نشسته است که نه اینکه ایشان به کسی پاسخگو نیست، بلکه ماورای قانون اقدام کرده و می کند ونامه های حکومتی صادر می نماید وپست ها را جابجا می کند وخودش بیش از هر مرجع دیگری قانون شکنی کرده ومی کند و مجموعه نهاد های زیر فرمانش یکی بیش از دیگری قانون شکنی می کنند. یک قلم نهاد سپاه پاسداران است که دارای هزارا اسکله های غیر مجاز در سواحل بنادر جنوب کشور است که حتی کسی حق هیچگونه پرسشگری در این زمینه نمی باشد . اصلاً تنها مقوله ای که از آن سو ء استفاده شده وبی اعتبار گشته است قانون اساسی دست پخت همین رژیم قانون شکن وقرون وسطائی و بربرمنش و تاریک اندیش آخوندی می باشد. این قانون اساسی آنگونه بی اعتبار وبی ارزش شده است که خاتمی سید خندان ورئیس جمهو اصلاح طلب در پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خود بیلان هر 9 روز یک بحران از قانون شکنان وسناریو سازان رقیب داده بود که اکنون خودشان برمسند قدرت می باشند وداعیه ی اجرای قانون می کنند و حریف مغلوب را به قانون شکنی و پیشنهاد کار فرهنگی در برابر سرکوبگری نیروی انتظامی متهم می کنند . یا اینکه همین رئیس جمهور اصلاح طلب خاتمی در پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود اعتراف کرده بود که نقشی جز آبدار چی در این نظام قانون شکن نداشته است وخود همین فرد در بستر افشای قتل های زنجیره ای که سندی بسیار معتبر از ضریب عدم تضمین امنیت فردی واجتماعی در رژیم ضد بشری آخوندی می باشد از قاتلین و مأوران شکنجه گر وزارت بد نام اطلاعات به عنوان نیروهای خود سر وغده ی سرطانی نام برده بود که اکنون یکی از مهره های بسیار مهم همان طرح های قتل های زنجیره ای به نام آخوند روح الله حسینیان است که به عنوان مشاور امنیتی وفرهنگی پاسدار غلامک وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد بر گزیده شده است .
آری رژیمی که یک شب بیش از 80 مطبوعات را توقیف وتعطیل می کند وگلوله بر فک سعید حجاریان تئوریسین معروف دوم خردادی می نشاند و سابقه ی بیش از 52 بار محکومیت جهانی نقض حقوق بشر دارد که رکوردار جهانی است . همچنین رتبه دار جهانی فرار مغزهاست . مشروط بر اینکه رهبر و مسئوللان عالی رتبه اش دارای پرونده ی محکومیت به اتهام ترور مخالفین در دادگاه میکنوس آلمان می باشند و دارای راندمان 120 هزار اعدامی زندنیان سیاسی است و در تابستان خونین سال 67 دست به جنایت تاریخی قتل عام زندانیان سیاسی در سراسر ایران زده است و میلیون ها تبعیدی و پناهنده در سراسر جهان دارد و خلاصه رکوردار وحشتناک جهانی آمار مرگ ومیر وتصادمات وتصافات جاده ای در جهان می باشد و نکات ذکر شده بخش کوچکی از عملکرد سران جنایتکار رژیم آخوندی در 28 سال گذشته است . از سوی دیگر زمان زیادی از سرکوب معلمان معترض در جلوی مجلس نگذشته که ارگان های سرکوبگر دست به سرکوب مردم فردوس در شمال استان خراسان زدند از این سرکوبگری فارغ نشده ، مرم قهرمان اقلید فارس را به خاک وخون کشانده اند که اکنون چند روزیست که گزمکان نیروی انتظامی بسیج شده اند وبر جان مردم وجوانان در خیابان های تهران وشهر ها افتاده اند ونام ان عمل وحشیانه وبربر منشنه طرح امنیت ملی گذاشته شده است و یادداشت روز نویس نیز در رسای آن روضه ی 1400 سال پیش خوانده است . آیا واقعاً این کمدی وتراژدی نیست که ایشان چنین ادعای واهی وتوهین آمیزی کرده است که گویا مردم ایران شعور ودرک وفهم وتجربه ی 28 ساله زندگی در این رژیم تروریستی و ضد آزادی و دشمن امنیت و رفاه وآرامش و آسایش وشادی مردم ایران را ندارند که باید به پذیرند آنچه را یادداشت روز نویس اینگونه بطور وارونه وفرافکنانه بلغور ونشخوار در نسخه حربه ی دشمنان و قانون شکنان برای امن سازی جامعه صادر و بر قانون گرائی واجرای آن ارائه و تأکید به اجرای آن تأکید کرده است:
"يكي از حربه هايي كه دشمنان قسم خورده اين ملك و ملت پس از پيروزي انقلاب اسلامي عليه آن به كار گرفته اند تلاش براي ناامن كردن و همچنين ناامن جلوه دادن اين كشور در نزد خودي و بيگانه است تا در نهايت از رهگذر آن بتوانند در اثبات تز ناكارآمدي نظام ديني و انقلابي گامي به جلو بردارند.اصلي ترين تاكتيك هاي دشمن در اين زمينه، جلوگيري از «عمل به قانون» از سوي كساني است كه در اين باره اصلي ترين وظايف و بيشترين مسئوليت ها را دارند. و اين شايد خطرناكترين و در صورت عدم هشياري، كارسازترين حربه دشمن در راه تحقق هدفي است كه بالاتر به آن اشاره شد. دليل آن هم روشن است. دشمن مي داند كه هر چقدر ميزان امنيت و عمل به قانون در اين مملكت افزايش پيدا كند، راه نفوذ آنان براي انجام عمليات تخريبي مسدود و زمينه براي تهاجم آنان به ويژه در ابعاد فرهنگي و اخلاقي از بين خواهد رفت. او خيلي از برنامه هاي مخرب خود را در سايه بي قانوني و هرج و مرج مي تواند به اجرا بگذارد و به پيش ببرد، به همين دليل سعي مي كند كه از طرق گوناگون و با مدد گرفتن از ابزارهاي مختلف مانع از اجراي قانون شود و... دشمن مي داند كه مردم و جوانان ما ملتي «معنويت گرا» هستند و به فرهنگ و ارزش هاي منبعث از آن عشق مي ورزند و هرجا لازم باشد و احساس خطر كنند، در دفاع از آن و انقلابي كه منادي و احياگر اين فرهنگ بوده است، در صحنه حاضرند و از نثار جان خود هم دريغ نمي ورزند. بنابراين سعي مي كند درفضاي مناسب به تضعيف و نفي آن ارزش ها و فرهنگ بكوشد و جو لاابالي گري و اوباحه گري و بي تفاوتي و دلزدگي ... را نسبت به آنها حاكم كند."
پاسدار یادداشت روز نویس در پایان ضمن تأکید بر عدم موقتی بودن طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی کردن واصرار بر مستمر بودن آن داشتن ، از شیوه ی قهری استفاده کردن گفته است که دقیقاً شیوه ی لو رفته برای ایجاد اختناق وارعاب اجتماعی وکنترل واکنش های اعتراضی در جامعه هدف می باشد و در ادامه خطاب به منتقدین جناح مغلوب که مدافعین کار فرهنگی اند و این روش را جایگزین کار برد امنیتی و فیزیکی کردن می دانند . البته با فراموشی کامل شعار مبارزه با مفسدان اقتصادی که ریشه ی اصلی نه ناامنی اتماعی، بلکه موجب عدم امنیت در همه سطوح جامعه می باشند، پیام داده است که کوتاه آمدن از طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی ، این نظریه ی شما ترحم بر پلنگ تیز ودندان است که چنین تشبیه وتشریح شده است:
"فراموش نكنيم كه اجراي قانون و برقراري امنيت در عرصه هاي مختلف اخلاقي، اقتصادي، علمي و... چيزي فصلي و مقطعي نيست بلكه بايد فراتر از «طرح» و... يك روال و روند عادي و هميشگي باشد، براي اين كار بايد غير از افراط و تفريط ها و در پيش گرفتن مسير «تعادل»، «برنامه» مدبرانه و حساب شده داشت و از ابزارهاي مختلف استفاده كرد و شيوه هاي گوناگون آموزشي و تربيتي و... بالاخره قهري و انتظامي را توامان به كار گرفت و به انجام آن همت گماشت. در اين مسير همانطور كه با مظاهر بي قانوني و بداخلاقي و فساد و... برخورد مي شود نبايد از «پشت پرده» ها نيز غافل بود و ريشه بي قانوني و تهاجم به امنيت و فرهنگ مردم و... را كه بدون ترديد با حمايت دشمن خارجي حمايت و آبياري مي شود، از نظر دور داشت.4- سخن آخر هم در اين مجال اينكه: نمي شود هرگاه كه قصد و اراده اي براي اجراي هرچه بيشتر قانون به ميان آمد، به بهانه اولويت دادن به «كار فرهنگي» (كه مدعيان آن معلوم نمي كنند كه چيست و كي بايد انجام شود) از دست زدن به اقدام صرفنظر كنيم و تامين امنيت را ناديده بگيريم و راه جولان اخلالگران و مفسدان را در همه عرصه ها باز بگذاريم كه اين علاوه بر آن كه ترحم بر پلنگ تيزدندان است، آتش زدن بر خرمن فرهنگ هم هست!"
در خاتمه اینکه به دلیل اینکه رژیم تروریستی آخوندی در تضاد ورقابت باندی وجناحی و نارضایتی عمومی و بحران های رو به گسترده ی داخلی و خارجی مواجه شده است وهرروز فشار های بین لمللی علیه اش افزایش می یابد و سناریو بحران سازی های اخیرش با شکست های پی در پی و مفتضحانه رو به رو شده است . طوریکه شیوه ی پاسخ دادن بحران با بحران کارآئی سابق خود را از دست داده وبر ضد خودش بدل شده و عمل کرده وموجب حادشدن بحران های قبلی و جدید شده است . به خصوص اینکه در عراق نه اینکه دیگر نمی تواند همچون گذشته باج گیری کند ، بلکه اکنون باید هزینه ی سنگین لو رفتن دخالت گری هایش را پرداخت کند . آنگونه که حتی نمی داند در مورد شرکت در کنفرانس شرم اشیخ مصر چگونه اقدام کند چون حضور وعدم حضور همانطوری که سرمقاله نویس روزنامه حزب الله ارگان تبلیغی چماقداران نظر داده است هر دو مورد حضور وعم حضور در این کنفرانس به ضرر رژیم تروریستی آخوندی تمام می شود و بالاخره نظر داده است که نباید شرت کرد چون ضررش کمتر از شرکت کردن می باشد. بحران هسته ای که جای خود دارد وکاکل بحران هاست و مزیت بر علت شده است وتبدیل به طناب داری شده است که هرروز بیشتر دارد فشار بر گلوی رهبران ومسئولان دست اندر کار پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی وارد می کند. بنابراین طرح امنیت ملی نیروی انتظامی برای خفقان و رعب و وحشت گسترده ی اجتماعی می باشد تا با خاموش نگهداشتن مردم شاید بشود در پشت پرده دست به یک سری زد وبند های کثیف وبزدلانه و خائنانه ووطن فروشانه وتسلیم طلبانه زد تا شاید راه فراری برای عبور از بحران های موجود حاصل گردد . لذا در شرایط کنوی وظیفه ی اپوزیسیون وآزادیخواهان وعدالت جویان از هر سلیقه ومرام وعقیده ای می باشد که می بایست هوشیارانه ومسئولانه با تمام توان وانرژی در صحنه حضور داشته باشند واجازه به جنایتکاران حاکم ندهند که بازهم با زد وبند و توطئه ودسیسه ی بیرونی و سرکوبگری داخلی بتوانند از شرایط مرگ باری که درآن قرار گرفته اند برای خود گریزگاهی دست وپا کنند. به ویژه اینکه روز جهانی کارگران نیز نزدیک است . حداقل اپوزیسیون می تواند در حمایت از کارگران ایرانی و بسیج کردن آنان تا روز های باقیمانده فعالانه در صحنه حضور پررنگ داشته باشد .
هوشنگ – بهداد
شنبه 8 اردیبهشت ماه سال - 1386